eitaa logo
با شمیم تا شفق
257 دنبال‌کننده
450 عکس
60 ویدیو
5 فایل
شکوفه سادات مرجانی بجستانی هستم ش.میم شفق یعنی سرخی شام و بامداد یعنی بعد از تاریکی روشنی است یعنی فلق یعنی امیدواری یک مادرِ کتاب‌دوستِ گل‌پرورِ فیلم‌بین که مبتلاست به نوشتن @shokoofe_sadat_marjani https://zil.ink/shokoofe.sadat.marjani
مشاهده در ایتا
دانلود
. بابا معتقد بود خمیر باید چند ساعت بماند تا خوب وَر بیاید و‌ پف کند. می‌گفت نان لطیف‌تر می‌شود. من هم همین کار را با تجربیات و نوشته‌هایم می‌کنم. می‌گذارم بمانند، از دهن بیوفتند، بیات شوند و بعد سراغشان می‌روم‌. آدمی‌زاد باید زندگی را در لحظه تجربه کند. بعد وقتی از آن تجربه فارغ شد. صندلی بگذارد و خودش و احساساتش را در آن تجربه ببیند. بالا و‌پایینش کند. به آن فکر کند، بسنجد و بعد راجع به آن موضوع حرف بزند. ما می‌توانیم بالافاصله بعد از تجربه‌هایمان آن‌ها را بنویسیم تا فراموش‌شان نکنیم اما حق انتشارشان را نداریم. حق نداریم تجربه‌مان را در بلندگو فریاد بزنیم. آن تجربه بی‌تامل و کال است. وقتی بیانش کنیم حیفش کرده‌ایم‌. هدرش داده‌ایم. مثلا کاش کارهای اشتباه بچه‌ها در مهمانی با چند روز فاصله به آن‌ها تذکر داده می‌شد یا زوجین با فاصله در مورد سوتفاهم‌هایشان حرف می‌زدند. یا اینکه انتشار متن‌ها،حرف‌ها،عکس و فیلم‌ها حداقل یک ماه بعد از کسب تجربه مجاز می‌بود. اگر از من بپرسند می‌گویم بیات‌نویس باشید. بگذارید همه‌چیز در زندگیتان کمی وَر بیاید بعد راجع به آن با دیگران حرف بزنید. چه بسا در همین فاصله گرفتن و تامل کردن دیگر لازم ندیدید خیلی از مسائل را با دیگران در میان بگذارید. خوبی‌اش این است که حالا اگر کسی از مادرم یا مادر همسرم بپرسد پنج تا از اختلافات و بحث‌هایی که بچه‌هایتان باهمدیگر داشتند را بگوید احتمالا آن‌ها چیزی برای گفتن نخواهند داشت. بی‌خبری برای من ارزشمند است. بابا می‌گفت خمیری که زیاد وَر بیاید و بماند برای برخی پختنش سخت می‌شود چون تمرین کافی ندارند. نان هم وقتی بماند بیات می‌شود. خوردن و‌ جویدن نان بیات قدرت می‌خواهد. شاید برای همین تاملات و آن صبوری و فاصله‌ی پی‌درپی به انسان این قدرت را می‌دهد که در بزنگاه‌ها بهتر عمل کند.چون بارها و بارها برای یک تجربه مکث و بیات شدن را تمرین کرده است. انگار ادب را آموخته است. بیات‌نویس باشید. بگذارید نان زندگی شما لطیف‌تر از بقیه باشد. پی‌نوشت: بیات‌نویسی اسمی‌است که من روی این کار گذاشتم شما هر اسمی دوست دارید رویش بگذارید تمام مطالب این صفحه پیرو این نظریه شخصی منتشر می‌شود. @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
هدایت شده از مجلهٔ مدام
🎉 فروش ویژه خواب مدام شروع شد! 🎉 ⏳ از امروز به مدت یک‌هفته، می‌تونید رو با ۲۰% تخفیف سفارش بدید! راستی، برای خرید ۳شماره قبلی هم ۱۰درصد تخفیف داریم. این فرصت رو از دست ندید!👇 https://modaammag.ir/ مدام؛ یک‌ ماجرای دنباله‌دار | @modaam_magazine
. ما این‌طور یاد گرفتیم که آدم وقتی حُب چیزی در دلش هست باید در غم و شادی، بالا و پایین و سختی و آسانی حامی باشد. من همه تلاشم را کرده‌ام که در زندگی‌ام به قدر وسع و‌ وظیفه‌ام با اطرافیانم همین‌گونه باشم تو که جای خود داری جای تو همیشه آن بالا است لطفا تو هم وقتی مرا در تابوت گذاشتند دقایقی خودت را برسان و بغلم کن به قول نادر ابراهیمی «به حب وطن ایمان داشته باش» و من به تو‌ مومنم @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
. اکیپشون برام داستان داشت دیالوگ‌دار و دوست ‌داشتنی @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
هدایت شده از انباری و اتاق کناری
عکس اول رو گرفتم، صدام کرد. رفتم جلو. گفت: «عصامو نگه‌دار». از توی کاپشنش عکس پسرشو درآورد. گفت: «حالا با پسرم بگیر».
. «شهر خدا» یک فیلم رئالیستی، قدرتمند و‌ خشن است که براساس واقعیت ساخته شده و برخی سکانس‌هایش قلب آدم را به درد می‌آورد داستان در اطراف ريودوژانيرو می‌گذر. یک محله که جرم و جنایت،دزدی، مواد مخدر و‌ قتل جز روزمره آدم‌هاست. آن‌قدر عادی که بچه‌ها آرزوی خلافکار شدن دارند و می‌توانند آدم بکشند. در این بلبشو اما «بوشکاپه» دلش می‌خواهد عکاس شود. فیلم با مخاطب شوخی ندارد پس وقتی یکی از شخصیت‌ها از پسر بچه‌ای می‌پرسد «به دستت شلیک کنم یا پات» باید بداند انتخاب بین همین دو‌ مورد است. شخصیت‌پردازی فیلم پایبند این دیالوگ است:«هیچ‌کس کامل نیست» تمام شخصیت‌ها چه مثبت و‌چه منفی خاکستری هستند. فیلم‌برداری فیلم به مستند تنه می‌زند در حالی که داستانش خطی نیست و با فلش‌فروارد و‌ فلش‌بلک داستان را جلو می‌برد فیلم قدرتمندی اما خشن و بعضی سکانس‌هاش قلب آدم و به درد میاره دیالوگ: «پولدارها درد ما را نمی فهمیدند کارت پستال های ریودوژانیرو و شهر خدا را می دیدند که آنجا را چون بهشت نشان می داد.» @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
3.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. کوتاه بیا عزیزدلم، عمر ما به نیامدنت قد نمی‌دهد امسال روز تولدتان با جمعه تقارن دارد... @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
. همیشه دلم می‌خواست سکوت بره‌ها رو ببینم زیاد ازش شنیده بودم اما جرأت دیدنش رو نداشتم فیلم ترسناک نیست اما دلهره‌ و اضطراب در سرتاسرش پخشه به نظرم محاله اون‌طوری که لکتر به شما زل می‌زنه یخ نکنید. بازیگری در این فیلم عالیه بیل بوفالو یک قاتل زنجیره‌ای است که پوست مقتولین خود را می‌کند و در دهانشان پیله کرم ابریشم جا می‌دهد یک دانشجوی fbi قرار است از یک روانپزشک قاتل که سابقه مرده‌خواری دارد برای این پرونده کمک بگیرد @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
هدایت شده از الف|نون
اینستاگرام واقعا مبتذل است. هرچه بیشتر می‌گذرد بیشتر به ابتذالش پی‌ می‌برم. چهار پنج روزی می‌شود که فیلترشکن خاموش است و از رگبارِ پست‌ها و استوری‌ها دورم. نه بدن درد دارم و نه دلم برای مزخرفات و لاطائلاتِ تویش لک زده. در عوض نمایشنامه‌ی "اتللو" را امشب تمام کردم، ۶۰ صفحه مانده تا "تاریخ بیهقی" تمام شود، جلد اول "روزها در راه" تمام شده و از جلد آخرِ "بهترین داستان‌های جهان" فقط پنج شش داستانِ دیگر مانده. هرچه بیشتر از آن فضای سطحی و بیهوده عقب‌ می‌کشم، به صفحه‌های کاغذی پناهنده‌ترم. به راستی آدم‌هایی که کسب و کاری ندارند و دنبال تولید محتوا و جهاد تبیین و فلان هم نیستند، توی اینستاگرام چه‌ می‌کنند؟! حیفِ عمر نیست؟ ______________ @AlefNoon59
. صد سال تنهایی