eitaa logo
خانواده بزرگ ما😍
156.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
110 فایل
خانواده دوازده نفره ما🥰 که حالا با عروس جان شده سیزده نفره اولین کانال بلاگری فرزند آوری پیشنهاد میکنم هشتک رسانه مشوق سرچ کنید😊 اینجا پر از مطالب مورد نیاز خانواده هاست👌 تبلیغات👈 @bano_sadeghy_tablighat
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 نام و نام خانوادگی شهید: محمود تقی‌پور تولد: ۱۳۶۱/۸/۲۵، گرگان. شهادت: ۱۳۹۶/۸/۱۸، دیرالزّور، سوریه. برابر با ظهر اربعین حسینی‌. گلزار شهید: مشهد، بهشت رضا علیه‌السلام، بلوک ۱۵، ردیف۴، شماره ۱۲. فقط همسر و فرزندانش از اعزام او به سوریه باخبر بودند و وقتی با اصرار همسرش مبنی بر اتمام تحصیل و گرفتن رساله دکتری مواجه شد، گفت: «می‌خواهم شهید شوم و خدمت به اسلام و امام زمان(عج) بهتر است.» او به خاطر تسلطش به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و عربی، در جنگ سوریه فارسی صحبت نمی‌کرد تا شناخته نشود. محمود سرانجام در اربعین ۹۶ بر اثر انفجار تله انفجاری در دیرالزور سوریه، زخمی و راهی بیمارستان شد و در حالی که لبخند بر لب داشت و شهادتین می‌گفت به شهادت رسید. برای شادی روح شهید عزیز صلوات بفرستیم...🌷🕊️ برای مطالعه بیشتر در مورد این شهید به کانال زیر مراجعه کنید.👇🏻 🆔https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid
4.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 📚چشم به راه تلفن که زنگ زد هراسان گوشی را برداشتم. به گمان اینکه مصطفی باشد؛ خودش بود. اصرار از او و گریه و التماس از من؛ برای آنکه بماند تصمیمش را گرفته بود. از همان ۵ سالی که با طالبان می‌جنگید و بعد از جانباز شدنش، باید می‌فهمیدم که او مرد میدان است. برایم از سوریه گفت. _ در ماه محرم و صفر مرتب بر سر و سینه می‌زنیم که یا اباعبدالله! ای کاش ما هم کنارت بودیم و از تو دفاع می‌کردیم؛ امروز همان روز است و حرم عمه زینب در خطر است. برایم سخت بود، چطور پاره تنم در کشوری فرسنگ‌ها دورتر از من باشد. با ادوات جنگی آشنایی داشت و به همین خاطر، خیلی زود نوبتش فرا رسید و اعزام شد. برای اینکه جلویش را نگیرم پنهانی رفت و بعد از رفتن تماس گرفت و خبر رفتنش را داد. قول داد که تا ماه رمضان برگردد؛ و به قولش هم عمل کرد. او در روز اول ماه رمضان با تابوتش میهمان دست‌های مردم شد و من ماندم چشم به راه نگاهش برای همیشه... ✍🏻فاطمه شعرا ۱۴۰۲/۱۱/۱۳ 👩🏻‍💻طراح: مطهره سادات میرکاظمی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🇮🇷🤝🇦🇫 برای اشنایی بیشتر با این شهید به کانال زیر در ایتا مراجعه بفرمایید👇🏻 https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
2.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 📚شیر سامرا «بعد از شهادت پدرش، مادر هرگز مانع رفتن آقا مهدی نشد...» مریم خانم چادرش را محکم‌تر گرفت. محمدهادی کلافه شده بود و دائم در بغلش تکان می‌خورد. مریم خانم بچه را بغل مادر شوهرش داد و با بغض ادامه داد: «من هم هرگز مانع رفتن آقا مهدی نشدم!» بغضش را قورت داد و گفت: «درد واژه‌ی کوچکی است برای از دست دادن او. اما ما زنده‌ایم تا عاشورا زنده بماند. شهادت سنت مردان خداست. همسرم پرچم حقانیت انقلابی بود که فتنه‌ی ۸۸ ناجوانمردانه از پشت به او خنجر زد و دشمنش در سامرا و حلب و بیروت و وین از رو برایش شمشیر کشید تا از پا بیفتد، اما هرگز از پا نیفتاد و از یک خط مقدم به خط مقدم دیگری می‌رفت.» محمدهادی آرام در آغوش مادربزرگ خوابیده بود. عکس آقا مهدی در قاب، لبخند می‌زد. مریم خانم با صدای لرزان اما محکم ادامه داد: «واژه‌ی پهلوان گنجایش شخصیت او را نداشت. او هرگز نمی‌میرد. رودیست جاری؛ شهید هرگز متوقف نمی‌شود. خدایا عاقبت پسرم را هم ختم به شهادت کن...» همه‌ی حضار در سالن، ایستاده کف می‌زدند... ✍🏻عاطفه قاسمی ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 🎙با صدای: مریم شهرام‌پور 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🌷 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid برای اطلاعات بیشتر در مورد این شهید والامقام به کانال زیر مراجعه کنید👇🏻 🆔 https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid
🦋 سرکار خانم «وجیهه کاووسی»، مادر شهید 🎤 من هفت بچه داشتم. پنج پسر و دو دختر. هادی آخرین فرزندم بود که اول از همه، او را از دست دادم! همسرم مرحوم «استاد شعبان زاهد» مَرد زحمتکشی بود که جز لقمه‌ی حلال، سر سفره‌مان نیاورد. ما از انقلابی‌های منطقه بودیم و در جوانی‌ خیلی فعالیت می‌کردیم. زمان جنگ، تمام خانه‌مان وقف کمک به جبهه‌ها شده بود. خانم‌ها اینجا جمع می‌شدند و کمک‌های مردمی را بسته‌بندی می‌کردند. در یک طبقه برای رزمنده‌ها لحاف می‌دوختیم. در طبقه دیگر هدایای مردمی بسته‌بندی می‌شد و حتی در پشت‌بام، برای رزمنده‌ها مربا می‌پختیم. پسرم هادی، لابه‌لای بسته‌های کمک‌های مردمی رشد کرد.  این بچه از همان طفولیتش با شهید و شهادت آشنا بود. خیلی از تشییع جنازه شهدا را با هم می‌رفتیم. محمد و علی برادرهای بزرگ‌تر هادی، جبهه رفته‌اند. محمد الان جانباز است. هردو مدت‌ها در جبهه حضور داشته‌اند. خیلی از رفتار و کردارهای هادی ذاتی بود. بدون اینکه از کسی چیزی یاد گرفته باشد، ذات پاکش او را به سوی کارهای خیر می‌کشاند. یادم است سه، چهار ساله بود که با هم به منزل یکی از اقوام رفتیم. خانم‌های آن منزل از نظر حجاب خیلی رعایت نمی‌کردند. هادی با اینکه بچه‌ی خردسالی بود، گفت: «این‌ها حجاب ندارند و من داخل نمی‌آیم!» از همان بچگی‌هایش، از غیبت پرهیز می‌کرد. روی یک کاغذ نوشته بود غیبت ممنوع و چسبانده بود روی دیوارهای خانه تا همه نوشته‌اش را ببینند و کسی غیبت نکند.  🏴🕯 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid 🆔 https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid
📝 دست نوشته شهید مدافع حرم ایمان‌ خزاعی‌نژاد: بلای جانسوز عصر ما نیست.. غفلت است.. او غائب نیست... پرده بر چشمان ماست.. چه کسی صادقانه دست به دعا برداشته و خالصانه امام خویش را طلب کرده و جواب نگرفته؟!! 🌷پنج صلوات هدیه‌ به‌ ارواح‌طیبه‌شهدا اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم امروزمون رو مزین میکنیم به نام و یادِ شهیدِعزیز 🌷🕊 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎 از حرم امام رضا(علیه السلام) بهم زنگ می‌زد. توی صداش، یه وجد و هیجان خاصی بود. معلوم بود زیارت، حسابی بهش چسبیده! بی‌مقدمه پرسید: «هنوزم تو لیست سی‌روز سی‌شهید برا امسال جا هست؟!» از اینکه از اونجا اینو می‌پرسید برام عجیب بود! دلیلش رو که پرسیدم خیالش رو راحت کردم که بله جا هست! مادرشوهر پیرش رو تنهایی برده بود حرم. تو سختی‌های رفت و آمدش با صندلی چرخدار، یکی از خدّام به دادش رسیده و خیلی کمکش کرده بود. از یه جای خلوت، مادر شوهرش رو برده بود کنار ضریح. آخر سر هم ژتون غذای حضرتی خودشو داده بود بهشون. خلاصه اشک شوق رفیق ما رو درآورده بود. موقع خداحافظی هم گفته بود: «تشکر لازم نیست! برای پسرم که شهید مدافع حرمه صلوات بفرستید!» بعد ۵ سال دوری تازه پیکرش برگشته بود ایران؛ داغ دلش تازه بود. حالا دوستم می‌خواست با معرفی امروزش به همه ما، و به پاس قدردانی از خون اون شهید، ذره‌ای از محبت پدرش رو جبران کنه. شما هم به روح بلند شهید مدافع حرم «محمدرضا بیات» صلوات بفرستید🌸 ✍🏻فاطمه شعرا ۱۴۰۳/۱۱/۳ 💻طراح: منا بلندیان 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: فاطمه شعرا ⛰ برای مطالعه بیشتر در مورد این شهدا به لینک زیر مراجعه بفرمایید. سی‌روز سی‌شهید ۱۵ 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌷سی‌ روز سی‌ شهید ۱۵🌷 👋 نام و نام خانوادگی شهید: مجید رضایی تولد: ۱۳۷۳/۲/۱۷، شهرری. شهادت: ۱۳۹۶/۳/۲۸، شیخ هلال اثریا، سوریه. گلزار شهید: بهشت زهرای تهران، قطعه ۵۰، ردیف۳۶، شماره ۲۴. 🕊 ✍🏻به قلم: زهرا رضایی ۱۴۰۳/۱۱/۵ 🖌🎨نقاشی دیجیتال: منا بلندیان 🎞تدوین و تنظیم: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: هانیه‌سادات عباسی جعفری 🖼💻طراح جلد: الهام رسولی، لیلا غلامی 🕊 برای مطالعه بیشتر در مورد این شهید به لینک زیر مراجعه بفرمایید. 🆔https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahi
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷سی‌ روز سی‌ شهید ۱۵🌷: 🕯 نام و نام خانوادگی: سجاد زبرجدی تولد: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹، تهران. شهادت: ۱۳۹۵/۷/۷، سوریه، حلب. گلزار شهید: تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها، قطعه ۵۰، ردیف ۱۱۷، شماره ۱۴. 🦋 ✍🏻نوشته: الهام مقدسی ۱۴۰۳/۸/۲۵ 🎨🖌نقاشی دیجیتال: منا بلندیان 🎞تدوین و تنظیم: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: مریم شهرام‌پور 🖼💻طراحی جلد: لیلا غلامی، الهام رسولی 🦋 برای مطالعه بیشتر در مورد این شهید به لینک زیر مراجعه بفرمایید.https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid 🌷پنج صلوات هدیه‌ به‌ ارواح‌طیبه‌شهدا اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهم ✨امروزمون رو مزین میکنیم به نام و یادِ این شهیدِ بزرگوار✨