eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
43 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ◼️◼️عيون أخبار الرِّضا عن إبراهيمَ بنِ العبّاسِ: 📢 ما رَأيتُ أبا الحَسَنِ الرّضا...تَفَلَ وَ لا رَأيتُهُ يُقَهقِهُ في ضِحكِهِ قَطُّ بَل كانَ ضِحكُهُ التَّبَسُّم وَ كانَ إذا خَلا وَ نَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلى مائِدَتِهِ مَماليكَهُ وَ مَواليهِ حَتَّى البَوّابَ السّائِس. ترجمه✍ هرگز نديدم كه امام رضا ع... آب دهان بيندازد ، و يا هنگام خنديدن قهقهه سر دهد ، بلكه خنده اش تبسّم بود . هرگاه سفره اش را پهن مى كرد غلامان و خدمتكاران خود و حتى دربان [و] مِهتر اسبان را با خود سر سفره مى نشاند . میزان الحکمه @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 ده خصلت کامل کننده عقل از دیدگاه 🌹امام هشتم 🌹علیه السلام روزی امام رضا علیه السلام فرمودند: عقل هیچ کس کامل نمی‌شود مگر اینکه این ده خصلت در او وجود داشته باشد: 1️⃣به نیکی و خیر او امیدی باشد، 2️⃣از شر او آسوده باشند، 3️⃣کمترین نیکی را وقتی از دیگران صادر می‌شود زیاد بداند 4️⃣بیشترین نیکی را وقتی از خودش صادر می‌شود کم بداند 5️⃣از اینکه مردم نیازهایشان را به او ارجاع بدهند خسته نشود 6️⃣از آموختن دانش در تمام عمر خسته نشود 7️⃣فقر در راه خدا را از بی‌نیازی بیشتر دوست بدارد 8️⃣ذلیل شدن در راه خدا را از عزت در دشمنی با خدا بیشتر دوست بدارد 9️⃣گمنامی را بیشتر از شهرت دوست بدارد بعد فرمودند: اما 👈دهمین خصلت👉 و چه می‌دانید دهمین خصلت چیست؟ یکی پرسید: مگر دهمین خصلت چیست؟ حضرت فرمودند: دهمین خصلت آن است که هیچ کسی را نبیند مگر آنکه [با خودش] بگوید او از من بهتر و باتقواتر است؛ چون به هر حال مردم دو دسته‌اند: دسته‌ای بهتر و باتقواتر از تو و دسته‌ای نیز شرور و پست هستند. [وقتی دسته دوم را می‌بیند با خودش] بگوید: شاید خوبی‌های ایشان مخفی است و همین مخفی ماندن برایشان خوب است در حالی که خوبی‌های من آشکار است و همین آشکاری برایم بد است وقتی هم دسته اول را می‌بیند در پیشگاهشان کند تا به ایشان ملحق شود. (تحف العقول) به مناسبت زادروز مبارک علیه السلام ، شماره22 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کرامتی از امام رضا علیه السلام کنیزی داشت که در نزد وی حرمت خاصی داشت. چشم این کنیز دچار بیماری شده بود اطبا آمدند گفتند چشم راستش دیگر قابل درمان نیست اما چشم چپش را تلاش می‌کنیم که درمان کنیم. دعبل بسیار ناراحت شد و گریست. 🔸وقتی از همه جا نومید شد، به یاد قطعه‌هایی از لباس علیه السلام افتاد که هنوز با خود داشت. قطعه‌هایی از همان لباسی که در خراسان وقتی معروفش را خوانده بود از دست مبارک امام رضا علیه السلام صله گرفته بود و در قم، قمی‌ها پاره‌اش کرده‌ بودند و هر کس قطعه‌ای از آن را برای تبرک برده بود. ◀️ شب همان قطعه را آورد و به چشم کنیزش کشید. فردا صبح هر دو چشم کنیز شفا یافت چندانکه بهتر از قبل می‌دید. ( ج ۲ ص ۴۲۲) ، شماره 30 @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 مسئولان چرا از دربهای عمومی آمدو رفت نمیکنند؟ بزنطی می‌گوید در یکی از نامه‌هایی که علیه السلام به فرزندشان () نوشته بودند، خواندم که به ایشان نوشته بودند: شنیده‌ام وقتی به مرکب سوار می‌شوی قراولان و غلامان، تو را از آن درِ فرعی (کوچک) بیرون می‌برند. بدان که تو را از درِ کوچک بیرون می‌برند تا از تو خیری به کسی نرسد. از تو خواهش می‌کنم و به حقی که بر گردنت دارم تو را قسم می‌دهم ورود و خروجت را فقط از در اصلی (بزرگ) انجام بدهی. وقتی هم می‌خواهی حرکت بکنی، حتما مقداری سیم و زر با خودت داشته باش تا هر کس از تو چیزی درخواست کرد مقداری به او اعطا بکنی.... (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 89) پ ن: ، ، حاکمان، از کدام در می‌روند و می‌آیند؟ آیا مردم به آنها دارند؟ ، شماره 39 () https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 مسئولان چرا از دربهای عمومی آمدو رفت نمیکنند؟ بزنطی می‌گوید در یکی از نامه‌هایی که علیه السلام به فرزندشان () نوشته بودند، خواندم که به ایشان نوشته بودند: شنیده‌ام وقتی به مرکب سوار می‌شوی قراولان و غلامان، تو را از آن درِ فرعی (کوچک) بیرون می‌برند. بدان که تو را از درِ کوچک بیرون می‌برند تا از تو خیری به کسی نرسد. از تو خواهش می‌کنم و به حقی که بر گردنت دارم تو را قسم می‌دهم ورود و خروجت را فقط از در اصلی (بزرگ) انجام بدهی. وقتی هم می‌خواهی حرکت بکنی، حتما مقداری سیم و زر با خودت داشته باش تا هر کس از تو چیزی درخواست کرد مقداری به او اعطا بکنی.... (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 89) پ ن: ، ، حاکمان، از کدام در می‌روند و می‌آیند؟ آیا مردم به آنها دارند؟ ، شماره 39 () https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 مسئولان چرا از دربهای عمومی آمدو رفت نمیکنند؟ بزنطی می‌گوید در یکی از نامه‌هایی که علیه السلام به فرزندشان () نوشته بودند، خواندم که به ایشان نوشته بودند: شنیده‌ام وقتی به مرکب سوار می‌شوی قراولان و غلامان، تو را از آن درِ فرعی (کوچک) بیرون می‌برند. بدان که تو را از درِ کوچک بیرون می‌برند تا از تو خیری به کسی نرسد. از تو خواهش می‌کنم و به حقی که بر گردنت دارم تو را قسم می‌دهم ورود و خروجت را فقط از در اصلی (بزرگ) انجام بدهی. وقتی هم می‌خواهی حرکت بکنی، حتما مقداری سیم و زر با خودت داشته باش تا هر کس از تو چیزی درخواست کرد مقداری به او اعطا بکنی.... (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 89) پ ن: ، ، حاکمان، از کدام در می‌روند و می‌آیند؟ آیا مردم به آنها دارند؟ ، شماره 39 () https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵سنت روضه‌خوانی خانگی در سیره ائمه امسال که برای رعایت سلامت هموطنانمان، دستمان از مراسمهای رسمی و باشکوه سالهای قبل کوتاه شده و فرصت روی آوردن به روضه‌های خانگی و فامیلی فراهم شده، بد نیست نگاهی به روضه‌خوانی خانگی در سیره اهل بیت بیندازیم. در توصیه‌های امام باقر علیه‌السلام به کسی که نمی‌توانست در روز عاشورا به کربلا برود اما دوست داشت ثواب زیارت در روز عاشورا را از دست ندهد، آمده است: «قبل از ظهر عاشورا به بیابان یا روى بلندىِ خانه‌اش برود و با اشاره به امام حسین(ع) سلام کند و با جدّیت، بر قاتلش نفرین کند و پس از آن، دو رکعت نماز بگزارد. آن‌گاه بر حسین(ع) مرثیه بخواند و گریه کند و سفارش کند کسانى که در خانه‌اش هستند، بر حسین(ع) گریه کنند و با ناله کردن بر حسین(ع)، در خانه‌اش مراسم به پا کند و با خانواده‌اش در گریه هم‌صدا شوند. من براى آنان، از طرف خدا ضمانت می‌کنم که اگر این کار را انجام دهند، همه این ثواب‌ها را به دست می‌آورند» (کامل الزیارات، ابن قولویه ص 176) کمیت شاعر به خانه امام باقر علیه السلام آمده بود. گفت: یابن رسول الله اجازه می‌دهید برایتان شعری بخوانم؟ حضرت فرمود: ایام البیض است! کمیت گفت: شعر فقط درباره شما است و چیز دیگری در آن نیست! حضرت اجازه دادند تا شعرش را بخواند. او خواند و امام باقر علیه‌السلام گریست. همراه با امام باقر، فرزندش امام صادق نیز گریست. از پشت پرده صدای گریه زنانه‌ هم به گوش می‌رسید(الغدیر 2/238). در روزگاری که حاکمان مدینه روضه برپا کردن را قدغن کرده بودند، امام صادق علیه‌السلام در خانه خودش روضه خانگی برپا می‌کرد. زنان خانه هم پشت پرده‌ای می‌نشستند و در روضه جدشان سیدالشهداء شیون می‌کردند. روزی به ابوهارون مکفوف فرمود: برایم شعری در رثاء حسین بخوان. ابوهارون شعر را به صورت ساده و دکلمه‌وار خواند. حضرت فرمود: همانطور که در مجالستان با سوزو گداز می‌خوانید، بخوان! ابوهارون برای حضرت روضه خواند. حضرت گریست سپس فرمود: دوباره بخوان! شاعر این بار که روضه خواند دید از پشت پرده صدای شیون زنان نیز شینده می‌شود. (وسائل الشیعة 10/465) ابی‌عُماره شاعر نبود، مُنشِد (مداح) بود. به خانه امام صادق می‌رفت و برای ایشان روضه می‌خواند. یک روز امام صادق به او فرمود: یکی از شعرهای در رثای حسین ع را برایم بخوان. اباعماره خواند و امام گریست. دوباره خواند و دوباره امام گریست. بارها خواند و بارها امام گریست. آنقدر خواند که صدای شیون از همه‌ جای خانه بلند شد! (همان ص 466). امام صادق علیه‌السلام یک بار به جعفر بن عفاء طائی فرمود: جعفر، شنیده‌ام درباره حسین علیه‌السلام شعرهای خوبی می‌گویی! جعفر گفت: آری و یکی از شعرهای خودش را خواند و امام گریست و همه اطرافیان امام گریستند. سپس به ایشان فرمود: جعفر به خدا قسم فرشتگان مقرّب خدا در اینجا حاضر شدند، تو را نگریستند و روضه‌ات را شنیدند و با ما گریستند و در همین لحظه بهشت بر تو واجب شد!(همان ص 464) 😥یک مجلس روضه در یک خانه آسمانی سهل بن ذُبیان یک روز اول صبح به محضر علیه‌السلام رسید. حضرت رضا به او فرمود: دیشب خواب دیدم نردبانی با صد پله برایم نصب شده است. از آن بالا رفتم و وقتی به بالای نردبان رسیدم داخل یک قبه سبزرنگی شدم که درونش از بیرونش پیدا بود. جدم پیامبر با چند نفر در آنجا نشسته بودند. یکی هم روبرویشان ایستاده بود و برایشان شعر می‌خواند. پیامبر تا مرا دید فرمود: خوش‌ آمدی فرزندم علی بن موسی الرضا! به پدرت علی ع سلام کن. به جدم علی ع سلام کردم. سپس فرمود: به مادرت فاطمه هم سلام کن. سلام کردم. بعد فرمود: به پدرانت حسن و حسین نیز سلام کن. به آنان نیز سلام کردم. در آخر فرمود: به شاعر ما سید اسماعیل که در دار دنیا مداح ما بود، نیز سلام کن. به او نیز سلام کردم و نشستم. پیامبر رو کرد به سید حمیری و فرمود: دوباره به همان شعرهایی که می‌خواندی، بازگرد و برایمان بخوان. سید اشعارش را ادامه داد و پیامبر گریست! بعد در بیتهای بعدی فاطمه زهرا و دیگر حضار نیز با او گریستند. در پایان فرمود: ای علی بن موسی، این قصیده را حفظ کن و به شیعیان ما نیز دستور بده که آن را حفظ کنند و به آنها بگو هر کس آن را حفظ کند و بر قرائت آن مداومت کند، من ضامن هستم که به بهشت درآید. (بحار ج 47 ص 328) شماره ۴۴ http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵چرا به مداحان پول میدهیم؟ در عصر اهل بیت علیهم السلام در عصر اهل بیت علیهم السلام انتشار فضائل و مناقب ایشان از طریق رسانه بسیار فراگیر و پرنفوذی به نام شعر انجام می‌گرفت. مداح در حقیقت همان شاعر بود که شعرش را با احساس و رقت‌برانگیز می‌خواند. (ن ک: وسائل ج 10 ص 465) اهل بیت به این مداحان/شاعران صله می‌دادند. اتفاقا این مداحان/شاعران معمولا دارای دیدگاه‌های اعتقادی و سیاسی و اعتراضی بودند و چون انتشار مناقب اهل بیت ع را بخشی از رسالت و وظیفه سیاسی - اجتماعی خود میدانستند، معمولا از قبول این صله‌ها خودداری میکردند اما باز هم اهل بیت در اعطای صله پافشاری می‌کردند. این نمونه ها را ببینید: 🔹، قصیده‌ی میمیه‌ی معروف خود را فی البداهه و در موسم حج (بزرگترین و متنوّع‌ترین گردهمایی مسلمانان) در برابر توهین کوچکی که به امام سجاد علیه السلام روا شده بود، خواند و به خاطر سرودن آن میمیه به زندان افتاد. حتّی محبوس بودن فرزدق نیز مانع از اعطای صله نشد علیه السلام دوازده هزار سکه به او صله دادند و فرمودند اگر داشتم، بیش از این می‌دادم! فرزدق ـ اما ـ پول را برگرداند. امام باز هم پول را برایش فرستادند و فرمودند: ما اهل بیت وقتی چیزی را دادیم دیگر پس نمیگیریم» 🔹خواهر امام سجاد () علیهم السلام سی‌هزار دینار همراه با یک مرکب در یک مجلس به صله داد! کمیت با اینکه معمولا صله‌ها را پس می‌داد ولی این بار هر چه خواست آن را پس بدهد ایشان قبول نکرد. (الغدیر ج 2 ص 234) 🔸 علیه السلام وقتی مدیحه ابونواس را شنیدند از غلامشان پرسیدند چقدر پول نزد تو هست؟ گفت: سیصد دینار. حضرت فرمودند همه را به ابونواس بده. غلام هم پول را به داد سپس از مرکبشان پیاده شدند و فرمودند: ممکن است این [سیصد دینار] را کم بپندارد این مرکب را هم به او بده! (عیون اخبار الرضا ج 2 ص 143). ✍️رسم جالب دیگری که وجود داشت این بود که اهل بیت علیهم السلام وقتی می‌خواستند به یک مداح/شاعر صله بدهند، گاهی خودشان مستقلا می‌دادند گاه به همه اعضای خاندانشان دستور می‌دادند که در صله دادن سهیم شوند. 🔸 علیه السلام از همه اهل بیتشان پول جمع کردند تا مبلغ صدهزار درهم فراهم و به کمیت اعطا کنند اما کمیت فقط پیراهنی برای تبرک از حضرت قبول کرد و پول را برگرداند (الغدیر ج 2 ص 223) 🔹 با شنیدن شعری که کمیت سروده بود، سند یک مزرعه را که چهارهزار دینار می‌ارزید به کمیت داد اما او نپذیرفت. عبدالله آنقدر اصرار کرد که ناچار شد بپذیرد ولی باز هم پس از چند روز برگشت و با لطیفة الحیل خاصی سند را پس داد. عبدالله در بین بنی‌هاشم گشت و از زنان و مردان پول و زیورآلات جمع کرد و به کمیت داد ولی بازهم نپذیرفت (الغدیر ج 2 ص 222) 🔹 بار دیگری هم حضرت باقر علیه السلام چهارصد هزار درهم را از خودش و خاندانش جمع کرد تا به کمیت اعطا کند اما باز هم کمیت نپذیرفت. (همان) 🔸 علیه السلام وقتی در طوس قصیده‌ی تائیه زیبا و سوزناک را شنیدند، ده‌هزار درهم از سکه‌ای که به اسم خودشان ضرب شده بود به دعبل دادند سپس اهل بیتشان را نیز امر کردند که به دعبل صله بدهند. خادم، صله خانواده را نیز جمع کردو به دعبل داد. (الغدیر ج 2 ص 411) 📝ظاهراً سهیم کردن خاندان، در صله دادن به شاعران جنبه تربیتی داشته است وگرنه اهل بیت حتی اگر هم خودشان پول نداشتند باز هم برای صله دادن به مداحان راه‌های دیگری غیر از مراجعه به خاندان وجود داشت. 🔹با این حال ذکر این نکته نیز مهم است که مداحان و مرثیه‌سرایان اهل بیت رفتارهای متفاوتی داشتند برخی مانند کمیت بودند. اهل صله گرفتن نبودند. به سختی می‌شد به آنها صله داد. برخی دیگر هم صله را راحت‌تر قبول می‌کردند ولی همه آنها این صفات را داشتند که؛ اولا برای صله گرفتن مداحی نمی‌کردند. ثانیا هیچ گاه از قبل برای مداحی نرخی را معیّن نمی‌کردند و به مقام معنوی و ثواب اخروی مداح اهل بیت بودن دلخوشتر بودند. ، شماره ۲۷ http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 اقلیتهای دینی در اسلام فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‏ رعیت دو گروه‌اند: یا برادران دینی تواند و یا هم‌نوعان تو هستند. 🔻یکی از مجوسیان نیشابور کرده بود بخشی از اموالش را به فقرا و مساکین بدهند. قاضی نیشابور مال مذکور را گرفت و بین فقیران مسلمان تقسیم کرد. سران نیشابور نامه‌ای به مأمون نوشتند که آیا کار قاضی نیشابور درست بوده؟ 🔺 مأمون گفت من از این امور سردرنمی آورم و نامه را به علیه‌السلام داد. امام علیه‌السلام در جواب به فرمودند: مجوسیان به فقیران مسلمان صدقه نمی‌دهند و صدقه‌هایشان را بین فقیران خودشان تقسیم می‌کنند. بنابراین دستور بده از صدقات مسلمانان به همان اندازه پول بردارند و بین فقیران تقسیم کنند. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 15) ✍️✍️✍️✍️✍️✍️ در مورد جوایز دریافت شده از سلطان جائر، حکم شده است که دریافت کننده باید آن قدر به دنبال صاحب حقیقی مال بگردد که از یافتن او نومید شود (الفحص إلی الیأس) اما این که پس از نومیدی چه وظیفه‌ای دارد، یک احتمال این است که باید صدقه بدهد. این احتمال افزون بر برخی روایات با این استدلال نیز تأیید شده است که وقتی مالک از دسترسی به مالش در این دنیا محروم است دست کم باید به دسترسی به پاداش اخروی آن (از طریق صدقه دادن) راضی شود. شیخ اعظم انصاری در نقد این استدلال آورده است: «برخی مالکان، به صدقه راضی نمی‌شوند چون از دسترسی به مالشان نومید نیستند؛ بویژه اگر مخالف یا ذمی باشند که در این صورت به تلف شدن مالشان راضی می‌شوند اما به صدقه دادن، که منجر به انتفاع فقیران شیعه می‌شود، راضی نمی‌شوند.» ، شماره 120 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله به مناسبت علیه السلام 🔵 عربها برای اینکه کسی را محترمانه یاد کنند، او را با کنیه‌اش یاد می‌کنند. روزگاری که علیه السلام در خراسان بود، فرزند خردسالش محمد (امام جواد علیه السلام) در مدینه بود. 👈فضل بن سهل میگوید: امام رضا علیه السلام هرگز فرزندش را با اسم یاد نمی‌کرد و همواره او را با کنیه «ابوجعفر» یاد می‌کرد. مثلا وقتی نامه‌های می‌رسید، حضرت نمی‌فرمود: پسرم محمد برایم نامه نوشته است بلکه با کنیه محترمانه‌ای می‌فرمود «ابو جعفر» برایم نامه نوشته است با اینکه حضرت جواد در سنین کودکی بوند. 🗞 نامه های امام جواد علیه السلام نیز در غایت زیبایی و بلاغت بود. (عیون اخبار الرضا ع ج 2 ص 240) ، شماره23 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 مسئولان چرا از دربهای عمومی آمدو رفت نمیکنند؟ بزنطی می‌گوید در یکی از نامه‌هایی که علیه السلام به فرزندشان () نوشته بودند، خواندم که به ایشان نوشته بودند: شنیده‌ام وقتی به مرکب سوار می‌شوی قراولان و غلامان، تو را از آن درِ فرعی (کوچک) بیرون می‌برند. بدان که تو را از درِ کوچک بیرون می‌برند تا از تو خیری به کسی نرسد. از تو خواهش می‌کنم و به حقی که بر گردنت دارم تو را قسم می‌دهم ورود و خروجت را فقط از در اصلی (بزرگ) انجام بدهی. وقتی هم می‌خواهی حرکت بکنی، حتما مقداری سیم و زر با خودت داشته باش تا هر کس از تو چیزی درخواست کرد مقداری به او اعطا بکنی.... (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 89) پ ن: 1. بااینکه امام جواد در آن سنین به مقام امامت نرسیده بودند ولی باز هم امام رضا ع ایشان را به رعایت چنین نکاتی سفارش میکنند. 2. ، ، حاکمان، از کدام در می‌روند و می‌آیند؟ آیا مردم به آنها دارند؟ ، شماره 39 () https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵چرا به مداحان پول میدهیم؟ در عصر اهل بیت علیهم السلام در عصر اهل بیت علیهم السلام انتشار فضائل و مناقب ایشان از طریق رسانه بسیار فراگیر و پرنفوذی به نام شعر انجام می‌گرفت. مداح در حقیقت همان شاعر بود که شعرش را با احساس و رقت‌برانگیز می‌خواند. (ن ک: وسائل ج 10 ص 465) اهل بیت به این مداحان/شاعران صله می‌دادند. اتفاقا این مداحان/شاعران معمولا دارای دیدگاه‌های اعتقادی و سیاسی و اعتراضی بودند و چون انتشار مناقب اهل بیت ع را بخشی از رسالت و وظیفه سیاسی - اجتماعی خود میدانستند، معمولا از قبول این صله‌ها خودداری میکردند اما باز هم اهل بیت در اعطای صله پافشاری می‌کردند. این نمونه ها را ببینید: 🔹، قصیده‌ی میمیه‌ی معروف خود را فی البداهه و در موسم حج (بزرگترین و متنوّع‌ترین گردهمایی مسلمانان) در برابر توهین کوچکی که به امام سجاد علیه السلام روا شده بود، خواند و به خاطر سرودن آن میمیه به زندان افتاد. حتّی محبوس بودن فرزدق نیز مانع از اعطای صله نشد علیه السلام دوازده هزار سکه به او صله دادند و فرمودند اگر داشتم، بیش از این می‌دادم! فرزدق ـ اما ـ پول را برگرداند. امام باز هم پول را برایش فرستادند و فرمودند: ما اهل بیت وقتی چیزی را دادیم دیگر پس نمیگیریم» 🔹خواهر امام سجاد () علیهم السلام سی‌هزار دینار همراه با یک مرکب در یک مجلس به صله داد! کمیت با اینکه معمولا صله‌ها را پس می‌داد ولی این بار هر چه خواست آن را پس بدهد ایشان قبول نکرد. (الغدیر ج 2 ص 234) 🔸 علیه السلام وقتی مدیحه ابونواس را شنیدند از غلامشان پرسیدند چقدر پول نزد تو هست؟ گفت: سیصد دینار. حضرت فرمودند همه را به ابونواس بده. غلام هم پول را به داد سپس از مرکبشان پیاده شدند و فرمودند: ممکن است این [سیصد دینار] را کم بپندارد این مرکب را هم به او بده! (عیون اخبار الرضا ج 2 ص 143). ✍️رسم جالب دیگری که وجود داشت این بود که اهل بیت علیهم السلام وقتی می‌خواستند به یک مداح/شاعر صله بدهند، گاهی خودشان مستقلا می‌دادند گاه به همه اعضای خاندانشان دستور می‌دادند که در صله دادن سهیم شوند. 🔸 علیه السلام از همه اهل بیتشان پول جمع کردند تا مبلغ صدهزار درهم فراهم و به کمیت اعطا کنند اما کمیت فقط پیراهنی برای تبرک از حضرت قبول کرد و پول را برگرداند (الغدیر ج 2 ص 223) 🔹 با شنیدن شعری که کمیت سروده بود، سند یک مزرعه را که چهارهزار دینار می‌ارزید به کمیت داد اما او نپذیرفت. عبدالله آنقدر اصرار کرد که ناچار شد بپذیرد ولی باز هم پس از چند روز برگشت و با لطیفة الحیل خاصی سند را پس داد. عبدالله در بین بنی‌هاشم گشت و از زنان و مردان پول و زیورآلات جمع کرد و به کمیت داد ولی بازهم نپذیرفت (الغدیر ج 2 ص 222) 🔹 بار دیگری هم حضرت باقر علیه السلام چهارصد هزار درهم را از خودش و خاندانش جمع کرد تا به کمیت اعطا کند اما باز هم کمیت نپذیرفت. (همان) 🔸 علیه السلام وقتی در طوس قصیده‌ی تائیه زیبا و سوزناک را شنیدند، ده‌هزار درهم از سکه‌ای که به اسم خودشان ضرب شده بود به دعبل دادند سپس اهل بیتشان را نیز امر کردند که به دعبل صله بدهند. خادم، صله خانواده را نیز جمع کردو به دعبل داد. (الغدیر ج 2 ص 411) 📝ظاهراً سهیم کردن خاندان، در صله دادن به شاعران جنبه تربیتی داشته است وگرنه اهل بیت حتی اگر هم خودشان پول نداشتند باز هم برای صله دادن به مداحان راه‌های دیگری غیر از مراجعه به خاندان وجود داشت. 🔹با این حال ذکر این نکته نیز مهم است که مداحان و مرثیه‌سرایان اهل بیت رفتارهای متفاوتی داشتند برخی مانند کمیت بودند. اهل صله گرفتن نبودند. به سختی می‌شد به آنها صله داد. برخی دیگر هم صله را راحت‌تر قبول می‌کردند ولی همه آنها این صفات را داشتند که؛ اولا برای صله گرفتن مداحی نمی‌کردند. ثانیا هیچ گاه از قبل برای مداحی نرخی را معیّن نمی‌کردند و به مقام معنوی و ثواب اخروی مداح اهل بیت بودن دلخوشتر بودند. ، شماره ۲۷ http://eitaa.com/banahjolbalaghe