#رمان های جذاب و واقعی📚
🖤🌹🖤🌹🖤🌹 داستان«سقیفه» قسمت :سی و چهارم حسین علیه السلام ،هراسان وارد خانه شد . فاطمه سلام الله علیه
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤
داستان «سقیفه»
قسمت: سی و پنجم
چرخ روزگار می چرخید و اینبار با ظلم دنیاطلبان بر مدار دنیا طلبان می گشت .
فدک ،سرزمینی حاصلخیز و پهناور که می توان به چشم قطب اقتصادی هم به آن نگاه کرد، سرزمینی که قبل از اسلام در دست یهودیان اطراف مدینه بود و با رونق گرفتن اسلام ، یهودیان این سرزمین تسلیم شدند و فدک بدون کوچکترین جنگ و خونریزی به دست سپاهیان اسلام رسید .
خداوند که دانای بی همتاست ، هیچ ابهامی در دینش نیست ، سرنوشت غنائمی را که بدون جنگ و خونریزی بدست می آمدند مشخص نمود و آنها را از داراییهای پیامبر اسلام اعلام کرد و اختیار این اموال را به دست رسول الله داد تا هر جور صلاح می داند، دربارهٔ این اموال تصمیم بگیرد .
وقتی خبر تسلیم فدک به پیامبر صل الله علیه واله رسید ، ایشان دوست داشتند به پاس فداکاری ها و بذل و بخشش های ام المؤمنین خدیجه کبری علیها سلام این سرزمین را به ایشان هدیه کنند ، اما چون ایشان در قید حیات نبودند پس فدک را به تنها وارث حضرت خدیجه سلام علیها ، زهرای مرضیه سلام الله علیها ،هدیه نمود.
و همگان از مهاجر و انصار میدانستند که فدک از آنِ زهراست و تمام درآمدش به دست حضرت زهراسلام الله علیها ، صرف امور مسلمین میشد ،یعنی ایشان از مال خود ،انفاق می فرمودند.
دشمنان خاندان رسول ،به غصب خلافت قناعت نکردند و می خواستند آل طه را از همه لحاظ در مضیقه قرار دهند و سرزمین حاصلخیز و پر رونقی مثل فدک را از دست آنها به در آورند و غصب نمایند، که چنین کردند.
وقتی به حضرت فاطمه سلام الله علیها خبر رسید که ابوبکر ،کارگزارن حضرت را از فدک بیرون کرده و کارگزاران خودش را بر آن گمارده و فدک را تصرف نموده، حضرت زهرا سلام الله علیها ،سکوت را جایز ندانست و در حلقهٔ زنان بنی هاشم که او را چون نگینی در بر گرفته بودند به راه افتاد تا به نزد ابوبکر وارد شد.
ابوبکر که یکباره زهرای مرضیه و زنان بنی هاشم را در پیش رو دید غافلگیر شده بود ، رو به مادرمان زهراسلام الله علیها گفت : چه شده لشکر کشی کرده اید؟ او خوب میدانست که این سخنان سزاوار دختر پیامبر نیست و براستی لشکر کشی را آنها کرده اند در ابتدا بر درب خانهٔ علی علیه السلام و آتش زدن آنجا و بعد هم لشکر کشی به فدک که از اموال زهرا و علی بود.
حضرت زهرا سلام الله بی توجه به حرف او ،فرمودند: ای ابوبکر ، می خواهی زمینی را که پیامبر برای من قرار داده و آن را بر من از طریقی که مسلمانان با جنگ آن را تصرف نکرده اند، بخشیده است، از من بگیری؟
آیا نشنیده ای که پیامبر صل الله علیه واله وسلم می فرمود : احترام هر کس با فرزندش حفظ می شود و تو می دانی که پیامبر صل الله علیه واله برای فرزندش جز این را باقی نگذارده؟!
وقتی ابوبکر سخنان حق و حقیقت مادرمان زهرا را شنید و زنان همراه او را دید ، دواتی خواست تا سند فدک را برای او بنویسد...
انسان متعجب است از کار این خلفای خود نشانده ، مال غیر را غصب می کنند و سپس خود سند برای آن می نویسند...
ابوبکر سند را نوشت و به دست حضرت زهرا سلام الله علیها داد.
زهرا کاغذ به دست می خواست از مسجد بیرون بیاید که ناگهان عمر که خبر به او رسیده بود و از نرم خوتر بودن ابوبکر نسبت به اخلاق خشن خودش ،خبر داشت ، خود را مانند تیری در کمان به مسجد رسانیده بود، جلوی او سبز شد و....
ادامه دارد...
🖊به قلم :ط_حسینی
@bartaren
🖤🌹🖤🌹🖤🌹
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ فدک ملک شخصی حضرت زهرا سلام الله علیها بود
🌺 کانال کتاب الله وعترتی در ایتا - تصویری👇
https://eitaa.com/ketaballahvaetrate
🌺 کانال کتاب الله وعترتی در ایتا - صوتی👇
https://eitaa.com/ketaballahvaetrate2
👈 ارتباط با ما : 👇👇
@MH1361R
آدرس کانال های ما در شبکه های اجتماعی 👇
https://yek.link/velayat313
هم فدک را غصب کردند ناکسان
هم نمودند امتی را منحرف اندرجهان
شوی او دربند، غنچه اش پرپر، رویش هم کبود
آری آری این همان مزد رسول الله بود 😭
..........حسینی
@bartaren
قسم به حیدرتنها...😭
قسم به پهلوی زهرا....😭
قسم به زینب کبری....😭
دیگر بس است جدایی...😭
قسم به سینهٔ پر خون...😭
قسم به محسن پر پر...😭
قسم به بازوی مادر....😭
دیگر بس است جدایی...😭
قسم به کوچه و سیلی....😭
قسم به صورت نیلی.....😭
قسم به دفن شبانه......😭
دیگر بس است جدایی...😭
#دلگویه:ط_حسینی
@bartaren
🖤🖤🖤🖤🖤
#نسل ما نسل ظهور است ؛ اگربرخیزیم
این ستم مطلع نور است ؛اگربرخیزیم
عطر نرگس همه جا آکنده است
موسم جشن وسرور است ؛اگربرخیزیم
داغ دیوار و در و سیلی ومادر بردل
منتقم رأس امور است ؛اگر برخیزیم
گَه به حیله ، راه ظهورش بستند
حفظ ایمان،رمز عبوراست ؛اگربرخیزیم
ای که گفتی، یار ظهورش هستی
وقت چسپاندن نان به تنوراست؛اگربرخیزیم
شاید این جمعه بیاید....شاید ...
مدعی هم به وفوراست ؛اگر برخیزیم
سالها ،منتظر سیصدواندی یاراست
این زمان،گاه حضور است ؛اگر برخیزیم
#شاعر_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
@bartaren
#از کرونا تا بهشت
#قسمت۹۱ 🎬:
انگار اتومبیلی که خودحضرت سوارشون بودند,داشت دور میزد,بعدش متوجه شدیم به حضرت خبر دادند که تا ما حرکت کردیم به سوی مدینه,یه مشت وهابی تکفیری که ادعای مسلمانی داشتند ودرحقیقت از یهودیهای صهیون هستند,پشت سر حرکت لشکر امام,فرماندار انتخابی حضرت راکشتند وبه خیال خودشون شهر را به تصرف خودشان دراوردند...
همراه حضرت مجددا به سمت مکه برگشتیم,حضرت نقشه ی ماهرانه ای برای غلبه بر دشمن کشیدند که همه را متعجب نمودند,اما امام ماست وعلم وحکمتش متصل به علم الهی است وجای تعجب ندارد...
در کمتراز ساعتی,سران اشوبگران به درک واصل شدند وبقیه ی طرفدارانشان که یک چشمه از مهارت مولا را دیده بودند در لاک خود فرورفتند وبه خانه هایشان پناه بردند وحضرت هم که عطوفتش نشات گرفته از مهربانی خداوندی بود ,به انها امان داد به شرطی که دیگر شورش نکنند وتاکید کرد که واقعه ای را که قرار است درمدینه انجام شود واز طریق دوربین وفیلم و..مخابره میشود را پیگیری نمایند تا به حقیقت اصلی برسند.
حضرت ولی عصر شخصی دیگر را به جای فرماندار شهید مکه گماشت وبا اطمینان از دفع خطر شورشیان مکه دوباره به طرف مدینه حرکت نمودیم....
هنوز نیم ساعتی از حرکتمان نگذشته بود که واقعه ای عجیب رخ داد...انگار در راه برپایی حکومت عدل الهی,باید عجایب پشت عجایب ببینیم...
#ادامه دارد...
🖊به قلم...ط_حسینی..
💦🌧💦🌧💦🌧
@bartaren
#از کرونا تا بهشت
#قسمت۹۲ 🎬:
کاروان نظامی ما همینطور در حرکت بود که نا گاه یک ماشین جنگی که باسرعتی سرسام اور در حرکت بود وپرچم سرخ سفیانی بر روی ان در تلالو بود به طرفمان میامد,چند نفر از افراد لشکر با مهارتی خاص ماشین را متوقف کردند,بعداز توقف ماشین ,از انچه که میدیدم وحشت کردیم,دونفر از افراد سپاه خزیمه بودند که انگار واقعه ای خارق العاده برای انها بوجود امده بود,هردو,از هول وهراس صحنه ای که دیده بودند سرشان طوری به عقب برگشته بود که بیننده را از دیدن همچنین انسانهایی هراس در دل میافتاد.
ابتدا قادر به سخن گفتن نبودند اما بعداز اینکه کمی اب به سرورویشان زدیم ونزد امام بردیمشان,زبان باز کردند واینچنین گفتند:ما سپاه سفیانی درپی جنگ با امام مهدی عج بودیم وبه سمت مکه درحرکت بودیم وخزیمه تمام مارا مطمین میساخت که در این جنگ ما برنده ایم,چون ما از همه طرف حمایت میشدیم وتمام قدرتهای بزرگ دنیا برای پیروزی ما هر نوع امکاناتی که فکرش را بکنید تحت اختیارمان قرار داده بودند با خوشحالی وبه خیال خودمان پیش به سوی پیروزی درحرکت بودیم تا به منطقه ای دربین مکه ومدینه به نام(بیدا)رسیدیم,دراین منطقه همه چی برعکس شد ,ناگهان طوفانی از شن به هوا بلند شد ولرزه های زمین ترسی در دل همه ی سپاه انداخت اول فکر کردیم مورد حمله ی سپاه امام قرارگرفتیم اما بعد از لحظه ای شکافی در دل زمین بوجود امد واین شکاف هی عمیق وعمیق تر شد به طوریکه همه ی سپاه خزیمه در درون این شکاف فرورفت و سپس ان شکاف همانطور که بوجود امده بود ,همانگونه بهم امد واز انهمه سپاه وتجهیزات ده هزارنفری خزیمه ,فقط ما دونفر ماندیم که وضعمان اینچنین است واز ترس دیدن آن صحنه, رویمان برگشته وصورتمان درعقب سرمان قرارگرفته....
در این هنگام حضرت، لبخندی زد وفرمودند:(خسف بیدا)این همان وعده ی خداوند است که محقق شد,فرو رفتن لشکر کفار در دل زمین ,این معجزه ای الهی ست تا معاندان به دعوت حق وحقیقت ما پی ببرند ودست از مبارزه وعناد بردارند وبه این دین مهربان خدا بپیونند..
ودرتمام این لحظات دوربینهای لشکر این صحبتها وواقعه ها را شکار میکردبه تمام دنیا مخابره میکرد تا همه بدانند قراراست کل دنیا زیر لوای اسلام,این دین پراز مهر وعطوفت وعدالت وبرادری ,درآید...
با احساساتی سرشار از امید به مدینه النبی رسیدیم...
نمی دانستیم به کدام سو برویم که حضرت خود, راه را نشانمان داد...
#ادامه دارد....
🖊به قلم...ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
@bartaren