eitaa logo
بیّنات
11.2هزار دنبال‌کننده
670 عکس
1.4هزار ویدیو
35 فایل
﷽ وَلَقَدْ أَنزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَما يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفاسِقُون | ۹۹ بقره پایگاه مردمی تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله وفسی استاد اخلاق تهران http://www.vafsi-bayyenat.ir ارتباط با مدیر @bayyenat110_admin بخش صوت @bayyenat_media
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ادامه پاسخ به 🔅سؤال دوم : اگر علي مي‌دانست خوابيدن او بر بستر پيامبر چه فضيلت و شاهكاري است؟ جواب: ۱. صرف علم داشتن براي عمل كافي نيست: چه بسيار دانشمنداني كه به علم خود ملتزم نيستند و عالم بي‌عمل هستند مانند كسي كه پزشك است و مي‌داند سيگار مضر است وليكن سيگار مي‌كشد. قرآن مي‌فرمايد :( وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ): آيات الهي را انكار كردند و حال آن‌كه بسيار يقين هم داشتند. يا در باره قوم مي‌فرمايد: «آن‌ها بهتر از فرزندان خود رسول اكرم را مي‌شناختند و مي‌دانستند او چه مقامي در نزد خداوند دارد اما به او ايمان نياورده كفر مي‌ورزيدند . يا حضرت موسي مي‌دانست خضر عالم رباني است اما طاقت همراهي با او را نداشت. همچنين در الهي (فلسفه الهي) ثابت شده است كه براي به‌وجود آمدن فعل و عمل انسان مقدماتي لازم است: ۱. علم ۲. شوق ۳. اراده ۴. انبعاث اعصاب ۵. تحريك عضلات. پس علم چه علم عادي باشد يا و علم غيب شرط لازم براي عمل است اما شرط كافي نيست و بايد براي به وجود آمدن فعل شوق يا كامل باشد تا فعل محقق شود. بنابراين ارزش عمل حضرت علي اولا داشتن علم غيب و لدني است ثانياً ايمان بسيار عالي حضرت مي‌باشد و خداوند او را به سبب اين ايمان تمجيد مي‌فرمايد: در سوره بقره، آيه ۲۰۷ : ( وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ): و از مردم كسي است كه در طلب رضاي خدا از جانش مي‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است. اين آيه به اتفاق مفسران شيعه و سني در تمجيد از علي‌بن ابي‌طالب است. و پيامبر در خطبه غدير فرمود: «و [هو] الذي فدي رسول‌الله بنفسه: و او جانش را فداي رسول‌الله نمود». ۲.علم و عمل در پيامبر: الف. اصحاب پيامبر در احد وقتي از كوه بالا مي‌رفتند و حضرت از پشت سر آن‌ها را صدا مي‌زد و آن‌ها براي حفظ جان خود فرار مي‌نمودند در حاليكه مي‌دانستند او پيامبر است و فقط عده كمي كنار پيامبر ماندند و جان ايشان را حفظ نمودند. ب. از مسلمات تاريخ شيعه و سني است كه عمربن‌خطاب بعد از سال‌ها همراه پيامبر بودن زماني كه حضرت مي‌خواست وصيت كند و فرمود و بياوريد تا چيزي بگويم كه هرگز گمراه نشويد به رسول‌الله توهين‌آميز كرده گفت اين مرد مي‌گويد و به جاي اطاعت از رسول‌الله نگذاشت ايشان مطلب خود را بگويد در حاليكه علم داشت به اين‌كه او رسول‌خدا است. ج. ابوبكر خليفه اول مي‌دانست كه خداوند پيامبر را حفظ مي‌كند اما نگران بود و پيامبر به او فرمود: «لاتحزن : غصه مخور، اندوهگين مباش». پس علم تنها موجب عمل نمي‌شود بايد قلب هم مؤمن باشد و مرتبه ايمان بعد از علم قرار دارد. ۳. شجاعت و فداكاري يك ارزش اخلاقي و از صفات عالي انساني است مگر نه اين است كه مسلمانان علم دارند كه قرآن كريم بهترين كتاب و براي آن‌ها است اما زماني كه ايمان داشته باشند ملاك برتري شناخته مي‌شود قرآن مي‌فرمايد: ( اَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ) : شما به مراتب عالي مي‌رسيد اگر از مؤمنين باشيد. پس ملاك عالي‌بودن و برتري ايمان است نه علم تنها. بنابراين فضايل اخلاقي فقط متكي به علم ظاهري يا علم غيب نيست و علي‌بن‌ابي‌طالب در عمل نشان داد كه چرا حضرت رسول اكرم در يوم انذار او را به مقام وزيري و وصي و خليفه بودن خودش معرفي نمود و خداوند مقام خلافت يا امامت را براساس شايستگي‌هاي ذاتي اعطا مي‌كند (نه براساس رأي مردم) نكته مهم‌تر اين‌كه قرآن كريم اين عمل حضرت علي را مي‌ستايد و در مورد خوابيدن ايشان در بستر پيامبر مي‌فرمايد : ( وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ): و از مردم كسي است كه در طلب رضاي خدا از جانش مي‌گذرد [چون علي در بستر پيامبر] و خداوند به بندگان مهربان است. 📚برگرفته از کتاب پاسخ ( نقد و بررسی شبهات وهابیت آل سعود ) 🔅حضرت استاد آیت الله وفــســے 🆔 @bayyenat110
🌸🌸🌸🌸🌸 🌷فرمایشات گران سنگ استاد درباره چرایی عدم دیدار مردم با وجود نازنین امام زمان (علیه السلام): ﷽ یکی از مهم ترین نکاتی که درباره -علیه السلام- در خور توجه می باشد، مسئله عدم بهره برداری شیعیان و عامه ی مردم از وجود مقدس ایشان است. بدین جهت از قدیم مورد بحث بوده که با اینکه خداوند، چنین موجود مقدسی را برای بشر قرار داده است و عامه ی مردم، خصوصاً شیعیان باید از وجود ایشان مستفیض می شدند، امّا چرا از این وجود مقدس نمی توانیم خوب استفاده کنیم. در این باره، سه فرض می تواند مورد بررسی قرار گیرد: یکی بدین جهت که این منع از ناحیه خداوند صورت گرفته باشد، دیگر اینکه از ناحیه شخص امام زمان -علیه السلام- منعی باشد، و یک جهت اینکه مشکل و مانع، از ناحیه خود مردم است. در مورد خداوند متعال می دانیم که همیشه اولیاءش را برای هدایت مردم قرار داده است و از منت های الهی بر مردم این می باشد که پیامبرانی را مبعوث نموده و امام را برای هدایت بشر قرار داده است. بنابر این هدف خداوند از ارسال رسل و هدایتگران طبق آیات شریفه مانند (لکل قومٍ هاد) و... این است که مردم به مقامات اعلیٰ و درجات رفیع خودشان برسند. پس در مورد خداوند بی معناست که منع از ناحیه او باشد. درباره حضرت -عج- می دانیم که ایشان محض خداست. بنابر این وقتی خداوند ایشان را قرار داده تا مردم از وجود حضرتش استفاده کنند، بخلی در ساحت مقدسشان وجود ندارد که مانع شوند و خلاف مأموریت الهی خودشان عمل نمایند. و امّا فرض سوم که با توجه به اینکه فاعل در فاعلیتش تام می باشد، لاجرم باید گفت: قابل در قابلیتش تام نمی باشد، و این همان نقطه ضعفی است که ماها داریم. حال عده ای از مردم از روی جهالت، عده ای به سبب ظلم، عده ای هم از باب اما افرادی که متدین و حزب اللهی هستند، با اینکه در رحمت باز بوده و آنها نیز آگاه هستند و نسبت به امام -ع- علاقه مند نیز می باشند، با این حال می بینیم باز هم بی بهره اند. معلوم می شود که ما اعمالی انجام می دهیم که با اینکه مقتضای علت را دارا هستیم -با توجه به اینکه در علت تامه، باید شرایط موجود و موانع مفقود باشد- شرایطش را داریم، اما مشکل اینجاست که موانعی نیز داریم. پس علت، تامه نیست. مانع همان گناهان ماست. اگر کسی می خواهد از چنین وجود مقدسی استفاده کند، باید حقیقتاً نماید. باید دانست که هرگونه عمل باطل، فکر یا باطلی یا غفلت در اعمال یا بی تفاوت بودن، گناهان کوچکی که به چشم نمی آیند، همگی مانع بوده و سبب محرومیت خواهند شد. من باب مثال، روایتی داریم که شخصی می خواست به حضور معصوم -علیه السلام- برسد، امام قبول نکردند. آن شخص به دربان خانه امام -ع- گفت که به آقا عرض کنید که من فلانی هستم. دربان گفت که از اتفاق امام -ع- فرموده که شخص تو را راه ندهم. این شخص بسیار گریه کرده و غلام امام را شفیع قرار داد که اجازه ورود پیدا کند تا حداقل، علت این مسئله را جویا شود، وقتی وارد منزل امام -ع- شد، امام -ع- مانند همیشه احترامش نکرد و به او فرمود: یادت هست که در یکی از شب های گذشته به زنی قرآن تدریس می کردی؟ -گفت بله جلسات قرآن ما همیشگی است. حضرت فرمود: یادت هست که تو چیزی گفتی و با هم خندیدید؟ -جوابی نداده و سکوت کرد. حضرت فرمود: چه معنا دارد که یک مؤمن با زن بگو و بخند داشته باشد؟ همین مقدار کفایت می کند که دیگر به دیدار ما نائل نشوی. بنابر این گاهی اوقات بعضی از گناهانی که برای ما عادی شده، اگر چه کوچک باشد، ما را محروم می کنند. به همین خاطر در عین حالی که افراد ظالم، فاسق و... از وجود حضرت محروم اند، ما نیز محروم هستیم. بله امکان دارد که گناهان آنها بسیار بزرگ و گناهان ما، بسیار کوچک باشد، اما علت ناقصه، یکی باشد یا بسیار زیاد ، فرقی نمی کند. چون وقتی علت، تامه نباشد، در محرومیت و عدم آثار با هم مشترک اند. بنابر این نمی توان گفت چون فقط من یک عیب دارم ولی فلانی صد عیب، چرا هر دو محروم هستیم؟. بنابر این، اگر انسان توفیق پیدا کند که حقیقتاً استغفار نموده و کند، از کسانی که توفیق زیارت حضرت نصیبشان شده نقل شده است که، اگر شما خودتان را بشکنید، ما به دیدن شما می آییم. اگر می خواهیم توفیق به دست آوریم، نباید اجازه دهیم این وضعیت ادامه پیدا کند. باید وظایفمان را به خوبی انجام داده و نسبت به گناهان و غفلت ها، با دقت و مواظبت، تلاش بر ترک داشته باشیم. اگر این زمینه ها فراهم شود، البته خداوند را می پذیرد و انسان توفیق پیدا می کند که از وجود نازنین حضرت حجت -عج- که عین و هدایت است، استفاده کند ان شاءالله 🍁 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...
⭕️ پست اوّل ﷽ جناب اقای دکتر سروش با توجه به تلاش حضرت عالی برای فهم عمیق تر معارف اسلامی، خصوصاً الهی، سؤالاتی را که از فرمایشات و نامه نگاری های شما، برای این جانب به وجود آمده، خدمتتان عرضه می نمایم؛ باشد که مورد عنایت قرار داده، برای روشن شدن حقیقت و راهنمایی بنده پاسخ بفرمایید. مقدمه اول: در مسئله وحی، موحی و موجد وحی(ذات الوهیت ) و مخاطب (زنبور عسل یا مادر حضرت موسی -ع- یا خود حضرت موسی -ع- و پیامبر اسلام (ص)) و محتوای وحی(قرآن یا و یا عسل سازی و...) از ارکان مهم سه گانه آن می باشند و حضرت عالی به مسئله نزول و بشر بودن پیامبر -ص- و معلم بودن ایشان و مقام حقیقه و رقیقه بودن محتوای وحی نیز تذکر فرمودید. مقدمه دوم: ذات الوهیت، را برای بشریت از باب رحمانیت مطلقه، به واسطه بشری از نوع خود آنها منت گذاشته و این از ضروریات عقل و نقل است و هدایت، اگر همراه با احتمال خطا یا جهالت یا محدودیت و...باشد، دیگر هدایت نیست. (و هدایت بشر شامل تمام و و و... می باشد) مقدمه سوم: ذات اقدس الهی عین حقیقت و علم است و هم او بشری را برگزیده، تا به آن یگانه کم نظیر حقایق را آموزش دهد و در مرحله اول او را هدایت کند و در مرحله دوم، به واسطه حضرتش، بشریت را هدایت نماید و معلم و راهنمای کاروان و سید پیامبران قرار دهد. نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای کاروانند و ز ایشان سید ما گشته سالار هم او اول هم او آخر در این راه 🔘 ادامه مطلب را در پست بعدی ملاحظه نمایید... 🆔 @bayyenat110