eitaa logo
بانونوشت!
107 دنبال‌کننده
171 عکس
38 ویدیو
0 فایل
فاطمه شاه ابراهیمی @Fbanoo مجموعه ای از نوشته ها عکس نوشته ها دل نوشته ها اظهار نظرها روایت ها مشق‌ها...!
مشاهده در ایتا
دانلود
اخیراً یک دوستی تلویحا گفت که من در داستان نویسی، فقط و فقط زبان و نثر خوبی دارم! البته ایشان فقط یکی دو داستان از من خوانده ، اما حقیقتش را بخواهید خودم هم این فکر را کرده بودم. با مصطفی که دنبال خانه می‌گردیم ، من اسیر نمای خانه ها هستم، او دنبال بررسی فوندانسیون و سخت افزار ساختمان. نه فقط ساختمان هر چیزی. از نظرم باید خوشگل باشد. خاص باشد. بیرزد که پول خرجش کنیم. مصطفی برعکس به قوام و دوام و چارچوب کار نگاه میکند و اگر قیافه اش معمولی هم بود ، خیلی وقعی نمی‌دهد. گاهی از نظر خودم این ترکیب خوبیست. که یک نفر عیار باطن را بسنجد و دیگر میزان ظاهر را. اینطور انتخاب ها شکل بگیرد و چیزی ساخته شود. ولی خب همه جا که مصطفی نیست! من توی داستان نویسی خیلی تنهایم. دوستان و عزیزان زیادی به لطف مبنا، پیدا کردم که گاهی حامی ام میشوند. اما من یک ذهن سخت گیر و منتقد مثل ذهن مصطفی لازم دارم که مثل وقت هایی که میرویم بازار، جنس را بگیرد توی دستش ، اجزا و ساختارش را آنالیز کند و در مقابل استدلال من که می‌گویم: «خب خوشگله » بگوید: «آره ولی دو روزم عمر نمیکنه» داستان های خوشگل ، دو روز هم عمر نمیکنند! توی یادها نمی‌مانند. بنا نمی شوند توی ذهن ها. با یک تکان فرو می پاشند. و در این مورد قطعا ایراد از فوندانسیون ماجراست. چیزهای خوشگل زیادی نوشته ام. حتی شاید محتواشان هم بد نباشد. اما چفت و بستشان درست نیست. وقتی کتابها را میخوانم اینقدر که به شروع و پایان و کلمه ها و قصه ی اصلی دقت میکنم، به ساختمانش فکر نمیکنم. و حتی شاید درست اجزاء ش را نبینم. و ازین مدل مطالعه خیلی هم لذت میبرم. اما ظاهراً حالا باید این لذت وافر را بگذارم کنار. بروم، دست فرو ببرم، نمای دوست داشتنی کار را بشکافم، از لای آن رد شوم، آن قسمت نا جذاب کار که زیر داستان خوابیده را پیدا کنم ، جراحیش کنم و اعضای مثله شده اش را تشریح کنم. شاید چیزی از ساختارش را بفهمم! بعضی کارها درد دارند و کارهای درد دار، من را دوست دارند و رهام نمیکنند! و بالاخره من هم معنی این عشق مازوخیستی را میفهمم و به این راحتی کول از زیر بارش خالی نمیکنم. @banoo_nevesht