eitaa logo
بارداری بهشتی
2.2هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
269 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕 ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🎃 زیادی داریم که کدو (مخصوصا کدو حلوایی) عقل را زیاد می‌کند 🎃و پیامبر مکرم (صلی الله علیه و آله) خیلی به کدو حلوایی داشتند و بسیار می خوردند. شخصی از ایشان پرسید که یا رسول الله، شما خیلی کدو را دوست دارید. حضرت پاسخ دادند که کدو مغز را بزرگ می کند و عقل را افزایش می دهد 🎃طبق نقل برخی کتب تغذیه، در اسراییل مدارسی وجود دارد که دادن کدو را به دانش آموزان اجباری کرده اند آن وقت برخی تعجب می کنند که چطور یهودی ها بر مردم دنیا شده اند ! 🎃 همچنین در برخی کشورهای اروپایی، ی کدوحلوایی برگزار می شود و کودکان را تشویق به خوردن کدو می‌کنند. قدیمی های ما سعی می کردند حتی از طریق هایی مثل کدوی قلقله زن، کودکان را با این ماده ی غذایی فوق العاده مفید آشنا کنند.... طب اسلامی کودکان☂ 💌 http://eitaa.com/joinchat/1392967681Cc38ffcaff5
هدایت شده از از گناه تا توبه🇵🇸
🔻 داستان و پندی برای استفاده در در این روزهای حساس ✅کلاغی که مامور خدا بود. 🔹آقای شیخ حسین انصاریان می‌فرمود:👇👇👇 یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم 🔥درست کردن، سفره ناهار چیده شد. ماست، سبزی، نوشابه، نون دوتا از دوستان رفتن دیگ 🥣آبگوشتی رو بیارن که... یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله‌ای انداخت تو دیگ آبگوشتی! دل همه رو برد حالا هر که دلش میشه بخوره گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار😰 خیلی بهمون سخت گذشت تو کوه، گشنه همه ماست و سبزی خوردیم کسی هم نوشابه نخورد خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن😡 گاهی هم می‌خندیدن ولی اصلش ناراحت بودن وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن یه دفعه‌ای گفتن رفقاااااااااا😱 بدویییییین چی شده؟ دیدیم دیگ رو که خالی کردن یه عقرب 🦂 سیاهی ته دیگه😱 و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون می‌مردیم کسی هم نبود😔 اگر آقای انصاریان اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون گرفت حالت رو نگرفت، جونت نجات داد خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه 🔹امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: 《مَا مِن بَلِيّةٍ إلاّ وَ للهِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها》 هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است. 📚بحارالانوار، 78/374/34 🍃خدا صلاح تورو بهتر از خودت میدونه ، پس به حکمتش ایمان داشته باش😉 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @azgonahtatobeh ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ 🔴هرشب اینجا برنامه‌نمازشب داریم👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
هدایت شده از دعوت به نماز🇵🇸
🧐 امروز می خواهیم بین دو داستان و دو نوع برخورد اندکی تامل کنیم: 1⃣ ... خانه آن زن رسید و در زد. زن پرسید: – کیست ؟ حضرت جواب دادند: – کسى که دیروز تو را کمک کرد و مشک آب را به خانه تو رساند، براى کودکانت طعامى آورده ، در را باز کن ! زن در را باز کرد و گفت : – خداوند از تو راضى شود ... حضرت وارد شد، به زن فرمود: – نان مى پزى یا از کودکانت نگهدارى مى کنى؟ زن گفت : – من در پختن نان تواناترم ، شما کودکان مرا نگهدار! زن آرد را خمیر نمود. على علیه السلام گوشتى را که همراه آورده بود کباب مى کرد و با خرما به دهان بچه ها مى گذاشت. با مهر و محبت پدرانه اى لقمه بر دهان کودکان مى گذاشت... 2⃣ سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام فرزندش حسین گریه می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید. ( از نکات بارز حضرت زهرا(س) در تربیت فرزندان سبک عملی تشویق به عبادت برای آنها بود.) ⁉️ ما شبیه به کدام هستیم؟ @davat_namaz
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
طنز 😂😉👇👇 👇😁👇😁😂😂 😊😉😊😉 یه زن وشوهر که بیست ساله با هم ازدواج کردن تصمیم گرفتن که تابستون رو کنار دریا بگذرنونن و به همون هتلی برن که بیست سال پیش ماه عسلشونو اونجا گذروندن ولی خانومه مشغله کاری داشت و بهمین دلیل توافق کردن که شوهره زودتر تنهایی بره و زنه دو روز بعد بهش ملحق بشه.... مرده وقتی وارد اتاق هتل شد دید یه کامپیوتر اونجاست که به اینترنت هم وصله. پس تصمیم گرفت که یه ایمیل به خانومش بفرسته و اونو از احوالش مطمئن کنه.بعد از نوشتن متن ، تو نوشتن حروف آدرس ایمیل زنش نا غافل یه اشتباه جزیی کرد و همین اشتباه باعث شد که نامه ش به آدرس شخص دیگه ای بره که از بد حادثه بیوه ای بود که تازه از دفن شوهرش برگشته بود.... خلاصه بیوه هه کامپیوترو که روشن میکنه و میره سراغ ایمیلش تا پیامهای تسلیت رو چک کنه بحالت غش روی زمین میوفته. همزمان پسرش از راه میرسه وسعی میکنه مادرشو به هوش بیاره یه هو چشمش به کامپیوتر میوفته و پیامو میبینه که اینطوری نوشته: همسر عزیزم....بسلامت رسیدم. و شاید از اینکه از طریق اینترنت باهات ارتباط برقرار کردم شگفت زده بشی چرا که اینجا هم به اینترنت وصل شده و هر کسی میتونه اوضاع و اخبار خودشو روزانه به اطلاع بستگان و دوستاش برسونه. من الآن یه ساعتی میشه که رسیدم و مطمئن شدم که همه چی رو آماده کردن و دو روز دیگه منتظر رسیدنت به اینجا هستم..... خیلی مشتاق دیدارتم و امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من سریع رخ بده. راستی!نیازی به اوردن لباسهای ضخیم نیست چون اینجا جهنمه و هوا خیلی گرمه.😂😂😂 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🦋 داستان ڪوتاه📚🦋 انڱور روزی یکی از دوستان گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!! ┄┅═✼✿‍‍🌼✿‍✼═┅┄ ❣ کودک ونوجوان 🆔eitaa.com/amoopakdel
💕 ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﺭﺍ ﻣﯿ‌ﺨﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ دخترم ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﺮﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩﻡ. ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ: ﺯﺷﺘﻪ، ﺻﺤﺒﺖ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﮑﻨﯽ، ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ خدا ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ.! ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﻭ ﺿﻌﻒ ﮐﺮﺩﻡ. ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺗﮑﺒﯿﺮ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﻮﺩﮐﻢ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﻭ ﮔﻮﺷﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﺸﺪ. °•╔~❁✨❁🦋❁✨❁~╗•°           •°╚~❁✨❁🦋❁✨❁~╝°
هدایت شده از  🌴 یاوران نماز 🌴
🎊 هیس!! خدا با من کار داره! 🎊 🎨 یک کتاب کار خوب و جذاب برای آشنایی بچه ها با احکام و فلسفه به زبان بسیار ساده است. ☘️ در این اثر تلاش شده با شیرین کردن آموزش از طریق و و و ، ارتباط موثرتری با مخاطبین اصلی این کتاب یعنی بچه های در آستانه برقرار شود. 💖 نماز مهمترین انسان ها است که شروع آشنایی و ریشه دواندن آن در کودکان در سنین کودکی و خردسالی خواهد بود. این اثر گام نخست گفتگو درباره ی نماز است. 🎊🦋🎊🦋🎊🦋🎊🦋🎊🦋 ❇️قیمت :25000 ت تصاویر کتاب: https://eitaa.com/m_salem/686 🌸برای خرید و دریافت تخفیف به ای دی زير پيام بدهید @sarbazkochak
هدایت شده از  🌴 یاوران نماز 🌴
🎊 هیس!! خدا با من کار داره! 🎊 🎨 یک کتاب کار خوب و جذاب برای آشنایی بچه ها با احکام و فلسفه به زبان بسیار ساده است. ☘️ در این اثر تلاش شده با شیرین کردن آموزش از طریق و و و ، ارتباط موثرتری با مخاطبین اصلی این کتاب یعنی بچه های در آستانه برقرار شود. 💖 نماز مهمترین انسان ها است که شروع آشنایی و ریشه دواندن آن در کودکان در سنین کودکی و خردسالی خواهد بود. این اثر گام نخست گفتگو درباره ی نماز است. 🎊🦋🎊🦋🎊🦋🎊🦋🎊🦋 ❇️قیمت :25000 ت تصاویر کتاب: https://eitaa.com/m_salem/686 🌸برای خرید و دریافت تخفیف به ای دی زير پيام بدهید @sarbazkochak
هدایت شده از کانال دختران بهشتی
📚 قصه های احکام برای کودکان ✅ با خواندن مجموعه داستان های این کتاب کودکان به زبانی ساده و شیوا با احکام عملی ، وضو، طهارت، نجاست، پوشش، وقف، قسم، تقلید، تیمم، غسل بیشتر آشنا خواهند شد. عناوین هر فصل👇 1⃣ به باغ نماز خوش آمدید. 2⃣ نمازهای کلاغی 3⃣ روزی که ماه دلش گرفت 4⃣ جایزه پدربزرگ 5⃣ از طلا به طوطی 6⃣ ملاقات با شیر ▫️نویسنده ▫️ناشر به نشر ▫️قطع خشتی ▫️تعداد صفحات ۱۳۲ ▫️جلد مقوایی محکم ✅ مناسب سنین 6 تا 10 سال 🔴 قیمت کل مجموعه: 80.000 تومان
🔶 🎙 کودکانه برای فرزندان‌ مان 🦋 👆👆👆 🛑 در بالا👆 بشنوید و لذت ببرید🦋 تبلیغ بر 💐 🌹 @farhanghiperovan
هدایت شده از کانال دختران بهشتی
🔻 همنشین حضرت داوود(علیه السلام) ✨روزی حضرت داود (علیه السلام) در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند. ✨خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.» ✨روز بعد حضرت داود (علیه السلام) به اتّفاق پسرش حضرت سلیمان (علیه السلام) از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد. ✨پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد: «کیست که هیزمهای مرا بخرد.» ✨یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید. ✨حضرت داود (علیه السلام) پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!» ✨پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.» سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت. ✨وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود. ✨وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: «خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟! ✨پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد. حضرت داود ( علیه السلام) نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود. متی پدر حضرت یونس علیه السلام بود 📚داستان‏های شهید دستغیب ص ۳۰- ۳۱ https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy
هدایت شده از کانال دختران بهشتی
📚 قصه های احکام برای کودکان ✅ با خواندن مجموعه داستان های این کتاب کودکان به زبانی ساده و شیوا با احکام عملی ، وضو، طهارت، نجاست، پوشش، وقف، قسم، تقلید، تیمم، غسل بیشتر آشنا خواهند شد. عناوین هر فصل👇 1⃣ به باغ نماز خوش آمدید. 2⃣ نمازهای کلاغی 3⃣ روزی که ماه دلش گرفت 4⃣ جایزه پدربزرگ 5⃣ از طلا به طوطی 6⃣ ملاقات با شیر ▫️نویسنده ▫️ناشر به نشر ▫️قطع خشتی ▫️تعداد صفحات ۱۳۲ ▫️جلد مقوایی محکم ✅ مناسب سنین 6 تا 10 سال 🔴 قیمت کل مجموعه: 80.000 تومان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 🌸 🌷 انیمیشن (س)💐 💐 ایام ولادت حضرت زهرا (س) و روز مادر پیشاپیش بر تمام شیعیان مبارک باد💐💐💐 🌹
خانمی بدحجاب، جلوی یکی از علما رو گرفت و از ایشون سوال کرد: اگه یک تار موی من بیرون باشد، دنیا به آخر می‌رسه؟! چرا اینقده شماها گیر می‌دین؟ عالم جواب داد: اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر می‌رسه؟ قطعا خیـر. ایـن تـار مـو، حتـی مـزه و طعـم غـذا رو هـم تغییـر نمی‌ده، امـا بسـیاری از افراد طبیعتـا در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی شـده و اون غـذای خـوب و خوشـمزه، از چشمشون می‌افته. حالا بذار یه داستان قشنگِ تاریخی هم برات بگم👇 عالم گفت: روزی یکــی از یــاران امــام صادق علیه‌السلام خدمــت ایشــان رســید و گفــت: در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش افتــاده، آیــا می‌شود آن روغــن را خــورد؟ امــام صــادق علیه‌السلام فرمودنــد: نمی‌توانی آن را بخـوری. مـرد گفـت آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار بگـذارم و از خیـر روغن‌های گـران قیمـت بگـذرم! امـام صــادق علیه‌السلام فرمودنـد: آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچک اسـت، موش نیست. ایـن دین است کـه در نظـر تو کوچک است. حالا خانم بزرگوار: وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید، متوجـه می‌شیم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودی خـود، اهمیتـی نداشـته باشـه، امـا وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت. با این نگاه، بیرون آمدن یـک تـار مـو، جلوی نامحـرم هـم مهـم می‌شود.