👨👩👧👦خانوادهی خوب یعنی، زن و شوهری که با هم مهربان باشند، با وفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند.
رهبر انقلاب؛ ۱۳۷۷/۹/۱۲
#دلبرانه
#سبک_زندگی
@mamanogolpooneha☘
.↯ #حرفاے_درگوشــے🌿 ↯.
.
.
#افزایش_ظرفیت_روحی 6
🔶 تا اینجا گفتیم که آدم باید سعی کنه که توی زندگیش زیاد اهل غر زدن نباشه و رنج های طبیعی دنیا رو بپذیره.😌
حالا انسان چطور میتونه با وجود این همه مشکلات، غر نزنه؟! 🤔
🔷 جواب به این سوال در واقع راه خوبی برای رسیدن به #آرامش هست.
❇️ یکی از راه ها اینه که آدم خیلی بیشتر از دیدن #کمبودهای زندگیش، #نعمتهاش رو ببینه.
⭕️ آدمیزاد به طور طبیعی روحیه ش اینطوریه که اگه هزار تا نعمت هم بهش بدی ولی یه رنج هم کنارش بدی، دم به دقیقه چشمش به اون رنجه هست و اون نعمت ها رو نمیبینه.
😒
خب عزیز دلم یکمی هم به نعمت هات نگاه کن...
✅ ما باید خودمون رو تمرین بدیم تا خیلی از نعمت هایی که اطرافمون هست رو ببینیم. برای همین در روایات، انقدر بر اهمیت #شکر تاکید شده
🔵 شکر کردن در واقع به این معناست که آدم بشینه و خوبی ها و نعمت های زندگیش رو یکی یکی بشماره و بابتش شکرگذار باشه.
آدمی که اهل دیدن نعمت ها نباشه خیلی #ضعیف میشه و دم به دقیقه غر میزنه و اعصاب خودش رو بقیه رو بهم میریزه!😐
⭕️ واقعا خیلی از نعمت هاست که بسیاری از مردم آرزوی رسیدن به اون ها رو دارن اما ما داریم و اصلا بهش دقت نمیکنیم...
با شمارش نعمت ها، ظرفیت روحی خودمون رو بالا خواهیم برد...
یه سوال بپرسم؟😊
🔸 شما چه نعمت هایی توی زندگیتون دارید که تا حالا بهش دقت نکردید؟!
@mamanogolpooneha☘
#داستان_167
#خواب_زمستانی_خرسها
#میهمان
🐻🐻🐻
یک روز زمستانی، برف همه ی جنگل سبز را سفید کرده بود طوری که دیگر هیچ گیاه و سبزه ای دیده نمی شد و تقریبا هیچ چیزی برای خوردن پیدا نمی شد. هوا آنقدر سرد بود که برفها و آبهای رودخانه یخ زده بودند. خرسها در خواب زمستانی بودند. پرنده ها به سرزمینهای گرمسیر مهاجرت کرده بودند و…
اما حیوانات دیگری هم مثل خرگوش و سنجاب هنوز در جنگل سبز بودند که خیلی گرسنه بودند.
🐿 🐇
آنها دلشان می خواست یک غذای گرم بخورند. اما مدتها بود که از غذای گرم خبری نبود تا اینکه یک روز، که از همه ی روزها سردتر بود، اتفاق عجیبی افتاد.
آن روز از دودکش خانه ی خرسها دود بلند شد، بعد از آن طولی نکشید که بوی آش همه ی جنگل سبز را پر کرد.
اما این ماجرای عجیبی بود چون خرسها در این وقت زمستان باید خواب خواب باشند. چطور ممکن بود در این سرمای زمستان از خواب بیدار شوند و غذا درست کنند؟!
🍵
خرگوش و سنجاب، آهسته آهسته به خانه ی خرسها نزدیک شدند. وقتی نزدیک در شدند متوجه شدند در خانه کمی باز است. خرگوش در را هل داد و به داخل خانه سرک کشید.
🏡
آنها از خرسها می ترسیدند اما آنقدر از بوی آش خوششان آمده بود که نمی توانستند آن را فراموش کنند و برگردند.
خرگوش و سنجاب نگاهی داخل اتاق انداختند. داخل اتاق میز غذاخوری چیده شده بود ولی کسی نبود. خرگوش و سنجاب به سمت آشپز خانه رفتند کسی در آشپزخانه نبود ولی آش روی اجاق بود و چه بوی خوبی هم می داد. خرگوش و سنجاب می خواستند به سمت دیگ آش بروند که یک دفعه احساس کردند کسی پشت سرشان است. آنها به عقب برگشتند و دو خرس پشت سرشان دیدند. خرگوش و سنجاب از ترس جیغ کشیدند و نزدیک بود بیهوش بشوند آنها همدیگر را بغل کردند در حالیکه از ترس می لرزیدند. خرسها کمی با تعجب به آنها نگاه کردند و با زبان خرسی چیزهایی به هم گفتند. بعد خانم خرسه لبخند زد و گفت شما هم بفرمایید با ما آش بخورید.
🍵🍵🍵🍵
خرگوش و سنجاب هنوز می ترسیدند تا اینکه آقا خرسه هم به آنها تعارف کرد که سر میز غذا بنشینند. خرگوش و سنجاب خیالشان راحت شد و نفس راحتی کشیدند. آنها می خواستند به خانه برگردند اما خانم و آقای خرس اصرار کردند که اول آش بخورید بعد برگردید. خرگوش و سنجاب با خوشحالی سر میز غذا نشستند. خانم خرسه یک بشقاب آش برای خرگوش و یک بشقاب آش برای سنجاب کشید. خرگوش و سنجاب دلشان تالاپ تولوپ می کرد و برای خوردن آشها لحظه شماری می کردند. اما خانم خرسه رفت توی اتاق و چند لحظه بعد با یک خرس کوچولوی تازه به دنیا آمده برگشت.
خرگوش و سنجاب متوجه شدند که خرسها به تازگی صاحب فرزند شدند. آنها تولد خرس کوچولو را به پدر و مادرش تبریک گفتند. خرسها گفتند ما به خاطر تولد این خرس نازنازی از خواب بیدار شدیم و تصمیم گرفتیم برای او آش درست کنیم.
حالا از اینکه دو تا مهمان هم داریم خوشحالیم و دوست داریم با حضور شما جشن بگیریم.
ولی یادتان باشد از این به بعد بدون اجازه وارد جایی نشوید .حالا بفرمایید آشتان را میل کنید.
😊
خرگوش و سنجاب با اشتهای زیادی سه تا بشقاب آش گرم خوردند و سیر سیر شدند. بعد از خرسها خداحافظی کردندو رفتند. لحظه ی آخر، خرسها از خرگوش و سنجاب خواستند که باز هم به آنها سر بزنند و با خرس کوچولو بازی کنند.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
🎊 پویش زمزمه مادری 🎊
🔻 بزرگداشتی بمنظور زنده نگه داشتن میراث مادری و حفظ قصهها و لالاییهای کهن ملی
🔰 محورهای پویش
۱. زیباترین و خاطرهانگیزترین لالایی، قصه و شعر دوران کودکی خود را بصورت متن و یا صوت با صدای مادر خود ضبط کنید.
۲. اثرگذارترین و الهام بخشترین جملهای را که از مادر خود به یاد دارید، به شکل مکتوب ارسال کنید.
✅ نحوه ارسال
آثار خود را همراه با نام، نام خانوادگی، و استان به شماره ۰۹۰۱۸۹۶۷۸۴۸ در پیامرسان واتساپ ارسال نمایند.
📆 مهلت ارسال آثار: ۱ اسفند ماه
🏆همراه با جوایز ویژه برای ۲۰ نفر
به ارزش یک میلیون ریال
💠 برجستهترین متنها در قالب کتاب صوتی منتشر خواهند شد.
🔹️کارگروه کودک همگرام
الهم الرزقنا هر آنچه که خیر است
و ما نمیدانیم : ) 🌱💕"
.•|💜|•.
@mamanogolpooneha☘
[ اگه هنوز بیداری ...
سوره واقعه بخون...🌸
بسیار بسیار برای رزق و روزی برکت میاره☘]
#شبتون_نورانی
#مامان_باید_حواس_جمع_باشه
@mamanogolpooneha☘
_سعدے!
_چو جورش مےبرے،نزدیڪ او دیگر مرو
+ اے بےبصر!
+ من میرم!؟ او مےڪشد قلاب را!!! :)))😍
_آهان.... خب حلہ:||🌱
#دلبرانه💕
@mamanogolpooneha☘
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
🌤🌤🌤🌤🌤🌤
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
🌥🌥🌥🌥
☁️☁️☁️
☁️☁️
☁️
#مامان_من_اینجوری_میفهمم 1⃣
سلام مامانا 😍😍
حالتون چطوره
تا حالا شده احساس کنید بچتون زبون نفهمه🧐 ویا اتفاقا میفهمه ولی میخواد لج شمارو در بیاره😡و یا یه اخلاق بد داره مثلا خیلی حرف حرف خودشه و میخواد هرچی صلاح دونست همون اتفاق بیفته😩😩😩😩
حالا میخوام اطلاعاتی رو در مورد سن های مختلف باهاتون به اشتراک بگذارم
☺️☺️☺️☺️
خودم که حالم خیلی خوب شد با این مطالب 😇😇😇
احساس میکنم بیشتر دلبندانم رو درک میکنم 🤗🤗🤗
پس بریم برای مامان بهتر شدن😍😍😍
حاضرین؟؟؟؟؟
هشتک هارو دنبال کن😘😘😘
#تربیت_گلپونه🌸
@mamanogolpooneha☘