بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره25
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_استقامة
📢فلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّة (#خطبه_216)
پس رعيت صلاح نپذيرد مگر آنكه واليان صلاح پذيرند و واليان به صلاح نيايند، مگر به راستى و درستى رعيت. (ترجمه آیتی)
✍️استقامت را فیروزآبادی و جوهری 📚به معنای اعتدال دانستهاند. طریحی «استقامة یک چیز» را به معنای تام و کامل بودن آن دانسته است. در آیات قرآن نیز استقامت به معنای «پایبندی عملی به لوازم دینداری» و به معنای «منحرف نشدن از مسیر و خارج نشدن از راه انتخاب شده» نیز به کار رفته است.
در زبان فارسی امروز ـ اما ـ کلمه استقامت به معنای پایداری و پافشاری است هر چند در برداشت عمومی کاربران زبان فارسی به معنای صبر و طاقت آوردن نزدیکتر شده است.
🔷در عبارت «وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّة» حضرت، «صالح شدن حاکمان» را منوط به استقامت رعیت دانستهاند و منظور از استقامت همان راستی، درستی و منحرف نشدن است نه پایداری و مقاومت و طاقت آوردن.
🔹برخی مترجمان کلمه استقامت را به معنای «راستی و درستی»، «اطاعت» و معانی نزدیک به آنها برگرداندهاند که هر چند بیاشکال نیست اما به هر حال به معنای متن نزدیک ولی برخی مترجمان کلمه استقامت را به معنای «استقامت» یا «مقاومت» یا ... برگرداندهاند که قرابت کافی با متن مبدأ را ندارد.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 31
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵#بدترین_صفات_حاکمان
📢 «وَ إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ.» #خطبه_216
در نزد مردم صالح یکی از سخيفترين اوصاف واليان اين است كه دوستدار فخر به نظر بیایند و کنشهای آنان حمل بر تکبر شود.
◀️ اینکه یک حاکم اهل فخر و تکبر باشد اصلا صفت خوبی نیست (ولی سخن امیرالمومنین علیه السلام در این مورد نیست) بلکه سخن حضرت درباره حاکمی است اگرچه خودش فخرگرا و متکبر نبوده بلکه مردم او را فخرگرا پنداشته و رفتارهایش را حمل بر تکبر کردهاند.
در حقیقت گاهی حاکم واقعا اهل فخر و تکبر نیست اما رفتارهای مشکوکی داشته است که #افکار_عمومی گمان کردهاند او اهل فخر و تکبر است. چیزی که حضرت علی علیه السلام آن را از بدترین صفات حاکمان دانستهاند، همین است. یعنی حاکم نباید به گونهای عمل کند که مردم گمان کنند او اهل تکبر و فخر است.
برای اینکه چنین گمان نادرستی در افکار عمومی شکل نگیرد، طبیعتاً حاکمان باید از پارهای امور که حتی کوچکترین شائبههای تکبر را ایجاد میکند، نیز پرهیز کنند. این نکته در سخن دیگری از امام به صورت روشنتری بیان شده است که «اتّقوا مواضع التهم» (خود را در موضع اتهام قرار ندهید).
📖 نکته:
ارباب دانش #ارتباطات، عصر ما را عصر #رسانه و مغزهای مردم را در این عصر، "مغزهایی اجارهای" میدانند (ن ک: جامعه شناسی ارتباطات؛ ساروخانی). در روزگاری که اندیشهی انسانها در اجاره رسانهها است حاکمان باید احتیاط بیشتری کنند و رفتارهایی را بروز ندهند که به وسیله رسانهها مورد سوء استفاده قرار بگیرد.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره26
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_وضع
📢«وَ إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ.» #خطبه_216
در نزد مردم صالح یکی از سخيفترين اوصاف واليان اين است كه دوستدار فخر پنداشته شوند و کنشهای آنان حمل بر تکبر شود.
✍️در این عبارت، کلمه «یظنّ» و کلمه «یوضع» هر دو مجهول هستند. امام علیه السلام خواستهاند دو شاخص مهم برای تشخیص سخیفترین حالت حاکمان ارائه کنند یکی از این دو شاخص این است که شیفته فخر پنداشته شوند (يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْر) و دیگری آنکه امر آنان را حمل بر تکبر شود(يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر).
🔸مجهول شدن این دو فعل باعث شده است که بگوییم درک کننده هر دو ضابطه، #افکار_عمومی است. یعنی اگر افکار عمومی والی را شیفته فخر دانست و امر او را حمل بر تکبر کرد، والی دچار سخیفترین صفت شده است.
روشن است که کلمه «وضع» در این جا با «علی» متعدی شده و باید مانند سخن معروف امام علیه السلام در #کافی که فرمودهاند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلى أَحْسَنِه» (امور برادرت را بر بهترین وجهش حمل کن) معنا شود.
😯با این حال یکی از مترجمان، عبارت نهج البلاغه را چنین ترجمه کرده است: «از سخيفترين حالات واليان در نزد مردم صالح اين است كه مردم پندارند كه آنان دوستدار فخر و مباهاتاند و "بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند".»
تعبیر «بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند» معادل مناسبی برای عبارت « يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر» نیست چون اولا مجهولیت عبارت که حامل معنای مهمی (ارجاع داوری به افکار عمومی) بود ملاحظه نشده و دیگر آنکه کلمه «وضع» درست معنا نشده است.
مترجمان دیگر نیز غالبا این دو اشکال را دارند.
#فعل_مجهول
@banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#اشرافیت در حکمرانی
نشانههای #مسئولان اشرافیت زده:
1) مردم وقتی میخواهند از مسئولان اشرافی، حقشان را بگیرند، مانند برده ای هستند که میخواهد از اربابش یاری بگیرد (لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّه) (#خطبه_92)
2) مسئولان اشرافی، وقتی #حق مردم را به مردم میدهند به گونه ای میدهند که برای مردم گوارا نیست؛ یعنی مردم در مسیر گرفتن حقشان آنقدر به زحمت یا دردسر یا تحقیر مبتلا میشوند که دیگر استفاده از آن حق برایشان لذتی ندارد(ِوَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) (#نامه_53)
3) ممکن است مردم فرصت مواجهه حضوری با مسئولان اشرافی را پیدا کنند اما چون مرعوب هیمنه ظاهری آنها میشوند، در بیان احتیاجاتشان به لکنت میافتند (تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَعْتِعٍ) (#نامه_53)
4) اشرافیها حاضر به #عذرخواهی از مردم نیستند چون عذرخواهی از مردم باعث ریاضت نفس مسئولان میشود (رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِك #نامه_53) در حالیکه نَفْسهای اشرافیت زده، حاضر به تحمل ریاضت موجود در عذرخواهی نیستند.
5) رابطه #مدیران غیراشرافی بامردم یک رابطه هم سطح است یعنی مدیر خود را در سطح مردم میداند (إما اخٌ لک فی الدین و إما نظیرٌ لک فی الخلق نامه 53) اما مدیران اشرافی رابطه خود را با مردم رابطه #برده و مالک (الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ) یا رابطه نامتوازن دیگری (الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِه #خطبه_92) میدانند.
6) اشرافیها دوست دارند به خاطر انجام وظایفشان مورد #مدح و #چاپلوسی قرار بگیرند (قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثناء—#خطبه_216)
#مدیران_اشرافی #عدالت #حقوق_عامه #حق_الناس
#حکومت
#با_معارف_نهج، شماره 116
.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵اشرافیت حاکمان
«فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» #خطبه_216 نهج البلاغه
🔹با من آنگونه که با جباران سخن گفته میشود، سخن نگویید، و آنگونه که از افراد تندخو احتیاط میکنند، از من احتیاط نکنید، با زدوبند و چاپلوسی و طمعکاری با من ارتباط نگیرید و گمان نکنید اگر حرف حقی به من گفته شود شنیدنش برایم کمترین تلخی و دشواری را داشته باشد و ...
مدتی پس از صلح امام حسن (ع) #معاویه در سفری به مدینه آمد. در نماز جماعت مدینه تکبیر قبل از رکوع و بسمالله را از سوره حمد حذف کرد. پس از نماز، مهاجران و انصار به او خُرده گرفتند که چرا بسمالله و تکبیر را سرقت کردی (سرقتَ من الصلاة)؟ مجبور شد نمازش را اعاده کند!
شافعی که راوی این حکایت معاویه است میگوید معاویه سلطانی بسیار عظیم القوة و شدید الشوکة بود همینکه مردم مدینه جرأت کردهاند به او ایرادی بگیرند نشانه این است که بسمالله جزء واجب نماز بوده است! (مسند شافعی ص 13)
◀️گزارش شافعی از شخصیت معاویه گزارش بسیار دقیقی است! سلطانی که حتی اگر نماز خود و مردم را باطل کند، صحابه پیامبر از ترس نتوانند به او اعتراضی بکنند!
این، #اشرافیت در شیوه حکمرانی معاویه است اما منطق حکمرانی علی علیهالسلام همان است که در این خطبه 216 آمده است.
#مدیران_اشرافی #عدالت #حقوق_عامه #حق_الناس
#حکومت
#با_معارف_نهج،شماره 140
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵ترجمه نکره در سیاق نهی
«وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» #خطبه_216 نهج البلاغه
🔹 و گمان نکنید به خاطر حرف حقی که به من گفته شود، کوچکترین تلخی و دشواری در من پدید بیاید.
«استثقالا» در این جمله، نکره در سیاق نهی است.
«#نکره_در_سیاق نهی» صریح در تأکید و تعمیم است. یعنی: «هیچ گونه استثقال».
مترجمان نتوانستهاند تأکیدو عمومیتِ موجود در این جمله را به فارسی برگردانند.
اغلب آنان جمله را به این صورت ترجمه کردهاند: «و درباره من گمان مبريد كه اگر حقّى گفته شود دشوار آيد،»!
این ترجمهها "تأکید و عمومیتِ" موجود در استثقال را نمیرساند!
معنای جمله این است «هیچ گونه دشواری »را در من گمان نبرید!
#با_مترجمان_نهج، شماره 55
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵امیرالمؤمنین علیهالسلام مثل هیچ کس
امیرالؤمنین نه یک دینداری خشک و بیمقصد و بیغایت را نمایندگی میکند و نه نوعی جذابیت و عامهپسندی غیرمؤثر را نمایندگی میکند. او صراط مستقیم است نه چپ است و نه راست (الیمین و الشمال مضلة) (#خطبه_16)
🔻پس برای اینکه به چند جوان مدعی انقلابیگری یا چند کهنسال معتقد به کلیشههای انعطافناپذیر بفهمانیم که شما از الگوی علی ع و علی از الگوی شما فاصله دارد نباید امیرالمؤمنین علیه السلام را طوری تبیین کنیم که به الگوی «خودباختگان نوگرای جذاب» نزدیک شود. واقعیت این است که او در هیچ امری نه در سویهی افراط قرار میگیرد نه در سویهی تفریط. این نمونهها را ببینید:
1️⃣ درست همان زمانی که از صلاح والیان سخن میگفت، «استقامت مردم» را نیز مسکوت نمینهاد «فَلیسَت تصْلح الرّعیة الا بِصَلاح الولاة وَ لا تَصْلح الولاة الا بِاستقامة الرَّعیة» (#خطبه_216)
2️⃣ #دشمن تراشی برای #حکومت را کار #حاکمان سفیه و فاجر میدانست اما «تکیه بر حزبهای فاسق» را نیز برنمیتافت (آسی أن یَلی اَمر هذه الاُمة سُفهاؤها وَ فجّارها فیتّخذوا مال الله دولا وَ عباده خولا وَ الصَالِحین حَربا وَ الفاسقین حزبا)
3️⃣. از مجازات مفسدان اقتصادی سخن میگفت اما تأکید میکرد که درباره همان مفسدان باید عدالت کیفری رعایت شود (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیادهروی کیفرش کن) (#نامه_53)
4️⃣ از عجله در اجرای حدود سخن میگفت اما وقتی اجرای حد موجب ملحق شدن نظامیان به دشمن میشد، درنگ میکرد (تهذیب، ج 10، ص 147)!
5️⃣با تندروها میانه ای نداشت اما سازشکاران جذاب را هم برنمی تافت
(لا یُقیم اَمر الله الاّ من لا یُصانِع وَ لا یُضارِع وَ لا یَتّبِع المَطامع)
6⃣با اینکه خود را در معرض انتقاد منتقدان قرار میداد اما از همان روز اول به مردم گفته بود که اگر حکمرانی را به دست گرفت، در بسیاری از امور به تشخیص خودش عمل خواهد کرد و نه به سخن سخنگویان گوش خواهد کرد و نه به ملامت ملامتگران (وَ اعلموا اِنّی ان أجبتكُم ركبت بكم ما اَعْلم وَ لَم اصغ الی قول القائل وَ عتَب العاتب) برای همین بود که وقتی تشخیص داد نباید به معاویه امتیاز بدهد، نه در روز اول تشخیص طلاییاش را به مصلحت سنجی #ابنعباس و دلسوزی #قیس_بن_سعد فروخت و نه در روزهای پس از نهروان، در برابر کوفیان خستهای که حاضر نبودند به جنگ با #معاویه بیایند کوتاه آمد!
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج،شماره 161
https://eitaa.com/banahjolbalaghe