eitaa logo
بارداری بهشتی
2.3هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
269 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ 🍃🌀🍃🌀🍃🌀🍃 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین هرکسی که می خواهد حی باشد یک روش اینه که بهانه ⬅️ممنوع📛 باشد. از قدیم هم مشهور بوده که به کسی که بهانه می گرفت می گفتند بهانه های بنی اسراییلی نگیر.😎 به طور کلی بهانه مبنای مشخص نداره. حالا ما می خواهیم فهرستی ارايه کنیم از انواع بهانه هایی که سر راه می تونه قرار بگیره: وقتی کاری رو می خواهیم شروع کنیم اولین چیزی که به ذهن ما وارد می شه👈 است. یعنی پیش از شروع کار دائم به بزرگی و سختی آن فکر می کنیم .🤔  نتیجه فکر کردن به سختی  این هستش که اون کار رو انجام نخواهیم داد . 👾 حالا ممکنه اینکار مادی یا معنوی باشه ؛ خانه تکانی به عنوان یک کار مادی و یا گرفتن یک چله به منظور یک امر معنوی می تونه  مثالی از کار سخت باشه.♻️⭕️ یکی از خانم ها که در راهیان نور شرکت کرده بود می گفت هر باری که چله ای را شروع می کنم بعد از ۳ روز فراموش می کنم توی معراج شهدای اهواز تصمیم می گیره چله را به نام حاج آقای صباغیان به عنوان پدر معنوی انجام بده و موفق می شه چله را به تمام کنه، این یعنی ⬅️ توانست راهکاری برای مقابله با بهانه پیدا کنه. یه روش برای تضمین قدرت اجرایی. حالا سخت ترین و بزرگترین کار برای خانم ها چیه⁉️⬅️ همسرداری .آنقدر اینکار سخت و بزرگ است که از آن به عنوان یاد می شه @jalasaaat ارسال مطلب ✅ کپی ⛔
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۳۱۷ بین این ۹ تا خونه ای که در این بیست سال جا به جا شدیم، برای من سخت ترین دوران زمانی بود که از یه خونه حدود ۱۲۰ متری که حیاط هم داشت، وارد یه خونه ۶۰ متری شدم، اون هم زمانی که قرار بود تا چند ماه دیگه خانوده ی ما ۷ نفره بشه. روز اسباب کشی، سخت ترین روز این زندگی جدید بود، کلی اسباب و وسایل که نمیدونستم کجا بذارم، اونم طبقه چهارم، شش ماهه باردار و یه بچه یک ساله هم داشتم که هنوز خوب نمیتونست راه بره... بالاخره ساکن شدیم. ابراهیم کلاس دوم بود، علی پیش دبستانی، نادیا ۳ ساله، مجتبی یک ساله و سه ماهه بود که محمد بدنیا اومد. صبح ها بعد از نماز، بچه ها رو آماده میکردم برا مدرسه و بعدش من میموندم و سه تا کوچولو که تا چشم بهم میزدی اونا هم بیدار میشدن، تا صبحانه بدم و یکم تر تمیز کنم، ظهر میشد و ناهار درست کن و..‌‌‌.... خدا خدا میکردم تا قبل اومدن بچه ها از مدرسه، یه نیم ساعت وقت کنم بخوابم که معمولا فرصت نمیشد، اکثر وقتها حتی نمیتونستم کامل خونه رو مرتب کنم ولی هر جوری بود سعی میکردم برا ساعت شش و هفت که همسرم میاد، خونه تمیز باشه، این دوران سخت هم گذشت. خاطرم هست اوایل ازدواج همسرم روی نظافت منزل خیلی حساس بود، جوری که وقتی برمی گشت خونه، روی طاقچه و میز دست می‌کشید و اگر گرد و خاکی بود. میگفت انگار امروز نرسیدی خونه رو تمیز کنی😉 به غذا هم خیلی اهمیت می دادند و دوست داشت وقتی میرسه خونه، غذا آماده باشه اما تمام این مسائل به مرور زمان و آمدن بچه ها کمرنگ شد. انقدر کمرنگ شد که الان تا من میام از شلوغ کاری بچه ها و بهم ریختن خونه چیزی بگم، ایشون میگن اشکال نداره، بچه ن دیگه، بزرگ میشن، درست میشه و یا اگه نرسم غذا درست کنم میگن طوری نیست یه حاضری میخوریم. یه دوره چهار پنج ساله تحصیلم رو گذاشتم کنار، چون واقعا نمی رسیدم. در حد همین مطالعه کتب تربیتی و کتاب هایی که مدرسه پیشنهاد می داد، بسنده کرده بودم. اون دوران چون از لحاظ اقتصادی هم وضع خوبی نداشتیم، خیلی نمی تونستیم جایی بریم بهمین خاطر همسرم گاهی زودتر میومد خونه و میگفت پاشو من بچه ها رو نگه میدارم شما برو یه چرخی بزن، یه پارکی، استخری و... بعد چند وقت باشگاه اسم نوشتم و هفته ای دو سه روز میرفتم پیلاتس کار میکردم خیلی برا روحیه ام خوب بود و همسرم هم معتقد بود حفظ روحیه من و به تبع بچه ها از خیلی چیزها مهمتره... تو همین اوضاع یدفعه لباسشویی مون هم خراب شد و تا چند ماه لباس ها رو با کمک همسرم با دست میشستیم و این اوضاع کماکان ادامه داشت، تقریبا سه سال تو اون خونه ساکن بودیم که مهدی بدنیا اومد یک سالش بود که صاحبخانه گفت پسرم داره ازدواج میکنه و خونه رو میخوام و ما افتادیم دنبال خونه، هر جا میرفتیم، میگفتن آپارتمان به چهار نفر بیشتر نمیدن، نهایتا پنج نفر، و ما ۸ نفر بودیم. یکی دوماه دنبال خونه بودیم که متوجه شدیم با پولی که ما داریم و شرایط مون تهران دیگه جای زندگی برای ما نسبت و تصمیم گرفتیم بیایم نزدیک مادرم شهری در ۸۰ کیلومتری تهران، این اولین هجرت زندگی ما بود و چقدر دل کندن از شهری سالها توش زندگی کرده بودیم سخت بود، خدا هجرت به اون دنیا رو برامون آسون کنه ان شاءالله. درسته از خیلی محاسن تهران گذشتیم، اما محاسن بیشتری اینجا نصیبمون شد، همین نزدیکی به مادرم، هزینه های پایین که تقریبا یک سوم تهران هست، هوای پاک، طبیعت و.... یکی از مهمترینش این بود که دوباره تونستم دانشگاه رو ادامه بدم. اینجا که هستم گاهی از کمک خدمتکار استفاده میکنم چون مثلا در ازای چهار ساعت کار که من معمولا میگیرم، فقط چهل تومن یا گاهی کمتر هزینه میدم. هر زمان که ببینم دیگه نمی تونم و نیاز به کمک دارم و دیگه کشش ندارم، از این امکان استفاده می کنم. چون الان ۸ تا بچه دارم، درس هم می خونم... ممکنه از سایر هزینه ها بزنیم اما هرزگاهی از این امکان استفاده کنم. همسرم هم میگه من این مقدار برای هزینه های خونه در نظر گرفتم، هر طور می خوای هزینه کن. و من ترجیح دادم که خیلی وقت ها از این امکان استفاده کنم. معمولا در حد سه چهار ساعت و جمع جور کردن کلی... هیچ وقت پختن غذا و آشپزی رو به کسی نسپردم. چون معتقدم غذا خیلی روی بچه ها اثر داره... خلاصه من گاهی از کمک استفاده می کنم، اما نه اینکه پرستار دایم داشته باشم و از صبح تا شب منزل باشه. 👈ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
ما ایرانی ها معمولا عادت داریم به استقبال هر چیزی می رویم💚 گاهی خوب گاهی بد. این استقبال می تونه مناسبت خاصی باشه. الان رسم هست همه عید نوروز از یک ماه قبلش آماده باش هستند⬅️ برای خونه تکونی و خرید و پذیرایی بهاری بودن.🍃🌸🍃 می خواهیم برای برای رفتن یعنی ماه رمضان هم قبل از آمدنش آماده بشیم. تمیز کاری کنیم، خرید مایحتاج داشته باشیم، حلالیت طلبی انجام بدیم، روزه قضا تمام بشه، خلاصه روحی و جسمی خودمان را آماده کنیم.🍃💠🍃 مثل سفره هفت سین میخوایم یه سفره پهن کنیم اسمشو بذاریم⏪ که همه اعضای خانواده مشارکت داشته باشند. بخصوص، خانواده هایی که دختر یا پسر روزه اولی دارند یه گوشه ای از اتاق، روی سفره پارچه، چفیه میز، وسایل مورد استفاده ماه مبارک رو بگذارید مفاتیح، قرآن تسبیح... و تزیین کنید. شما این کار رو جریانهایی کن و به همه خبر بده نا این کار رو کردیم شما هم انجام بده این میشه خیر رسوندن در خوب مردن حال دیگران برای شروع خوب😍🌸😍 عکس براشون بفرستید عکس سالانه ماه مبارک داشته باشد. قبل از اینکه ماه رمضان بیاد مثل امروز، خودتون و خانواده غسل جمعه کنید غسل توبه کنید ان شاءالله با تمیزی روح و جسم وارد مهمونی بشیم. 🔸💠🔸 لحظات آخر ماه شعبان رو قبل از اینکه اذان مغرب را بگن و ما وارد ماه رمضان بشیم بهتر هست در بهترین حالت، سجده باشیم، و با شکر وارد ماه رمضان بشیم💠🌸💠 💕افراد خانواده رو از زیر قرآن رد کنید و اسپند دود کنید. به هم تبریک بگید توی مهمونی پذیرش شدید. 😍 برای همدیگه دعا کنید. و دسته جمع دعای فرج بخونید🍃 خوبه مفاتیح رو قبل از ورود، مطالعه داشته باشید؛ اعمال شب اول، روز اول رو نگاه کنید و کم کم وقت بذارید کل اعمال مشترک و مختص رو نگاه کنید تا یه وقتی بعدا احساس نکنید جا موندید. این به خاطر این هست که ما نقشه راه رو روزها و شبها بدونیم. برای خودتون یه علامت بزنید تا بتونید استفاده کنید. از کارهاتون عکس بگیرید یا متن بنویسید برامون بفرستید. التماس دعا تعجیل فرج صلوات.🌷 http://eitaa.com/jalasaaat ارسال مطلب ✅ کپی ⛔
جلسه سوم دوره تخصصی سبک زندگی و طب اسلامی خانه طبی (قسمت اول).mp3
زمان: حجم: 11.29M
جلسه سوم دوره تخصصی👇 سبک زندگی و طب اسلامی🌺 ادویه‌جات🌺 سبک زندگی🌺 توسط مشاور طب اسلامی👇 ابوالحسن محمدزاده خانه طبي نیاز هر خانواده سالم 👇 🔹🔸👉🏻 @khanetebi https://eitaa.com/joinchat/1456603172C6a075d8df4
هدایت شده از آموزش مجازی خانه طبی
جلسه سوم دوره تخصصی سبک زندگی و طب اسلامی خانه طبی (قسمت اول).mp3
زمان: حجم: 11.29M
جلسه سوم دوره تخصصی👇 سبک زندگی و طب اسلامی🌺 ادویه‌جات🌺 سبک زندگی🌺 توسط مشاور طب اسلامی👇 ابوالحسن محمدزاده خانه طبي نیاز هر خانواده سالم 👇 🔹🔸👉🏻 @khanetebi https://eitaa.com/joinchat/1456603172C6a075d8df4
سلام. روزتون بخیر باشه 🥰 همون طور که میدونید دوران بارداری هرمادری خیلی ارزشمنده ، و قراره یک انسان به این دنیا بیاد و برای این دنیا مفید و اثرگذار باشه ❤️ خیلی مهمه که قبل و هنگام بارداری یک سری نکات رو رعایت کنیم که بتونیم یه فرزند سالم و خوب به دنیا بیاریم 🥰 البته که تربیتیش هم خیلی مهمه اما رعایت این نکته هاهم تاثیر زیادی داره💚 حتما عکس رو بخونید و سعی کنید انجامشون بدید 🥰 منتظر قسمت های بعدی باشید ❤️ کانال ماما میوه
📣 لطفا با دقت و تا انتها بخوانید بسم الله الرحمن الرحيم سلام مادر عزیز❤️ عیدتون مبارک🎉 ممنون میشیم ابتدا حتما این نکات رو مطالعه کنید و بعد قصه و شعر میلاد امام عزیزمون رو بخونید.🙏 به لطف و یاری خدا،ما مادران، درکنار تلاش برای تطبیق دادن رفتار و گفتارمان با سیره ی اهل بیت علیهم السلام، با قصه گویی و معرفی کامل و صحیح ائمه ی اطهار علیهم السلام، این فطری ترین شخصیت های عالم، به فرزندانمون زمینه ی الگوشدن و آرزوشدن این بزرگواران رو برای عزیزانمون فراهم می کنیم. (اگر با رویکرد شخصیت محوری آشنا نیستید کانال زیر رو ببینید🌹👇 @shakhsiatemehvari ) 🌿🌿🌿 ✅بعد ازاینکه اول خودمون قصه رو شنیدیم یا متنش رو که کمی ساده شده ویا شعرش رو خوندیم باتوجه به نکات جلسات قصه گویی وبا توجه به سن و شناختی که از روحیات و حساسیت ها و پیش زمینه های ذهنی و اطلاعات و دایره ی لغات و حتی جنس فرزندان دلبندمون داریم قصه رو تعریف کنیم ✅ لازم نیست دقیقا عییین قصه ای که گذاشته میشه رو تعریف کنیم 😊 و می تونیم روی بخش هایی از داستان باتوجه به بازخوردی که در لحظه از فرزندمون می گیریم، بیشتر مانور بدیم و برجسته تر کنیم ویا بعضی بخش های حاشیه ای رو مطرح نکنیم یا سریع تر ازش عبور کنیم.☺️ 🌿🎉🌿🎉🌿🎉🌿 قصه تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف منبع قصّه: 📚کتاب «كمال الدّين و تمام النّعمة، ج۲، ص۴۲۷»؛ اثر شیخ صدوق رحمة الله علیه (ساده شده ی قصه ی صوتی بالا که استاد عباسی ولدی تعریف کردند) 🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 بچه های عزیزم حتما میدونید که: اسم مادر امام زمان، نرجس خاتون بوده، و امام حسن عسکری(ع) پدر امام زمان(عج) بودن. اسم عمه امام حسن عسکری(ع) هم حکیمه بوده. قصه تولد امام زمان(ع) که الان میخوام براتون تعریف کنم از زبون حکیمه، عمه امام حسن عسکری(ع) هست. *یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.* اون شب برادرزاده ام، امام حسن عسکری(ع) بهترین خبر عمرم رو بهم داد. اون به من گفت: عمه جان لطفا امشب پیش ما بمون چون که قراره پسر عزیزم امشب به دنیا بیاد. من هم اون شب تا خوووووووود صبح نشسته بودم و مراقب نرجس خاتون بودم. چشم ازش برنمی‌داشتم. نرجس خاتون هم آروووووووم پیش من خوابیده بود. نزدیکای نماز صبح بود که دیدم نرجس خاتون، یه دفعه از خواب پرید! منم زود رفتم طرفش و نرجس رو بغل کردم و به سینه ام چسبوندم. بعد هم اسم خدا رو بردم و ذکر گفتم تا آروم بشه. * همین موقع بود که شنیدم برادرزاده ام، امام حسن عسکری(ع) میگن: عمه جان! سوره * انا انزلناه فی لیله القدر* رو برای نرجس بخون. منم شروع کردم به خوندن سوره. (میتونید سوره ی قدر و برای فرزندتون بخونید) سوره که تموم شد، پرسیدم: بانوی من! حالتون چطوره؟ نرجس خاتون گفت: پسر عزیزم داره کم کم به دنیا میاد. من بازم سوره قدر رو براش خوندم. همینطور که داشتم میخوندم یه دفعه یه صدایی شنیدم... یه صدای کودکانه... بله درست فهمیده بودم... من شنیدم که بچه نرجس، داره از توی شکم مادرش، همراه من سوره قدر رو میخونه!!! 😳😳😳😍 بعدشم به من سلام کرد!! 😍 من خیلی تعجب کردم!! با خودم گفتم: به نظر میاد این نوزاد، یه بچه معمولی نیست... وقتی امام حسن عسکری(ع) تعجب منو دیدن، گفتن : عمه جان! از کار خدا تعجب نکن! خدای مهربون تو دوران بچگی ما، به ما لطف میکنه و ما میتونیم صحبت کنیم و حرفا و کارای خیلی خوبی رو به آدما یاد بدیم. و تو بزرگی، ماها رو امام و حجت مردم، قرار میده!! هنوز حرف امام تموم نشده بودکه یه دفعه دیدم نرجس نیست!! انگار بین من و اون، یه پرده ای زده بودن که من نرجس رو نبینم... بازم خییییلی ترررسیدم... نگران نرجس خاتون شدم 😳 یعنی نرجس کجا رفته بود؟؟ در حالی که داشتم امام حسن عسکری(ع) رو صدا میزدم، رفتم پیش امام. ایشون وقتی نگرانی منو دیدن گفتن: عمه جان!! برگرد! برگرد برو که خیییییلی زوووود نرجس رو سر جای خودش میبینی... 😊 دوباره برگشتم توی اتاق وچیزی نگذشت که پرده کنار رفت و... نرجس رو دیدم. 😍 آره نرجس بود که میدیدم ولی انگار یه چیزی عوض شده بود. چرا از دیدنش سیر نمی‌شدم...؟ من یه نوری رو میدیدم که از نرجس می‌درخشید و چشمای منو به سمت خودش می‌کشوند... (ادامه در پیام بعدی)
هدایت شده از  🌴 یاوران نماز 🌴
29.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مجموعه کلیپ های دعوت به بهشت بنا به درخواست مکرر والدین و مربیان، در خصوص دعوت نوجوانان به نماز تهیه شده است. 👌با دقت به مطالب و پیگیری مجموعه بسیار در این امر مهم موفق خواهید شد. 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
📖 👱‍♂ 📌 🔰زمستان سختی بود، هادی که اهالی محل به ایشون حاج هادی می گفتند، کلی دوا و درمان کرده بود برای حل مشکل بچه دار شدن، اما هیچ که هیچ 🌀با خودش می گفت دیگه چه کاری مونده که نکرده باشم؟ فلان دکتر، فلان بیمارستان، فلان دستور، فلان چله و ختم و... دیگه امانش داشت بریده می شد، سخت هست برای مردی که دوست داره ذریه و نسل صالح داشته باشه، اما همیشه به در بسته میخوره خسته و درمانده وقتی آخرین جواب آزمایش رو هم دید و منفی بودن بارداری همسرش رو مطلع شد، از سر کار اومد بیرون و رفت حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی و زار زار گریه کرد. هرچی درد و دل داشت توی دلش، به عبدالعظیم گفت و دلی سبک کرد 👌یهو دید صدای صلوات مردم بلند شده، از قرار یکی از سخنرانان معروف اومده حرم و داره آماده میشه برای سخنرانی در درون همون حرم! با خودش گفت حتما روزی من همین بوده که بیام اینجا و از محضر این سخنران خوب استفاده کنم آخه حاج هادی خیلی آدم مومنی بود، در خانواده مذهبی بزرگ شده بود، حلال و حرام سرش می شد، محرم و نامحرم حالیش می شد ✳️روحانی معروف شروع کرد به سخنرانی و گفت ای مردم شهر ری، می دونین امروز تولد چه کسی هست؟ همه هِی به مغز خودشون فشار می آوردن، اما نتونستن چیزی به یاد بیارن 👈 گفت امروز تولد یکی از بزرگترین علمای شیعه هست که در شهر شما دفن هست، دیگه همه تقریبا فهمیده بودند کی هست 👈بله، مرحوم شیخ صدوق (رحمه الله علیه) که در قبرستان ابن بابویه شهرری دفن هستند. مردم برای شادی روح ایشون صلوات فرستادن 👈حاج آقا از عظمت علمی شیخ و خدماتش به شیعه گفت و ادامه داد تا اینکه یک مرتبه گفتن می دونین داستان تولد ایشون چطور بود؟ 👌تا این رو گفت، گوش حاج هادی تیز شد، تا ببینه میتونه چیزی از داستان تولد شیخ صدوق برای حل مشکل خودش پیدا کنه یا نه! حاج اقا گفت پدر شیخ صدوق که ایشون هم از علمای شیعه هستند، بچه دار نمی شدند. ۵۰ سال از عمرش گذشته بود و هیچ فرزندی نداشت 👈نامه ای رو به حسین بن روح نوبختی یکی از نواب اربعه امام زمان ارواحنافداه در عصر غیبت صغری می نویسند و از امام درخواست فرزند می کنند. 🌸بعد چند روز جواب نامه میاد و امام به ایشون مژده میده که " «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند» "🌸 🔰و بعد مدتی هم پسری به دنیا میاد که اسمش رو محمد گذاشتند، محمد کسی نبود جز همون شیخ صدوق و جالب اینجاست که خود ایشون همیشه افتخار می کردند و می گفتند من متولد شده به دعای حضرت هستم... ❇️انگار حاج هادی یک جان تازه گرفته بود، با خودش گفت چرا تا به الان یاد توسل به امام زمان نیفتادم؟ چرا از ایشون که امام حی و حاضر من هست، غفلت کردم؟ نکنه اومدنِ من به حرم و منبر رفتن این سخنران معروف که باعث شد من بیام پای منبرش و اصلا همین امروز که روز تولد شیخ صدوق هست، همه و همه یه تلنگر به من بود که من یاد حضرت بیوفتم؟ ✳️با دلی پر از امید از حرم راهی منزل شد و به همسرش گفت... احسان عبادی ... ✨کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
بسم الله الرحمن الرحیم 🔵علت تجویز از ناحیه در بخش تخصصی نسخه ها چیست؟ 🌿 دمنوش بادرنجبویه دمنوش مورد علاقه امیر المومنین علی علیه السلام بوده و در عربی معرف است به الترنجان و در انگلیسی lemon balm 🔵مکانیزم: باز کننده گرفتگی های بدن(مفتح سدد) شاداب کننده مغز( مفرح مغز) تحلیل برنده ریح در بدن(محلل ریاح) منضج(پزنده) سودا 🔵صبح یا شب یک لیوان دمنوش بادرنجبویه میل کنید 🖌توجه این تجویز بصورت دوره ۳۰ روز انجام میگیرید و بیشتر از ۳۰ روز باید طبق تجویز و نظر استاد صورت بگیرد. ✅از خواص این نسخه 👇👇👇👇👇👇 تقویت مغز تقویت حافظه تقویت معده صاف کننده خون دفع کننده سموم تقویت قلب تقویت کبد ضد سودا و وحشت و کابوس تقویت هوش و............ 🌱توجه: بادرنجبویه تجویزی استاد ایرانی می باشد که کیفیتش از بادرنجبویه هندی یا پاکستانی بهتر است و تلخی خیلی کمتری دارد. 🔶همیشه درمان ساده تر از آنچیزی است که فکر میکنم ولی ساده از کنار آن میگذریم. ❌افرادی که کم کاری تیروئید دارند از بادرنجبویه استفاده نکنند. 🥗پختنی های سالم https://eitaa.com/food_fasleroyesh 👥آموزش طب اسلامی ایرانی و مدیریت خانواده https://eitaa.com/saeedmahdavi 🏆بازی درمانی https://eitaa.com/game_fasleroyesh 💆‍اعمال یداوی https://eitaa.com/yadavi_fasleroyesh 🛵فروشگاه https://eitaa.com/tabiei_fasleroyesh
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻کارنامه شگفت‌آور رئیسی در کمتر از ۱ سال!() 🔹خطاب به تمام کسایی که میگفتن اینا همش وعده وعیده و باید دید دولت در آینده چه میکنه تا بشه حق داد و اعتماد کرد! 🆔@Clad_Girls
🔮 آداب از شیــ🤱🏻ــر گرفتن کودک 🔸 بهترین زمان از شیر گرفتن کودک به هنگام اعتدال هواست بنابراین اوایل بهـ🍃ـار یا اوایل پاییـ🍂ـز مناسب است. 🔹 اوج گرمـ🌞ـا و سرمـ❄️ـا مناسب نیست زیرا ممکن است کودک دچار اسهال یا سوء هضم شود. اگر چاره ای نبود اواخر تابستـ⛅️ـان یا اواخر زمستـ🌨ـان باشد که شدت گرمی و سردی هوا کمتر است. 🔸 از شیر گرفتن باید زمانی انجام شود که کودک بیمار نباشد. 🔹 از شیر گرفتن باید تدریجی باشد تا طبیعت بدن کودک فرصت هماهنگی با وضعیت جدید را داشته باشد. از شیر گرفتن ناگهانی اثرات نامطلوبی در روحیه کودک میگذارد. 🔸 بعضی روزها مطلـ❌ـقا شیر ندهید و فقط در شـ🌃ـب شیر بدهید و گاهی بالعکـ🔄ـس. 🔹 از مدتی قبل ، غـ🥣ـذای کمکی را افزایش دهید تا اشتهای کودک به شیر کـ⬇️ـم شود. ❇️ اولین کانال تخصصی کودکان ‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎ ❇️ زیر نظر استاد علی یسلیانی، خانم گنجعلی و خانم میرزایی درمانگر. https://eitaa.com/joinchat/3435266235C6474c9fdc3 @kodakaneh1313