eitaa logo
محسن حاجی مقدس|برخاست
157 دنبال‌کننده
108 عکس
78 ویدیو
3 فایل
واگویه های طلبه ی تنفس کرده در عرصه های: _فعالیت فرهنگی _تعلیم و تربیت _عدالتخواهی ارتباط: @hajimoghadas
مشاهده در ایتا
دانلود
0⃣ از کودکی عاشق بودم. اما در دانشگاه با گوش دادن نوارهای شرح سروش، مثنوی‌خوان شدم. یکی از بحران‌های آن دورانم شنیدن دعوا و اختلافات سعدی و و رفتار تحقیرآمیز مولوی با سعدی بود. فکر می‌کردم باید از بین این دو، یکی را انتخاب کنم و دیگری را کاملا کنار بگذارم. تا اینکه طلبه شدم و شاگردی استاد این بحران را برایم حل کرد... (بخوانید) ❗️گفتم: «ایشان در کلاس‌هایش، اندیشه شما را جزء اندیشه‌های باطل و خطرناک دسته‌بندی می‌کند». گفت: «مگه من برای اینکه ایشان با من خوب است یا من را قبول دارد می‌خواهم ازشون حمایت کنم؟! باید مراقب باشیم که منافع شخصی، کوچکترین تأثیری در مواضع ما نداشته باشد». این روزها که می‌بینم به او می‌گویند «مقتدای فکری » تعجب می‌کنم!!! 🛑 ... همان روزها شهید شدند و بازار دعوت از ایشان برای کاندیداتوری ریاست جمهوری داغ شد. موقع مناسبی نبود؛ اما از سر اجبار، پیام دادم. چند دقیقه بعد زنگ زد و گفت: «صبح پیگیر شدم و با فلانی تماس گرفتم، ان‌شاءالله تا عصر قسمتی از کار انجام میشه. الآن هم دارم میرم کربلا، ان‌شاءالله برگردم پیگیر بقیه کار هم خواهم شد». خیلی‌ها اگر در موقعیت او بودند به چیزی جز خودشان و رؤیای ریاست فکر نمی‌کردند، اما او فکرش جای دیگری بود. این روزها که می‌گویند: «برای رهبر شدن در خواب رؤیا دیده»؛ خنده‌ام می‌گیرد. بخاطر محدودیت‌های عکس‌نوشته، متن کامل را اینجا بخوانید https://eitaa.com/s_h_taba مِـنّـــا؛ تلاشی برای یافتن خویش در فراگیر امام 【فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي】
0⃣ از کودکی عاشق بودم. اما در دانشگاه با گوش دادن نوارهای شرح سروش، مثنوی‌خوان شدم. یکی از بحران‌های آن دورانم شنیدن دعوا و اختلافات سعدی و و رفتار تحقیرآمیز مولوی با سعدی بود. فکر می‌کردم باید از بین این دو، یکی را انتخاب کنم و دیگری را کاملا کنار بگذارم. تا اینکه طلبه شدم و نگاه مجموعه‌نگری که از استاد یاد گرفتم این بحران را برایم حل کرد. تازه فهمیدم نیاز نیست یکی از این دو را تماما کنار بگذارم و مرید دربست آن دیگری باشم. از او یاد گرفتم که چگونه باید و میز ذهنی‌ام را با نگاه فقهی بچینم و بعد از حفظ جهت، از هر اندیشه‌ای، در منزلت مناسب خودش استفاده کنم. 1⃣ خودم را «خانه شاگردش» می‌دانم. از ۲۰ سال پیش، یعنی سال سوم طلبگی‌ام، پایم به خانه‌اش باز شد؛ بعضی درس‌ها را در خانه برگزار می‌کرد. علاوه بر شاگردی، در بعضی کارها کمکی می‌کردم. چندین سال، از صبح تا شب در محضرش بودم و خیلی از اوقات در جلساتمان، خودم بودم و خودش. اما با این‌حال همیشه شاکی بودم که چرا این همه از وقتش را در اختیار مردم و رسانه‌ها و هیئات و ... می‌گذارد. انگار دوست داشتم یک‌جا بایستد و من همیشه در اش باشم، درست مثل این عکس (عکس مربوط است به آبان ۱۴۰۱). اما او فیضش عام و بیشتر شبیه خورشید بود تا سایه‌بان. این روزها که برخی روزنامه‌ها به او می‌گویند «» ناخودآگاه می‌خندم. 2⃣ در انتخابات سال 92 می‌خواست موضع رسمی بگیرد. منظورم مخالفت با نظرشان نبود، اما می‌خواستم چیزی را که شنیده‌ام به گوششان برسانم. گفتم: «ایشان در کلاس‌هایش، اندیشه شما را جزء اندیشه‌های باطل و خطرناک دسته‌بندی می‌کند.» گفت: «مگه من برای اینکه ایشان با من خوب است یا من را قبول دارد می‌خواهم ازشون حمایت کنم؟! باید مراقب باشیم که منافع شخصی، کوچکترین تأثیری در مواضع ما نداشته باشد». این روزها که می‌بینم به او می‌گویند «مقتدای فکری » تعجب می‌کنم!!! 3⃣ برای رفع یک مشکل شخصی از ایشان کمک خواسته بودم. همان روزها شهید شدند و بازار دعوت از ایشان برای کاندیداتوری ریاست جمهوری داغ شد. موقع مناسبی نبود؛ اما از سر اجبار با خجالت و شرمندگی پیام دادم و آن کار شخصی را یادآور شدم. چند دقیقه بعد زنگ زد و گفت: «صبح پیگیر شدم و با فلانی تماس گرفتم، ان‌شاءالله تا عصر قسمتی از کار انجام میشه. الآن هم دارم میرم کربلا، ان‌شاءالله برگردم پیگیر بقیه کار هم خواهم شد». خیلی‌ها اگر در موقعیت او بودند به چیزی جز خودشان و رؤیای ریاست فکر نمی‌کردند، اما او فکرش درگیر حل مشکلات مردم بود. از اینکه یک نادان می‌گوید: «برای رهبر شدن در خواب رؤیا دیده»؛ خنده‌ام می‌گیرد. 4⃣ دیشب یکی از دوستان از حسین پرسید: «عکس‌العمل خود حاج آقا نسبت به تخریب‌ها چیه؟» گفت: «وقتی بهشون می‌گیم فلان مطلب رو علیه شما پخش کرده‌اند، فقط لبخند می‌زند». 😮‍💨 چه روزگاری شده! کسی مثل من، که پشت سیم‌های خاردار نفسش اسیر است و هر کاری می‌کند برای خودش و نفسش است، باید دست به قلم ببرد و برای اثبات اینکه او ندارد، مطلب بنویسد. نمی‌دانم از شوری این آش، باید بخندم یا به حال خودمان گریه کنم؟ https://eitaa.com/s_h_taba مِـنّـــا؛ تلاشی برای یافتن خویش در فراگیر امام 【فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي】