روز سوم.
دوره آموزش داستان نویسی آل جلال.
پایان ساعت دوم.
مدرس:خسرو باباخانی.
طرح درس: دیالوگ نویسی.
خانم فردی(از مسئولین اجرایی دوره) :
استاد ناهار هستید دیگه؟
استاد : نه، ماه طاووس منتظرمه.
دیالوگ یعنی کوتاه، رسا، با اطلاعات پنهان و ارزشمند که در ذهن ماندگار می شود
یعنی کم گوی و گزیده گوی چون دُر
یعنی نگفته انگار هزار حرف گفتهای
#دیالوگ
#خسرو_باباخانی
#آل_جلال
#نویسندگی
#بینش
#شانزدهمین_دوره_آموزش_داستان_آل_جلال
.
زل زده بود به گلخانهی کوچک گوشهی خانه.انگشت کوچکش را دراز میکرد و قطار سوالات واگن به واگن منتظر جواب میشدند.
سعی کردم با صبر و حوصله واگنهای سوالش را از جواب پُر کنم. سرش را بلند کرده بود و به گلِ داراسنایی که کمی از قدش بلندتر شده بود نگاه میکرد.دراسنا گلی است که شبیه درختچه است و مدلهای مختلفی دارد.مال ما نوع پرچمی آن است.برگهای سوزنی شکلی که همچون فوارهای سبز با لبه های سرخ که در میانه خط سفیدی را در آغوش گرفتهاند، از تنهی گیاه بیرون ریختهاند.
این گلتون چطوری چند شاخه شده؟
هرسش کردن.
هرس چیه؟
یعنی سرش و بریدن.اون وقت از محل بریدگی چند تا جوونه شروع به رشد کردن و بزرگ شدن.
با چشمهای گرد شده که تعجب و ترس را درهم آمیخته بود گفت:
اگه سرش جدا بشه که میمیره؟
لبخند زدم و گفتم نه تکثیر میشه.
حرفم را شنیده نشیده انگار ناگهان چیزی یادش آمده باشد گفت:
راستی من میخوام نقاشی گلات و بکشم بعد بچسبونمشون به گوشهی اتاقم اونوقت منم مثل تو گلخونه دارم
خندهام گرفته بود با همان لبخندی که برایم کاشته بود گفتم : خیلی فکر خوبیه. یک نقاشی هم برای من بکش منم در ازاش یکی از گل هامو به تو میدم.
خوشحالی از چشمها و دستهایش بیرون ریخت. پرید آسمان و یک هورای کشدار سر داد
دور افتخارش که تمام شد گفت: ولی ببین من سَر گُلامو نمیزنم .شاید مُردن.آخه سر آدما رو اگه جدا کنی میمیرن.خودت گفتی گلا مثل آدما جون دارن، میفهمن، میبینن، میشنون. یادت که نرفته!
و شروع کرد به نقاشی کشیدن.
در من کلاس فلسفهای بر پا شد و یک نفر داد زد من آدمهایی را سراغ دارم که سر جدا شدند اما نمردند بلکه تکثیر شدند و اندیشههایشان برای همیشه ماندگار شد.
می خواستند نباشند، هرسشان کردند که نابود شوند غافل از اینکه تکثیر شدند
اشک توی چشمهایم حلقه زد.اسمهایشان توی سرم ردیف شد.دستم آمد قلبم را آرام کند که زیر لب خواندم:
أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَهِ عَنِ الاَْبْدانِ،
سلام بر آن سرهای جدا شده از بدنها
#لیله_الرغائب
#عاقب_به_خیری
#تفکر
#شهادت
#دراسنا
#دراسنا_پرچمی
#گل
#هرس
#تکثیر
#اندیشه
#بینش
#گلخانه