🔸️شعر آغاز بهار
🌸آهای آهای بهاره
🌱عید اومده دوباره
🌸گلهای زرد و لاله
🌱روئیده هر کناره
🌸بهاره و بهاره
🌱بهار صفا میاره
🌸بلبل رو شاخهی گل
🌱گنجشکه رو چناره
🌸داره آواز میخونه
🌱این آغاز بهاره
🌸بهاره و بهاره
🌱بهار صفا میاره
#فصل_بهار
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️شعر فصل گل و شادی
🌸سلام سلام بر همگی
🌱بهار اومد دوباره
🌸فصل گل و شادیه
🌱خنده رو لب میکاره
🌸تو جشن عیدنوروز
🌱با شیرینی و آجیل
🌸باهم میریم دیدن
🌱بزرگترای فامیل
🌸آرزوی سعادت
🌱سلامتی و برکت
🌸داریم برای همه
🌱از خداوند یکتا
#نوروز
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️شعر دنیای زیبا
🌸خالقم به من داده
🌱این جهان زیبا را
🌸کوه و جنگل و دریا
🌱باغ و دشت و صحرا را
🌸از وجود گل کرده
🌱دشت و باغ را رنگین
🌸بر درخت تابستان
🌱داده میوهی شیرین
🌸چون که او به من داده
🌱زندگی در این دنیا
🌸با دلی پر از شادی
🌱شکر میکنم او را
برای آشنایی با سبک آموزشی شعر دعایی اینجا رو ببینید 👈 https://eitaa.com/mahdeqoranii/24800
#شعر_دعایی #خداشناسی_کودکانه
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️داستانهای شعری از زندگی پیامبر ص
🔸️این قسمت: بازی پدربزرگ
🌸پیامبر عزیز ما
🌱قدم میزد تو کوچهها
🌸امام حسین ع را آنجا دید
🌱بازی میکرد با بچهها
🌸فوری دوید به سوی او
🌱گفت: کوچولو چه طوری تو ؟
🌸من آمدم بگیرمت
🌱آنجا بایست و در نرو
🌸امام حسین خندید و زود
🌱به سوی کوچهای دوید
🌸پدربزرگ به دنبالش
🌱اما به او نمیرسید
🌸هر دو تایی میخندیدند
🌱هر دوتایی دوان دوان
🌸به آنها لبخند میزدند
🌱فرشتههای آسمان
🌸آخر سر پدربزرگ
🌱نفسزنان به او رسید
🌸بوسهای زد به لبهایش
🌱دستی روی سرش کشید
#داستان_های_شعری_از_زندگی_پیامبر_ص
#حضرت_محمد_ص #امام_حسین_ع
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️داستانهای شعری از زندگی پیامبر ص
🔸️این قسمت: غنچهی زیر عبا
🌸پیامبر عزیز ما
🌱بازی میکرد با بچهها
🌸در بازی قایم موشک
🌱قایم میکرد بچهها را
🌸بچههای امام علی ع
🌱یک روزی گفتند برویم
🌸پیش پدر بزرگمان
🌱زیر عبا قایم شویم
🌸هر دو تا فوری آمدند
🌱قایم شدند زیر عبا
🌸پیامبر عزیز ما
🌱تکان نخورد از سر جا
🌸همبازیهای بچهها
🌱به هر کجا سر کشیدند
🌸بچهها را غنچهها را
🌱هر چه که گشتند ندیدند
🌸دو غنچه زود شکفته شد
🌱عبا را وقتی زد کنار
🌸تو دشت سرسبز اتاق
رسیده بود فصل بهار
🌱
#داستان_های_شعری_از_زندگی_پیامبر_ص
#حضرت_محمد_ص
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️داستانهای شعری از زندگی پیامبر ص
🔸️این قسمت: خبر خبر
🌸وقتی پیامبر خدا
🌱با اسب میآمد از سفر
🌸بچهها فریاد میزدند
🌱برو کنار خبر خبر
🌸خندهکنان دست میزدند
🌱به پا و زین و موی اسب
🌸شادی کنان داد میزدند
🌱ما را سوار کن روی اسب
🌸پیامبر عزیز ما
🌱افسار اسب را میکشید
🌸میگفت حالا یکی یکی
🌱سوار اسب من شوید
🌸یکی سوار میشد عقب
🌱یکی سوار میشد جلو
🌸بعد روی اسب داد میزدند
🌱جانمی جان برو برو
🌸از این طرف به آن طرف
🌱میچرخیدند تو کوچهها
🌸پیامبر عزیز ما
شادی میکرد با بچهها
🌱
#داستان_های_شعری_از_زندگی_پیامبر_ص
#حضرت_محمد_ص
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737