eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
43 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵 اقلیتهای دینی در اسلام فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‏ رعیت دو گروه‌اند: یا برادران دینی تواند و یا هم‌نوعان تو هستند. 🔻یکی از مجوسیان نیشابور کرده بود بخشی از اموالش را به فقرا و مساکین بدهند. قاضی نیشابور مال مذکور را گرفت و بین فقیران مسلمان تقسیم کرد. سران نیشابور نامه‌ای به مأمون نوشتند که آیا کار قاضی نیشابور درست بوده؟ 🔺 مأمون گفت من از این امور سردرنمی آورم و نامه را به علیه‌السلام داد. امام علیه‌السلام در جواب به فرمودند: مجوسیان به فقیران مسلمان صدقه نمی‌دهند و صدقه‌هایشان را بین فقیران خودشان تقسیم می‌کنند. بنابراین دستور بده از صدقات مسلمانان به همان اندازه پول بردارند و بین فقیران تقسیم کنند. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 15) ✍️✍️✍️✍️✍️✍️ در مورد جوایز دریافت شده از سلطان جائر، حکم شده است که دریافت کننده باید آن قدر به دنبال صاحب حقیقی مال بگردد که از یافتن او نومید شود (الفحص إلی الیأس) اما این که پس از نومیدی چه وظیفه‌ای دارد، یک احتمال این است که باید صدقه بدهد. این احتمال افزون بر برخی روایات با این استدلال نیز تأیید شده است که وقتی مالک از دسترسی به مالش در این دنیا محروم است دست کم باید به دسترسی به پاداش اخروی آن (از طریق صدقه دادن) راضی شود. شیخ اعظم انصاری در نقد این استدلال آورده است: «برخی مالکان، به صدقه راضی نمی‌شوند چون از دسترسی به مالشان نومید نیستند؛ بویژه اگر مخالف یا ذمی باشند که در این صورت به تلف شدن مالشان راضی می‌شوند اما به صدقه دادن، که منجر به انتفاع فقیران شیعه می‌شود، راضی نمی‌شوند.» ، شماره 120 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵نحوه تامین نیازهای مردم توسط حاکمیت گاهی نیازهای مردم را تأمین نمی‌کند تا آنکه مردم جانشان به لب می‌رسد و اعتراض می‌کنند و حق خودشان را با سختی و تلخی به دست می‌آورند! درآموزه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام حکومت باید نیازهای مردم را به گونه‌ای برآورده کند که برایشان گوارا و دلنشین باشد. این دو جمله از امیرالمؤمنین خیلی زیبا است:👇 1️⃣ به قُثَم بن عباس فرماندار حجاز نوشت: «... هیچ نیازمندی را از ملاقات با خودت محروم نکن چون اگر در آغاز مراجعه‌اش رانده شود [حتی اگر بعدا نیازش را برآورده بکنی] دیگر برآورده کردن نیازش عمل قابل ستایشی نخواهد بود.» (...وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِه) 2️⃣ در نامه به نیز نوشت: «آنچه را که به مردم می‌دهی به صورت گوارا و دلچسب به آنان بده» (وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) ، شماره 125 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ◀️ و مداومت بر مطالعه عهدنامه ✍️محقق نائینی ره در کتاب نوشته است همانطور که میرزای شیرازی ره به مطالعه دائمی نهج البلاغه مواظبت داشت و سعی می‌کرد از آن الگو بگیرد، شایسته است همه کسانی که به هر نحوی در مرجعیت امور شرعی یا سیاسی هستند بر خواندن این نامه مواظبت داشته باشند. 📚عبارت میرزای ره در تنبیه الامة⬇️ چقدر سزاوار است چنانچه مرحوم حضرت آية اللّه العظمى سيّدنا الاستاد العلّامة آقاى ميرزاى شيرازى قدّس سرّه غالبا به مطالعۀ اين فرمان مبارك و سرمشق گرفتن از آن مواظبت مى‌فرمود، همين طور تمام مراجع امور شرعيّه و سياسيّه هر كس به اندازۀ مرجعيّتش اين سيرۀ حسنه را از دست نداده، اين فرمان مبارك را كه به نقل موثّقين، اروپائيان ترجمه‌ها نموده و در استنباط قوانين سرمشق خود ساخته‌اند، كان لم يكن نشمارند. ، شماره 44 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵غفلت حکومت از مشکلات جزئی مردم؟!! ✍️ و لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْه. مشکلات کوچکشان را با بهانه اینکه مشغول امور مهم آنان هستی رها نکن چون [حتی] لطف کوچک تو [نیز] به گونه‌ای است که از آن سودی می‌برند همانطور که کارهای بزرگ نیز به گونه‌ای است که از آن بی‌نیاز نیستند. پ ن: کلمه «لطَف یلطُف» به معنای مدارا و مهربانی در عمل است اما «لطُف یلطُف» به معنای کوچک و ریز است. در این جمله کلمه «لطیف امورهم» به معنای دوم (امور جزئی و کوچکشان) است اما «لطفک» به معنای نخست (مهربانی و مدارای تو) است. در این عبارت هردو کلمه به کار رفته است. ، شماره 130 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
ٌ بسم الله 🔵فإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِم ✍️ترجمه دشتی: هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم، عذرى براى ترك مسئوليّت‏هاى كوچك‏تر نخواهد بود. 🔸مفردات: 1. التافه: اسم فاعل از «تفه» به معنای کوچک و ناچیز 2. إحکام: مصدر باب افعال به معنای کاری را متقن و درست و کما هو حقه انجام دادن.( أَحْكَمَ الأَمر: أَتقنه) 🔹نکته: از اینکه کلمه «تافه» مفعول برای کلمه «تضییع» شده است، معلوم میشود که منظور از «تافه» در اینجا «الحق التافه» است؛ یعنی تضییع کردن حقوق بسیار ناچیز. 🔻معنا: حکمرانان و مدیران معمولا گمان میکنند برای اینکه به کارهای مهمشان، درست رسیدگی کنند و آن را با اتقان بیشتری انجام بدهند، نباید نگران تضییع شدن برخی حقهای کوچک باشند! امام علیه السلام به فرموده اند به بهانه اینکه میخواهی کارهای مهم و فراوانی را با اتقان انجام بدهی، نباید حقوق ریز و ناچیز مردم را تضییع بکنی که اگر چنین کنی معذور نخواهی بود. پ ن: کلمه «إحکام» در اینجا معنای دقیقی دارد (کار را با اتقان انجام دادن). کاربرد در اینجا نشان میدهد که بهانه مدیران در بیتوجهی و ناچیز این است که میخواهیم کارهای مهم و بزرگ را با اتقان و دقت و انرژی بیشتری انجام دهیم. بسیاری از مترجمان به این بُعد از معنای کلمه «إحکام» (اتقان العمل) توجه نکرده اند. برای همین در ترجمه هایشان نتوانسته‌اند نشان دهند که بهانه حاکمان و مدیران در تضییع ناچیز مردم چه بوده است؟ ، شماره 131 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه در نامه 53 کلمه إحکام به معنای کاری را با اتقان و استحکام و دقت انجام دادن است. بی‌توجهی به این نکته لغوی در ترجمه برخی فرازهای نهج‌البلاغه مانع از کامیابی مترجمان در انتقال دقیق معنا به زبان فارسی شده است. ☑️مثلا در جمله «فإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِم» (ترجمه دشتی: هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم، عذرى براى ترك مسئوليّت‏هاى كوچك‏تر نخواهد بود.) کلمه «إحکام» معنای دقیقی دارد (کار را با اتقان انجام دادن). کاربرد کلمه إحکام در اینجا نشان می‌دهد که بهانه مدیران در بی‌توجهی و ناچیز این است که می‌خواهیم کارهای مهم و بزرگ را با اتقان و دقت و انرژی بیشتری انجام دهیم. 🔸بسیاری از مترجمان به این بُعد از معنای کلمه «إحکام» (اتقان العمل) توجه نکرده‌اند. برای همین در ترجمه‌هایشان نتوانسته‌اند نشان دهند که حاکمان و مدیران در تضییع ناچیز فریب چه چیزی را خورده‌اند و به چه بهانه‌ای این حقوق را تضییع کرده‌اند؟! ،‌ شماره50 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم اله 🔵حق گرفتنی است یا دادنی؟ فَانّی سَمِعْتُ رَسولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ فی غَیرِ مَوْطِنٍ: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّی یؤْخَذَ لِلضَّعیفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ « نهج البلاغه، ». شهید مطهری ره نوشته است: 🔹فرنگيها مى‏گويند: گرفتنى است. ... بعضى مكتبها بر اين اساس است كه حق دادنى است؛ يعنى آن حقى را كه ظالم گرفته است، خودش بايد پس بدهد؛ اگر نداد ديگر نداده است، چون حق دادنى است نه گرفتنى. بر اين اساس درست شده كه: به ظالم مى‏گوييم که خودش حق را به تو بدهد، تو كارى با او نداشته باش. ...مبادا يك وقت خودت براى گرفتن حق قيام كنى كه اين برخلاف شأن انسانيت و اخلاق است. از نظر اينها حق دادنى است. 🔺يك عده مى‏گويند: حق فقط گرفتنى است. مگر ممكن است انسانى كه حقى را خورده است بيايد و به يك شكلى آن حق را بدهد؟ يعنى اينها منكر عاطفه و انسانيت و وجدان انسانى هستند. ◀️از نظر اسلام، حق هم گرفتنى است و هم دادنى؛ يعنى از دو جبهه بايد براى استيفاى حق مبارزه كرد. اسلام آن كسى را كه حق را ربوده است، با تعليم و تربيت‏ خودش آماده پس دادن مى‏كند- و كرده است- ولى به اين قناعت نمى‏كند؛ در عين حال به آن كسى كه حقش ربوده شده است مى‏گويد: حق گرفتنى است، تو هم بايد براى حق خودت قيام كنى و آن را بگيرى. ⏺جمله‏اى است كه على عليه السلام در نامه معروف خودشان به ، از پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند، مى‏فرمايد: هيچ امت و قومى به مقام قداست و تقديس و- به تعبير ما- به مقام ترقى و رُقاء نمى‏رسد مگر آنكه قبلًا اين مرحله را گذرانده باشد كه ضعيف در مقابل قوى بايستد و حق خود را مطالبه كند، بدون آنكه زبانش به لكنتى بيفتد. جامعه‏اى كه در آن، ضعفا آنقدر ضعيف النفس باشند كه نتوانند حقوق خود را مطالبه كنند، يك نيست. 📚(، انسان کامل، ص237). ،شماره 147 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵پیامدهای افزایش مالیات در وضعیت بد اقتصادی وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا نهج البلاغه بیش از آنکه در اندیشه اخذ مالیات باشی باید در اندیشه آباد کردن سرزمینها باشی چرا که مالیات به دست نمی‌آید مگر در برابر آباد کردن سرزمینها. و حاکمی که بدون آباد کردن سرزمینها از مردم مالیات بستاند هم شهرها را ویران می‌کند و هم بندگان خدا را نابود می‌کند و هم حاکمیتش دوامی نخواهد آورد. ✍️حاکمیتی که بین «خدمات‌‌رسانی به مردم» و « گرفتن از آنان» تناسب برقرار نکند، به سه مشکل مبتلا خواهد شد: 1. ویرانی سرزمینها 2. نابودی مردم 3. کاهش عمر ،شماره 150 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خطای مترجمان و شارحان در فهم یک کلمه از ... لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ ... تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُم‏. در جلب خوش‌بینی حاکم به مردم هیچ چیزی موثرتر از آن نیست که ... حاکم "مجبور کردن مردم به آنچه که حق والی نمی‌دانند" را ترک کند. 🔻جمله «ما لیس له» یعنی آنچه که حاکم در آن حقی ندارد ولی عبارت «مَا لَيْسَ لَهُ قبلهم» با قید «قِبَلَهم» یعنی آنچه که از دیدگاه مردم حاکم در آن حقی ندارد. بنابراین حضرت ظاهرا می‌‌خواهند بیان کنند هرچه را که حق خود می‌داند نباید بر مردم تحمیل کند بلکه صرفا اموری را می‌تواند بر مردم تحمیل کند که مردم نیز تحمیل آن امور را حق حکومت بدانند. به عبارت دیگر مردم آنچه را که حق حاکمیت ندانند زیر بارش نیز نخواهند رفت پس حاکم نیز نباید مردم را به آن امور وادار کند. ↩️نتیجه آنکه بر تقدم رتبی (نه زمانی) دارد. () ◀️کلمه «قِبَل» به چه معنا است؟ خلیل دو معنا برای قبل بیان کرده: «طاقة» و «لدن». آنچه دراین جمله قصد شده معنای دوم است. 🔺اغلب مترجمان و شارحان نتوانسته‌اند معنای این جمله را به دست بیاورند. مثلا مرحوم شوشتری در بهج الصباغة در صحت متن نسخه تشکیک کرده و خود با افزودن کلمه‌ای دیگر معنا را تغییر داده است! در شرح منهاج البراعة کلمه «قِبَلَهم» اصلا ترجمه نشده است! ☑️تنها در ترجمه نهج البلاغه قرن 5 و6 تعبیری آمده که به معنای مورد نظر نزدیک است: و بگذاشتن كراهت داشتن [او] ايشان را بر آنچه [كه‏] نباشد مر والى را [سزاوار] نزديك ايشان. ،‌ شماره 58 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵امیرالمؤمنین علیه‌السلام مثل هیچ کس امیرالؤمنین نه یک دینداری خشک و بی‌مقصد و بی‌غایت را نمایندگی می‌کند و نه نوعی جذابیت و عامه‌پسندی غیرمؤثر را نمایندگی می‌کند. او صراط مستقیم است نه چپ است و نه راست (الیمین و الشمال مضلة) () 🔻پس برای اینکه به چند جوان مدعی انقلابی‌گری یا چند کهنسال معتقد به کلیشه‌های انعطاف‌ناپذیر بفهمانیم که شما از الگوی علی ع و علی از الگوی شما فاصله دارد نباید امیرالمؤمنین علیه السلام را طوری تبیین کنیم که به الگوی «خودباختگان نوگرای جذاب» نزدیک شود. واقعیت این است که او در هیچ امری نه در سویه‌ی افراط قرار می‌گیرد نه در سویه‌ی تفریط. این نمونه‌ها را ببینید: 1️⃣ درست همان زمانی که از صلاح والیان سخن می‌گفت، «استقامت مردم» را نیز مسکوت نمی‌نهاد «فَلیسَت تصْلح الرّعیة الا بِصَلاح الولاة وَ لا تَصْلح الولاة الا بِاستقامة الرَّعیة» () 2️⃣ تراشی برای را کار سفیه و فاجر می‌دانست اما «تکیه بر حزبهای فاسق» را نیز برنمی‌تافت (آسی أن یَلی اَمر هذه الاُمة سُفهاؤها وَ فجّارها فیتّخذوا مال الله دولا وَ عباده خولا وَ الصَالِحین حَربا وَ الفاسقین حزبا) 3️⃣. از مجازات مفسدان اقتصادی سخن می‌گفت اما تأکید می‌کرد که درباره همان مفسدان باید عدالت کیفری رعایت شود (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیاده‌روی کیفرش کن) () 4️⃣ از عجله در اجرای حدود سخن می‌گفت اما وقتی اجرای حد موجب ملحق شدن نظامیان به دشمن می‌شد، درنگ می‌کرد (تهذیب، ج 10، ص 147)! 5️⃣با تندروها میانه ای نداشت اما سازشکاران جذاب را هم برنمی تافت (لا یُقیم اَمر الله الاّ من لا یُصانِع وَ لا یُضارِع وَ لا یَتّبِع المَطامع) 6⃣با اینکه خود را در معرض انتقاد منتقدان قرار می‌داد اما از همان روز اول به مردم گفته بود که اگر حکمرانی را به دست گرفت، در بسیاری از امور به تشخیص خودش عمل خواهد کرد و نه به سخن سخنگویان گوش خواهد کرد و نه به ملامت ملامتگران (وَ اعلموا اِنّی ان أجبتكُم ركبت بكم ما اَعْلم وَ لَم اصغ الی قول القائل وَ عتَب العاتب) برای همین بود که وقتی تشخیص داد نباید به معاویه امتیاز بدهد، نه در روز اول تشخیص طلایی‌‌اش را به مصلحت سنجی و دلسوزی فروخت و نه در روزهای پس از نهروان، در برابر کوفیان خسته‌‌ای که حاضر نبودند به جنگ با بیایند کوتاه آمد! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 161 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 چشم دولتمردان کی روشن میشود⁉️ - عهد نامه مالك اشتر وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ اَلْوُلاَةِ اِسْتِقَامَةُ اَلْعَدْلِ فِي اَلْبِلاَدِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ اَلرَّعِيَّةِ و همانا برترين روشنى چشم دولتمردان ، برقرارى عدل در شهرها و آشكار شدن محبّت مردم [ نسبت به دولت ] است. 🌹عنصر زیبایی شناختی : ابن اثیر می نویسد : ماده قرّ به معنای سرد شدن ( بَرَدَ ) است بنابراین قرّ العین به معنای سرد شدن چشم است. سپس در واکاوی حقیقت این اصطلاح می نویسد : اشک چشم اگر بخاطر حزن و اندوه جاری شود گرم است و اگر بخاطر سرور و شادمانی جاری شود سرد است. لذا این تعبیر اوج شادمانی و سرور را می رساند. ( النهایة ج۴ ص۳۸) هم چنین ن ک: حاشیه چلبی ص۳۱ و ریاض السالکین ج۱ ص ۳۴۶ 📚 در علم بیان به این صنعت کنایه# گفته میشود. «قرّ العین» کنایه از یک شادمانی عمیق است. همان شادی و فرحی که هنگام ریختن اشک شوق در انسان وجود دارد. البته لزوما ریختن اشک شوق برای این معنا ضرورتی ندارد بلکه خاصیت تعبیر کنایه همین است که معنای لغوی لزوما حضور ندارد بلکه پُلی برای معنای کنایی است. ✅ حاصل اینکه اجرای عدالت و محبت مردم دو عنصر اساسی برای شادی و خرسندی دولتمردان است. 🔔 طرح یک سوال : معروف است که تعبیر قرة العین را در زبان فارسی روشنی چشم یا چشم روشنی ترجمه می کنند. با توجه به مطلب فوق ، معنای چشم روشنی برای قرّ العین صحیح و دقیق است؟🤔 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 56 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله جمله‌ای از نهج البلاغه که نه ترجمه شده نه شرح وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقِشة الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ ‌عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ و ... امیرالمؤمنین علیه السلام در این بخش از به مالک اشتر فرمان داده‌اند که برای تثبیت عوامل صلاح و فلاح بلاد باید دو کار را زیاد انجام دهی: یکی «مدارسة العلماء» و دیگری «مناقشة الحکماء». منظور از «مدارسة العلماء» این است که حاکم در زمامداری خود از متخصصان و دانشمندان درباره عوامل مؤثر بر صلاح و فلاح جامعه درسهای مفید بیاموزد اما منظور از مناقشة الحکماء چیست؟ الف) مناقشه از نظر لغوی به معنای یبرون کشیدن خار از پا و عرفاً به معنای حسابرسی و نقد دقیقی است که برای نقدشونده ثقیل و موجب زحمت و دردسر باشد. (خوف از مناقشه حساب اخروی از کلیدواژه‌های اخلاق و وعظ است) (دار السلام، محدث نوری، ج 4 ص 73 و الوصایا، محاسبی ص 159). ب) «حکیم» با «عالم» فرق دارد. حکمت این است که کاری بجا و درست و مطابق با مصلحت انجام شود (وضع الأمور فی مواضعها علی الصواب و الصلاح) (تفسیر کبیر 6/517) اما علم صرفا به معنای دانایی است. بر این اساس، حکیم نیز کسی است که درستی و بجا بودن و مصلحت‌مندی عمل را رعایت می‌کند. ظاهراً فرمان امام به مالک این است که خود را با فراوانی (أَکثِر) در معرض نقد سختگیرانه و جدّی حکیمان (کاربلدهایی که میتوانند کار را بجا و عالمانه و مطابق با مصلحت انجام دهند) قرار بده. ↩️به جای کلمه مناقشه در برخی نسخه‌ها «منافثه» و در برخی دیگر «مثافته» به کار رفته است. معنای «منافثة» هم‌نفس و انیس بودن است اما برای کلمه «مثافتة» معنای درخوری در معاجم و آثار ادبی یافت نشد! البلاغه 180 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵هفت پیش‌فرضِ حکمرانی علوی وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسهم فإنّ العُمران محتمِل ماحمّلتَه. (عهدنامه مالک اشتر) 1) عدالت‌گستری موجب شادمانی و لذت حاکم می‌شود (تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِم). 2) عدالت‌ورزی و مدارای حاکم با مردم نباید مقطعی باشد بلکه باید مردم را به عدالت و مدارا عادت داد (بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِم). 3) تخفیف موجّه مالیاتی در زمانی که برای مالیات‌دهندگان مشکلی به وجود آمده باشد، از مصادیق «عدالت ورزی و رفق با مردم» است(مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِم). 4) مشارکت دادن مردم در آبادی کشور موجب زینت دولت می‌شود(عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِك). 5) «ایجاد خوشنودی در دل مردم» و «اعتمادسازی به وسیله‌ی عدالت و رفق» ذخیره‌ای غیرمالی است که دولت در نزد مردم می‌اندوزد (مَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِم) 6) این ذخیره‌ی غیرمالی (دلخوشی و اعتماد مردم به حکومت) عنصری است که تاب‌آوری ملی را بالا می‌برد و دولت در روزهای بحرانی‌اش می‌تواند به آن ذخیره تکیه کند (...احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسهم فإنّ العُمران محتمِلٌ ماحمّلتَه.) 7) مردمِ سرزمینهای آباد، تحمّل فشار زیاد را دارند (فإنّ العُمران محتمِل ماحمّلتَه.) البلاغه 182 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵مهرورزی با مردم غیرشیعه‌ در مصر 🔸 در دهه دوم اسلامی در زمان بن خطاب و توسط فتح شده بود. اغلب مردم مصر در هنگام سقوط کشورشان مسلمان نشدند بلکه به قرارداد ذمه تن دادند اما باعواملی مانند مهاجرت قبایل عرب به مصر، به تدریج فرهنگ و آداب آنان تغییر یافت و بخشی از مردم مصر مسلمان شدند و حتی زبان آنان نیز از قبطی به عربی تغییر یافت. 🔹آن دسته از مردم که مسلمان شده بودند امیرشان و برادر ناتنی (عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح) بود که با بخشنامه‌های مبنی بر عدم انتشار حدیث و سنت پیامبر، قطعا اسلام رایج در مصر، اسلامِ شیعی و اسلام با محوریت ولایت علی بن ابی‌طالب نبوده است. هرچند کسانی مانند محمدبن ابی‌حذیفه که از طرفداران علی بن ابیطالب بود، ‌در مصر بودند ولی بدنه اصلی جمعیت مصر دو دسته بودند: غیرمسلمانان ذمی و مسلمان غیرشیعی غیرعلوی. با این حال امیرالمؤمنین علیه السلام به نوشت: باید قلبت را سرشار از محبت و مهربانی مردم مصر و لطف به آنان بکنی. (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ) البلاغه186 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» 🔻کلمه «اَشعِر» فعل امر ازباب باب افعال است. ریشه این فعل کلمه‌ی «شعار» است. «شِعار» به معنای لباس زیر است. (معجم مقاییس اللغة). 🔹 ملازمه لباسهای زیرین با بدن از لباسهای روپوش هم بیشتر است چون لباس زیر حتی در حین استراحت نیز از بدن جدا نمی‌شود. شدت التصاق لباسهای زیرین با بدن نیز از شدت التصاق لباسهای روپوش شدیدتر است. به همین دو مناسبت، عرب هرگاه می‌خواهد از ملازمه شدید و دائمی چیزی با چیزی سخن بگوید از کنایه‌ی لباسهای زیرین بهره می‌گیرد. مثلا وقتی می‌خواهند بگویند فلانی غصه‌ای عمیق و دائمی به دلم نشاند می‌گویند: فلانی غم را شعار قلبم کرد (أَشْعَرَ فلانٌ قلبي هماً)(العین). 🔸حضرت می فرمایند که رحمت نسبت به مردم جامعه را نه تنها نزدیکترین امور به قلب خود قرار ده، بلکه آن را همچون زیر پیراهنی، همواره به قلب خود بچسبان و از خود جدا مکن. نکته 1: تحقق یک فعل غلت غائی لازم دارد. علت غائی همان هدف فرد از انجام عمل است که انگیزه‌ی انجام فعل را در او ایجاد می‌کند. محبت به مردم، نیز یکی از افعال انسان است که به غلت غائی نیاز دارد. به نظر می‌رسد «ایجاد انگیزه برای خدمت بیشتر به مردم» علت غائیِ این محبت است. حاکم جامعه اگر نسبت به مردم محبت نداشته باشد، نمی‌تواند چنان که شایسته است به مردم خدمت کند. نکته2: جالب آنکه چنین محبتی اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه حضرت امیر علیه السلام به مالک دستور می دهد که نسبت به همه مردم، چنین محبتی داشته باشد و لو از برادران اهل سنت بوده و یا حتی از پیروان ادیان دیگر باشند، چرا که در ادامه می فرمایند: « فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» (یعنی: مردم دو دسته اند: یا برادران دینی تو بوده و یا همچون تو، انسانند) نکته3: حضرت در دسته‌بندی مردم ، شیعیان و اهل سنت را در یک گروه قرار داده و با عبارت جامع «برادران دینی» به همه آنها اشاره کرده اند و غیر مسلمانان را در دسته دوم جای می‌دهند. ✍️استاد علی رحیمی حوزه علمیه شیراز البلاغه187 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل ( البلاغه187) گذشت، کلمه «أشعر» می‌تواند از ریشه «شعار» (به معنای لباس زیر اخذ شده باشد) بااین حال این احتمال نیز وجود دارد که این کلمه از ریشه «شعور» باشد. «شعر فلان بکذا» بدین معنا است که فلانی فلان مطلب را دانست. این کلمه وقتی در باب افعال متعدی می‌شود (اَشعَرتُ فلاناً کذا) بدین معنا می‌شود که: به فلانی فلان مطلب را فهماندم. در اینجا نیز احتمال دارد معنایِ «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» این باشد که: "رحمت به رعیت را به قلبت بفهمان". 🔹روشن است که فاعلِ «شَعَر» و مفعولِ اولِ «اَشعَرَ» باید یک موجود عاقل و متصف به ملکه دانستن باشد. یعنی بتواند بفهمد. از این رو است که در این جا در قالب یک مکنیه‌ی زیبا قلب به موجودی تشبیه شده که می‌تواند بفهمد و «أشعِر» نیز همان لازمِ مذکورِ مشبه‌بهِ محذوف است. 🔺لازمه معنایی این استعاره آن است که ای مالک، قلب تو می‌تواند ادراک کند تو باید به او بفهمانی که با رعیت رحیم و مهربان باشد. فهماندن به قلب نیز مانند فهماندن به دیگران نیاز به حدیث نفس دارد. باید با قلب گفتگو کرد و او را اقناع کرد که با مردم مهربان باشد. ، شماره 61 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل (#با_
👆👆👆👆👇👇👇👇 بسم الله در نامه مالک اشتر آمده است: (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ) پیش از این دو معنا برای کلمه «اشعر» گفته شد: یکی به معنای «تبدیل کردن رحمت به لباس زیرین قلب» و دیگری «فهماندن به قلب». این نوشته را استاد امید مؤذنی با توجه به همان دو مطلب قبلی برایمان فرستاده اند: ✍️در شریفه جلیله «وأشعر قلبك الرحمة للرعية...» در کانال ارجمند «با نهج‌البلاغه» به تبیین وجه استعارۀ به‌کاررفته در آن، سخن به زیبایی رفته است. در این گفتۀ امیر سخن وجهی دیگر از بلاغت و بداعت نیز وجود دارد که شایان توجه و مایه تلذذ ادباست. آن وجه دیگر «ایهام» در دو معنای یادشده فهماندن و پوشاندن است. در یکی از دو معنی اقرب و دیگری ابعد است که در اینجا به دلیل کثرت استعمال اشعر در معنای فهماندن، معنای قریب همان فهماندن و معنای بعید نیز پوشاندن است. بازتاب این نکته بلاغی در روا نیست و مجال ارائه آن شرح سخن است، اما اگر نظر به اختصار بخواهد این زیبایی را در فارسی بچشد، چنین عبارتی تا حدی کاراست: مهر به مردمان را به قلبت بفهمان و آن را جامۀ زیرینی قرار ده که بر تن او می‌پوشانی! ، شماره 62 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵مؤثرترین عامل قطع شدن رحمت الاهی وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ () هیچ عاملی در تغییر دادن نعمتهای خداوند و تعجیل عذاب او موثرتر از ظلم نیست چرا که خداوند شنونده‌ی دعای مظلومان و در کمین ظالمان است. البلاغه 191 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵یک موجّه در حکومت علی علیه السلام! توجه ویژه به تحقیرشدگانی که به حاکم دسترسی ندارند وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ () رسیدگی کن به مشکلات کسانی که به تو دسترسی ندارند. همان کسانی که [پیش از تو] از چشمها افتاده بودند و مردان سیاست تحقیرشان کرده بودند. آن دسته از مدیران مورد اعتمادت را که اهل خشیت و تواضع هستند، مأمور کن که وقت کافی به اینها اختصاص دهند و مشکلات آنان را به تو گزارش کنند. البلاغه ۱۹۲ https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵حق حاجتمندان و مسکینان بر دولت اسلامی ثُمّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ ... وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ «اهل المسکنة» کسی است که زبون و حقیر شده باشد هرچند به آب و نان و اولیات زندگی نیاز نداشته باشد(لسان العرب13/216). «اهل الحاجة» کسی است که نیاز به آب و نان و اولیات زندگی دارد هرچند این نیاز به صورت موردی و موقت برایش ایجاد شده باشد و از زبونان و حقیران جامعه نباشد. برای همین تفاوتی که بین «اهل حاجت» و «اهل مسکنة» وجود دارد، حضرت بعدا دو کلمه آورده است: «رفدهم» و «معونتهم» چراکه کلمه‌ی «رفد» به معنای عطا و صله (صحاح جوهری) یعنی همان کمکهای غذایی و تأمین اولیات زندگی است که به زندگیِ «اهل حاجت» مربوط است اما منظور از «معونتهم» کمکهای ساختاری به زبونان و ضعیفان برای نجات آنها از ضعفهای طبقاتی ناشی از سیاستهای غلط دولتهای قبلی است که به «اهل مسکنة» مربوط است (). البلاغه شماره 71 ⁉️این رسیدگی، حق این دو طایفه است یا تفضلی است از سوی دولت؟ «وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُه» البلاغه 199 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵جامعه ای که ضعیفانش نتوانند حقشان را مطالبه کنند... شهید مطهری ✍️: جامعه ای که در آن، ضعفا آن قدر ضعیف النفس باشند که نتوانند حقوق خود را مطالبه کنند، یک جامعه اسلامی نیست. جمله‌ای است که علی علیه السلام در نامه معروف خودشان به مالک اشتر، از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل می کند، می فرماید: فَانّی سَمِعْتُ رَسولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ فی غَیرِ مَوْطِنٍ: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّی یؤْخَذَ لِلضَّعیفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ « نهج البلاغه، ». ◀️هیچ امت و قومی به مقام قداست و تقدیس و- به تعبیر ما- به مقام ترقی و رُقاء نمی رسد مگر آنکه قبلًا این مرحله را گذرانده باشد که ضعیف در مقابل قوی بایستد و حق خود را مطالبه کند، بدون آنکه زبانش به لکنت بیفتد. یعنی اسلام آن ضعیفی را که حق خود را نمی تواند مطالبه کند، به رسمیت نمی شناسد. 📚(انسان کامل، ص237). البلاغه 212 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵ناموازنه خدمت‌رسانی به مردم و اخذ مالیات از آنان 1 در زمامداری علوی هرچند « و مالیات» در مقابل «ارائه خدمات و رفاه به مردم» اخذ می‌شود اما ارائه خدمات و کسب رضایت مردم از اخذ مالیاتِ بیشتر، مهمتر است. امیرالمؤمنین علیه السلام دو بیان زیبا درباره مالیات دارند: 1) فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًاأَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ اگر خراج‌دهندگان به دلیلی مانند سنگینی خراج، آفات زراعی، قطع شدن سهمیه آب، کاهش آب زیرزمینی، ویران شدن زمین در اثر سیل و آب‌گرفتگی یا خشکسالی از تو درخواست تخفیف مالیاتی کردند، به آنان بده آنقدر تخفیف که امید به حل مشکلشان پیدا شود. 2) و لْيَكُنْ «نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ» أَبْلَغَ مِنْ «نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ» لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلا! () باید توجه تو به آباد کردن زمینها بیشتر از توجهت به گرفتن خراج باشد چرا که خراج [واقعی] فقط در برابر آباد کردن زمینها به دست می‌آید. و دولتی که خراج بگیرد اما در مقابلش آبادی [و خدمات] ارائه نکند سرزمینها را ویران و مردم را هلاک خواهد کرد و چنین دولتی دوام نخواهد آورد! پ ن: به نظر می‌رسد "باء جاره" در تعبیر « لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَة» معنای مقابله داشته باشد! البلاغه 222 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵ترجمه «یعودون به علیک» وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ سید علیخان مدنی در الطراز نوشته است: عاد عليه بمَعرُوفهِ: أَفضَلَ، و الاسم: العائِدَةُ .(الطراز، 6/112 ) بنابراین کلمه «عاد علیه بمعروفه» یعنی بزرگوارانه به او بخشید. با این وصف، تعبیر «یعودون به علیک» معنای بسیار زیبایی دارد اما بسیاری از مترجمان آن را درست ترجمه نکرده‌اند. 🔻ترجمه متن: نبايد سبك ساختن سنگينى بار مؤدیان مالیاتی بر تو گران بيايد زيرا تخفيفى كه به آنها می‌دهی اندوخته‏ اى است كه آنها این ذخیره را در آبادى شهرهایت و آراستن دولتت بزرگوارانه به تو باز مى‏گردانند. 👈پ ن: در نگره امیرالمؤمنین علیه السلام، رضایت مردم و مؤدیان مالیاتی اهمیت زیادی دارد. کاش برنامه‌ریزان مالیاتی کشور با این نگره آشنا باشند! ،‌ شماره 75 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵عدالت طلبان در ترازوی عدالت عدالت طلبان در جستجوی عدالت، حق مردم را از حاکمیت مطالبه می‌کنند. این کار برای عدالت‌طلبی لازم است اما کافی نیست چرا که اگر مردم حقوقی بر گردن حاکم اسلامی دارند حاکم اسلامی نیز حقوقی بر گردن مردم دارد. حق حاکم و حریم حاکم اسلامی، حق مهمی است که درباره آن گفته شده است: «یکی از مهمترین مصالح، حفظ حریم امام عادل است» (دراسات فی ولایةالفقیه" ج 2 ص 592).به عبارت دیگر: حق بین حاکم و مردم یک حق دوسویه است. عدالت‌طلبان وقتی به یکی از دو سویه‌ی این حق، تأکید و از سویه‌ی دیگرش غفلت کنند، از عدالت دور شده‌اند. 🔻نمونه‌هایی از سخنان امیرالؤمنین علیه السلام در تأکید بر دوسویگی حق حاکمیت و مردم: 1️⃣فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلَ الَّذِي لِي عَلَيْكُم از (خداوند سبحان از طریق ولایت بر شما حق مرا بر گردن شما نهاده و برای شما نیز چنین حقی را بر گردن من نهاده است). 2️⃣و أُخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ (... نامه هایی را که در آن تدابیر و اسرار حکومتی ات را درج می‌کنی، تنها به کاتبی بسپار که بیش از هر کسی جامع صلاحیت‌های اخلاقی باشد [یعنی] کسی باشد که وقتی به او احترام می‌نهی، آنقدر به سُکر و سرمستی نیفتند که جسارت ورزد و در حضور جمع با تو مخالفت بکند). 3️⃣إذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ ...وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. (وقتی مردم را و حاکم [نیز] حق مردم را رعایت کند، حق در جامعه عزت پیدا می‌کند .... و طمع دشمنان بریده می‌شود). چنیین مضمونی در پاسخ امام رضا(ع) به نامه محمد بن سنان، نیز بیان شده است. ایشان نیز علت حرمت فرار از جنگ را استخفاف امام عادل که خود موجب جرأت و اعتماد به نفس دشمن می‌شود، ذکر فرموده‌اند. (حرم الله الفرار من الزحف لما فيه من الوهن فى الدين و الاستخفاف بالرسل و الائمة العادلة و ترك نصرتهم على الاعداء...لما فى ذلك من جراة العدو على المسلمين) البلاغه 232 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵بی‌توجهی به مشکلاتِ خُردِ رعیت خُرده‌پا به بهانه رسیدگی به امور کلان مملکتی؟ فَإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ [ای مالک]... بی‌توجهی به امور ریزِ [رعیت خرده‌پا] به بهانه این‌که مشغول رسیدگی به امور کلانِ [حکومتی] هستی، بهانه و عذر مقبولی نیست. 🔹خود امیرالمؤمنین در حکمرانی، چنین بود که در بحبوحه رسیدگی به پیچیده‌ترین و غافل‌کننده‌ترین مشکلات کلان، از دقت در امور خُرد مردم خرده‌پا غفلت نمی‌کرد. 🔗بسر بن اَرطاة در غارت یمن، مرتکب جنایت ضدبشری شده بود. دو فرزند عبیدالله بن عباس (استاندار علی ع) را در پیش چشم مادرشان به طرز فجیعی کشته بود! کهنسالان و خردسالان بی‌گناه و بی‌دفاع را حتی اگر در زیر سنگ نهان شده بودند، بیرون کشیده و ناجوانمردانه کشته بود! و ...! حالا امیرالمؤمنین برای دفاع از این مردم بی‌پناه، می‌خواهد جاریة بن قدامة را به مقابله با آن جانی وحشی بفرستد. در هنگام بدرقه به جاریه می‌فرماید: جاریه از خدا بترس! نکند در این مأموریت، مسلمان یا کافر معاهَدی را تحقیر بکنی! مبادا مال کسی را غصب کنی! مبادا انسانی یا مرکبی را به زور به خدمت خود درآوری حتی اگر پابرهنه یا پیاده بمانی! [در ضمن] نمازهایت را نیز در اول وقت بخوان. إتّق اللّه الّذي إليه تصير، و لا تحتقر مسلما و لا معاهدا و لا تغصبنّ مالا و لا ولدا و لا دابّة، و إن حفيت و ترجّلت، و صلّ الصّلاة لوقتها. 📚 نهج ‏السعادة في‏ مستدرك‏ نهج ‏البلاغة، ج 7، ص: 366 البلاغه ۲۵۷ https://eitaa.com/banahjolbalaghe