eitaa logo
بیّنات
11.2هزار دنبال‌کننده
670 عکس
1.4هزار ویدیو
35 فایل
﷽ وَلَقَدْ أَنزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَما يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفاسِقُون | ۹۹ بقره پایگاه مردمی تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله وفسی استاد اخلاق تهران http://www.vafsi-bayyenat.ir ارتباط با مدیر @bayyenat110_admin بخش صوت @bayyenat_media
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂 🍁 پست دوم (ادامه مطلب) مطلب سوم: توجه به اعمال و رفتار است. این طور نیست که اعمال و رفتار ظاهری ما نسبت به معنویتمان و بالعکس، اثر نداشته باشد. اگر شخصی حقیقتاً الهی باشد، قطعاً در اخلاق و رفتارش هم اثر می گذارد. مِن باب مثال، اگر ما در مسیر کربلا، و گذشت نداشته و اهل زرنگی کردن هستیم، مثلاً وقتی غذا می دهند، در صف ایستاده، غذای اضافه برای خود می گیریم، خب اینجا معلوم می شود که آن ایثار در باطن ما وجود ندارد. ما به اولیائی از اولیاء الهی می رویم - مجموعه ای از اولیاء در کربلا هستند- برای اینکه متخلق به اخلاق آنها شویم، اما کارهایی مغایر با اخلاق اهل بیت -ع- انجام دهیم، خب چنین شخصی که در امور جزئی، ایثار ندارد چگونه می تواند حسینی شود؟ چگونه می تواند جانش را فدای امام حسین -ع- کند؟ فدای خداوند کند؟ حسینی شدن اصحابی که در کربلا بوده اند به خاطر این است که آنها جانفشانی کرده، صدمات فراوانی خورده اند و در عین حال، به کار خود افتخار می نمودند. درباره حضرت موسی -ع- داریم که ایشان وقتی آن دو خانم را مشاهده کرد که مظلومانه در کناری ایستاده و از حق خود محروم گشته اند، با قدرت اقدام به گرفتن حق آنها نمود. نه اینکه -نعوذ بالله- خودش هم مانند دیگران، به آن بانوان نماید. خب اگر انسان می خواهد الهی شود، شروعش از همین موارد کوچک است. در روایت داریم که گناهان کوچک را جدی بگیرید. از گناهان کوچک پرهیز کنید که گاهی این گناه ها، نزد خدای متعال، خیلی بزرگ محسوب می شوند. اخلاق انبیاء، همراه با است، هرچه انسان این امور را کوچک حساب نکند، چون بعضی از کارهای خوب، نزد خدا خیلی بزرگ حساب می شود، مثلاً یک لقمه غذاست، اگر که همان را به شخصی که نیاز دارد انفاق کند، اینگونه انسان حسینی می شود. در غیر اینصورت، می شود خود خواه و «متفرعن». خب فرعون ها هم همینطور بوده اند. است که همه چیز را برای خودش می خواسته و بقیه را ذلیل می کرده است. ولی اگر -ع- باشد، به مظلوم کمک می کند، نه اینکه سنگی به مظلوم بزند. پس در اخلاق و رفتار هم، باید انسان توجه زیادی داشته باشد. خصوصاً امری مانند را خیلی جدی بگیرد. همانطور که انسان، در حال راه رفتن و پیاده روی است، را بخواند. لازم نیست که حتماً رو به قبله باشد، البته لازم است حتماً وضو داشته باشد ولی لازم نیست حتماً رکوع و سجده را انجام دهد، بلکه می تواند با حرکت دست یا با اشاره، این امور را انجام دهد، نوافلش را بخواند. نماز را هم بخواند. اوقاتی که بیکار است و در حال پیاده روی است مشغول به کلام و امور لهو و لعب نشود، بلکه یا اموری که برایش مفید است را مباحثه کند، مانند مباحث ، و... که همه ی این مباحثات، ارزشمند است. در غیر اینصورت، اگر اهل فکر است، راجع به معارف کند. اگر که هیچکدام میسر نشد، بگوید و وقت خودش را به بطالت نگذراند. پیاده روی نباید برای لودگی و مضحکه بازی صرف شود، البته با دوستان بگو و بخند کردن، جزو آداب خوب سفر است، در عین حالی که باید خوش مشرب باشد، وقت را نباید تلف نمود. زیرا ممکن است سفر را انجام دهیم، ولی مثل کسی که برود ولی از معنویت حج بهره نبرد، نماز بخواند ولی از معنویت آن بهره نبرد، مانند شتر عصاری، حرکت را انجام می دهیم، ولی وقتی چشممان را باز می کنند، نگاه می کنیم که از نظر حرکت به سوی خدا، قدمی برنداشته ایم باید اینطور باشد که حالت ما موقع رفتن به سفر کربلا، با حالت بازگشتن، کاملا متفاوت بوده و احساس کنیم که رشد معنوی پیدا کرده ایم. مانند ماه مبارک رمضان که انسان بعد از اتمام صیام ۳۰ روز، بفهمد که حالت معنوی برایش اتفاق افتاده است. خدا رحمت کند حضرت امام را. ما ایشان را هرسال می دیدیم. هر سال، اولین دیدار مردم با ایشان در عید فطر، نسبت به آخرین دیدارشان در قبل از شروع ماه مبارک، به صورت کاملاً محسوس می دیدیم که معنویت و نورانیت ایشان، بیشتر شده است. باید ما در این چند روز، احساس کنیم که پس از برگشت از سفر، به خدا نزدیکتر شده ایم. یکی از بهترین دلایل رشد، نسبت به خداوند است. اینکه انسان، بیشتر خودش را به درگاه الهی نیازمند به ببیند. اگر انسان پس از برگشت، پیش خود احساس کند که به کرامات رسیده است، دلالت بر این دارد که این آقا، در جریان امر واقع نشده و به جای آنکه مقامش رفیع تر شده باشد، عُجبش بیشتر شده است. 🌷 | پایگاه مردمی تنظیم و نشر آثار «حامد وفسی» 🆔 @bayyenat110
🌸🌸🌸🌸🌸 🌷فرمایشات گران سنگ استاد درباره چرایی عدم دیدار مردم با وجود نازنین امام زمان (علیه السلام): ﷽ یکی از مهم ترین نکاتی که درباره -علیه السلام- در خور توجه می باشد، مسئله عدم بهره برداری شیعیان و عامه ی مردم از وجود مقدس ایشان است. بدین جهت از قدیم مورد بحث بوده که با اینکه خداوند، چنین موجود مقدسی را برای بشر قرار داده است و عامه ی مردم، خصوصاً شیعیان باید از وجود ایشان مستفیض می شدند، امّا چرا از این وجود مقدس نمی توانیم خوب استفاده کنیم. در این باره، سه فرض می تواند مورد بررسی قرار گیرد: یکی بدین جهت که این منع از ناحیه خداوند صورت گرفته باشد، دیگر اینکه از ناحیه شخص امام زمان -علیه السلام- منعی باشد، و یک جهت اینکه مشکل و مانع، از ناحیه خود مردم است. در مورد خداوند متعال می دانیم که همیشه اولیاءش را برای هدایت مردم قرار داده است و از منت های الهی بر مردم این می باشد که پیامبرانی را مبعوث نموده و امام را برای هدایت بشر قرار داده است. بنابر این هدف خداوند از ارسال رسل و هدایتگران طبق آیات شریفه مانند (لکل قومٍ هاد) و... این است که مردم به مقامات اعلیٰ و درجات رفیع خودشان برسند. پس در مورد خداوند بی معناست که منع از ناحیه او باشد. درباره حضرت -عج- می دانیم که ایشان محض خداست. بنابر این وقتی خداوند ایشان را قرار داده تا مردم از وجود حضرتش استفاده کنند، بخلی در ساحت مقدسشان وجود ندارد که مانع شوند و خلاف مأموریت الهی خودشان عمل نمایند. و امّا فرض سوم که با توجه به اینکه فاعل در فاعلیتش تام می باشد، لاجرم باید گفت: قابل در قابلیتش تام نمی باشد، و این همان نقطه ضعفی است که ماها داریم. حال عده ای از مردم از روی جهالت، عده ای به سبب ظلم، عده ای هم از باب اما افرادی که متدین و حزب اللهی هستند، با اینکه در رحمت باز بوده و آنها نیز آگاه هستند و نسبت به امام -ع- علاقه مند نیز می باشند، با این حال می بینیم باز هم بی بهره اند. معلوم می شود که ما اعمالی انجام می دهیم که با اینکه مقتضای علت را دارا هستیم -با توجه به اینکه در علت تامه، باید شرایط موجود و موانع مفقود باشد- شرایطش را داریم، اما مشکل اینجاست که موانعی نیز داریم. پس علت، تامه نیست. مانع همان گناهان ماست. اگر کسی می خواهد از چنین وجود مقدسی استفاده کند، باید حقیقتاً نماید. باید دانست که هرگونه عمل باطل، فکر یا باطلی یا غفلت در اعمال یا بی تفاوت بودن، گناهان کوچکی که به چشم نمی آیند، همگی مانع بوده و سبب محرومیت خواهند شد. من باب مثال، روایتی داریم که شخصی می خواست به حضور معصوم -علیه السلام- برسد، امام قبول نکردند. آن شخص به دربان خانه امام -ع- گفت که به آقا عرض کنید که من فلانی هستم. دربان گفت که از اتفاق امام -ع- فرموده که شخص تو را راه ندهم. این شخص بسیار گریه کرده و غلام امام را شفیع قرار داد که اجازه ورود پیدا کند تا حداقل، علت این مسئله را جویا شود، وقتی وارد منزل امام -ع- شد، امام -ع- مانند همیشه احترامش نکرد و به او فرمود: یادت هست که در یکی از شب های گذشته به زنی قرآن تدریس می کردی؟ -گفت بله جلسات قرآن ما همیشگی است. حضرت فرمود: یادت هست که تو چیزی گفتی و با هم خندیدید؟ -جوابی نداده و سکوت کرد. حضرت فرمود: چه معنا دارد که یک مؤمن با زن بگو و بخند داشته باشد؟ همین مقدار کفایت می کند که دیگر به دیدار ما نائل نشوی. بنابر این گاهی اوقات بعضی از گناهانی که برای ما عادی شده، اگر چه کوچک باشد، ما را محروم می کنند. به همین خاطر در عین حالی که افراد ظالم، فاسق و... از وجود حضرت محروم اند، ما نیز محروم هستیم. بله امکان دارد که گناهان آنها بسیار بزرگ و گناهان ما، بسیار کوچک باشد، اما علت ناقصه، یکی باشد یا بسیار زیاد ، فرقی نمی کند. چون وقتی علت، تامه نباشد، در محرومیت و عدم آثار با هم مشترک اند. بنابر این نمی توان گفت چون فقط من یک عیب دارم ولی فلانی صد عیب، چرا هر دو محروم هستیم؟. بنابر این، اگر انسان توفیق پیدا کند که حقیقتاً استغفار نموده و کند، از کسانی که توفیق زیارت حضرت نصیبشان شده نقل شده است که، اگر شما خودتان را بشکنید، ما به دیدن شما می آییم. اگر می خواهیم توفیق به دست آوریم، نباید اجازه دهیم این وضعیت ادامه پیدا کند. باید وظایفمان را به خوبی انجام داده و نسبت به گناهان و غفلت ها، با دقت و مواظبت، تلاش بر ترک داشته باشیم. اگر این زمینه ها فراهم شود، البته خداوند را می پذیرد و انسان توفیق پیدا می کند که از وجود نازنین حضرت حجت -عج- که عین و هدایت است، استفاده کند ان شاءالله 🍁 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...