eitaa logo
#رمان های جذاب 📚 آنلاین واقعی
4.6هزار دنبال‌کننده
410 عکس
383 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی آثارخانم طاهره سادات حسینی #رمان هایی که نظیرش رو نخوندید #کپی برداری فقط با نام نویسنده مجاز است، بدون ذکر نام نویسنده حرام است تأسیس 26 خرداد ماه 1400 پاسخ به سؤالات...فقط در گروه کانال https://eitaa.com/joinchat/1023410324C1b4d441aed
مشاهده در ایتا
دانلود
#رمان های جذاب 📚 آنلاین واقعی
#داستان_واقعی #اولین_مظلوم #قسمت۱۶🎬: حالا حضرت زهرا از گریه بر مزار پدر محروم شده بود، اما او محک
🎬: زهرای مرضیه، این منصوره ی دوران دختری که دست پرورده ی محمد ص بود و ذخیره ی روزهای تنهایی علی ع، به پاخواسته بود و با گریه هایش، با خطبه هایش مردم را بیدار می کرد و کار به همین جا ختم نشد. زهرا به همراه علی و حسن و حسین، این چهار کلمه ی مقدس، چهار نور الهی که دنیا برای وجود نازنینشان پا گرفته بود، شبها به در خانه ی مهاجرین و انصار می رفتند و بیعت غدیر و سفارش های پیامبر را گوشزد می کردند، آن مردمان دنیا طلب شب به دختر رسول قول می دادند که فردا برای یاری ولیّ بلافصل پیامبر بپا خیزند و چون روز سر میزد مانند جانورانی موزی در سوراخ خود می خزیدند و فراموش می کردند که چه قولی داده اند... تمام این فعالیت ها به گوش عوامل حکومت رسید، دیگر طاقت حکومتیان غاصب طاق شده بود، اگر مقابل زهراس نمی ایستادند و او را ساکت نمی کردند، زهرا س قادر بود که یاران علی ع را روز به روز بیشتر کند و این زنگ خطری بود برای حکومت... پس به شور و مشورت نشستند، نتیجه مشخص بود، باید در یک حرکت سریع زهرای مرضیه را خاموش می کردند، اما این منصوره ی دوران که تا پای جان پای اسلام ناب محمدی ایستاده بود را فقط به یک طریق می توانستند ساکت کنند و تنها راهش این بود که علی ع را وادار به بیعت با خلیفه ی خود خوانده کنند. پیشنهاد داده شد و طرح ریخته شد و حالا می بایست نقشه ی شومشان اجرا شود طبق نقشه ای که کشیده بودند، گروهی چهل نفره که شامل خبیث ترین افراد مدینه که در بی رحمیشان تردیدی نبود با شمشیرهای آخته به سمت منزل مولا علی ع یورش می بردند، طبق پیش بینی که کرده بودند، علی پشت در می آمد،یا تسلیم می شد و بیعت می نمود و یا قد علم می کرد و به این ترتیب بهانه ی لازم را به دست لات های مدینه می داد و آنها در یک نبردی نابرابر علی را می کشتند و غائله ختم می شد و طبق پیش بینی حکومتیان این یورش برد برد بود،چه علی تسلیم می شد و چه ایستادگی می کرد، در هر دو حالت به نفع آنها بود، اما آنها نمی دانستند به اعجاز زهرا معادله ی آنها کن فیکون می شود... ادامه دارد... @bartaren 🖤🖤🖤🖤🖤
#رمان های جذاب 📚 آنلاین واقعی
#داستان_واقعی #اولین_مظلوم #قسمت۱۷🎬: زهرای مرضیه، این منصوره ی دوران دختری که دست پرورده ی محمد ص
🎬: چهل نفر مرد جنگی و بی رحم و خبیث که سردسته ی آنها قنفذ ملعون، غلام عمربن خطاب بود به سمت خانه ی زهرا و علی رفتند و قبل از آن دسیسه چینان حکومتی مردم را گروه گروه وارد مسجد می کردند تا به خیال خود مردم شاهد بیعت مولا علی با خلیفه ی غاصب باشند. از مسجد تا خانه ی علی راهی نبود،آخر خانه ی علی همان مسجد و مسجد همان خانه ی علی بود،زیرا اراده ی خداوند این بود که علی را گرامی دارد، خداوند می خواست علی در کعبه متولد شود و در مسجد زندگی کند تا مردم بفهمند و بدانند که دین خدا بدون علی معنا ندارد... قنفذ و گروه منافقش به درب خانه رسیدند و شروع به کوفتن در کردند. ناگهان صدای زهرای مرضیه، منصوره ی دنیا بلند شد: کیستی و چه می خواهید؟ قنفذ صدایش را بالا برد برد و گفت: قاصد خلیفه ی مسلمین هستم و اجازه ورود به خانه می خواهم.. زهرا فرمود: خلیفه ی مسلمین در خانه است و من اجازه ی ورود به این خانه را به تو و هم پیاله هایت نخواهم داد. قنفذ که با شنیدن این سخن خشمگین شده بود فریاد زد: ای علی! خلیفه ی پیامبر تو را احضار کرده است مولا علی فرمودند: چه زود بر پیامبر خود دروغ بستید! قنفذ که با حرکت زهرای مرضیه تمام برنامه هایش بهم ریخته بود به مسجد بازگشت و سخنان زهرا س و علی ع را به ابوبکر رساند. ابوبکر که طبیعتی ملایم تر از بقیه داشت با شنیدن این حرف حالتی اندوهگین به خود گرفت و عمر که ترسیده بود نقشه هایشان بهم بریزد فریاد زد: قنفذ، دوباره به خانه ی این متخلف برو و او را به اینجا بیاور.. ابوبکر هم حرف عمر را تایید کرد و قنفذ ملعون بار دیگر به منزل مولای عرشیان و فرشیان امیرمومنان علی بن ابیطالب مراجعه کرد و باز فریاد زد: خلیفه ی رسول الله تو را برای بیعت به مسجد فرا خوانده در این هنگام مولا علی از داخل فرمودند: سبحان الله! ابوبکر مقامی را مدعی شده که از آن او نیست قنفذ به مسجد برگشت و پاسخ مولا علی ع را به ابوبکر گفت، ابوبکر ساکت شد، حرفی برای گفتن نداشت چون از واقعه ی غدیر و بیعتشان با مولا علی به عنوان ولی بلافصل پیامبر نزدیک دو ماه می گذشت. و اینبار باز هم عمر میدان داری کرد، او می خواست به هر طریق ممکن علی علیه السلام را به بیرون کشاند. پس همانطور که از در مسجد خارج میشد، مانند دیوانه ای مجنون فریاد می زد: هیزم جمع کنید...هیزم جمع کنید که باید کار را به اتمام برسانیم در این هنگام یکی از افراد گروه قنفذ گفت: هیزم برای چه؟! عمر فریاد زد: می خواهم خانه ی علی را به آتش بکشم. در این هنگام سکوت بر جمع حاکم شد، انگار کل جمعیت از این همه خباثت و جسارت متعجب شده بودند.. یکی از نامردان گروه در عین نامردی آرام گفت: آخر در این خانه تنها دختر رسول الله است، پشت در ذریه ی حضرت رسول است و همه ی ما به چشم خود احترام و محبت حضرت رسول را به دخترش شاهد بودیم پس... عمر چشمانش را از حدقه درآورد و به میان حرف او دوید و گفت: نشنیدید چه گفتم؟! هیزم جمع کنید، برای من فرق نمی کند چه کسی پشت در هست، مگر من از دختر پیامبر میترسم؟! ادامه دارد... @bartaren 🖤🖤🖤🖤🖤
#رمان های جذاب 📚 آنلاین واقعی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_پانصد_شصت_هشت🎬: ملک عظیم سلیمان که از عربستان و یمن و مصر تا خلی
🎬: سلیمان نبی از دنیا رفت و کم کم این خبر در کل ملک سلیمان پیچید، تاجرانی که از ملک سلیمان به سمت سرزمین سبأ می رفتند این خبر را با آب و تاب فراوان برای مردم سبا بازگو کردند شیطان که همه جا جولان می دهد و شیطانک ها همیشه به کار و فعالیت هستند در بین نخبگان و اشراف سبا نفوذ کردند، آنها دیگر اهمیتی به یکتا پرستی که سلیمان نبی پایه گذار آن در ملک سبا بود نمی دادند و کم کم دچار غرور و تکبر شدند. اشراف سبا خود را برتر از باقی ممالک می دیدند و فوران نعمت در این سرزمین آنها را به اشتباه انداخته بود و فکر می کردند این نعمت نه از جانب خداوند،بلکه به خاطر عملکرد خودشان است و برای همین به دنبال کاری بودند که مرز خود با دیگر مردم را ایجاد کنند تا توان بروز اشرافیت خود را داشته باشند و بتواند مهتر و بزرگ همه ی مردم باشند، پس دعا کردند بین راههای آنها جدایی ایجاد شود. در واقع عملیاتی که ابلیس در این سرزمین انجام داد به انقلابی مادیاتی و نوعی میل به قارونیسم در اشراف سبا به وجود آورده بود. نتیجه این هدف و مقصد تمدنی تغییر وضعیت ژئوپلتیک منطقه بود. در اثر طغیان گناه تمدنی که عموما از اشراف آغاز شده و کم کم به بدنه جامعه و افراد عادی هم سرایت کرد تکوین عالم تغییر کرد و این سنت روزگار است. در این زمان گویی قهر خداوند شامل حال این مردم شد و سد عظیمی که به امر سلیمان نبی برپا شده بود و رونق سرزمین سبا پس از احداث این سد چندین برابر شده بود، توسط جوندگان سوراخ شد و از بین رفت. سد خراب شد و آب طغیان کرد و بی رحمانه به پیش می رفت و خیلی زود سراسر منطقه را گرفت. این واقعه تقریبا شبیه سیل زمان حضرت نوح بود اما در یک مقیاس کوچک تر و درست بعد از این اتفاق جغرافیای منطقه تغییر کرد و تمام درختان از بین رفتند و تنها تک دهکده هایی با اندک گیاهان گز و کنار و سدر باقی ماندند. و قران دلیل این اتفاق را عدم امر به معروف و تقاضاهای اشرافی و شایع شدن اسراف بین مردم به دلیل وفور نعمت و بی احترامی به نعمات خدا بیان می کند و سبا از اوج تمدنی بزرگ به علت انجام بسیاری از گناهان توسط مردم به منطقه ای کویری تبدیل شد. و این رسم دنیاست تمام زمین و زمان حی هستند و متناسب با اعمال انسان تغییر می کنند. و این سنت ها در هر زمان و مکانی متناسب با اعمال ما بروز می کند ووای به زمانی که ما امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کنیم و آنوقت موریانه ها به کار می افتند و پایه و اساس مملکت را می خورند و... ادامه دارد... @bartaren 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉 رُخ زردم ، مثال سیب زرد است🍏 که نارنج دلم هم ، پر ز درد است🍊 انارِ قلبِ من،خون است مثل یاقوت❣ لبانم خشک، مثالِ خشکیده ای توت🙁 شکم ، چون هندوانه ،خیکِ آب است🍉 ز بی نانی بدان حالم خراب است🍔 دهانم چه بی مزه،گشته است گَس😦 گمانم ،خرمالوی کامم هست نارس🍅 همی آجیل امشب ،شورِ شور است 🍱 دو چشمم بس که باریده، کورِکور است👀 زمانی دارم اینچنین وضع زاری 😢 بدان یلدای خالی، نمی آیدبه کاری😣 که این عکسِ یلدای امسالمان است🎞 و با این دولتیها، تصویر هر سالمان است💰 تلخند.....ط_حسینی @bartaren 🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴واکنش محمد رسولی شاعر؛ در پی توهین به شهید رئیسی توسط یکی از اصلاح‌طلبان در جلسه عمومی با حضور آقای پزشکیان
#رمان های جذاب 📚 آنلاین واقعی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_پانصد_شصت_نه🎬: سلیمان نبی از دنیا رفت و کم کم این خبر در کل ملک
🎬: پس از سلیمان نبی ملک سلیمان در دستان یهودیان ساحر افتاده بود، سالها زحمت که سلیمان نبی برای مردود کردن سحر و نشان دادن قدرت خداوند برای مردم کشیده بود با یک ترفند ابلیس بر باد رفت و اینک یهودیان منافق به راحتی آموزه های ابلیسی و سحر و ساحری را در بین خطوط تورات می گنجاندند و به سحر و ساحری رنگ دیانت می دادند و کتاب مقدس موسی را تحریف می کردند و هر کدام بنا به میل خود آن را می نگاشتند. ملک سباء هم با آنها شکوه و جلال به خاطر تمرد نخبگان از امر خداوند و فراموش کردن امربه معروف و نهی از منکر بر باد رفت، اینها دو تمدن آن زمان بودند. حال می خواهیم سری به تمدن ایران و سپس یونان بزنیم و ببینیم در زمان سلیمان نبی این دو تمدن کهن چه وضعی داشتند. همانطور که قبل از این گفتیم در ایران کهن جناب جاماسب به عنوان رسولی از طرف حضرت ابراهیم به فلات ایران آمد که در ابتدا مورد اقبال مردم قرار نگرفت و همگان بر علیه او شوریدند و دست به دست هم دادند و جاماسب این پیامبر مظلوم، مظلومانه کشته شد اما بعد از شهادتش، مردم پی به واقعیت و کلام حق او بردند و به ایشان اقبال پیدا کردند و به ایده یکتا پرستی ابراهیم گرویدند و در سرزمین ایران یکتاپرستی رواج گرفت و ایرانیان در آن زمان مومنین به دین حنیف و مجوس بودند. اما بعد از مرگ سلیمان نبی، امپراطوری عظیمی که بنا نهاده بود آنگونه که توضیح دادیم در حال تجزیه شدن بود. سالهای هزاره قبل از میلاد آریایی به ایران آمدند از ورود این قوم به ایران تا ایجاد تمدن توسط آن ها حدود پانصد سال طول کشید. آنچه از گزارش های تاریخی بر می آید، ایرانی ها مردمی متمدن بودند که دارای تکنولوژی پیشرفته بودند و تاریخ گواهی می دهد که این مردم، مردمی سلحشور بودند و وقتی به حقیقت مطلب پی می بردند خود به خود به سمت حق کشیده می شدند و اینچنین نبود که آنها با زور جنگ و شمشیر به سوی حقانیت و راستی کشیده بشوند. بعد از جناب جاماسب، مردم زیادی به به سمت دین او روی آوردند و تقریبا می توان گفت که سراسر فلات ایران مجوس شدند اما ابلیس همیشه دست به کار و هوشیار است و از هر روزنه ای وارد می شود تا دین یکتاپرستی را به نحوی آلوده کند و برای همین با گذشت سالیان و به مرور زمان این دین نیز دچار تحریفاتی شد و نوعی خورشیدپرستی به وجود آمد. در این هنگام که همزمان با حکومت سلیمان نبی بود جناب زرتشت به عنوان پیامبری اصلاح گر آمد تا دین مجوس را به مسیر اصلی برگرداند، او دارای خط توحیدی بود و دعوت به پرستش خدای یگانه که در دین زرتشت آن را «اهورامزدا» می خواندند، میکرد. زرتشت دین و شریعت جدا از جاماسب نداشت بلکه اصلاح گر انحرافات مجوس بود. او توانست عده زیادی را همراه خود کند و سنت ابراهیمی را که دچار تحریف شده بود به راه درست برگرداند وگسترش دهد. به طور کلی میتوان گفت مردم فلات ایران در زمان سلیمان حال دینی داشتند. ادامه دارد... @bartaren 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
سلام خواهرای گل مریض داریم نیم تایک ساعت دیگه میره اتاق عمل ممنون میشم سوره حمد را تلاوت کنید هدیه به امام زمان انشالله عملشون خوب باشه