eitaa logo
🚩 به سوی ظهور 🚩🌤
325 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
467 ویدیو
94 فایل
به یاد مظلوم عالم ؛ امام عصر و زمان ارواحنا له الفداء، و چشم انتظار و لحظه شمار دولت کریمه اش؛ ان شاءالله؛ به همین زودی شاهد دولت کریمه اش باشیم.... https://eitaa.com/basoyazoohor
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت اول🔰 🍃 بدون شک اگر انسان بخواهد متصّف به صفات حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه شده، و مورد عنایت خاص حضرتش قرار بگیرد به دو نکته باید توجه ویژه داشته باشد : ۱) به آنچه که میداند برای خدا عمل کند . چنانچه در روایات نیز آمده است: «مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمْ وَرَّثَهُ اللّهُ عِلْمَ ما لَمْ یَعْلَمْ.»( بحارالانوار، جلد ۹۲، صفحه ۱۷۲ ) (اگر کسی به آنچه که می‌داند عمل کند خدای تعالی علم آنچه را که نمی‌داند به او مرحمت می‌فرماید) ۲) اخلاص در عمل داشته باشد ... و در حقیقت شخص با تقوی کسی است که هر چه را از احکام دین یاد گرفته، ▫️در مرحله اوّل به فکر عمل کردن به آن باشد و هیچگاه کوچکترین دستور و تکلیفی را فراموش نکرده و به وظائف دینیش اعم از حلال و حرام عمل نماید. ▫️و در مرحلهٔ دوّم آن اعمال به همراه اخلاص باشد یعنی فقط برای خدا و هیچ کاری را بدون خلوص نیّت و برای غیر خدا انجام ندهد. 👈در‌ این صورت قطعاً مورد توجّه و عنایت ویژه حضرت بقیةاللّه (ارواحنا فداه ) قرار می‌گیرد. بر اساس همین دو مطلب مهم، حکایت بسیار عجیبی در حدود ۶۰ سال پیش اتفاق افتاد که آن را از زبان یکی از اساتید حوزه نقل میکنیم : ☘ایشان مینویسد: سال ۱۳۳۲ ش که تازه وارد حوزه علمیه قم شده بودم به مدّت پانزده روز در منزل حضرت حجّه الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ محمّد رازی سکونت داشتم، در همین مدّت مردی به نام کربلائی «محمّد کاظم کریمی ساروقی» میهمان ایشان بود. افرادی که اونجا بود از علما و طلاب و حاج آقای رازی، آقای کربلائی محمّد کاظم را خیلی احترام می‌کردند، نه به خاطر آنکه او مرد باسواد و عالمی باشد، و نه بخاطر آنکه او مرد قاطع و قدرتمندی باشد، و نه بخاطر آنکه او مرد ثروتمند و با نفوذی باشد، 👈 بلکه تنها به خاطر آنکه او در اثر عمل کردن به آنچه از احکام دین دانسته است مورد توجّه حضرت بقیةاللّه ارواحنا فداه قرار گرفته و بزرگترین ثروت معنوی را به او داده بودند. یعنی او را در یک لحظه حافظ قرآن کریم کرده بودند!، آن هم نه بطور معمولی، بلکه ... ادامه دارد ... @basoyazoohor
۲ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت دوم🔰 ▫️ ... بزرگترین ثروت معنوی را به او داده بودند. یعنی او را در یک لحظه حافظ قرآن کریم کرده بودند! آن هم نه بطور معمولی، بلکه هر سوره و آیه‌ای را که به او تعلیم داده بودند خواصّ آن و تمام خصوصیات آن آیه را در حافظه او سپرده بودند. ▫️اینها همه از عنایات و توجه خاص و نگاه ویژه امام زمان ارواحنافداه بود ... در مدّت این پانزده روز که با او معاشر بودیم چند قصّه و جریان از او دیدیم که دلالت بر این داشت که این حفظ قرآن طبیعی نبوده بلکه اگر شخصی با حافظه بسیار قوی بخواهد در ظرف سالیانی طولانی مثل او حافظ قرآن شود ممکن نیست. 👈ضمناً تذکّر این نکته لازم است که کربلائی محمّد کاظم به قدری کم حافظه و ساده‌لوح و کم‌استعداد بود که در مدّت پانزده روزی که شب و روز با او بودیم با آنکه اصرار زیادی داشتم که اسم ما را یاد بگیرد او خیلی با زحمت این اواخر آن را یاد گرفته بود . و خود این کم حافظه‌ای و سادگی و کم استعدادی، بهترین دلیل بر معجزه بودن حفظ قرآن او بود علاوه او مگر ساده حافظ قرآن بود، نه بلکه اگر جریانات زیر را که دهها مرتبه در حضور علماء و مراجع تقلید آن زمان اتّفاق افتاد، با دقّت ملاحظه بفرمائید! باور می‌کنید، که ممکن نیست بطور عادی این عمل انجام شود. ▫️ مثلاً یک روز یکی از آقایان با زحمت چند روزه از چند سوره قرآن کلماتی را به طوری کنار هم تنظیم کرده بود که وقتی در محضر جمعی از علماء آنها را خواند هیچ یک از آنها حتّی احتمال هم نداده بودند که آن آیه‌ای از قرآن نباشد، ولی کربلائی کاظم به او گفت: این کلمه را از فلان سوره و آن کلمه را از فلان سوره دیگر و تقریباً بیست کلمه را از بیست سوره همه را یک‌یک نام برد و قبل و بعد آن کلمه را از همان سوره‌ای که نام می‌برد تلاوت می‌کرد، و گفت: چند «واو» هم از جیب برای وصل کردن کلمات در بین آنها گذاشته‌ای و می‌خواهی مرا امتحان کنی! این عمل در حضور جمعی از علماء بود که همه به او اَحْسَنْت گفتند و حتّی بعضی از بزرگان از جا برخاستند و دست او را بوسیدند. یک روز او را به شخصی معرّفی می‌کردیم و به او می‌گفتیم: «آنچنانکه ما سوره «فاتحه» را حفظیم ایشان تمام قرآن را حفظ‌اند. ایشان رو به ما کرد و گفت: «حالا شما سوره «فاتحه» را خوب حفظید؟» گفتم: «معلوم است زیرا همه روزه ده مرتبه لااقلّ در نماز‌های واجب آن را می‌خوانم». گفت: «کلمه وسط سوره حمد کدام است؟» من خواستم کلمات را بشمارم و کلمه وسط سوره حمد را برای او بگویم. گفت: «نه همین طوری بگو». گفتم: «نمی‌دانم!» خود او گفت: کلمه وسط سوره حمد «نستعین» است که دوازده کلمه آن طرف این کلمه است و دوازده کلمه این طرف ... ادامه دارد... @basoyazoohor
۳ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت سوم🔰 🌳 ... گفت: «نه همین طوری بگویید». گفتیم: «نمی‌دانیم!» خود او گفت: کلمه وسط سوره حمد «نستعین» است که دوازده کلمه آن طرف این کلمه است و دوازده کلمه این طرف این کلمه است و این کلمه در وسط این دو دوازده کلمه واقع شده است . بعدها با امتحانات و تحقیقاتی متوجّه شدیم که او تمام کلمات قرآن را با محاسبه دقیق از این قبیل می‌داند و حتّی هر زمان یک کلمه از قرآن را از او سؤال می‌کردم که مثلاً این کلمه چندمین کلمه قرآن است فوراً بدون معطّلی می‌گفت: این کلمه مثلاً هزارمین کلمه قرآن است و به همین ترتیب آیات را و حتّی اگر می‌خواست تعداد حروف قرآن و یا چند مرتبه مثلاً «اللّه» و یا سایر کلمات در قرآن ذکر شده همه را می‌دانست و می‌گفت، و از این جهت فوق العادگی عجیبی داشت. ◽️یک روز به او گفتیم: فلانی بسیار مقروض است و تقاضای دعائی کرده اگر شما چیزی در این باره می‌دانید بفرمائید تا به او بگوئیم. او گفت: «من جز قرآن چیزی بلد نیستم لذا اگر مایل باشد می‌توانم از قرآن برای او دستوری بدهم تا قرضش اداء شود ولی شرطش این است که شما فقط این دستور را به همان شخص بگوئید و او هم نباید به کسی بگوید و الّا اثرش از بین می‌رود»، قبول کردیم. او گفت: «به ایشان بگو فلان تعداد تا ده روز آیه شریفه: «و من یتّق اللّه یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکّل علی اللّه فهو حسبه انّ اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لکلّ شیء قدرا»(سوره طلاق / ۳) را بخواند ان‌شاءاللّه قرضش اداء می‌شود». ◽️این دستور را به شخص قرضدار گفتیم؛ او هم عمل کرد و در همان روز دهم با آنکه قرض سنگینی داشت از جائی که احتمالش را نمی‌داد قرضش اداء شد. ◽️یکی از خصوصیّاتی که همه را به حیرت آورده بود و شاید بیشتر از هر چیز از این طریق کربلایی محمد کاظم را امتحان می‌کردند این بود که : هر قرآنی را ولو قرآن خطّی منحصر به فردی را به او می‌دادند و از او می‌خواستند که فلان آیه را پیدا کند بدون ورق زدن قرآن را طوری باز می‌کرد که آن آیه در یکی از آن دو صفحه‌ای که در مقابل صورتش بود، قرار داشت و خودش آن را با سر انگشت نشان می‌داد. ◽️و عجیب‌تر این بود که اگر کسی کتاب عربی خط ریزی مثل کتاب «مکاسب» و «شرح لمعه» را به او می‌داد و می‌گفت: آیات قرآن این صفحات را پیدا کن، با آنکه آیات قرآن در آن صفحات بسیار کم بود و علاوه طوری آنها را ننوشته بودند که مشخّص باشد، در عین حال بدون حتّی لحظه‌ای معطّلی آن آیات را ولو کوتاه بود نشان می‌داد و می‌گفت: این آیه یا این جمله از فلان سوره و فلان آیه قرآن است. ◽️یک روز یک کلمه را در کتاب عربی که می‌خواندیم به ما نشان داد و گفت: «این کلمه از قرآن است» ما ابتداءً به خیال آنکه دیگر کلمه که نمی‌تواند مشخّص باشد که از قرآن یا از غیر قرآن است زیرا مثلاً کلمه «کفروا» ممکن است هم در قرآن باشد و هم دیگری آن را بنویسد و یا بگوید ولی با کمال تعجّب دیدیم آن کتاب در آن صفحه در موضوع این کلمه از قرآن از نظر ادبی بحث می‌کند و آن را در آنجا آورده است. 👌اینها همه برکات از عنایات و توجه خاص و آن نگاه ویژه و کیمیااثر حجت خدا امام زمان ارواحنافداه بود ... بعد از دیدن اینهمه اتفاقات بهت آور از ایشان سؤال کردیم که: «چگونه شما اینها را می‌فهمید؟» گفت: ... ادامه دارد... @basoyazoohor
۴ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت چهارم🔰 ... در اینجا از او سؤال کردیم که: «چگونه شما اینها را می‌فهمید؟» گفت: «وقتی کتابی را که در آن آیات قرآنی هست باز می‌کنم کلمات و آیات قرآن در مقابل چشمم تلألؤ می‌کند و نورانیّت دارد لذا مستقیماً انگشت روی آن می‌گذارم». او در هر شبانه روزی یک ختم قرآن را می‌خواند که ما وقتی حساب کردیم تقریباً هر جزء قرآن را در مدّت پانزده دقیقه تلاوت می‌کرد 😳و عجیب‌تر این بود که با همین سرعت سوره‌ها و آیات قرآن را از آخر به اوّل می‌خواند. یک روز قرآن را باز کردیم و به او گفتیم: «سوره حجرات را از آخر به اوّل بخوان». او با همان سرعتی که قرآن را از اوّل به آخر می‌خواند از آخر به اوّل کلمات آن سوره را می‌خواند.😳 👈شما نیز اگر می‌خواهید اهمیّت این عمل را بدانید تنها سوره توحید را از آخر به اوّل بخوانید؛ یعنی بگوئید: «احد کفوا ولم یکن له ولم یولد لم یلد الصّمد اللّه احد اللّه هو قل» تا بدانید که او چه تسلّطی بر قرآن داشت. شاهد این قضایا صدها نفر از علماء و نیز مراجع تقلید، مثل مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی و آیةاللّه العظمی حکیم بوده‌اند. و بالأخره اگر شما او را یک ساعت می‌دیدید یقین می‌کردید، که او قرآن را به طور عادی حفظ نکرده و بلکه شما هم آن چنان که مراجع تقلید مثل مرحوم آیةاللّه العظمی «بروجردی» از او برای تصحیح قرآنهای نوشته شده استفاده می‌نمود، استفاده می‌کردید. و اقلّ فائده معاشرت با او این بود، که با دیدن این معجزه ی عجیب که نسبت به او انجام شده بود یقینتان نسبت به خدا و حقّانیّت اسلام و تشیع و مذهب حقه جعفری و قرآن بیشتر می‌شد. به هر حال اصل قضیّه از این قرار بود. 🔸🔸 شروع حکایت تشرف 🔸🔸 مرحوم کربلائی محمّد کاظم نقل می‌کرد که: در ایّام محرّم واعظمی برای تبلیغ به قریه‌ای که ما، در آن سکونت داشتیم یعنی ساروق که در اطراف شهر اراک است آمد، او شبها منبر می‌رفت، من هم که آن روزها جوان بودم و خیلی دوست می‌داشتم که از معارف و احکام اسلام اطّلاعی داشته باشم، پای منبر او می‌رفتم. یک شب او در منبر سخن از مسأله خمس و زکات به میان آورد و گفت: اگر کسی خمس ندهد نمازش درست نیست زیرا یک پنجم مال غیر مخمّس متعلّق به سادات و امام زمان علیه‌السّلام است و ممکن است شما لباس و یا مسکنتان را از اموال غیر مخمّس خریده باشید و یک پنجم آن مال سادات و امام زمان علیه‌السّلام باشد و شما در اموال آنها تصرّف غاصبانه نموده باشید. و خلاصه مطالبی از این قبیل در منبر گفت و من تصمیم داشتم که : 👌هر چه می‌شنوم و یاد می‌گیرم عمل کنم.👉 لذا با مختصری تحقیق متوجّه شدم که ارباب و مالک ده ، خمس و زکات نمی‌دهد. ابتدا به او تذکّر دادم ولی او اعتنا نکرد تصمیم گرفتم که ... ادامه دارد ... @basoyazoohor
۵ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... 🔰قسمت پنجم ... لذا با مختصری تحقیق متوجّه شدم که ارباب و مالک ده خمس و زکات نمی‌دهد. ابتدا به او تذکّر دادم ولی او اعتنا نکرد تصمیم گرفتم که در آن قریه نمانم و برای ارباب و مالک ده کار نکنم و از آن ده خارج شوم، هر چه اقوام و بخصوص پدرم به من گفتند که این کار را نکن، من که از خدا می‌ترسیدم نتوانستم حرف آنها را قبول کنم و بالأخره شبانه از ده فرار کردم. تقریباً سه سال به عملگی و خارکنی در دهات دیگر برای امرار معاش کار می‌کردم، یک روز که مالک ده از محل زندگی من مطّلع شده بود، برای من پیغام فرستاد که من توبه کرده‌ام و خمس و زکاتم را می‌دهم و دوست دارم به ده برگردی و در نزد پدرت بمانی؛ من قبول کردم و به ده برگشتم و در زمین خودم که ارباب و مالک ده به من داده بود نصف کاری می‌کردم و نصف درآمد خود را بین فقراء همان محلّ تقسیم می‌نمودم و بسیار به فقراء و مستمندان کمک می‌کردم و دوست داشتم همیشه یار و مددکار مردمان ضعیف و مستضعف باشم، ☀️تا آنکه یک روز تابستان که برای خرمن کوبی به مزرعه رفته بودم و گندم‌ها را جمع کرده بودم و منتظر بودم نسیمی بیاید تا گندمها را باد دهم و کاه را از گندم جدا کنم هر چه منتظر شدم بادی نیامد و آسمان کاملاً راکد بود، تا بالأخره مجبور شدم به طرف ده برگردم در بین راه یکی از فقراء ده به من رسید و گفت: «امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی آیا ما را فراموش کرده‌ای؟» گفتم: «خیر، خدا نکند که من فقراء را فراموش کنم ولی هنوز نتوانسته‌ام محصول را جمع کنم و این را بدان که حقّ تو محفوظ است». او خوشحال شد و به طرف ده رفت ولی من دلم آرام نگرفت، به مزرعه برگشتم و مقداری گندم با زحمت زیاد جمع کردم و برای آن مرد فقیر برداشتم و قدری هم علوفه برای گوسفندانم دِرو کردم و چند ساعت بعد از ظهر یعنی حدود عصری بود که گندمها و علوفه‌ها را برداشته و به طرف ده به راه افتادم. قبل از آنکه وارد ده بشوم به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن رسیدم، ..‌. ادامه دارد... @basoyazoohor
۵ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... 🔰قسمت پنجم ... لذا با مختصری تحقیق متوجّه شدم که ارباب و مالک ده خمس و زکات نمی‌دهد. ابتدا به او تذکّر دادم ولی او اعتنا نکرد تصمیم گرفتم که در آن قریه نمانم و برای ارباب و مالک ده کار نکنم و از آن ده خارج شوم، هر چه اقوام و بخصوص پدرم به من گفتند که این کار را نکن، من که از خدا می‌ترسیدم نتوانستم حرف آنها را قبول کنم و بالأخره شبانه از ده فرار کردم. تقریباً سه سال به عملگی و خارکنی در دهات دیگر برای امرار معاش کار می‌کردم، یک روز که مالک ده از محل زندگی من مطّلع شده بود، برای من پیغام فرستاد که من توبه کرده‌ام و خمس و زکاتم را می‌دهم و دوست دارم به ده برگردی و در نزد پدرت بمانی؛ من قبول کردم و به ده برگشتم و در زمین خودم که ارباب و مالک ده به من داده بود نصف کاری می‌کردم و نصف درآمد خود را بین فقراء همان محلّ تقسیم می‌نمودم و بسیار به فقراء و مستمندان کمک می‌کردم و دوست داشتم همیشه یار و مددکار مردمان ضعیف و مستضعف باشم، ☀️تا آنکه یک روز تابستان که برای خرمن کوبی به مزرعه رفته بودم و گندم‌ها را جمع کرده بودم و منتظر بودم نسیمی بیاید تا گندمها را باد دهم و کاه را از گندم جدا کنم هر چه منتظر شدم بادی نیامد و آسمان کاملاً راکد بود، تا بالأخره مجبور شدم به طرف ده برگردم در بین راه یکی از فقراء ده به من رسید و گفت: «امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی آیا ما را فراموش کرده‌ای؟» گفتم: «خیر، خدا نکند که من فقراء را فراموش کنم ولی هنوز نتوانسته‌ام محصول را جمع کنم و این را بدان که حقّ تو محفوظ است». او خوشحال شد و به طرف ده رفت ولی من دلم آرام نگرفت، به مزرعه برگشتم و مقداری گندم با زحمت زیاد جمع کردم و برای آن مرد فقیر برداشتم و قدری هم علوفه برای گوسفندانم دِرو کردم و چند ساعت بعد از ظهر یعنی حدود عصری بود که گندمها و علوفه‌ها را برداشته و به طرف ده به راه افتادم. قبل از آنکه وارد ده بشوم به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن رسیدم، ..‌. ادامه دارد... @basoyazoohor
۶ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت ششم🔰 ▫️شروع عنایت و نگاه کیمیااثر امام زمان ارواحنافداه به کربلایی محمد کاظم... ... قبل از آنکه وارد ده بشوم به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن رسیدم. در آنجا دو امامزاده به نامهای امامزاده جعفر و امامزاده صالح دفن‌اند و یک قسمت هم به نام چهل دختران معروف است. من روی سکوی در امامزاده برای رفع خستگی نشستم و گندمها و علوفه‌ها را کناری گذاشتم و به طرف صحراء نگاه می‌کردم. 👈دیدم دو نفر جوان که یکی از آنها بسیار خوش قد و قامت بود با شکوه و عظمت عجیبی به طرف من می‌آیند. لباسهای آنها عربی بود و عمّامه سبزی به سر داشتند، وقتی به من رسیدند بدون آنکه من آنها را قبلاً دیده باشم همان آقای با شخصیّت اسم مرا برد و فرمود: 👈 « ... کاظم بیا با هم برویم فاتحه‌ای در این امامزاده برای آنها بخوانیم». من گفتم: «آقا من قبلاً به زیارت رفته‌ام و حالا باید برای بردن علوفه به منزل بروم». فرمود: «بسیار خوب این علوفه‌ها را کنار دیوار بگذار و با ما بیا فاتحه‌ای بخوان». من هم اطاعت کردم و عقب سر آنها حرکت نمودم. 🌟آنها به طرف امامزاده رفتند امامزاده اوّل را زیارت کردند و فاتحه‌ای برای آن امامزاده خواندند و سپس به طرف امامزاده بعدی رفتند، من هم عقب سر آنها به آن امامزاده داخل شدم. در اینجا دیدم آنها چیزهائی می‌خوانند من متوجّه آن نمی‌شوم. لذا ساکت کنار امامزاده ایستاده بودم. ناگهان چشمم به کتیبه اطراف سقف افتاد دیدم کلماتی از نور آنجا نوشته شده. همان آقای با عظمت رو به من کرد و فرمود: «کربلائی کاظم پس چرا چیزی نمی‌خوانی؟» گفتم: «آقا من ملّا نرفته‌ام، من سواد ندارم». فرمود: «ولی تو باید بخوانی». 👌 و سپس نزد من آمد و دست به سینه من گذاشت و محکم فشار داد و گفت: «حالا بخوان». 👉 گفتم: «چه بخوانم؟» فرمود: «اینطور بخوان: ... 👈 ادامه دارد.... @basoyazoohor
۷ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت هفتم🔰 ▫️... فرمود: «ولی تو باید بخوانی». و سپس نزد من آمد و دست به سینه من گذاشت و محکم فشار داد و گفت: «حالا بخوان». گفتم: «چه بخوانم؟» فرمود: «اینطور بخوان: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیِم اِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ فی سِتَّةِ اَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثیثًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِاَمْرِهِ اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمینَ».( سوره اعراف، آیه ۵۳) من این آیه را با چند آیه دیگر که بعد از این آیه است به همراه آن آقا خواندم. 👈 آن آقا همچنان دست به سینه من می‌کشید تا رسیدم به آخر آیه ۵۹ که با این کلمات آن آیه ختم می‌شد: «اِنّی اَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ». ▫️ من صورتم را برگرداندم که به آنها چیزی بگویم، ناگهان دیدم کسی آنجا نیست! و از آن آقائی که تا همین لحظه دستش روی سینه من بوده خبری نیست و دیگر از آن نوشته‌ها هم که روی سقف بود چیزی وجود ندارد. در این موقع دچار ترس و رعب عجیبی شدم و دیگر نفهمیدم چه شد، یعنی بیهوش روی زمین افتاده بودم. نزدیک اذان صبح بود که به هوش آمدم هوا هنوز تاریک بود، جریان روز قبل را هم فراموش کرده بودم، چند دقیقه مثل کسی که از خواب بیدار می‌شود و نمی‌داند کجا است نشستم و به اطرافم نگاه کردم در بدنم احساس خستگی عجیبی می‌نمودم. وقتی متوجّه شدم که در امامزاده هستم به خودم بد و بی راه گفتم و خودم را سرزنش کردم که مگر تو کار و زندگی نداری آخر اینجا چه کار می‌کنی. ▫️بالأخره از جا برخاستم و از امامزاده بیرون آمدم و بار علوفه را به دوش گرفتم و به سوی ده حرکت کردم، 👈 در بین راه متوجّه شدم کلمات عربی زیادی بلدم و سپس ناگهان به یاد تشرّفی که روز قبل خدمت آن آقا پیدا کرده بودم افتادم، باز ترس و رعب مرا برداشت ولی این دفعه زود خودم را به منزل رساندم ... ادامه دارد.... @basoyazoohor
۸ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت هشتم🔰 🌴 ... در بین راه متوجّه شدم کلمات عربی زیادی بلدم و سپس ناگهان به یاد تشرّفی که روز قبل خدمت آن آقا پیدا کرده بودم افتادم، باز ترس و رعب مرا برداشت ولی این دفعه زود خودم را به منزل رساندم. اهل خانه‌ام خیلی مرا سرزنش کردند که تا این موقع شب کجا بودی، من چیزی نگفتم و علوفه را به گوسفندان دادم و صبح زود آن گندمها را به در خانه آن مرد مستمند بردم و به او تسلیم نمودم و بدون معطّلی به نزد پیش نماز محّل آقای حاج شیخ صابر عراقی رفتم و داستان خودم را از اوّل تا به آخر گفتم. 🌴 آقای پیش نماز به من گفت: «آنچه می‌دانی بخوان». من آنها را خواندم. به من گفت: «اینها آیات قرآن‌اند، او ساعتها مرا امتحان می‌کرد و هر چه می‌پرسید جواب می‌دادم . کم‌کم مردم ده از موضوع مطلّع شدند ولی من مشغول کشاورزی و کار خودم بودم تا اینکه یک روز به دهکده شهاب که نزدیک ملایر بود رفتم و مشغول کار بودم، مردم ده شهاب قصّه مرا به آقای سیّد اسماعیل علوی بروجردی که از علماء ملایر بودند می‌گویند ایشان به ده شهاب تشریف آوردند و با من ملاقات کردند و با اصرار مرا به ملایر بردند و جلسه‌ای تشکیل دادند و قصّه مرا برای شخصیّتهای ملایر نقل کردند آنها مرا بسیار آزمایش و امتحان نمودند و همه تعجّب می‌کردند. 🌴و بالأخره علماء ملایر لازم دانستند که قضیّه مرا برای مردم شهرهای مختلف ایران نقل کنند تا همه مردم بدانند که چگونه حضرت «ولیّ عصر» ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء به یک نفر که از روی اخلاص وظائفش را عمل می‌کند اظهار لطف می‌فرمایند. خلاصه مرا ابتداء به آیةاللّه العظمی آقای «بروجردی» معرّفی فرمودند، من به قم آمدم، ایشان از من امتحان زیادی کردند و بالأخره مطمئن شدند که «امام عصر» علیه‌السّلام به من این لطف را فرموده‌اند. حوزه علمیّه و تمام علماء بزرگ قم مرا دیده‌اند و همه این حقیقت را اذعان دارند، سپس تجّار محترمی که من اسم آنها را فراموش کرده‌ام مرا به نجف اشرف و کربلای معلّا خدمت علماء نجف و کربلا فرستادند، چند نفری هم در این سفر با من همراهی می‌کردند. من خدمت علماء و مراجع نجف رفتم که الآن اسم آنها را فراموش کرده‌ام ولی آقای آیة‌اللّه العظمی میلانی که آن موقع در کربلا بودند و آقای آیةاللّه العظمی حکیم که در نجف بودند به من فوق‌العاده محبّت کردند و همه آنها به اعجاز حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه اقرار نمودند، این بود مختصری از شرح حال من». 🌴تذکر چند نکته : یک: ... ادامه دارد ... @basoyazoohor
۹ 🔹عنایت امام زمان ارواحنافداه به کربلایی کاظم ساروقی ؛ مرد اهل عمل ▫️و حافظ کل قرآن شدن وی در یک لحظه به عنایت و توجه آن حضرت .... ▫️در تشرف کربلایی محمد کاظم ساروقی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه... قسمت نهم ( آخر) 🔸تذکر چند نکته: 1⃣ آقای کربلائی محمّد کاظم کریمی ساروقی فراهانی اراکی حافظ القرآن، در سال ۱۳۷۸ هجری قمری در روز تاسوعا در سنّ ۷۸ سالگی در قم فوت کرد و در قبرستان نو قم مدفون گردید خدایش رحمت کند. 2⃣ مرحوم آیةاللّه العظمی آقای میلانی پس از ملاقات با مرحوم کربلائی محمّد کاظم دستخطّی مرقوم فرموده بودند که عیناً درج می‌شود: بسمه جلّت اسمائه با ایشان (کربلائی محمّد کاظم) مجالس عدیده‌ای در نجف اشرف و در کربلاء ملاقاتمان شده و جمعی از اهل علم حضور داشتند، و همچنین از سائر طبقات هم بودند، و به انحاء کثیره و به طرق مختلفه از ایشان اختبار شد. حقیقتاً مهارتشان در اطّلاع به آیات و کلمات قرآن مجید امری است برخلاف عادت و موهبتی است الهیّه، و هر شخصی که با ایشان قدری معاشرت نماید و به اوضاع و احوال ایشان در مراحل عادّیه مطّلع شود و قوّه حافظه ایشان را در سائر امور امتحان نماید کاملاً ملتفت می‌شود و بالوجدان می‌یابد که این گونه تسلّط ایشان در معرفت به جمیع خصوصیّات قرآن مجید کرامت فوق‌العاده بلکه توان گفت فرضاً قوّه حافظه هر اندازه قوّت داشته باشد نتواند عهده‌دار شود این گونه امتحانات و اختبارات را که به انحاء دقیقه بسیار به عمل آمد و هو سبحانه و تعالی یهب ما یشاء لمن یشاء و له الحمد. الاحقر محمّد هادی الحسینی المیلانی 3⃣ به مرحوم کربلائی محمّد کاظم قرآن را به طوری صحیحی تعلیم داده بودند، و لذا علماء بزرگ مثل آیةاللّه العظمی بروجردی بعضی از اختلافات قرّاء را از ایشان سؤال می‌کردند، و مرحوم آیةاللّه خالصی تمام قرآن را نزد او خوانده بود و اغلاط موجود در قرآن که به وسیله اختلاف قرائت به وجود آمده است تصحیح کرده بود. یکی از آقایون تقاضا کردند که آیه شریفه ۱۲۹ سوره صافات را بخواند. او آن آیه را طبق قرائت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السّلام خواند، یعنی گفت: سَلامٌ عَلی آلِ یسِینَ و حال آنکه در قرآنها اکثراً نوشته‌اند سَلامٌ عَلی اِلْ یسِینَ. 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّک الْفَرَج💠 📗منبع : امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و دعوت‌شدگان، ص ۵۵ الی ۶۹ (با اصلاح و تلخیص). @basoyazoohor