eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
46 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ،‌ شماره24 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 📢كيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِه چگونه مرگ به سراغش آمده و او را از وطنش آواره کرد و در پناهگاهش دستگیرش کرد. 🔷أخْذ یعنی حيازت كردن و به دست آوردن چیزی. اين واژه گاهى به معنى دستگير كردن و گرفتن اسیر نیز به کار می‌رود. در برخی از عبارات نهج البلاغه هیچ ابهامی وجود ندارد که کلمه اخذ به معنای دستگیر کردن و اسیر کردن به کار رفته است. برای مثال در آمده است: «وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ الْمَوْتِ إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُم» (شما [چون شکارهایی] تحت تعقیب مرگ هستید؛ اگر بایستید دستگیرتان می‌کند و اگر فرار کنید به شما می‌رسد) (چه تشبیه زیبایی!) در خطبه 132 در جمله « أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِه» کلمه اخذ به معنای دستگیر کردن به کار رفته و معنای جمله این است که مرگ انسان را در مأمنش (جایی که باید در آنجا احساس امنیت می‌کرد) دستگیر می‌کند و از آنجا بیرون میکشد (کاربرد کلمه من جاره از باب است) 🍃 لطافت معنایی: این جمله از طریق دلنشینی که بین «دستگیر شدن» و «مأمن» ایجاد کرده می‌خواهد نشان بدهد که ابزارهای دنیوی (که مأمن یکی از آنها است) در برابر مرگ چقدر بی‌فایده و ناچیز هستند! ◀️از بین مترجمان، (و چند مترجم دیگر) کلمه «اخذ» را به «ربودن» برگردانده‌اند و تا حدودی معنای آن را رسانده‌اند اما اغلب مترجمان این کلمه را به معانی نامربوطی (مانند «برکندن»، «دور کردن» و ...) ترجمه کرده و لطافت حدیث را بر باد داده‌اند. @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵عدالت یا احساس عدالت؟ از منظر امیرالمؤمنین وظیفه حاکمان است که عدالت را به گونه‌ای اجرا کنند که مردم آن را احساس کنند! مولا علیه‌السلام در آغاز نامه‌ای که به حاکم مصر، محمد بن ابی‌بکر نوشت، صراحتا نوشته است: «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِم» ✍️با مردم فروتنی کن، با آنان مهربان و نرمخو باش، گشاده‌رو و خنده‌رو باش. [آنقدر] در نگاه‌های کوتاه و بلندی که به آنها می‌اندازی مساوات را در بینشان رعایت بکن که نه زورمندانشان به ستمکاری تو طمع بورزند و نه ضعیفانشان از عدالتت نومید شوند! ◀️حضرت در اینجا عدالت‌ورزی را با غایت روشن و قابل سنجشی ضابطه‌مند کرده‌اند. ضابطه‌ی روشنی که برای عدالت‌ورزی حاکمان تعیین کرده‌اند این است که نه طمع داشته باشند که از طریق ستمکاری تو می‌توانند به ضعیفان زور بگویند و نه ضعیفان به خاطر نگاه‌ ویژه تو به زورمندان از تو نومید شوند. 🔹قطع طمع رانت‌خواران و احیای امید ضعیفان، معیار و غایت عدالت‌ورزی حکام است. ،شماره 139 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در نامه 27 نهج البلاغة 🔹در زبان عربی «قمع» به معنای ذلیل کردن (متعدی) است. در فرجام نهج البلاغه آمده است: «وَ أَمَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْكِه» ‏ ✍️یعنی خداوند مشرک را [در جامعه] به خاطر شرکش (یا به وسیله شرکش) ذلیل می‌کند. 🔸کلمه «قمع» در زبان فارسی معاصر معمولا در کنار کلمه «قلع» (به معنای ریشه‌کن کردن و نابود کردن) و معطوف به آن به کار می‌رود. شاید برای همین بوده که برخی مترجمان کلمه «یقمعه» را در اینجا به «نابود کردن» برگردانده‌ و این معنا را به دست داده‌اند که خداوند مشرک را نابود می‌کند در حالیکه این روایت می‌خواهد بگوید خداوند مشرک را ذلیل می‌کند. ،‌ شماره 53 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵از فقه شخصی تا فقه حکمرانی صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَال. ‏. نهج البلاغه نماز را در وقت خاص خودش بخوان. نه به خاطر داشتن فرصت، زودتر از وقت بخوان و نه به خاطر گرفتاری دیرتر از وقت خودش بخوان. چند نکته: 1.این جمله بخشی از نامه امام علی علیه السلام به محمد بن ابی بکر، والی مصر است. 2. این جمله در سیاقی است که جمله‌های قبلی و بعدی‌اش همگی احکامی را بیان می‌کند، که بر حاکم اسلامی واجب است. بنابراین بعید به نظر می‌رسد که این حکم (توصیه به نماز در وقت فضیلت) یک حکم استحبابی باشد. 3. در سراسر این نامه به محمد بن ابی‌بکر توصیه‌های حکومتی ارائه شده نه توصیه‌های فردی. توصیه به اقامه نماز در وقت خاص نیز در میان همین توصیه‌های حکومتی قرار گرفته است. 4. بنابراین، به نظر می‌رسد اینکه نماز باید در اوقات خودش خوانده شود و دیرتر از وقت خود خوانده نشود، در مقیاس فردی یک تکلیف مستحب است اما در مقیاس یک تکلیف واجب است. یعنی حکومت موظف است برای اقامه در ساعات خودش برنامه‌ریزی کند. یعنی مقدمات را فراهم و موانع را برطرف کند. ،شماره 143 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵تاثیر نماز بر کنش سیاسی حاکمان صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِك‏. نهج البلاغه در جمله «وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِك‏» منظور از عمل چیست؟ شارحان و مترجمان نهج البلاغه کلمه "عمل" را در اینجا بر عمل شخصی هر کس حمل کرده و این معنا را برداشت کرده‌اند که: اعمال شخصی هر کس تحت تاثیر نماز او است. ولی به نظر می‌رسد که این، همه‌ی معنای این جمله نباشد! برای فهم دقیق این جمله دو مقدمه لازم است: 🔸مقدمه اول: معنای کلمه عمل کلمه «عامل» به معنای "کسی که متولی یک عملی است" به کار می‌رود(ن ک: شمس العلوم). والیان حکومتی و کارگزاران جمع‌آوری زکات را از همین جهت، «عامل» می‌نامند. کلمه «عمل» نیز به صورت مشترک معنوی، هم عمل شخصی را شامل می‌شود و هم مسئولیت سیاسی و حکومتی را. مثلاً امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه به اشعث می‌نویسد: «إِنَّ "عَمَلَكَ" لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ»! در این عبارت امام، کلمه عمل به معنای مسئولیت و پست سیاسی به کار رفته است. 🔹مقدمه دوم: سیاق برخی از نامه‌های امام علی ع مانند نامه 31 (معروف به نامه به امام حسن ع) مخاطب خاص ندارد و مشتمل بر توصیه‌های ارزشمند اخلاقی برای همه افراد است اما برخی از نامه‌ها مانند نامه 53 (عهدنامه مالک اشتر) برای کارگزاران حکومتی نوشته شده و در حال تبیین وظایف حاکم و اخلاق حکمرانی است. نامه 27 نیز نامه‌ی امام به والی مصر (محمد بن ابی‌بکر) است و همه جمله‌های قبل و بعد از جمله‌ی «كُلَّ شَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِك‏» توصیه‌های امام به یک کارگزار سیاسی است. بنابراین در اینجا نیز باید مراد از کلمه «عمل»، عمل سیاسی و کنش حکمرانی باشد یا دست کم باید مراد امام، معنای عامی باشد که عمل سیاسی و کنش حکمرانی را نیز شامل بشود. راستی تأثیر حاکمان بر عمل سیاسی و اجرای وظایف حکومتی آنها چیست؟ َ ،شماره 144 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه «ذهب بـ» در نامه ۲۷ نهج البلاغه أَنَّ الْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْيَا وَ آجِلِ الْآخِرَة در تعبیر «ذهب بـ» باء به معنای تعدیه بالمعنی الأخص است. معنای «ذهب بـ» هم رفتن نیست بلکه بردن است. معنای جمله هم این است که «متقین سود دنیای عاجل و آخرت آجل را بردند» 🔻حالا این ترجمه‌ها را نگاه کنید: ❌ترجمه دشتی: پرهيزكاران از دنياى زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند! ❌آقامیرزایی: پرهيزگاران رفتند با شتاب از دنيا و از آخرت بهره‏مند شدند! ❌بهشتی: پرهيزكاران با سود اين جهان و بهره آن جهان از جهان بيرون شتافتند! ترجمه فیض الاسلام و برخی دیگر از مترجمان دقیق است: ✔️فیض الاسلام: پرهيزكاران (سود) دنياى گذرنده و (سود) آخرت آينده را بردند. ،‌ شماره 57 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه کلمه «یمنعه» در نهج البلاغة وَ لَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (صلى ‏الله عليه ‏و آله): إِنِّي لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِكاً. أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِيمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْكِهِ وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ ... پیامبر درباره امتش فقط از ناحیه منافقانی، که ممکن بود با زبانی عالمانه امت را گمراه کنند، نگران بود یعنی از ناحیه مؤمنان و مشرکان هیچ گونه نگرانی نداشت چرا که مؤمن را خداوند با ایمانش کنترل می‌کند تا آسیبی به افکار و عقاید امت نزند و مشرک را هم خداوند با همان برچسب شرک و کفر چنان رسوا و ذلیل می‌کند که اعتماد امت از او سلب شود و در نتیجه امکان اثرگذاری بر امت و منحرف کردن امت را نداشته باشد. 🔻جمله «اما المؤمن فیمنعه» یعنی: خداوند مومن را با همان ایمان درونی‌اش کنترل می‌کند و نمی‌گذارد آسیبی از او به جامعه برسد. 🔻جمله «اما المشرک فیقمعه» یعنی: اما مشرک را خداوند خوار و ذلیل می‌کند و همین خواری و ذلت نمیگذارد جامعه تحت تاثیر او قرار بگیرد. در زبان عربی به معنای خوار و ذلیل کردن است اما در فارسی به معنای ریشه‌کن کردن و نابود کردن به کار می‌رود. برای همین اکثر مترجمان کلمه «یقمعه» را به معنای نابود کردن برگردانده و به قرینه مقابله کلمه «یمنعه» را نیز به معنای «(زنده) نگهداشتن» برگردانده‌اند! و نهایتا این معنا را به دست داده‌اند که خداوند مؤمن را زنده نگه‌می‌دارد و مشرک را از بین می‌برد! در حالیکه چنین معنایی از این عبارت قصد نشده است. ،‌ شماره 63 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a