eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
<♥️> وقتے به همسرت احترام بذارے احترام خودت رو توے طولانے مدت زندگے تضمیݩ کردے ... احترام به همسرت تبدیل میشه احترام به خودت 🍬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
<♥️> احترام یہ محصولیہ کہ ممکنہ تا برداشتش کنی زمان ببره ولے میوه اش خیــــــــــلی شیرین و دلنشینہ 🍬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000220-25-hale-khoob-Low.mp3
7.22M
☘↻ چطوࢪے حالمو خوب کنم؟ ❤️ قسمت ۲۵ ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🌸°| |°🌸• . . مـومݩ‌باید‌هر‌روز‌برا‌خودش برݩامہ‌معنوے‌داشٺہ‌باشہ🙂👌 سعے‌ڪنیم‌برا‌خودموݩ‌ عادٺ‌هـایی آسمانے‌بسازیم:) هرروز‌تݪاوت‌ زیارت عـاشورا‌ قرآن یہ‌ساعاتی ذڪر‌و‌دردودل‌به‌با‌امـام‌زماݩ‌... ڪم‌‌سفارش‌نشدها...¡ ‌:) ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5992230198332882945.mp3
4.49M
🍃 یادت نـره؛ پازل آرزوهاتــو، یه جوری بچینی؛ که نقشــه زندگیتـو، خراب نکنه!❤️ بعضی از آرزوها میتونن: قلبـتو، تمومِ عمـر به افسردگی و پژمردگی مبتلا کنن.🥀 ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥮 😋 تخم مرغ 3 عدد شکر نصف لیوان شیر نصف لیوان آرد سفید 1.5 لیوان روغن مایع نصف لیوان پودر کاکائو 1 ق غ گردو خرد شده 2 ق غ چیپس شکلاتی 2 ق غ بیکینگ پودر 2 ق چ وانیل نوک ق چ 🔸ابتدا قالب را با روغن جداکننده چرب کنید. تخم‌مرغ‌ها را با وانیل و شکر مخلوط کنید و با همزن خوب هم بزنید تا کشدار شود. سپس شیر را اضافه کنید. سپس روغن مایع را به مواد اضافه کنید و کمی هم بزنید. آرد، پودر کاکائو و بیکینگ‌پودر قاطی کنید و دوبار الک کنید و کم‌کم به مواد اضافه کنید و با لیسک به صورت دورانی مخلوط کنید. گردو و چیپس را به مایه کیک اضافه کرده و مخلوط کنید. مایه را داخل قالب ریخته و روی کیک کمی گردوی خرد شده بریزید. در فر از قبل گرم شده با دمای 180 درجه به مدت 45 دقیقه قرار دهید تا بپزد. ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
\💎\ الماس درخشان خونہ☺️ عزادارےهاتون قبول باشہ 🍃 الهے موسی ابن جعفر یہ نگاه خاص بهتون بندازن ❤️ بریم خونه مون رو تر و تازه کنیم و عصرونہ نذرے خوشمزه بذاریم و برکت بیاریم بہ زندگےمون😍💪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~📿~ عزادارےهاتون قبول باشہ الهی ☺️🖤 بریم چندتا چالش خوشمزه داریم مهربونا ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌•°💛🌵’’ [• •] ♥️🌱••| میگن‌آدم‌ها خیلـی‌شبیه‌ڪتاب‌هایی‌ڪه📚‌ میخونند؛میشـن... رفیق . . . ! نزار‌خاڪ‌بخوره روۍمیز☝️ اگر‌میخواۍ‌بنده‌واقعی‌‌باشی، قرآن‌بخون وعمل‌ڪن بعد‌شبیه‌اونۍ‌میشی‌ڪه‌خدا‌میخواد...🙂 . ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی بود یکی نبود ، داستان پشمالو و دوست جدید از این قراره که  پشمالو گربه تپل و بامزه ای بود که انقدر بانمک و دوست داشتنی بود که همه صداش میکردن پشمالو🐱🐱 اون روز هوا صاف بود و خورشید تو آسمون میدرخشید و پشمالو همونطور که روی زیرانداز نرم و راحتش توی حیاط پشت فروشگاه دراز کشیده بود از گرمای خورشید لذت میبرد. شیر آب توی حیاط چکه میرد. چک چک چک 💦💦 جیک جیکو پرنده بامزه ای بود که با یک تکه کاموا از راه رسید .🐥 اون دوست پشمالو بود و همیشه دنبال چیزی بود تا با اون برای خودش لونه درست کنه. ” سلام جیک جیکو”😍 اون روز یه روز کاملا معمولی بود و همه چیز خوب به نظر میرسید. اما تازگی ها اتفاقای عجیب و غریبی میفتاد.😳 وقتی که شب میشد یه موجود عجیب می اومد و زیر انداز پشمالو رو میجوید.☹️ اما امروزصبح یه اتفاق دیگه هم افتاده بود، پشمالو صبح که بیدار شده بود توپ کوچولوی قرمزشو ندیده بود و اونو گم کرده بود.😢 پشمالو به جیک جیکو گفت :” جیک جیکو ، تو زیر انداز منو با نوکت پاره پوره کردی؟”😏 جیک جیکو نتونست جواب پشمالو رو بده چون یه شاخه دراز چوب و یک تکه کاموا رو با نوکش گرفته بود. تیکه کامواهای زیر انداز پشمالو همه جا ریخته بود ، اما فقط اون نبود که ،کنار اونا رد پاهایی خیس هم بود ، رد پاها مال کی بود؟🤔 جیک جیکو دادزد :” پشمالو، زودی بیا اینجا”😱 جیک جیکو حسابی هیجان زده بود و به سختی میتونست حرف بزنه. ” یه چیزی توی لونه م خوابیده”😴 یک موجود زنده واقعی بود.دم کوچولوی صورتی رنگش از تو لونه معلوم بود و داشت تکون میخورد.☹️ پشمالو وقتی رسید یه موجود لاغر و ژولیده و نامرتبی رو دید که داشت توی خواب وول میخورد🤪 اون یه چیز دیگه هم دید، توپ کوچولوی قرمزش که البته دیگه چیزی ازش باقی نمونده بود. جیک جیکو با ترس گفت :” این دیگه چیه ؟” بعد بو کشید. ” هر چی که هست یه کمی بدبو نیست ؟” موجود کوچولو یک چشمش رو باز کرد و وحشت زده جیغ کشید.” وااااااااای!” سریع از توی لونه بیرون پرید و شروع کرد به فرار کردن و یک دفعه توی چاهک آب پرید. تالاپ.💧 چشماش اون پایین توی تاریکی برق میزد. پشمالو گفت :” تو کی هستی ؟ ، چرا توپ منو خوردی؟ ” موجود کوچولو جوابی نداد و بعد یکهو….. ” من نمیخواستم این جوری بشه. نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم. گشنم بود ، داشتم از گرسنگی میمردم! نمیدونین بقیه موشها چه چیزای بدی میخورن. لجنای بدبو، چیزای نفرت انگیز ، کرک و مو !!من نمیتونم این چیزهای لجن و بدبو و پراز کرک و مو رو بخورم!”🐭🐭 و یهو زد زیر گریه.😭 بعد بو کشید و گفت :” من واقعا بد بو هستم؟” موش کوچولو مدت ها همونجا توی چاهک موند.جرات نداشت بیاد بیرون . برای همین پشمالو رفت و یه کم پاستیل و آب نبات از فروشگاه برداشت و اونهارو دنبال هم روی زمین چید.🍡🍬🍭🍫 چیزی نگذشت که بوی خوراکی ها به بینی نوک تیز و پر از موی موش کوچولو رسید و بالاخره اون مجبور شد از چاهک آب بیرون بیاد. موش کوچولو تا حالا تو عمرش چیزایی به این خوشمزگی نخورده بود.😋 ” چقدررر عالی! چقدرر هیجان انگیز! چقدررر خوشمزه”😍 تا جایی که میتونست خورد. بعد همونجوری با لپ های پر از پاستیل به خواب عمیقی فرو رفت. موش کوچولو داشت خواب خوراکی های خوشمزه میدید.🤩 در همین موقع جیک جیکو نقشه ای به ذهنش رسید و آهسته در گوش پشمالو چیزی گفت. پشمالو گفت :” آره ، راهش همینه” بعد چند رشته کاموا از توی زیراندازش بیرون کشید. جیک جیکو میرفت و برمیگشت و کامواهارو با نوکش میبافت. شب شده بود ، پشمالو موش کوچولو رو بیدار کرد. ” موش کوچولو این لونه جدیدته” موش کوچولو گیج شده بود، چشمای خواب آلودشو چند بار باز و بسته کرد و از تعجب جیغ کشید. بعد توی لونه گرم و نرمش پرید و از اونجا به آسمون پر از ستاره شب نگاه کرد.🌟 تو لونه جدیدش احساس گرما و امنیت میکرد و مهم تر از همه اینکه خیلی خوشحال بود. ” شب بخیر موش کوچولو” ” شب بخیر پشمالو” پشمالو آروم آروم به سمت رختخواب گرم و نرمش رفت. همه به خواب عمیقی رفته بودن به خاطر همین کسی متوجه بیرون اومدن موش کوچولو از تو لونش نشد، چک چک چک 💦شیر آب توی حیاط هنوز چکه میکرد. موش کوچولو داشت حمام میکرد و مطمئن بود که دیگه هیچکس بهش نمیگه بدبو...☺️ ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا