eitaa logo
با شمیم تا شفق
251 دنبال‌کننده
478 عکس
63 ویدیو
5 فایل
شکوفه سادات مرجانی بجستانی ش.میم شفق یعنی سرخی شام و بامداد یعنی بعد از تاریکی روشنی است یعنی فلق یعنی امیدواری مادر دخترهای متفاوت دچار کلمات،نوشتن،کتاب‌و فیلم رشد یعنی از دیروزت بهتر باش در بله و تلگرام هم شعبه داره @shokoofe_sadat_marjani
مشاهده در ایتا
دانلود
. ایده‌ی فیلم رو خیلی دوست داشتم اما پرداختش رو نه خیلی انگار جای خالی یک چیزی در این فیلم حس می‌شد در آینده یک استارتاپ قدرتمند امکان انتقال عمر انسان از فردی به فرد دیگر را فراهم کرده است.النا و مکس با هزینه‌های زیادی مواجه می‌شوند که توان پرداخت آن را ندارند.النا مجبور است چهل سال از عمر خود را به این استارتاپ بفروشد. فیلم که تموم شد یکی از روایت‌های پیامبر در مورد سوالاتی که باید قیامت پاسخ بدیم پرید تو سرم و این قسمتش هایلایت شد «عمرت را در چه راهی استفاده کردی جوانی‌ات را در چه راهی فرسوده کردی» چه تاکیدی خدا بر این جوانی دارد اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا نام فیلم : بهشت .paraside .
بابای عزیزم هشت مهر ماه روز جهانی ناشنوایان رو بهتون تبریک می‌گم سایه‌تون مستدام شکوفه عاشقته
. ایده فیلم خیلی خوب بود. با شرایط فعلی آدم‌ها بسیار تطابق داشت و می‌تونه باعث تلنگر به اون‌ها بشه بلکه به زندگی برگردیم اما من حفره‌خالی و چاله چوله در فیلم‌نامه هم زیاد دیدم و پرداختش رو خیلی دوست نداشتم تا یک جایی با هیجان و کشش همراه فیلمی ولی از یه نقطه‌ای اون هیجان و کشش اولیه افت می‌کنه نامی یک بازاریاب است که وقت زیادی را در فضای مجازی می‌گذراند.تلفن همراه او گم می‌شود.یک هکر(شما بخوانید یک روانی که دلیل کارشم ما نفهمیدیم)گوشی را پیدا می‌کند. که تمام کارها و اطلاعات زندگی نامی را زیر نظر دارد.
. ابقَ قویّا، فَقِصّتُکَ لم تَنتَهی بعد قوی بمون، قصه‌ت هنوز تموم نشده. @masture
این طرف میدان جنگ بچه‌ها در مواجه با دشمن کمی دچار استرس می‌شوند و بعد به بازی کامپیوتری ادامه می‌دهند آن طرف میدان جنگ بچه‌ها در گوش هم اشهد گفتن را یادآور می‌شوند در حالی که قبلش تشنگی، گرسنگی، وحشت و تنهایی را تجربه کرده‌اند و من به عنوان یک انسان، یک مادر قلبم هزار تکه می‌شود دنیا به شما محتاج است اللهم العجل الولیک الفرج فیلم را از کانال جنس اول برداشته‌ام https://eitaa.com/jense_avval
. چند وقت است قلم توی دستم نمی‌چرخد.هیچ کلمه‌ای پشت کلمه دیگر نمی‌نشیند‌.چند متن،کتاب و فیلم درست‌ودرمان توی آرشیو گوشی‌ام منتظر ایستاده‌اند اما دست‌ودلم به سمتشان نمی‌رود. نوشته‌هایم در برابر مادرانی که فرزندانشان در آغوششان جان می‌دهند آن‌قدر مهم نیست. دوشنبه محفل حافظ‌خوانی بود.تنِ‌خسته،مجروح و پر از ترکشم را برداشتم و به جلسه بردم بلکه یک ساعتی را غزل بشنوم شاید مرهمی بشود.مهمان جلسه گفت:«حتما برای شما هم پیش آمده است که حس کنید جمعی دارند در مورد شما باهم صحبت می‌کنند.مطمئن باشید این موضوع در مورد حافظ هم صدق می‌کند.وقتی از او حرف می‌زنید او به این موضوع آگاه است» بعد تفعلی زد.غزلی خواند و رفت.من هنوز داشتم خرده شیشه از روحم بیرون می‌کشیدم که مسئول جلسه خواست هرکس دوبیت از غزل انتخابی را بخواند.زیر لب گفتم:«جناب حافظ دو بیت برای من و برای حال جهان حرف بزن» دیوان از روی دست یک نفر می‌گذشت و روی دست نفر بعد فرود می‌آمد.غزلی تمام می‌شد و غزل بعدی آغاز.حالا نوبت من رسیده بود.کتاب روی دستم نشست.بسم‌الله‌ی گفتم و خواندم: «همچون حباب دیده به روی قدح گشای وین خانه را قیاس اساس از حباب کن حافظ وصال می‌طلبد از ره دعا یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن» بغض تمام فضای حنجره‌ام را پر کرد.اگر خانه بودم حتما چیزی از بغض نمی‌ماند.اشک می‌شدم.حافظ چه خوب منِ‌خسته را دیده بود. با دوستم به خیابان‌ها پناه بردیم بلکه بغض برود.اما نرفت.به خانه که رسیدم با همان هیجان مخصوص خودم ماجرا را برای همسرم تعریف کردم.او مثل همیشه ساکت نگاهم کرد.قبلا شاکی می‌شدم که چرا واکنش نشان نمی‌دهد.حالا دیگر با این تفاوت کنار آمده‌‌بودم.می‌دانستم که با تمام وجودش توجه می‌کند.گفتم:«خیلی حس عجیبی بود.قلبم اصلا یک طور خاصی شد.دلم می‌خواست گریه کنم» فردا وقتی داشتم ظرف می‌شستم‌ برگه خوشنویسی‌اش را جلویم گرفت.با اینکه من خوشنویس نیستم اما همیشه نظرم را راجع کارهایش می‌پرسد.من هم نظرش را راجع نوشته‌هایم. از دیدن چیزی که نوشته بود ذوق‌زده شدم.او در سکوت مرا شنیده بود و حالا در یک وقت مناسب واکنشی نشان داده بود که حتی انتظارش را هم نداشتم. احساس می‌کنم واکنش خدا هم همین شکلی است.خدا هم وقتی دعا می‌کنیم،می‌بیند،می‌شنود و گاهی اتفاقی نمی‌افتد.آن‌وقت ما فکر می‌کنیم دعاها بی‌اثرند اما در یک وقت مناسب کاری می‌کند که انتظارش را نداریم. جناب حافظ این روزها خیلی‌ها شبیه من‌ هستند. پس بیا تا صبح ظهور تکرار کنیم: «حافظ وصال می‌طلبد از ره دعا یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن» آمین
. آدمی به امید زنده است ان‌شاالله ما این روز را خواهیم دید
2.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. بزارید بچه‌هاتون خلاق بار بیان ویدئو از صفحه تلگرام مکروبه برداشتم https://t.me/makroobah
. جلسه‌ دوشنبه‌های دوست‌داشتنی کتابخونه با دوستان فرهیخته و اهل ادب اینجا همه دارن به سخنان گهربار و نافذ من با دقت توجه می‌کنند