الان که کارهاے خونه مو انجام دادم فقط یه چایی میتونه خستگی هامو درکنم😌
#بفرماییدچاے
@mamanogolpooneha☘
وقتی می خواهید فرزندتان را تمجید کنید به جای ارزیابی و کلی گویی آن کار خوب را برای فرزندتان توصیف کنید.
❌ آفرین که اتاقتو تمیز کردی چه دختر خوبی.
✅ می بینم که کارهای زیادی انجام دادی. تمام وسایلت رو توی کمدت چیدی. اسباب بازی هاتو جمع کردی و لباس ها تو داری تا می کنی. آدم وقتی میاد توی اتاقت لذت میبره آفرین دخترم.
#نکته_تربیتی
@mamanogolpooneha☘
بازی تمرکزی
با خمیر بازی
کودک توپ را در مسیر هدایت می کند
#بازی
@mamanogolpooneha☘
🌺مـــــومن الان وقت چیه؟
کم کم کارهاتو بذار کنار ...
سجاده رو یه گوشھ دنج پهن کن..✨
عطر بزن ....💕
وضـــــو بگیر ...🌱
چند دقیقه قبل نماز بشین توے سجاده تا بدنت آروم بشـــــھ...😌
یکم ذکر بگو ...
حال خوب نماز نصیـــــبت 😍
#قࢪاࢪچندنفࢪه
@mamanogolpooneha☘
روشـــツــنی خونه [🌙]
♡#ســـــلامتی🥛♡ 🍶 چطور #کلسیم خانگی درست کنیم؟ #درمان #پوکی_استخوان 🔅1 لیوان شیر 🔅1 قاشق غذاخور
~#ســـــلامتی ☘~
🍃 #چای_کاسنی~
⚜کارکرد بهتر کبد
⚜درمان نفخ شکم
✍ ۴گرم ریشه کاسنی را در۱۵۰میلی لیتر آب جوشیده به مدت۱۰دقیقه دم کنید و بعد از صاف کردن۱فنجان قبل از غذا به مدت یک ماه بنوشید
@mamanogolpooneha☘
روشـــツــنی خونه [🌙]
بانوے خونه 😌 با همدیگر زیاد بخندید ❤️ این مسئله باعث میشود از بعضی لحظات دشوار،به راحتی بگذرید، و
#عشوه
💕عشوه گرانه ترین رفتار یک زن به خودش رسیدن و به خودش اهمیت دادنه لازم نیست پر_خرج باشیم, همینکه همیشه مرتب و آراسته باشیم خودش کلی جذابیت زنانه ایجاد میکنه.
👈🏻 منظور این نیست که همیشه آرایش کرده باشیم,اتفاقا این کاملا اشتباهه که بعضی خانما همیشه آرایش دارن، صبح از خواب بیدار میشن آرایش میکنن تا شب
به جاش صبح یه دوش بگیریم موهای مرتب دندونای مسواک زده بوی عطر ملایم لباس تو خونه ی مرتب
👈🏻 اینا خانم بودن و طناز بودنه، خانم باکلاس آرایش زیاد نداره ولی مرتب و تمیزه...
گاهی فقط گاهی بچگانه حرف بزنید، از رعد و برق بترسید بپرید توی بغل همسر، وقتی براتون هدیه میخره مثل بچه ها ذوق کنید و برای باز کردن و استفاده کردن از هدیه عجله نشون بدید و شب توی رختخواب عاشقانه تشکر کنید دوباره،
🔵 لبخند قوی ترین وسیله دلبری زن هاس. مردها دیوانه لبخند زن ها میشن عشوه گر بودن یعنی بانو بودن
#همســـــࢪانھ
@mamanogolpooneha☘
#فرزندپروری
‼️وقتی همه کارهای کودک را به او یادآوری می کنیم...
دست هات رو شستی؟
مشق هات رو نوشتی؟
جوراب هات رو درآوردی؟
دستشویی نداری؟
مسواکت رو زدی؟
و...
‼️ در اینصورت بچه ها وابسته به تذکرات ما می شوند
و تا به آن ها یادآوری نشود کارهایشان را انجام نمی دهند و مدام باید آن ها را هُل داد!...
⏪بهتر است سعی کنیم تا جایی که می توانیم از روش های دیگرِ گفتگو با فرزند استفاده کنیم
@mamanogolpooneha☘
#ساندویچ_تنوری
با یکی دیگر از غذا هاي فست فودی و ساده در خدمت تان هستیم و میخواهیم ساندویچ تنوری را به شما آموزش دهیم در ادامه میتوانید با طرز تهیه ساندویچ تنوری خانگی و خوشمزه ما را دنبال نمایید.
سينه مرغ را مزه دار كردم بعد نازک برش دادم با روغن سرخ كردم سپس قارچ خرد شده را با نمک و فلفل و پودر سير تفت دادم كالباس ها را هم جدا داخل كمی روغن تفت دادم گرچه به صورت برش هاي نازک دایره اي.
بعد كالباس را لای نان باگت گذاشتم، بعد از آن مرغ و قارچ و سس خردل و سس سفید ريختم و در آخر پنير گودا گذاشتم بعد اطراف آن را فويل پیچیدم و داخل فر به مدت 10 دقيقه قرار دادم تا پنير آب شود ساندويچ هاي خوشمزه ما حاضر هست
نوش جان💖
#خوشمزه_جاتی
@mamanogolpooneha☘
🐰 🌈 خرگوش پیر و نوهی نجارش 🌈 🐰
در کنار یک درخت چنار، یک خرگوش پیر زندگی می کرد. او تنها بود اما قرار بود به زودی نوه اش تیسوتی پیش او بیاید و با او زندگی کند. او برای دیدن نوه اش لحظه شماری می کرد. تیسوتی قرار بود جمعه به خانه ی پدربزرگش، خرگوش پیر برود.
خرگوش از چند روز قبل برای پذیرایی از تیسوتی آماده شده بود. او شیرین ترین هویجهای جنگل را جمع آوری کرده بود. روز جمعه یک سوپ هویج درست کرد.
تیسوتی نزدیک ظهر به خانه ی پدربزرگش رسید. او از دیدن پدربزرگش بسیار خوشحال شد. آن ها باهم سوپ هویج را خوردند و بسیار لذت بردند. اما بعدازظهر که می خواستند استراحت کنند پدربزرگ زیر یک بوته ی برگ دراز کشید و به تیسوتی هم گفت کنار او استراحت کند.
تیسوتی تازه متوجه شد پدربزرگش خانه ای ندارد. تیسوتی به فکر فرو رفت. او اطراف را نگاه می کرد و فکر می کرد.
پدر بزرگ زود به خواب رفت وقتی بیدار شد دید تیسوتی مشغول سوراخ کردن ساقه ی درخت چنار است. خرگوش پیر با نگرانی از تیسوتی پرسید برای چه درخت را اذیت می کنی؟
تیسوتی خندید و گفت من درخت را اذیت نمی کنم من می خواهم برای شما یک لانه درست کنم با دو تختخواب و یک میز غذا خوری.
خرگوش پیر با تعجب نگاه کرد و گفت تو این کارها را از کجا بلدی؟
تیسوتی گفت من یک خرگوش نجارم و کار با چوب را به خوبی بلدم.
پدربزرگ از شنیدن این حرفها ذوق کرده بود. او تصمیم گرفت به تیسوتی کمک کند.
تیسوتی و خرگوش پیر با هم تا نزدیک غروب موفق شدند یک حفره ی بزرگ درون ساقه ی تنومند درخت چنار درست کنند. آن حفره انقدر بزرگ بود که جای دو تختخواب و یک میز غذاخوری را داشت.
حالا تیسوتی باید برای خانه ی پدربزرگ یک در می ساخت . او یک در چوبی زیبا درست کرد و آن را وسط حفره نصب کرد.
هوا دیگر تاریک شده بود و پدربزرگ و تیسوتی هر دو خسته بودند. امشب باید درون لانه ی جدید روی زمین می خوابیدند اما تیسوتی حتما فردا تختخواب ها را می سازد.
امشب پدر بزرگ با مقداری علف کف لانه را پوشاند. آنها باقیمانده ی سوپ هویج را خوردند و امشب را در کنار هم در لانه ی جدید خوابیدند.
تیسوتی تمام شب از روزنه ای که در دیواره ی لانه درست کرده بود به ماه نگاه می کرد و به کارهایی که فردا می خواست انجام دهد فکر می کرد.
خرگوش پیر هم آنشب بهتر و راحت تر از تمام شبهای عمرش در کنار نوه ی عزیزش خوابید و زودتر از همیشه به خواب رفت.
#قصه_شب
🐰
🌈🐰
🐰🌈🐰
🌸🍂🍃🌸
@mamanogolpooneha☘