eitaa logo
با شمیم تا شفق
258 دنبال‌کننده
450 عکس
60 ویدیو
5 فایل
شکوفه سادات مرجانی بجستانی هستم ش.میم شفق یعنی سرخی شام و بامداد یعنی بعد از تاریکی روشنی است یعنی فلق یعنی امیدواری یک مادرِ کتاب‌دوستِ گل‌پرورِ فیلم‌بین که مبتلاست به نوشتن @shokoofe_sadat_marjani https://zil.ink/shokoofe.sadat.marjani
مشاهده در ایتا
دانلود
MoraghebeRajab1446-Manahej.ir_.pdf
حجم: 331.6K
. ردیاب اعمال و مراقبت ماه رجب عزیز و زیبا التماس دعا به زحمت و همت گروه @manahejj @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
. ما ایوب نبودیم در میم مراقبت نشین،کار این است
. یاسر مالی در روایتش از کَر مراقبتی می‌گوید یعنی کسی که ضعف حس مراقبت دارد.من درست نقطه مقابل او هستم.به پُرکاری مراقبتی مبتلایم.انگار چشم که باز کردم به من‌مُهر شده بود.با دست‌هایم مراقب بابا بودم که برایش بگویم تا از نشنیدن نرنجد.با قلبم مراقب مامان بودم تا حس نکند کم گذاشته.با دعاهایم مراقب علیرضا بودم که حالش خوب باشد.با گوش و‌ زبانم مراقب دوستان و اقوام و اطرافیانم بودم تا اگر کمک خواستند روی من حساب کنند.با عشقم مراقب ‌همسرم بودم تا همراهیم را ثابت کنم و با وجدانم مراقب نفْسم بودم تا کج نرود.مراقبت‌های دیگری هم در کارنامه دارم.آرزوها،گیاهان،حیوانات،کتاب‌ها و.. در همه این‌ها هم شکست خورده‌ام و هم موفق اما هیچ‌کدام شبیه تجربه مراقبت از دخترهایم نبود.یک مراقبتِ‌عاشقانهِ اندوهگینِ دائمیِ بدون استراحت. این‌بار تمام اعضای وجودم مأمور مراقبت شده‌اند.بینی‌ام جلوتر از همه‌ایستاد تا با حس بویایی مراقب این باشم پوشک‌ها به موقع عوض شوند نکند عزت‌نفس دخترهایم خط بردارد.آخر دختر بزرگم سال دیگر به سن تکلیف خواهد رسید. انسان با مراقبت ‌زاده می‌‌شود و بخش مهمی از معنای وجودش را تعیین می‌کند.اما برخی مراقبت‌های دائمی باعث می‌شوند آدمی‌زاد مثل پارچه نخی آب برود.کوچک ومچاله شود و دیگر آدم قبلی نباشد. زمان می‌برد یاد بگیرد باید خودش را بتکاند،اتو بزند و بعد تن به دوخت ‌و‌دوز بدهد. لباس هم که شد و به تن نشست اولش اندازه‌است کمی بعد جا باز می‌کند و شل می‌شود.گرچه بعد از هر بار شستشو دوباره اندازه‌ است.مراقبت همین کار را با آدم می‌کند.امیدهایت کوچک می‌شوند وا می‌روند و دوباره از نو اندازه می‌شوند.مراقبت پر از تناقض است.سختِ اندوه‌باری است که عاشقانه توان دست کشیدن از آن را نداری.انگار هرچه پارچه‌ات بیشتر آب برود وجود تو بیشتر کِش می‌آید و جا باز می‌کند. ما ایوب نبودیم کتاب حرف‌های من بود.برای همین بدون لحظه‌ای تردید خریدمش.وقتی رسید همان خط اول یادداشت ناشر که گفته بود «سکوت اولین چیزی بود که مراقبت از من تصاحب کرد» فهمیدم درست انتخاب کرده‌ام.این کتاب،کتاب من بود. خط‌های آشنای زیادی داشت آن‌قدر که می‌توانم روایت‌های بلندی درباره‌اش بنویسم. کتاب روایت سیزده انسان در تجربه‌ مراقبت از دیگری است‌.قصه آدم‌ معمولی‌هایی که در موقعیت‌های غیرمعمولی باید به زندگی ادامه دهند. هیچ‌ آدمی نمی‌تواند ادعا کند که مراقبت به درد او نمی‌خورد و‌با آن کاری ندارد پس شاید بتوان گفت این کتاب،کتاب همه است. @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق