eitaa logo
بانگِ نای(محمّد حیدری رنانی)
309 دنبال‌کننده
977 عکس
206 ویدیو
25 فایل
༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ مجموعه ای از سخنرانی ها،نوشته ها و اندیشه هایِ حجت الاسلام والمسلمین محمد حیدری رنانی و در کنار آن،مطالبی از اندیشمندان،بزرگان و پیشوایان دینی که ما را در شکوفایی عقل و ایمان کمک می کنند کانال توسط ادمین اداره می شود. @bange_nay1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 علامه طباطبایی(ره) و مساله آزادی 👤محسن آرمین 🏷در موضوع آزادی در اندیشه فلسفی علامه، بهتر است جایگاه آزادی را درمنظومه فکری ایشان بررسی کنیم، سه مفهوم کلیدی منظومه فکری و اندیشه سیاسی علامه شامل استخدام، دین و حکومت است. درباره استخدام باید گفت علامه انسان را یک موجود منفعت طلب می داند که همه چیز را برای منافع خود به استخدام درمی آورد، چه انسان و چه اشیا. علت تشکیل جامعه نیز همین استخدام دیگران است و انسان ها متقابلا به دنبال استخدام یکدیگر در راستای منافعشان هستند. 🏷شهید مطهری این تعبیر را با واژه «استثمار» بکار می برد، طبیعی است تضاد منافع و تمایل انسان ها به استخدام یکدیگر، موجب ناامنی، هرج و مرج و نابودی جامعه است. لذا انسان سعی می کند این میل به استخدام را کنترل کند و حق دیگران را برای استخدام به رسمیت بشناسد. برای همین حکومت تشکیل می دهد. علامه این نیاز را علت اصلی تشکیل جامعه می داند و معتقد است اگر این نیاز نبود، جامعه شکل نمی گرفت، که می توان این نظر را جزو نظریه قرارداد اجتماعی دانست. مرحوم مطهری، منتقد این نظریه است و مقاله اعتباریات علامه را در مجموعه رئالیسم شرح نمی کند. 🏷در نگاه علامه، منشأ قانون همان منشا حکومت است یعنی ضرورت و نیاز انسان برای زندگی جمعی؛  علامه ماموریت دین را رفع اختلاف در جامعه می داند و البته این رفع اختلاف توسط دین منجر به اختلاف دومی می شود که باید خدا در مورد آن قضاوت کند. تعریف دین از نظر علامه، شیوه، قانون و سنت زندگی است و زیست اجتماعی انسان ها بدون دین (حق و غیرحق) ممکن نیست. 🏷 علامه واضع قانون را خدا می داند، نه حکومت. او با حکومت استبدادی و فردی مخالف است اما اکثریت مردم را هم معیار نمی داند، چنین دینی که برای اداره شئون دنیای انسان آمده است باید برای همه موضوعات انسان حکم داشته باشد و علامه همه حرکات و سکنات فردی و اجتماعی انسان را موضوع احکام دین می داند. 🏷علامه شیوه حکومت را سنت امامت می داند؛ امامی که در دوران غیبت، مردم او را انتخاب می کنند و موظف است براساس شرع و حق و مصالح جامعه تصمیم گیری کند. البته علامه موضوعاتی نظیر مالیات، جنگ و صلح را جزئیه اجتماعی می داند که امام موظف به اخذ تصمیم براساس نظریه مشورت است، اما مکانیسم مشورت را مشخص نمی کند و از کنار آیات شورا با سکوت می گذرد. باید گفت لازمه نظام امامت، وجود امت است و باید دید حقوق امت و حتی غیرمسلمانان چیست؟ 🏷علامه در مورد آزادی عقیده، در جاهایی لااکراه فی الدین است و بیان متعالی دارد اما جای دیگری می گوید توحید چون مادر حقایق است نمی تواند عقاید دیگر را به رسمیت بشناسد و آزادی عقیده یعنی آزادی حکومت غیرقانون و این مواضع متناقض است. به نظر می رسد با توجه به طول زمان تالیف المیزان، اندیشه علامه در طول تالیف دچار تغییر شده است و بیشتر نظرات سختگیرانه ایشان در موضوع آزادی، در مجلدات اول المیزان است و بعدها دچار تغییر شده و آزادی انسان در انتخاب پذیرش دین را جزو احکام دین می داند. 🪑نشست علامه طباطبایی و مساله آزادی/کانون توحید 🆔 @bange_nay110
🌐 هفت مهارتِ کارآمد در زندگی شاید ذهنتان به سمت مهارت‌هایی مثل کار کردن با دستگاه‌های هوشمند و چیزهایی از این ‌دست برود، اما باید بدانید قضیه بسیار ساده‌تر از این حرف‌هاست. هفت مهارتی هست که یادگرفتن‌شان به زندگی بهترتان کمک می‌کنند؛ مهارت‌هایی که هم سخت و هم آسان‌اند و همین تضاد عجیب‌شان است که گاهی خیلی از ما را دچار چالشی سخت برای آموختن‌شان می‌کند: 1⃣ سکوت، واژه‌ای که هزاران قصه پشت خودش دارد. شاید باورش سخت باشد اما سکوت در مواقع لازم، سکوت و خودداری موقع خشم، یا سکوت درباره چیزهایی که نمی‌دانیم واقعاً مهارت بزرگی است که آموختنش حتماً بر دانایی‌تان می‌افزاید. 2⃣ هوش هیجانی کمک‌تان می‌کند زندگی عاطفی، اجتماعی و کاری بسیار بهتری داشته باشید. 3⃣ مدیریت زمان و بهترین استفاده از لحظات زندگی 4⃣ قدرت «نه گفتن»، مهارتِ واقعاً مهمی است که بار زیادی از استرس و فشارتان را کم خواهد کرد. 5⃣ خوب خوابیدن، و تمرین برای داشتن یک خواب آرام 6⃣ تفکرات مثبت و مثبت‌اندیشی 7⃣ مهارت گوش دادن و تمرکز بر روی صحبت‌های طرف مقابل 🗞برگرفته از صفحه Forbes 🆔 @bange_nay110
ففي فؤاد المُحبَ نارُ هوى أحرَ نارُ الجَحيم أبردُها ابوطَیب مُتَنَبِّى در دل عاشق، آتش عشقی نهفته است که سوزناک ترین آتش جهنم در برابرش سرد و خنک می شود. حافظ: درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخرکار دلبری برگزیده ام که مپرس 🆔 @bange_nay110
شرفیاب شدن رییس جمهور به محضر استاد محمدعلی موحد یادآور سخن امام محمد غزالی در کیمیای سعادت است که: بهترین اُمرا آنانند که به نزدیک علما شوند و بدترين علما آنانند که به نزدیک امیران شوند و چه زیبا و عالمانه استاد موحد،در این سن نزدیک ۱۰۰ سالگی، نصایح عمیق و دقیقی به دکتر پزشکیان دارند* 🆔 @bange_nay110
🟣 دین و اکراه ناپذیری آن ✍ علی الله بداشتی 🔸بدیهی است که دین به معنای ایمان و پذیرش قلبی، مجموعه‌ای از اعتقادات، اخلاق و عبادات است و این ساحت از دین است که اکراه و اجباربردار نیست؛ چنان‌که طبرسی در تفسیر آیه «لا اِکراهَ فی الدّین» آورده است که امور دینی بر مجرای تمکّن(توانمندی) و اختیار است، نه قسر و اجبار. ایشان سخن خویش را به آیه شریفه مستند کرد: «ولو شاءَ رَبُّکَ لآمَنَ مَن فی الاَرضِ»  یعنی اگر خدا می‌خواست همه مردم را بر ایمان آوردن مجبور می‌ساخت؛ اما این کار را نکرد و پذیرش دین را بر آزادی اراده انسان مبتنی ساخت. ◽️علامه طباطبایی در تفسیر این آیه به چند نکته مهم اشاره کرده است: الف: جمله «لا اِکراهَ فی الدّین» با «قد تَبیّن الرّشدُ مِن الغیّ» با هم معنا می‌شود؛ یعنی راه رستگاری از راه گمراهی توسط دین، روشن و آشکار شده است. بنابراین در آن اکراه نیست و جمله قد تبین... به منزله علت برای نفی اکراه است. ب: «لا اِکراهَ فی الدّین» دین اجباری را نفی میکند؛ زیرا دین زنجیره‌ای از معارف علمی است که معارف عملی را در پی دارد؛ این معارف علمی تحت عنوان اعتقادات جمع می¬شود و اعتقاد و ایمان از امور قلبی است که اکراه و اجباربردار نیست؛ زیرا اکراه و اجبار در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی تأثیر دارد، اما اعتقاد قلبی، علل و اسباب قلبی دارد که از سنخ اعتقاد و ادراک است و محال است که از جهل، علم تولید شود یا مقدمات غیرعلمی، تصدیق علمی به بار آورد.   🔸آیت الله جوادی آملی نیز بر اختیاری بودن تدین به اعتقادات دینی تأکید دارد. از نظر ایشان ایمان، تصدیق و پذیرش قلبی و فعلی نفسانی و امری اختیاری است؛ یعنی امری است که با خواست و اراده انسان صورت می‌پذیرد و به تعبیر دیگر انسان در مواجهه با دین دو مقام دارد: اول، مقام فهم دین که کار عقل نظری است؛ یعنی با عقل نظری اثبات می-شود که خدا وجود دارد و واجب‌الوجود یکتا و یگانه است و دارای اوصاف کمالی علم ، حیات، قدرت، اراده و ... است و نبوت برای هدایت بشر و تنظیم امور جوامع بشری ضروری یا مفید است. دوم، تدین که فراتر از فهم است و افزون بر فهم مفاد قضایای دینی مستلزم پذیرش و ایمان ... است که کار عقل عملی است. ◽️با توجه به سخن ایشان می‌توان برای دین سه ساحت لحاظ کرد: یکی ساحت وجودی یا وجودشناختی دین که اختصاص به خداوند دارد و دیگری ساحت فهم دین یا معناشناختی دین که مربوط به ساحت ذهن و عقل است و سوم ساحت ایمان یا پذیرش و اعتقاد قلبی به دین که مربوط به ساحت قلب و روح آدمی است. محل بحث ما ساحت دوم و به‌ویژه سوم است. در تفسیر راهنما نیز ذیل جمله «لا اِکراهَ فی الدّین» بر تحمیلی و اجباری نبودن دین تأکید شده است؛ چون عقیده با قلب و فکر انسان سروکار دارد و قابل تحمیل نیست. 🔸آدمی وقتی در مقابل دعوت دینی قرار میگیرد که راه رشد و هدایت آن از کفر و گمراهی با منطق و برهان، بیان و آشکارشده است: «قَد تَبَیّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَّیِّ»، به حکم فطرت آن را می‌پذیرد، آن‌کسی که با منطق و برهان در ستیز است با مقتضای عقل و فطرت خویش مبارزه میکند؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»  کفار و دشمنان راه هدایت، از روی ستم و سرکشی دین الهی را انکار کردند درحالی‌که در جان خود به‌‌ درستی سخن انبیاء یقین داشتند؛ اما آنان‌که فطرت پاک دارند و در مقابل منطق حق و برهان، منقاد هستند، وقتی دین حق برای آنان به‌خوبی تبیین گردد، بی‌تردید میپذیرند. ◽️بنابراین سخن برخی مفسران ‌که گفته‌‌ اند این آیه با آیات جهاد نسخ شده است، پذیرفته نیست؛ چون به گفته علامه طباطبایی در آیه‌ای که علت حکم آن یعنی بیان و روشن ساختن حق از باطل از بین نرفته، دلیلی بر از بین رفتن حکم نداریم و جمله «قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَّیَّ» علت حکم «لا اِکراهَ فی الدّین» است. پس حکم عدم اجبار، به جهت روشن بودن راه حق از باطل و هدایت از گمراهی است و جایی باید اکراه و اجبار به کار رود که مخاطب اهل خرد و منطق و برهان نباشد.  از سوی دیگر مخاطب خدای تعالی در عرضه دین، عقل فطری بشر است که در مقابل حق، منقاد و تسلیم است. 🔸 پس دین که مجموعه‌ای از اعتقادات، اخلاق و احکام عبادی و حقوقی است، پذیرش اعتقادات و اخلاق آن اجباربردار نیست؛ چون افعال قلبی هستند. « قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِکُمْ» جمعی از بادیه‌نشینان گفتند ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاوردید و لکن بگویید: اسلام آوردیم و هنوز در دل‌های شما ایمان داخل نشده است. پس ایمان، گامی بعد از اسلام است. اسلام با شهادتین آشکار میشود، اما لازمه ایمان، پذیرش و تصدیق قلبی است. 🆔 @bange_nay110
🟣 اصل مدارا ✍ احمد قابل 🏷یکی از روش‌های مثبت در رفتار اجتماعی «مدارا» است. روش و منش پسندیده‌ای که در فرهنگ عمومی بشر، دیر زمانی است که نام آن شنیده می‌شود. حکیمان، آن را از نوع «حکمت عملی» دانسته‌اند که عقل و منطق بشری به آن فرا‌می‌خواند و پیامبران الهی به تأیید آن پرداخته و بر آن تأکید ورزیده‌اند، تا انگیزه‌ی ثانوی «رضایت خداوندی» را در کنار انگیزه‌ی اصلی «مقتضای عقل و منطق» قرار دهند و به تحقق آن یاری رسانند. 🏷در روایتی صحیحه، امام صادق(ع) از قول پیامبر خدا (ص) نقل کرده است که: «امرنی ربی بمداراة الناس کما امرنی بأداء الفرائض= پروردگارم مرا به مدارای با بشر دستور داد همان گونه که دستور انجام همه فرائض و الزامیات شرعی را داده است» 📚کافی جلد٢ صفحه١١٧ در نقلی دیگر از پیامبر خدا (ص) آمده است که: «به من دستور مدارا با بشر داده شده، همان گونه که دستور به تبلیغ رسالت داده شد= امرت بمداراة الناس کما امرت بتبلیغ الرسالة» 📚تحف العقول صفحه ۴٨ 🏷توجه به این نکته در بیان رسول خدا (ص) که «تبلیغ رسالت» در عرض «مدارا با بشر» مطرح شده و نه در طول آن و نوعی «مأموریت دوگانه‌ی الهی» پیامبر را در این خصوص، بیان می‌کند، نشانگر رویکرد کلی و اساسی شریعت محمدی (ص) است. روایاتی که با اسناد معتبر از «لزوم مدارا» با تمامی افراد بشر سخن می‌گویند، در حد تواتر است و تردیدی در صحت صدور آن از سوی معصومین علیهم‌السلام نمی توان روا داشت. «مدارا» تکلیفی عقلی و شرعی در حوزه‌ی عمل فردی و اجتماعی است و هیچ کس نمی‌تواند ضرورت و لزوم آن را انکار کند. 🏷در بعد فردی و اخلاق اجتماعی، پیش زمینه‌های اخلاقی تحقق مدارا، عبارتند از؛ «تواضع و فروتنی، انصاف و عدالت، پرهیز از افراط و تفریط و حفظ تعادل (لایری الجاهل الا مفرطا او مفرطا)، عدم پیروی از غیرعلم ( و لا تقف مالیس لک به علم)، حلم، تغافل، تحمل، رفق، صبر، کرم، عفو و ایثار». در این خصوص، رویکرد تأییدی شریعت از راهکارهای اخلاقی انسانی منجر به مدارا، قابل تردید نیست. 🏷از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده است که؛ «العاقل نصفه تغافل و نصفه احتمال= عاقل (در خلق اجتماعی) نیمی از وجودش نادیده گرفتن و نیم دیگرش تحمل کردن است» 📚غررالحکم و دررالکلم صفحه ١١٧ از امام صادق(ع) نقل شده که؛ «خردمندترین مردم کسی است که بیشترین مدارا با بشر را داشته باشد» 📚من لایحضره الفقیه جلد ۴ صفحه ٣٩۵ 🆔 @bange_nay110
مولانا امیر المومنين عليه السلام: اگر از آنچه گذشته است عبرت می گرفتی، آنچه مانده است را قدر می دانستی... 📚میزان الحکمه، جلد ۷، صفحه ۳۹ و الان ۴۵ سال گذشت!! عبرت نگیریم، قدر داشته ها را ندانیم و سرمایه از کَف دهیم* 🆔 @bange_nay110
📜قضاوت تاریخ در مورد رابطه مُصدق و کاشانی؛ از واقعیت‌ تا دروغ ... 📝یادداشتی از محمدرضا سرگلزایی آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بلافاصله پس از کودتای28مرداد طی تلگرافی بازگشت شاه به قدرت را به وی تبریک گفت. وی کمتر از ۳ هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت محمد مصدق در گفتگو با روزنامه مصری اخبار الیوم دیدگاه‌های خود را درباره دولت مصدق و کودتای ۲۸ مرداد تشریح کرد.  او اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت می‌کوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.» کاشانی در جواب روزنامهٔ مصری که پرسیده بود آیا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشتی بود که به او رسید؟ گفت: «خداوند عادل است و آن چه امروز بر مصدق گذشته‌است نتیجهٔ عدل خداوندی است.» او هم‌چنین در این مصاحبه مصدق را به مرگ محکوم کرد: «این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بوده‌است. تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد بزنند زنده باد مصدق. مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.» آیت الله کاشانی در ادامه این گفت و گو، محمد مصدق را به داشتن جنون متهم کرد: «مصدق برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن می‌باشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمی‌شد. او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد. قبل از این که من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از این که من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند. مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.» جالب این جاست که با وجود طرفداری آیت الله کاشانی از پادشاهی پهلوی و وقایع 28 مرداد، بزرگراهی به نام او در تهران وجود دارد ولی هیچ کوچه‌ای به نام دکتر مصدق وجود ندارد! 🆔 @bange_nay110
پایه و ریشه ناترازیِ انرژی، ناترازیِ عقلانیت و مدیریت صحیح در کشور است. عقل و شعورتان را اصلاح کنید، برق قطع نخواهد شد و... ریشه و اصل باید اصلاح شود نه شاخه ها و فروع* 🆔 @bange_nay110
🌺 فقط دو چيز تو دنیا هست که باید نگرانش باشی این که ببینی سالمی یا مریضی! اگه سالمی که نگرانی نداره... اگه مریضی ۲ چيز هست که باید نگرانش باشی: این که می میری یا زنده می مونی! اگه زنده می مونی که نگرانی نداره... اگه می میری دو چیز هست که باید نگرانش باشی: این که میری بهشت یا جهنم! اگه میری بهشت که نگرانی نداره! اگه میری جهنم.... اونجا اونقدر آشنا می بینی که اصلاً جای نگرانی نیست! ☺️پس هیچ چیز ارزش نگرانی نداره شاد باش...! 🆔 @bange_nay110