eitaa logo
بذل الخاطر
934 دنبال‌کننده
901 عکس
1 ویدیو
11 فایل
کانالی جهت صید و بذل برخی عبرتها، خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین. و کارگاهی برای تمرین طرز نگاه های جدیدتر و عمیقتر دینی با سبکی غیر رسمی. هدف ثبت افکار است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @ghorba :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
👈البته یک سری کشورهایی هم مانند کره شمالی و کوبا با تکیه بر شوروی تسلیم نشدند! ولی خطر خاصی برای آمریکا نبودند! بیشتر کارشان تلاشی مضحک و حرکتی مذبوحانه مینمود! 👈بلکه فرصتی برای آمریکا بودند تا با محاصره ی همه جانبه ی آنها و تحریم آنها این کشورها را بسان نمادهایی عقب مانده از زندگی منهای الگوهای آمریکایی تبدیل کنند! مقاومت اینها خودش نوعی تبلیغ آمریکا شد! 👈دیگر جهان در دست اینها بود! فعّال ما یشاء بودند! دیگر مقاومت در برابر این امپراطور جهانی معنایی نداشت! همه تفوّق و برتری آمریکا و دنیای آمریکایی را پذیرفتند! 👈کاپیتالاسیون را باید از این منظر نگریست! اینکه این قانون کاشف از چه عظمتی برای آمریکا در آن دوران و چه حقارتی برای کشورهای دیگر بود! قانون کاپیتالاسیون در واقع پذیرفتن عمق این حقارت در برابر آمریکا بود. 👈همان آمریکایی که در ایران چندی قبل از آن با کودتای ۲۸ مرداد اوج نفوذ خود را نشان داده و به نوعی فهمانده بود دیگر زمان انگلیس و شوروی گذشته! عصر غارتگری او رسیده! شهر خالیست ز عُشّاق بُوَد کز طَرَفی مردی از خویش برون آید و کاری بکند کو کریمی که ز بزمِ طربش غمزده‌ای جرعه‌ای دَرکشد و دفعِ خُماری بکند 🔴اما خداوند عبد صالحش خمینی کبیر را برای مبارزه با این دیو جدید که دیگر همه بشر تسلیمش شده بود را مبعوث کرد! 📖«وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَريمٌ * أنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمينٌ * وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبينٍ» 👈رفقا هر از چندی سخنرانی امام خمینی در زمینه قانون کاپیتلاسیون که در ۴ آبان سال ۴۳ بیان شد و منجر به تبعید ایشان در ۱۳ آبان بود را گوش کنید. 👈این خشم مقدّس در آن سخرانی اوّلین خروشهای آتشینی است که به صراحت دشمن بشر را آمریکا معرّفی کرد و رسما امام راحل ما با مخالفت تاریخی خود با کاپیتلاسیون در آن سخرانی عجیب و غرّاء به تنهایی پنچه در پنجه ی آمریکا و اسرائیل انداخت. 👈این سخنرانی را بارها و بارها و هر از چند بار گوش کنید! تا متوجّه شوید سرچشمه این همه ماجراها از کجاها نشئت گرفت. چه خشم نورانی و آتشینی. چه انقلاب عظیمی که دم به دم جلوه های نوینی گرفته و جلو آمده است. 👈درس بزرگ امام امّت به جهان درس مقاومت و شروع مبارزه با این دیو بزرگ بود! ایران اسلامی روحی در جهان بدون روح بود! آمریکا بشریت را با ترس قبضه کرده بود که با نفس مسیحایی امام خمینی که به حقّ مصداق لا یخشون من أحد الّا الله ابهت آنها ریخته شد! 🔹ژاندارم بزرگشان را از ایران بیرون راند! حدود ۴۰ هزار آمریکایی در ایران بودند! مگر شوخی است! آری با شروع انقلاب اسلامی ایران و آمریکا رسما پنچه در پنجه ی هم انداختند! 👈با تسخیر لانه ی جاسوسی آنها در ۱۳ آبان دیگر این دشمنی و مبارزه علنی شد! ایران نه تنها ابهت پوشالی آمریکا را در دنیای معاصر شکست بلکه رسما با قطع دست آمریکا از منافع بسیار و سپس حالت تهاجمی به دیگر منافع آمریکا در منطقه و بلکه خصلت الهام بخشی اش به بزرگترین خطر آبرویی آمریکا تبدیل شد! ✋اینها اساسا با آبرو و هیمنه روانی بر عالم حکومت میکنند تا واقعیات!
✅فرق ایران با کشورهایی مانند کوبا و کره شمالی آن بود که یک مقاومت مصنوعی موزه ای نبود! بلکه یک مقاومت و جنگ واقعی و پویا و پیش رونده و الهام بخش را شروع کرد! ✅چشم همه ی جهانیان را به خود دوخت که ببیند سرنوشت این کشور جسور در برابر این ابرقدرت و اربابشان چه میشود! ✅جریان ایران و آمریکا مانند جریان یک روستایی و کدخدای روستا بود که این روستایی یک تنه علیه کدخدایی که همه روستا از او میترسیدند قیام کرده است. همه نگاه میکنند ببینند دارد چه رخ میدهد! آخرش چه میشود! 🔴اما آمریکا چه کرد؟ در ابتدا سعی کرد شاه سقوط نکند که شکست خورد! در ادامه سعی کرد با سفارت خانه اش فتنه گری کرده و حکومتهای دست نشانده را روی کار بیاورد که شکست بدی خورد! با تسخیر سفارت خانه و زندانی شدن کارکنانش آبرویش در جهان رفت! سپس نیرو فرستاد و در طبس باز هم شکست خورد! 👈در ادامه عراق را تحریک به حمله ی نظامی بزرگ به ایران و حمایت همه جانبه از آن و مجبور کردن دیگر کشورها به حمایت از او کرد که این هم ناباورانه شکست خورد! 👈امیدهایش به عناصری داخلی ماندن منافقین و مانند آن هم شکست خورد! ناوهایش را به خلیج فارس آورد و هواپیمای مسافربری ایرانی را زد که شاید دوباره با نیروی ترس روان ایران را در هم بشکند. 👈شروع به ساخت پایگاه در اطراف ایران کرد! به مرور تصمیم گرفت به ایران حمله ی نظامی کند! ابتدا جرأتش را نداشت. با بهانه ی ۱۱ سپتامبر به افغانستان و سپس عراق حمله کرد! ولی به اهدافش نرسید! 👈این هم رفته رفته با پیشرفت صنایع نظامی ایران کاملا شکست خورد! اساسا پایگاه هایش به نقطه ای آسیب پذیر برای او تبدیل شد. 👈خواست اسرائیل را با اندیشه ی نیل تا فراتش به جان ایران بیاندازد که آن هم با تأسیس حزب الله شکست خورد! آن همه ابهت پوشالی خود را پشت بلوکهای سیمانی محصور کرده و در برابر فلسطینیان هم درمانده شد! 👈در افغانستان مفتضحانه بدون دستاوردی متناسب با آن همه هزینه با آبروریزی بیرون رفت. در عراق در نهایت به نفع ایران شد! 👈حالا نوبت آن بود که با سلاح شیطانی جدیدی به نام داعش و دعواها و فتنه های مذهبی به نبرد ایران بیاید! از سوریه و سپس عراق شروع کرد و همه امکاناتش را بسیج کرد تا نقشه اش عملی شود ولی باز هم از ایران اسلامی شکستی خورد که هیچ کس باورش را نداشت. ایران یک تنه سوریه را از چنگال آمریکا در آورد! 🔹آری ایران هر چه جلوتر می آید سر حالتر و قوی تر شده و آمریکا ضعیف و ضعیفتر گشته است! ایران سربازان آمریکایی را اسیر کرد! پهپاد معروف امریکایی را زد! در پاسخ شهادت سردار رشیدمان حاج قاسم عزیز پایگاهش را موشک باران کرد! امری که اصلا در تاریخ آمریکا سابقه نداشت. 👈اصلا وضعیت طوری شده بود که همه به ایران حق میدادند! اینقدر ایران را در این مبارزه سزاوار و دارای شایستگی پاسخ میدیدند. خلاصه دیگر حربه ی نظامی آنها علیه ایران کارایی خود را از دست داد. 👈اخیرا هم با جنگ اوکراین قابلیت نظامی ایران به همه جهانیان ثابت شد. ⚪اما صحنه ی دیگر فرو ریختن ابهت پوشالی آمریکا دستیابی ایران به فناوری هسته ای بود! آن علمی که ناموس آمریکا بود! مدّتها بود که بشریت را به یاد حمله ی اتمی اش به ژاپن ترسانده بود! دید دیگر این اهرمش هم گویا از دست رفته! ایران هر وقت اراده کند فاصله ای چندان تا ساخت سلاح اتمی ندارد. اگر بخواهد سر به سر ایران بگذارد ممکن است تصمیم بگیرد سلاح اتمی بسازد! 👈عربستان را خواست در برابر ایران بزرگ کند یمن پوزه اش را به خاک مالید! ایران یمنی ها را مسلّح کرد. گویا ایران قویتر شد! 👈در طول همه ی این مدّت ایران اسلامی در همه عرصه های علمی، نظامی، اقتصادی، پزشکی و ... نیز پیشرفتهای حیرت انگیز داشت. کتاب صعود چهل ساله را بخوانید! 🔹داستان همینطور جلو آمده و جالبتر میشود! آمریکا دست بردار نیست و ایران تسلیم شدنی نیست! حال آمریکا دست به بزرگترین تحریمهای اقتصادی تاریخ میزند! در کمال ناباوری ایران باز هم دوام می آورد! کوتاه نمی آید! 👈دیگر همه ی جهان پیام این مبارزه ی بزرگ به رهبری ایران را علیه آمریکا دریافته و از جای جای جهان از آمریکای لاتین گرفته تا روسیه و چین و هند و ترکیه و حتّی اخیرا عربستان!!! ... با آمریکا سر مخالفت دارند! 👈آخرین مرحله ی جنگ بزرگ ایران و آمریکا جنگ فرهنگی و جنگ رسانه ای و ادراکی است. جنگی بزرگ با سلاح دنیای مجازی و بمباران ذهن و اندیشه ی ایرانیان! برای به فساد و تباهی کشاندن جوانان ایران! 👈الآن در کوران این جنگ بزرگ قرار داریم! این هم به فضل الهی با پیروزی ملّت مؤمن ایران تمام خواهد شد! 👈آری رفقا ایران اعجوبه ی دنیای کنونی است. منتها باید عظمت آن را درک کرد! همان چیزی که بسیاری از ایرانیان از آن غافلند تا به آن ببالند. در این زمینه حرف بسیار است و فرصت کوتاه ... .
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۶) «بیماری شایع و پر هزینه به نام پیچیده بینی» ✅انسانها به خاطر حبّ نفس و غروری که دارند گاهی به شکل ناخودآگاه دوست دارند مسائلشان را پیچیده ببینید! ✅گویا کسر شأنشان است که خود را در برابر مسأله ای ساده عاجز ببینند! آخر من با این بزرگی و هوش و توانمندی باید مسائلم هم چیز بزرگی باشد! ✅مسائل چون منی باید از درجه ای از پیچیدگی برخوردار باشد که در شأن من باشد! لذا انتظارشان آن است که مسائلشان پاسخهای ساده یا راه حل های ساده نداشته باشد! دنبال پاسخهای پیچیده برای مشکلات بعضا ساده شان هستند! 🔹از همینجا ریشه ی امور بسیاری درک میشود. مثل ریشه ی گرایش بسیاری به رمّالی و امور عجیب و غریب در مورد سرنوشتشان! یا گرم بودن بازار روان شناسی و آسان بودن هزینه کرد زیاد در این زمینه. یا دنبال استاد اخلاق خاص بودن و... 👈در امور علمی نیز سلسله جنبان تکوّن بسیاری از نظریّه ها همین پیچیده بینی هاست! 👈در همین زمینه در بذل خاطر ۹۷ از پدیده ای به نام گران خری یاد کردم. گران خری نیز در فضای پیچیده بینی تنفس میکند! ✋البته مقصودم این نیست که همیشه مسائل ساده است! اگر پیچیده بینی بد است «ساده بینی» هم بد است! واقع بینی خوب است. 👈برخی نیز از آن طرف هنرشان این است که همه چیز را ساده ببینند و به دنبال پاسخی ساده برای همه چیز باشند! آن هم از روی عافیت طلبی یا خام اندیشی و مانند آن است. 👈فعلا غرضم آن است که مسأله ی پیچیده بینی را بیشتر به چشم بیاورم!
😄انسان پیچیده بین زمینه های مبتلا شدن به بیماری شایع خنگی را پیدا میکند! همه مان معمولا به نوعی گرفتارش هستیم! همان چیزی را که به راحتی شاید بتوان حلّ کرد را سخت میکند! 🔴اخیرا یک سیاه پوست مسلمان ایتالیایی به نام «خابی لیم» با ابداع حرکت طنز خاصی که جهانی شده به همین معضل پرداخته! اینکه چطور برخی بی دلیل کارهای ساده را پیچیده انجام میدهند! حالا از آن جنبه ی خنده دارش به مسأله نگاه میکند! 👈ولی چون به یک مسأله ی انسانی و جهانی با زبان اشاری دلالت میکند همه ی انسانها پیام او را درک کرده اند. 👈بنده که واقعا وقتی مباحث علمی را گاهی دقیق میشوم گاهی حسّ همین حالت طنز خابی لیم را پیدا میکنم! میگویم ببین تو را به خدا! چرا اینقدر داری پیچیده اش میکنی! در ذهنم آن حالت طنز خابی لیمی تجسّم میشود! ⚪️رفقا باور کنید بسیاری از مشکلات ما که به شکل غریبی همه ی ما را به عجز آورده راه حلّ بسیار ساده ای دارد! بسیاری از مشکلات اجتماعی انسان با همین دستور «الرفق بالنّاس نصف العیش» قابل حلّ شدن است. بسیاری از مشکلات ما صرفا با عمل به دستور تواضع حل میشود! کنار گذاشتن لج بازی کلید حلّ بسیاری از معضلات لا ینحلّ است! 👈تا آنجا که پذیرش اینکه انسان نیازمند به سرپرست دارد و نیز به یک امام مکمّل و ولیّ صالح دارد و خودش نمیتواند خود و جامعه را اداره کند کلید حلّ مشکلات دنیای معاصر است. 👈این همه ایسمها برای آن است که نمیخواهد قبول کند که بابا من جاهلم! عاجزم! سرم نمیشود! 🔹عرفا نیز با اشاره به همین معضل پیچیده بینی بارها و بارها و با تعابیر مختلف سعی کرده اند به ما بفهمانند که مسأله از جهتی ساده تر از آن است که اینقدر پیچیده دیده میشود! خیلی ساده! اگر هم دشواری دارد از باب سهل ممتنع است! نه ممتنع ممتنع! سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد گوهری کز صدفِ کُون و مکان بیرون است طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد 👈یا به قول آن عارف دیگر: آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم عشق در سینه و ما بیخبران شهریم محمل اندر گذر و دل به خفی می بندیم 👈قرآن کریم یکی از عوامل پیچیده بینی و بلکه پیچیده شدن امور را تکذیب حقیقت میداند. انسانی که به هر دلیلی نخواهد به حقیقت تن دهد عملا به پیچیدگی خواهد افتاد! پیچیدگی ای که به دلیل انسجام حقائق مبتنی بر قانون علیت در امور تکوینی هیچ گاه حل نخواهد شد! بل کذبوا بالحقّ لمّا جائهم فهم فی أمر مریج! ✅آنقدر این آسیب و معضل و بیماری شایع است که گاهی پاسخ های ساده خودش نیازمند نبوغ و خلاقیت شده است! 💡امروز جریانی را میخواندم که اصلا به خاطر همان نوشتن این مطلب به ذهنم خطور کرد! 🔹مطلبی از کتاب خاطرات بنیان گذار کارخانه ی مینو نقل شده که قابل توجّه است. کارخانه ی شکلات سازی سوئیسی به دلیل ایراد دستگاه هایش گاهی بسته ی خالی روانه بازار میکرده است! همین باعث نارضایتی مشتریان و ضرر اعتباری به شرکتشان شده بود! 👈پس از تحقیقات بسیار برای رفع مشکل حدود یک و نیم میلیون دلار خرج کردند تا نوعی وسیله ی لیزری بسازند تا بسته بندی های خالی را اتوماتیک شناسایی کند! 👈از قضا نوع دستگاه های شرکت مینو نیز همان عیب را دیدند دارد! نکند آبروی این شرکت نزد مشتریان برود و ضرر کند! میخواستند پِییِ این یک و نیم دلار را به تنشان بمالند! 👈فردا با هیئت مدیره برای باز دید خطّ تولید رفتند و دیدند یک کارگر ساده پنکه روی صندلی جلوی میز ماشین یکی از کارگران قرار داده! پرسیدند «این برای چیه؟!» گفت: 📖«ماشین گاهی بستۀ خالی می‌زنه، من هم این پنکه رو که تو انبار بود، آوردم گذاشتم سر راه دستگاه که بسته‌های خالی از شکلات رو با باد پرت کنه بیرون! 📖نگاهی به هیئت‌مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده‌بود. به کارگر خلاق که ما را از شرِّ ۱.۵ میلیون دلار خرج اضافی رهانیده‌بود، یک تشویق نامه به‌اضافۀ یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم». 🔻رفقا به نظرتان این کارگر ساده با نبوغ تر و متفکّرتر و دقیقتر از آن همه مهندسان و تیزهوشان و اهل دقّت و نظر و مشورت بود؟! نه نبود! آیا دلش بیشتر از آنها برای این همه هزینه میسوخت؟! نه نمیسوخت! منتها به خاطر اینکه چنان غروری نداشت واقعیت را ساده تر میدید! پاسخ ساده تری هم پیدا میکرد! مبتلا به بیماری پیچیده بینی نبود.🔺
⚪یکی از معانی علیکم بدین العجائز شاید همین باشد. همینها که با فطرتشان حقیقت را بهتر میبینند! غروری ندارند که در پیچ و خم وادی تاریک استدلالها و مجادلات عجیب و غریب گیرشان بیاندازد. قرآن کتاب هدایت برای چنین انسانهایی است! همانها که خوب میفهمند که أفی الله شکّ فاطر السّموات و الأرض! آنهایی که دنبال پیچیده بینی نیستند! به دنبال آب زلال واقعیتند! با فطرتشان با کلام خدا ارتباط میگیرند. 👈گاهی هم چون انسان فکر میکند که حتما مسأله خیلی پیچیده است که دیگران نتوانسته اند آن را حل کند از واقع بینی در مورد آن دور شده و به شکلی دچار بیماری پیچیده بینی میشود! آری پیچیده بینی یک بیماری واگیر دار است! 🔹سالها قبل در مدرسه که بودم معلّممان ماجرای مشابهی نقل میکرد! میگفت ناسا با معضلی مواجه شد! اینکه در شرایط محیطی فضانوردان نمیتوانند از خودکار استفاده کنند! جوهر روی کاغذ نمی آید! بعد از تأمّلات و تفکّرات زیاد و صرف هزینه ی گزاف به یک راه حلّی رسیدند! ولی روسها معضل را اینگونه حل کردند که خب به جای خودکار با مداد بنویسیم! 👈حالا من از صحّت و سقم این نقل خبری ندارم ولی این هم یادآور نوعی نگاه خابی لیمی به امور است. 🔹نمونه ی زنده ی دیگرش در زمان معاصر ما ماجرای پهپادهای ایرانی است! حقیقتا یک درس بزرگ برای جهانیان است! ایران وقتی دید در نبرد تکنولوژی و تسلیحاتی به این سادگی ها حریف این همه تجهیزات دشمن نمیشود با یک تفکّر خلّاق و بسیار بسیار کم هزینه با همین طرز نگاه خابی لیمی ضعف تسلیحات جهانی را به سخره گرفت! 👈با یک پهپاد چند هزار دلاری تجهیزات چندین میلیون دلاری را یا نابود میکند یا به شدّت هزینه ی مقابله با آن را با موشکهای بسیار گران قیمت بالا میبرد! 👈پهپاد چند هزار دلاری در برابر موشکها و تجهیزات میلیون دلاری! این پهپادها به نوعی مصداق هل یتربّصون بنا الّا احدی الحسنیین شده اند!😄 👈یا به هدف میخورند یا با کلی موشک بسیار گرانقیمت ده ها برابر و بلکه بیشتر هزینه بیشتر بر دشمن تحمیل میکنند! آخرش هم یک هزینه ی روحی و استیصال بر روان پریشان دشمنشان مینشانند! 👈اقتصاد جنگ را به شدّت به هم ریخته اند! آن تجهیزات عجیب و غریب پدافندی و راداری را هم با راه حلی بسیار ساده به چالش کشیده اند! جیغ بنفششان درآمده است! ✔خلاصه آنکه مواجهه فطری با مسائل داشته باشیم! سعی نکنیم مدام آنها را به پیچیدگی های ذهنی مان ارجاع دهیم! پیچیده بین نباشیم! گاهی این را بررسی کنیم که نکند مساله را پیچیده دیده ایم یا دیده اند! این را همواره فرضیه ای مهم برای بررسی بدانیم! واقعا این خطر را جدی دیده و مراقبه ای در زمینه ی پرهیز از افراط و تفریط در این زمینه یعنی پیچیده بینی و ساده بینی داشته باشیم.
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۷) «کار، صندوق ذخیره ارزی توسعه انسانی» «ملکه ی کار کردن» ✅مشکل بسیاری از ما برای رشد و توسعه در امور دنیوی و أخروی این است که پس انداز نداریم! قلّک وجودمان خالی است! ✅صندوق ذخیره ی ارزی وجودمان موجودی اش اندک است! سرمایه ای نداریم تا به کار زده و توسعه ای بدهیم! توسعه سرمایه گذاری میخواهد! ✅ولی از چه چیزی خالی است؟! از آن حالت نفسانی که از کار در گاوصندوق وجودمان ذخیره میشود! از آن عصاره ی فشرده شده ی بسیار ارزشمندی به نام عصاره کار! 🔻کار چیزی نیست که آثارش در وجود ما از بین برود! مسأله خیلی بالاتر از این حرفهاست! از این کار کردنها و سختی ها یک اثری در وجود انسان ته نشین میشود که آن را «ملکه ی کار» مینامم🔺 ✅کار پرورشگاه اراده و عزم است! کار ورزش روح است! کار نوعی ریاضت است! سرمایه و دارایی وجودی برای اقدام است. انسان را بزرگ میکند! باعث رشد انسان است. کار به انسان کمک میکند که عنان خودش را به دست بگیرد! اراده اش را تقویت میکند! کار باعث شکوفاتر شدن روح است. 👈معمولا انسانهایی که واقعا اهل کارند کم خرج تر و کم توقع تر هم میشوند! قلیل المؤونه و کثیر المعونة هستند. با نشاط تر میشوند! 👈به عالم خوش بین تر میشوند! سالمتر هستند! کمتر اهل نق زدن هستند. کمتر تمایل به توجیه کردن دارند. 👈دیر خسته میشود و جنس خسته شدنش فرق دارد! خستگی لذّت بخش و دارای روح و نشاط! تنبلی هم خستگی دارد ولی خستگی مردگی و تاریک!
👈انسان اهل كار برخلاف تنبلها معمولا زمینه مؤدّبتر بودنشان بیشتر است! فطرتشان سالمتر است! اطرافیانشان از آنها راضی هستند. دیگران به خیرش امیدوار میشوند؛ واسطه فیض میشود: «طوبی لمن أجریت علی یدیه الخیر» میشود! 🔴باید از کودکی والدین بچه ها را به کار وادارند! یکی از بزرگترین ارثها برای فرزند همین است! باید همه این را بدانند و آن را مهم تلقی کنند. اینکه او را اهل کار بار بیاورند! اینکه کار کردن را برایش تبدیل به یک عادت کنند! اینکه او را سوار و مسلّط و مهیمن بر کار کنند نه آنکه کار سوار او باشد! او باری بر دوش کار باشد نه کار باری بر دوش او! 👈تنبل بار نیاورند! از کار کردن بدش نیاید! رنجش نیاید! طوری شود که از بیکاری رنج بکشند! اصلا رهایش کنید یک کاری را دست بگیرد! 👈برخی از اقوام ما اینطوریند! چقدر به خاطر همین خصلتی که از کودکی اینطور بار آمده اند منشأ برکات برای خود و دیگران شده اند! چقدر مشکلات را حل میکنند. 👈به قول یکی از بزرگان کار خودش یک نعمت بزرگی است. باید به استقبال آن رفت! شکرش را به جای آورد! نباید از آن فرار کرد! خودش رزق انسان و باعث رشد اوست. 🔹یکی از معضلات انسان مدرن در زمان ما رفاه گرایی و فرهنگ تنبلی است! آنقدر این تکنولوژی ها وارد زندگی ما شده اند که اراده ی ما را ضعیف کرده اند! ما را تنبل کرده اند! تنبل واژه ی خوبی نیست! گاهی خیلی عمق زشتی اش را نشان نمیدهد! تنبلی یعنی خسارت دنیا و آخرت! ⚪نوع زندگی در قدیم که در آن خبری از این رفاه حد اکثری و زندگی ماشینی نبود به صورت خود به خود انسان را تا حدودی اهل کار بار می آورد! دیگر در مکتب و محیط تحصیل علم نیازی نبود که بچه ها را اهل کار بار بیاورند! ولی امروزه که دنیا عوض شده یکی از وظایف والدین و سپس آموزش و پرورش آن است که برنامه ریزی کند بچه ها اهل کار بار بیایند! کار به مثابه کار! نه به مثابه یک تفریح ساده! 👈یکی از ارکان پرورش اهل کار بار آوردن بچه هاست! لااقل در زمان ما که اینقدر زمینه های کار تضعیف شده آنها را اهل ورزش بار بیاورند! قدیم ورزش به این صورت معنایی نداشت. ولی امروزه ورزش کردن خودش موضوعیت پیدا کرده است. 🔹رفقا وقتی کاری پیش آمد به استقبالش بروید! اذا رأیتم الکار مقبلا فقولوا مرحبا بشعار الصالحین😊 حرص نخورید که وقتتان تلف میشود! خودش نوعی ریاضت است! ذکر بگویید و کار کنید! از بیکاری بیزار باشید! بدانید در نهایت به شما آسیب میزند! نوعی پس رفت است! 👈خود من اعتراف میکنم از بچگی به دلایلی در این زمینه مشکل دارم. الآن هم آثارش را میبنیم! ای کاش هر چند در یک برهه یک انسان سختی کشیده اهل کار مانند روستایی ها بودم! بنایی میکردم. رنج کار را میچشیدم. 👈حالا سابقا خدمت سربازی طوری بود که آدمها را بزرگ میکرد! اهل سختی و ریاضت و کار میشدند! ولی الآن آن را هم نسل کنونی تجربه نمیکنند! ⚪مادرم یک انسانی است که در روستا بزرگ شده است. اهل کار است. از آنهایی که به قول خودش درختان آن طرف روستا را با سطل میرفته آب میداده! از آنهایی است که یک تنه شاید بتواند یک مهمانی صد نفره را سامان بدهد! کاری که ۱۰ تا از مردان امروزی گاهی سختشان است! 👈اصلا آرام و قرار ندارد! مدام دنبال این است که به بهانه ای کاری کند! از راحتی رنجیده میشود! از کار لذّت میبرد! یا میشورد یا میروبد یا گیاهان را مرتّب میکند یا دستمال میکشد یا ترشی درست میکند یا ... . 👈شاید سَرَش از همه ما از جهتی شلوغتر باشد. این همان است که آن را «ملکه کار کردن» مینامم. انصافا وقتی این ویژگی برجسته ایشان را میبینم تازه میفهمم بشر امروزی چقدر تنزّل کرده است! 👈از انسان چقدر کار بر می آید! چقدر میتواند اهل اقدام باشد! تازه میفهمم چه سرمایه ی بزرگی از کودکی در وجودش پس انداز کرده است! همان سرمایه ای که اگر توفیق و بصیرتش باشد میتوان از آن استفاده ها کرد! آن را در راه های مهمی خرج کرد! ✔آدمی وقتی ملکه ی کار کردن داشته باشد دیگر نصف راه را رفته است! دیگر باید به او گفت و به او یاد داد که چه کار کند! اصل کار را خودش دارد و فقط نوع کار را باید یادش داد! ملکه ی کار نیروگاه رفتار و اقدام و عمل است. همانجا که انرژی فعالیتها قرار است از آن تأمین شود. 👈ولی اگر ملکه ی کار نباشد هم در اصل کار کردن مشکل داریم و هم در نوع کار کردن! بلکه معمولا چون در اصل کار کردن مشکل دارد و تنبل است ذهنش شبهاتی در نوع کار هم به شکل غیر عادی وارد میکند. سلسله جنبان بسیاری از نظریه ها تنبلی است! 🔹نسبت ملکه ی کار با نوع کار مانند نسبت ملکه ی مطالعه با نوع مطالعه است. گاهی به برخی از دوستان میگویم اوایل تحصیل و طلبگی سعی کنید ملکه ی مطالعه را پیدا کنید! خودتان را عادت بدهید به مطالعه! مثلا با مطالعه ی کتب تاریخی و رمانها شروع کنید که وقتهای آزاد برای خودتان نگذارید!
👈اگر خسته شدید تنوّع مطالعاتی بدهید! اصلش را رها نکنید! فإذا فرغت فانصب باشید! در مورد کار هم همینطور است. 👈البته یکی از دلایل ضعف قابل توجّه مطالعه در نسل جدید همین تنبل بار آمدن و ملکه نشدن کار در تربیت آنهاست! 👈چون مطالعه کردن خودش نوعی کار است. کسی که اصل کار کردن برایش جا افتاده است راحتتر گاهی میتواند نوع و مصداق آن را مطالعه قرار بدهد! 👈کار را باید تبدیل به یک فرهنگ کرد! مطالعه را هم باید تبدیل به یک فرهنگ کرد! تحقیق و پژوهش را هم همینطور! 🔸«بدن المؤمن منه فی تعب»🔸 یکی از علامات قطعی انسان مؤمن بر اساس روایات صحیح همین اهل کار بودن انسان و تنبل نبودن اوست! «بدنُه منه فی تَعَبٍ و النّاسُ منه فی راحة». 👈مرحوم کلینی در «باب کراهیة الکسل» روایات مهمی در این زمینه آورده است. «عَدُوُّ الْعَمَلِ الْكَسَل‏» یعنی چه؟! 👈یعنی همین که تنبل بار آمده ای و دارایی کارت در انبان وجودت کم است باعث میشود دشمنی درونی داشته باشی! نتوانی دست به کاری مهم بزنی! اقدام کنی! 👈از همین روی به مطلوب نمیرسی! عاجز که شدی فقیر می مانی! «إِنَّ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَيْنَهُمَا الْفَقْر». 👈اصلا مسأله بالاتر از اینهاست. به نقل محمد بن مسلم در روایت صحیح از امام باقر علیه السلام اساسا اگر کسی اهل عزم و کار بار نیاید امتدادهای سنگین آخرتی برایش به بار خواهد آورد! 📖«إِنِّي لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ أَوْ أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ كَسْلَاناً عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ‏ أَكْسَلُ‏» 🔹یکی از دلایل دین گریزی و بلکه دین ستیزی در زمان ما تنبلی انسانها و رفاه گرایی آنان است. اهل کار بار نیامده اند! سختشان است وظایف دینی را انجام دهند! آخر نماز صبح بلند شدن خودش نوعی ریاضت است. اوّل وقت نماز خواندن ریاضت است. نوافل خواندن ریاضت است. روزه گرفتن ریاضت است. حجاب داشتن ریاضت است. اینها را انسانهای تنبل نمیتوانند! ✅یکی از دلایل بی حجابی در زمان ما همین تنبل شدن زنان است. بگذریم که این رشته سری دراز دارد ... ⚪خلاصه اش کنم! میخواهم چه بگویم؟! خود کار کردن و سختی کشیدن موضوعیت دارد. تنبلی خیلی مهلک است. یکی از ارثهای گرانبهای والدین و نظام پرورشی به فرزندان آن است که آنها را اهل کار بار بیاورند! 👈میخواهم بگویم کار کردن یک عصاره ای دارد که در انبار وجودمان ذخیره میشود! یک دارایی برای ما ایجاد میکند که بعدا میتوانیم با آن به تجارت کمالات بپردازیم!
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۸) «تحلیلی اخلاقی از صحنه های وحشیانه حمله به جوان بسیجی» «سرّ بی رحمی لشگر عمر سعد!» 🔵صحنه های حمله ی وحشیانه برخی از وحوش انسان نما را به یکی از بسیجیان مظلوم دیدم. شاید بیش از ده نفر مانند گرگ و کرکس و کفتار به او حمله میکردند! پاهایش را کشیده و با آجر و چاقو و هر چه داشتند به او حمله میکردند! خدایا چه میبینیم؟! اینها هیچ رحم و مروّتی ندارند؟! چرا اینطور شده اند؟! 👈بعدا صحنه ی بازداشت اینها را که دیدم مانند موش بودند! انسانهای ضعیف و ترسو و... 👈سابقا این پدیده را در بذل خاطر ۲۳۲ تحت عنوان مفهوم تقوای دشمنی توضیح دادم. 💡به ذهنم خطور کرد جنبه ی دیگر این پدیده را به چشم بیاورم! آن هم تحت مفهوم شکوفا شدن شقاوت! انسان همانطور که استعدادهای خیرش میتواند شکوفا شود استعدادهای شرّش هم ممکن است گاهی شکوفا شود! شقاوتش گُل کند! ✋آیا میشود از این صحنه ها ورای تعجّب و ناراحتی درسی هم برای خودمان بگیریم؟! آری میشود! ⛔اینها صحنه هایی است که میتوانیم با اوج رذالت و پستی نفس خودمان آشنا شویم! همان نفسی که اگر پایش بیافتد ما را به این فجایع هم خواهد کشاند! ⛔اینها که اینطور وحشیانه سنگ میزنند و چاقو میزنند و میکشند خود ماییم! خود نفس خبیث خفته در درون همه ی ماست! همان قابلیت تاریک نهفته در درون تک تک ما! ⛔همان درّه های مهلکی که در درون همه ی ما وجود دارد که باید مراقب باشیم به آنها سقوط نکنیم! آری اینها صحنه هایی ترسناک از تئاتر نفس خود ماست! او ز سرماها و برف افسرده بود زنده بود و شکل مرده می نمود! اژدها کز زمهریر افسرده بود زیر صد گونه پلاس و پرده بود!
👈رفقا این همان نفس خود ماست که زنده شده است! صحنه را اینطوری ببینیم تا درس بگیریم! تا از خودمان بدمان بیاید! 👈این همان نفس خبیث خود ماست که آفتاب گرم در بغداد ابتلائات آن را بیدار کرده! بندها بشکست و بیرون شد ز زیر اژدهایی زشت غران همچو شیر 🔹مولوی چه خوب این حقیقت را درک کرده و به ما تعلیم داده! نفس را به حجّاج خون ریز تشبیه کرده است! به تعبیر او بنیاد فرعونی در همین نفس خود ماست! ⚪رفقا انسان موجود عجیبی است! عجیب ترین مخلوق آفرینش است! همه عجایب عالم یک طرف اعجوبه ی انسان طرف دیگر! گاهی انسانی که حتّی دلش نمی آید به مورچه ای آسیب بزند و آن طور به حیوانات علاقه میورزد دقیقا همان انسان در صحنه ی دیگر انسانی را ظالمانه وحشی تر از هر پلنگ و کفتار و کرکسی میدرد؛ زهر آگین تر از هر مار و عقربی به او نیش میزند! 👈در درون هر کدام از ما موجودی خطرناک خفته که خطرناک تر از هر خطری است! همان چیزی که در فیلم سینمایی دنیای پای به خوبی تصویر شده! در بذل خاطر ۱۴۸ آن را توضیح دادم! 👈همانکه به تعبیر رسول رحمت و مهربانی دشمن ترین دشمن انسان است! دشمنی درونی! همانکه اولیاء الهی با ناله و چشمانی گریان از درگاه خداوند متعال طلب میکرد که لحظه ای و طرفة العینی خداوند متعال آنها را با این موجود ترسناک تنها نگذارد! 📖«رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ‏ أَبَداً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ لَا أَكْثَر» 👈هیچ رحم و مروّتی در ذاتش نیست! جنسش از شرّ ناب است! حتّی اگر پایش بیافتد به عزیزترینهای خودش نیز رحم نمیکند! معدن شرّ و شرور است! هر کاری از او بر می آید! 👈خدا نکند بر فطرت نوری انسانها غلبه کند! خداوند متعال معمولا نمیگذارد بندگانش اینگونه مقابل این موجود بی رحم کاملا بی پناه رها شوند. 👈معمولا صحنه طوری چیده میشود که این اژدها کاملا نتواند بیدار شود! همان لحظه ی خطرناکی که اگر فقط یک آن محقق شود هر شرّی از انسان سر میزند! 👈همان لحظه ای که انسان دست به جنایتها به خودش و دیگران میزند! همان لحظه ای که از این نفس خبیث شروری هولناک شراره میکشد! همان شراره های شروری که رسول اکرم همواره در خطبه ی نمازهای جمعه از آن به خدا استعاذه میکرد: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا». 🔹آری رفقا هر کدام از ما این حجاجها و اژدها در درونمان داریم! هنوز خودمان را نشناخته ایم! گاهی اندکی هنگام خشم یا شهوت و مقام پرستی و مانند آن بیدار میشود! ولی قابلیتش خیلی بیشتر از اینهاست! باید همیشه از آن ترسید! از شرورش به خدا پناه برد! 👈بغداد نفس ما نیز شهری پهناور و آفتابش هم بسیار گسترده است! یک بخش از شهر بغداد منطقه ی غضب است! بخش دیگرش منطقه ی عقیده است! بخشی دیگر منطقه ی اجتماع انسانهاست! و... . ⚪بحثمان این بود که چرا اینها اینقدر وحشیانه به این جوان بسیجی حمله کردند؟! آری این عده که خدا نگاه لطفش را از آنها گرفته بود این اژدها را کشان کشان به آن منطقه ای از بغداد برده بودند که هم آفتاب خشم بر آن میتابید و هم آفتاب عقیده ی تاریک و هم آفتاب کینه و شروری و هم آفتاب جماعت! ✅اجتماع گاهی مُسکِر است! عقل انسان را ضعیف میکند! اشراق نفوس به یکدیگر خودش مسأله ای است! برخی اجتماعات محلّ آمد و شد شیاطین اند! همه جور خطورات نفسانی و شیطانی در آنجا پیدا میشود! 👈آدم باید مراقب این بغدادهای و آفتابهای مهلکش باشد! گاهی نوع اجتماعی که انسان آن را انتخاب میکند آثار عجیبی در بیدار کردن یا خواباندن این نفس خبیث دارد. 👈مخصوصا اگر از قبل زمینه هایی داشته باشد به شکل غریبی اثر میپذیرد! در یک لحظه و به شکل عجیب و غریبی یک دفعه این اژدهای خفته سر بلند میکند! انسان به خودش اجازه میدهد هر بی رحمی و جنایتی را مرتکب شود! 👈این همان لحظه ای است که با نفسش تنها شده! همان لحظه ای که دست رحمت الهی از سرش برداشته شده! 👈دیده اید دانش آموزان وقتی از مدرسه تعطیل میشوند گاهی دسته هایی از هم فکرها با هم راه می افتند! اگر تفکّرات خوبی نداشته باشند خیلی جری و هتّاک میشوند! خیلی غیر عادی! این گوشه ای از گرمای بغداد است که در این جمع تابیده است! 🔹رفقا همه ی شرارتها و جنایتهایی که تا کنون در عالم اتّفاق افتاده به شکل آتش زیر خاکستر در درون خود ماست! خدا نکند باد حوادث و ابتلائات طوری بوزد که این ذغالهای وجودمان را گرم کرده و کم کم وجودمان گُر بگیرد! همه ی انسانها یک شقاوت درونی دارند! همان شقاوتی که ریشه در همین نفس طبیعی ملکی دارد. خدا نکند این شقاوت گُل کند! گُر بگیرد!
⚪یکبار بچه ها خیلی اذیت میکردند. خودم هم خیلی حوصله نداشتم! یک دفعه دیدم در درون مثل یک حیوان وحشی شده ام! ممکن است هر کاری از من بر آید! واقعا از خودم ترسیدم! 👈گویا یکی از آن لحظاتی بود که نسبت به این اژدهای درونی و شدّت خوفناکی آن خودآگاه شده بودم! تازه شاید اندکی فهمیدم اینکه حضرت میفرماید خدایا طرفه العینی مرا با نفسم تنها نگذار یعنی چه! 👈همانکه خداوند متعال با لطف خودش ما را با آن رها نمیکند. مقدمات را جوری نمیگذارد بماند که به دستش بیافتیم! رفقا از خودمان بترسیم! واقعا ترسناک است. 🔹آری یکی از آفتابهای سوزان بغدادی اجتماعات اغتشاشی بر محور باطل است. خدا نکند کسی چنین اجتماعاتی را انتخاب کند! گاهی شبیه الممتنع بالاختیار میشود! این اجتماعات شیطانی عجیب این اژدهای درونی مخوف را بیدار میکند! مستی عجیبی دارد! ظرفی است که آن شقاوت درونی انسانها در آن گُل میکند! هر امر فجیعی از انسانی که خدا دستش را در این زمان نگیرد ممکن است رخ دهد. 👈برعکسش هم هست! اجتماعات رحمانی محلّ آمد و شد ملائکه و اشراق نفوس نوری و خطورات رحمانی است. مانند مساجد و زیارتگاهها و مثل آن! 🔵وقتی این صحنه ها را میبینیم برخی روضه ها را بهتر میتوانیم درک کنیم! اینکه چطور آنگونه در شهر پیغمبر به دختر بزرگوارش جسارت کردند! آیا امکان دارد؟! هنوز هم برای بسیاری مخصوصا از برادران اهل سنّت باور پذیر نیست! این صحنه ها را که میبینیم تا اندازه ای میتوانیم درکش کنیم! 👈هر کس آمد یک سیلی و لگدی زد و رفت! چطور احقاد بدریه و احدیة زبانه کشید! لا یوم کیومک یا أبا عبد الله! تازه میفهمیم چطور ممکن است با آن وجود نورانی کاری کنند که أثخِنَ بالجِراح و بَقِی کَالقُنفُذ شود! 👈تازه فرازهای مقتل را میتوانیم اندکی درک کنیم! اینکه چطور انسان میتواند به این درکات سقوط کند! ⚪رفقا تا قبل از این چندان این فراز از مقتل را که هلال بن نافع نقل میکند را نمیفهمیدم. ولی الآن مقداری برایم روشنتر شد! مرحوم سید بن طاووس در لهوف از هلال نقل میکند که در لشگر عمر بن سعد بودم که یکی فریاد زد ای امیر مژدگانی بده که شمر رفت حسین را بکشد! 👈آخر امام حسین علیه السلام مدّتی با همان بدن مجروح رها شده بود! گویا منتظر بودند کسی برود کار را تمام کند! هلال میگوید من هم جلو رفتم و جایی ایستادم که صحنه را دیدم! یا الله! صلی الله علیک یا ابا عبد الله! 👈دیدم حسین در حال جان دادن است! غرق در خون بود ولی آنقدر نورانی و زیبا بود که این نور و زیبایی من را از فکر در آنچه در حال رخ دادن است باز داشت! 📖«فَوَقَفْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْئَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ» 👈اینجا باز هم در لحظات آخر حسین از این حرامیان درخواست آب کرد! الله اکبر! إنّا للّه و إنّا الیه راجعون! یک حرام زاده ای گفت به خدا سوگند دیگر از آب خبری نیست تا اینکه از حامیه جهنّم سیراب شوی! ✋خدایا میبینی بنده ات را! شاید این صحنه ها را به ملائکة نشان دادی آنگاه که گفتند چرا انسانی را در کره خاکی آفریدی که خود بهتر میدانی فساد راه انداخته و خونها جاری میکند! اگر این درّه ها را دیدند این قلّه را دیگر ندیدند! إنّی أعلم ما لا تعلمون! 👈حضرت فرمود نه من از حامیه نمینوشم! من نزد جدّم رسول الله و در خانه ی او که در مقعد صدق در نزد ملیک مقتدر است خواهم رفت! من از آن آب گوارای بهشتی خواهم نوشید و شکایت شما را هم به ایشان خواهم کرد! ✋نادانها ندانستند که امام حسین با این پاسخ در واقع دست لطفش را از سر این خبیثها برداشت و آنها را تنها و بی یاور در برابر نفس خبیثشان رها کرد! حال که خودتان میخواهید باشد! 👈اینجا بود که گویا همه آنهایی که اطراف امام حسین را حلقه زدند شقاوتشان گُر گرفت! عصبانی شدند! خدا آنها را با نفس خبیث و اژدهای درونشان تنهای تنها گذاشت! 📖فَغَضِبُوا بِأَجْمَعِهِمْ حَتَّى كَأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ فِي قَلْبِ أَحَدٍ مِنْهُمْ مِنَ الرَّحْمَةِ شَيْئا 👈هلال میگوید طوری شدند که انگار خدا در قلب اینها هیچ رحمی قرار نداده! در حالی که هنوز امام حسین حرف میزد سر مطهّرش را جدا کردند! 😭 👈هلال میگوید آنقدر از این بی رحمی اینها تعجّب کردم که قسم خوردم دیگر در هیچ صحنه و امری با آنها جمع نشوم! در گروه آنها قرار نگیرم! ✋خلاصه اش کنم! میخواستم بگویم وقتی این صحنه های وحشیانه را میبینیم، وقتی این روضه ها را میشنویم طوری ببینیم و بشنویم که از خودمان بدمان بیاید! از شرور این نفس خفته به خدا پناه ببریم! نعوذ بالله من شرور أنفسنا!
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۹) «مغالطه خلط مقولات دنیای دیجیتال و دنیای سنّتی» «امروزه آیه ی نفر یعنی دست گرفتن فضای رسانه!» ✅صحنه ی اصلی جنگ امروز بین جنود عقل با جنود جهل جنگ در فضای رسانه است! اگر مقداری در مفهوم «جنگ رسانه ای» دقّت کنیم به یک مفهوم عمیقتر میرسیم که همان «جنگ ادراکی» است. ✅باز اگر مقداری در مفهوم جنگ ادراکی دقیقتر شویم به مفهوم عمیقتری میرسیم که کلید درک ماهیت اصلی نبرد حق و باطل در زمان ماست؛ آن هم مفهوم «جنگ در دنیای مجازی» است. 🔹دنیای مجازی را باید به مثابه یک دنیای نوینی دید که هنوز بسیاری از زوایای آن ناشناخته مانده است! همان دنیایی که بشر امروزی به درون آن سوق داده شده اند! ✋فعلا درگیر وصف حقیقی و مجازی هم نیستیم که کسی بگوید آن هم حقیقی است! مرادمان فعلا روشن است. 👈همان دنیای نوینی که دروازه های آن به روی بشر امروزی گشوده شده است. نوعی زندگی نوین است. نوعی بودن و هستی جدید است. همانکه میتوان آن را «زندگی دیجیتال» نامید! 👈زندگی که در دنیای دیگری به نام «دنیای سایبر» رقم میخورد! دنیایی که گویا در بعدی دیگر قرار گرفته است. 👈این نوع زندگی و دنیای نوین باید به شدّت مورد مطالعات هستی شناسانه و پدیدار شناسانه و معرفت شناسانه قرار بگیرد. 👈شاید بهتر باشد برای رفع سوء تفاهم اینگونه بگوییم که امروزه انسانها عملا در دو دنیای گوناگون زیست میکنند. هر دو هم واقعی و حقیقی هستند. به این معنا که آثاری بر آنها مترتّب است. 👈یکی دنیای سنّتی و دیگر دنیای دیجیتال. هر کدام هم ویژگی های خود را دارد.
👈دنیای دیجیتال دنیایی با ویژگی های نوینی است که در آن انسان جدیدی به مرور میتواند متولّد شود. ویژگی هایی مانند کالایی شدن روابط و گستردگی بدون حدّ و مرز و سلب آرامش و اختیار و جنبه های زیبایی شناختی ویژه و... . 👈آنچه باید به آن توجّه شود آن است که رؤسای دنیای دیجیتال افرادی هستند و این دنیا را به گونه ای طرّاحی کرده اند که مشکلات بسیاری را برای فرهنگ های مختلف به بار آورده است. 👈شاید برخی امورات هم از لوازم طبیعی ورود به چنین دنیایی باشد. جای بحث در مورد آن بسیار است. 🔹اگر در دنیای سنّتی هیچگاه موفّق به تأسیس دهکده ی جهانی نشدند میخواهند چنین هدفی را در دنیای دیجیتال پیاده کنند. در این دنیا دیگر مقولات دنیای سنّتی مانند مرزها و حاکمیتها و نیروهای نظامی و کشورها و قارّه ها وجود ندارد! همه را در می نوردد! 👈اگر ما در دنیای سنّتی جمهوری اسلامی ایران داریم دلیل نمیشود که در دنیای دیجیتال هم توانسته باشیم چنین هویّت و حکومتی تأسیس کرده باشیم! 👈مؤمنین در دنیای دیجیتال هنوز سازمان پیدا نکرده و همینطور پراکنده اند! فضای این دنیا دست فرعونها و طواغیت است. علم کفر و شرک در آن برافراشته است. هنوز در آن انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده! بلکه گاهی شکستهای سختی را هم متحمّل شده است! 💡در چند تظاهرات اخیر که به مناسبت اغتشاشات شرکت کرده بودم به ذهنم مطلبی خطور کرد! آن هم اینکه اصلا این تظاهراتها امروزه چقدر فائده دارد؟! 👈البته قطعا بی فایده نیست. حداقلش این است که مؤمنین همدیگر را دیده و روحیه گرفته و تجدید عزمهای ایمانی آنها میشود. ولی آیا فتنه را میخواباند؟! 💡به نظرم رسید دشوار است که بگوییم مانند گذشته این تظاهراتها هر چند دهها میلیونی باشد فتنه را بخواباند! زیرا اساسا فتنه در دنیای دیجیتال رخ داده است نه در دنیای سنّتی تا پاسخش را در دنیای سنّتی بدهیم! پاسخ اصلی اش را باید در همان دنیای دیجیتال داد! 👈اصلا شاید آنهایی که دچار شبهه شده اند این صحنه ها را هیچ گاه نبینند! صحنه ی اصلی نبرد که در دنیای سنّتی نیست بلکه در دنیای دیجیتال است. 👈اگر قرار است تظاهراتی رخ دهد و قرار است این تظاهرات دیده شود و قرار است اثری بر جامعه بگذارد باید در دنیای دیجیتال رخ دهد! خطوط دشمن در فضای دنیای دیجیتال شکسته شود! انقلابی در آن فضا به وجود آورد! 👈به تعبیر منقول از امیر المؤمنین علی علیه السلام در حکم نهج البلاغة: 📖«رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ‏ حَيْثُ‏ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّر» 🔴باید این مؤمنین و این انگیزه های پاک را در آن دنیا فعال کرد. نه اینکه نه تنها این کار را نکرد و برایش برنامه ی دقیقی نداشت بلکه با فیلترینگ غیر مؤثّر باعث تفرقه بیشتر جامعه و چپیدن و انزوای مؤمنین در گوشه ای از دنیای مجازی مانند برخی پیام رسان های محدود شد! 👈آنچه فعلا بر آن تأکید میکنم آن است که اساسا باید ماهیّت اغتشاشات اخیر را خوب درک کرد! این اغتشاشات یکی از آثار دنیای دیجیتال است. سرچشمه اش آنجاست! 👈اگر در فکر خشکاندن این فتنه هستیم باید در همان فضای خودش پاسخ مناسب به آن بدهیم! جهاد تبیین اینجا را هم میگیرد. 👈برخی هنوز ماهیت این اغتشاشات را درک نکرده اند. گمان میکنند مردم ناراضی هستند! گمان میکنند به خاطر مشکلات اقتصادی است. گمان میکنند به خاطر مشکلات فرهنگی است. آری همه ی اینها اثر دارد ولی اصل چیز دیگری است. 👈دشمن حملات خود را در دنیای دیجیتال با نبرد ادراکی راه انداخته است. اصلا بحث کثرت و قلّت و این بهانه ها نیست! فعلا بمب و موشکها و نیروی زمینی اش را برای تصرّف آشکار سنگرهای زندگی دیجیتال مردم کشور ما گسیل کرده است. 👈بعد از آن میخواهد از آن آثار و امتدادهایی را در دنیای سنّتیمان بچیند! ⚪چند ماه قبل از شروع اغتشاشات جدید که ماهیتش را سعی کردم تا حدودی شرح دهم رهبر عزیزمان در سخنرانی فرمودند امروزه مهمتر از جنگ اقتصادی، دشمن در حال جنگ رسانه ای با ماست. بسیاری یا اصلا نشنیدند یا نفهمیدند! 👈در این اغتشاشات بهتر چهره ی خود را نشان داد. اینکه باید به فکر دنیای دیجیتال مردم هم بود! حاکمیت دینی و انقلاب اسلامی را به این دنیای جدید هم کشاند. دنیایی که تا کنون تقریبا رها شده بود! گویا تنها با سپر فیلترینگ برخوردی انفعالی با آن میشد!
⚪️ویژگی های نبرد در دنیای سایبر و زندگی دیجیتال را باید خوب درک کرد! جنگی است که در آن خطوط دشمن محسوس نیست! معقول است! دشمن در نبرد بزرگ ادراکی جسم و ذهن افراد جامعه ی خودمان را سنگر دشمنی اش قرار داده است. خودش را پشت مردم خودمان و فرزندان خودمان پنهان کرده و آنها را سپر بلای خودش قرار داده است! ✅نبرد ادراکی نوعی نبرد جدید شهری و بلکه خانگی است! 👈آیا آن را میشناسیم؟! آیا برایش آموزش دیده ایم؟! آیا برایش سلاح و موشک ساخته ایم؟! 🔹سابقا خطوط دشمن محسوس بود! سنگرها و خطّ مقدّم محسوس بود! ولی الآن با جنگی طرفیم که خطوط دشمنی و مبارزه معقول است! محسوس نیست! از همینجاست که جنگهای قدیم معمولا باعث اتّحاد مردم یک کشور میشد! ولی جنگ ادراکی در دنیای سایبر چون مرز و ملّیتی هنوز برایش تعریف نشده باعث تفرقه میشود! آیا اینها را میدانیم؟! ⚪️راستش رفقا گاهی گمان میکنم ذهن مسئولین ما برخلاف شذوذی از آنها مانند رهبر معظّم انقلابمان اصلا دنیای سایبر را درک نکرده است! هنوز در همان حال و هوای انقلاب در دهه ی شصت و هفتاد مانده است! همانگونه با مردم برخورد میکند و به فکر دفع فتنه ها هست! 👈هنوز با دنیای سایبر و زندگی دیجیتال و در ادامه نبرد ادراکی آشنایی ندارد. هنوز ماهیت رسانه و جنگ رسانه ای را درک نکرده تا بتواند تصمیم درستی بگیرد! هنوز نفهمیده باید در این زمینه برنامه بریزد! پول خرج کند! سرمایه گذاری کند. 👈هنوز گمان میکنند چون بر حق هستند و حکومت سنّتی را هم در دست دارند و موشک ساخته اند و در حال تلاش برای رفع مشکلات سیاسی و اقتصادی هستند پس باید مردم آنها را قبول کنند! ✋نخیر! اگر در همه ی این زمینه ها هم موفّق باشند میتوانند در دنیای سایبر شکست سختی خورده و در زندگی دیجیتال چهره ای ظالم و مستبد از آنها تصویر شده و منفور شوند! 👈کم کم آثارش در دنیای سنّتی ظهور کرده و زمینه های تزلزل ارکانش مهیّا شود! 👈انصافا مسئولین ما ذهنشان در همان مقولات دنیای سنّتی مانده است. الزامات زندگی دیجیتال نوین انسانها و فضای رسانه ای را خوب لحاظ نمیکنند. گویا فکر میکنند فقط باید نیّت و دلشان پاک بوده و اهل کار و خدمت باشند! ✋نمیدانند فعالیت رسانه ای خودش امروزه نوعی کار و خدمت بزرگ به خلق الله است. ⚪️رفقا انسانها فطرتا مایل به عدالت بوده و از ظلم بدشان می آید. از همینجاست که چهره ی مظلوم چهره ی محبوب است. محبوبیت هم قدرت آفرین است. ولی آیا میدانیم در دنیای سایبری اگر ضعیف باشیم میتوان به راحتی جای ظالم و مظلوم را تغییر داد! 👈طوری کرده اند که چهره ی نجیب و مظلوم نظام اسلامی و روحانیون و بسیج و سپاهیان عزیزمان در کمال ناباوری به چهره ی ظالم برای بسیاری از نسل جوان که در دنیای دیجیتال متولّد شده اند تبدیل شوند! از همین جهت منفور شوند! 👈هیچ میدانیم باید برای اینها فکری کرد؟! هیچ میدانیم دین اساسا سردمدار فرهنگ تبلیغ و رسانه بوده است. 🔻امروزه آیه ی نفر یعنی بازگشتن برای انذار قوم در دنیای دیجیتال و دست گرفتن فضای رسانه! یعنی فتح دنیای سایبر و الهی کردن زندگی دیجیتال. یعنی بسیج کردن مؤمنین و حمایت هوشمند و برنامه ریزی دقیق برای فتح دنیای سایبر! گرفتن این گلوگاه مهم از دشمن. اهتزاز پرچم حقیقت در فضای سایبر!🔺 🔹خلاصه آنکه باید مراقب مغالطه ی خلط میان مقولات دنیای دیجیتال و دنیای سنّتی بود. سعی گسترده ی علمی در هستی شناسی، پدیدار شناسی و دیگر شناسایی های لازم دنیای نوین و شناخته نشده سایبر داشت. 👈جنگ کنونی عمدتا در دنیای سایبر و زندگی دیجیتال انسانها واقع شده! باید پاسخ متناسبی در همین فضا بگیرد! جهاد تبیین یعنی آگاهی به همین نکته که پاسخ جنگ ادراکی که از مظاهر نوین زندگی دیجیتال است را باید با تبیین ادراکی و در همان حوزه داد! 👈باید مردم را در این زمینه آگاه کرد! به آنها ماهیت این نبرد را فهماند. صحنه را برای حضور فعال آنها به شکل هوشمندانه ای باز کرد! برایش هزینه کرد! هر کسی در این زمینه تشکیک کرد کارش را خیانت قلمداد کرد.
باسمه تبارک و تعالی (۲۴۰) «سیره ی اولیاء الهی در زمینه رسانه، سانسور و فیلترینگ» 🔸شعر در زمان جاهلیّت و صدر اسلام دیوان عرب و رسانه ی مهم آنها بود! جنگ رسانه ای و روانی آنها و همینطور دیگر مقولات فرهنگی شان در اشعار رقم میخورد. 🔸هرگز نباید شعر و صناعات مختلف آن مانند مدح و هجو و... و یا حتی خطابه را در عربی با دیگر زبانها مقایسه کرد. 🔸گاهی یک قصیده تاریخ ساز میشد و یا منشأ تحوّلات بسیار میگردید. از این منظر میتوان اثر گذاری شعر را در جامعه ی عرب در آن زمان با اثر گذاری رسانه و دنیای مجازی در عصر کنونی مقایسه نمود. ✅اگر چنین است بررسی و استنباط سیره ی اولیاء الهی در این زمینه حاوی نکات بسیار مهمی برای عصر ماست. 🔹در این زمینه کافی است بدانیم خداوند متعال معجزه ی پیامبرش را از سنخ اعجاز کلامی قرار داد! همان چیزی که جامعه عرب در آن زمان بهره ای وافر از آن داشت و به خوبی و وجدانی میفهمید هم در زیبایی و هم علوّ معانی تباری دیگر دارد! از جایگاهی فوق ملکه ی زبانی بشری نشئت گرفته است. 👈به فرموده ی امام هادی علیه السلام به ابن سکیت ادیب: 📖«إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص فِي وَقْتٍ كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ‏ وَ أَظُنُّهُ قَالَ الشِّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِم‏» 👈یعنی معجزه ی دین ما در آن زمان از سنخ اعجاز هنری و رسانه ای بود! این روایت را که از کلینی نقل کردم مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب با اندکی تفاوت نقل کرده است:
📖«بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْقُرْآنِ وَ السَّيْفِ فِي زَمَانٍ‏ الْغَالِبُ‏ عَلَى أَهْلِهِ السَّيْفُ وَ الشِّعْرُ فَأَتَاهُمْ مِنَ الْقُرْآنِ الزَّاهِرِ وَ السَّيْفِ الْقَاهِرِ مَا بَهَرَ بِهِ شِعْرَهُمْ وَ قَهَرَ سَيْفَهُمْ وَ أَثْبَتَ الْحُجَّةَ عَلَيْهِم‏» 🔹در عظمت اعجاز قرآنی در آن جامعه همین بس که نقل شده یکی از بزرگترین فصحاء و شعراء عرب جاهلی به نام لبید بن ربیعه که اتّفاقا یکی از معلّقات سبعه برای اوست وقتی قرآن را شنید دیگر گفتن شعر را ترک کرد! 👈سالها مشغول تلاوت قرآن شده و در زمان خلفاء رحلت نمود. هر چه از او حتّی خلیفه ی دوّم درخواست کردند که شعر بگوید قبول نمیکرد! 👈نقل شده بعد از اسلام آوردنش تنها این دو بیت را گفت که: زَالَ الشَّبَابُ وَ لَمْ أَحْفِلْ بِهِ بَالًا وَ أَقْبَلَ الشَّيْبُ بِالْإِسْلَامِ إِقْبَالًا الْحَمْدُ لِلَّهِ إِذْ لَمْ يَأْتِنِي أَجَلِي حَتَّى لَبِسْتُ مِنَ الْإِسْلَامِ‏ سِرْبَالا ⚪از قرآن گذشته خود پیامبر اکرم و امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام همه از سرآمدان فصاحت و بلاغت در زمان خود بودند. این ها همه نشانگر اهمیت رسانه های ادراکی و بلاغت و اهمیت کیفیت طرق انتقال پیام در اسلام است. 👈همینطور اولیاء الهی در آن زمان به شعر و شعراء که چنین نیرو و اثر گذاری اجتماعی بسیار بالا و ماندگاری داشت بسیار اهمیت میدادند. 👈شعراء را تشویق به سرودن شعر در سوگ امام حسین علیه السلام کردند. شعرایی که در دفاع از آنها با زبان قدرتمند شعر قیام کرده بودند مورد تأیید ویژه ی آنها بودند! 👈حتّی برخی مانند فرزدق نیز که چندان در تشیّع رسوخی نداشتند نیز اگر شعری در مدح و تبلیغ ایشان میسرودند مورد مرحمت ایشان قرار میگرفتند. 👈اشخاصی مانند حسّان بن ثابت در عصر نبوی صلی الله علیه و آله و یا امثال کمیت، سیّد حمیری، عبدی، دعبل و... در عصر ائمه علیهم السلام از چهره ی بزرگ آن زمان بودند که به دفاع از مکتب حق پرداختند. ✅میتوان اثر آنها را در دنیای امروز با کارگردانان بزرگ هالیوودی و جهانی یا رمان نویسانی در این سطح یا رسانه ها و پیام رسانهای قدرتمند امروزی مقایسه کرد! ⚪یکی از این شعراء بزرگ کثیّر عزّة است. آنهایی که با تاریخ ادب عربی آشنا هستند میفهمند این دست از شعراء چقدر اهمیت داشتند. میفهمند وقتی از کثیّر سخن میگوییم از چه شخصیتی اثر گذاری سخن میگوییم! 👈کثیّر یکی از آن شعراء عاشق عرب است که اشعار بسیاری در مورد معشوقش عزّة سرود! ولی از طرف دیگر از طرفداران بسیار جدّی اهل بیت علیهم السلام بود که با اشعارش قیامی رسانه ای علیه باطل راه انداخته بود. 👈مرحوم سید علی خان مدنی در الدرجات الرفیعة نقل میکند که وقتی کثیّر در زمان امام باقر علیه السلام رحلت کرد زنان که اشعار عشقی او را خیلی دوست داشتند اطراف جنازه اش را گرفتند و حسابی گریه میکردند! 👈در همین زمان دیدند امام باقر علیه السلام که جان عالم به فدای آن وفایش باد آنجا آمد! یک نهیبی به این زنان زده و فرمود: «تَنَحَّيْنَ يَا صَوَاحِبَاتِ يُوسُفَ» آنها را یکی یکی کنار زد و فرمود میخواهم خودم تابوتش را بلند کنم! ای جان عالم به فدای شما! 👈دیدم ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء نقل میکند که حضرت در حالیکه در آن گرما عرق از بدن مبارکشان جاری بود خودشان تابوت را بلند کردند! 📖لَمَّا مَاتَ كَثِيرٌ رَفَعَ جَنَازَتَهُ الْبَاقِرُ ع وَ عَرَقُهُ‏ يَجْرِي‏ 👈امام باقر علیه السلام فربه بودند! عرقشان جاری بود ولی باز هم فرمودند خودم باید این کار را بکنم! ✋رفقا اینها پیام ندارد؟! اینها ارزش جهاد تبیین و اهمیت امر رسانه در منطق اهل بیت علیهم السلام و ارزشمندی مجاهدان بزرگ این راه است 👈اینها یعنی توجه دادن به این مقولات مهم فرهنگی! یعنی عقل رسانه ای! همانکه بسیاری از مسئولان خدوممان ندارند😄 بر اساس همین عقل است که امام صادق علیه السلام همانطور که در رجال کشی آمده تنها بر تعلیم سباحه و رمایه و حدیث به اولاد شیعه اکتفا نکرده و فرمودند: 📖یا معشر الشیعه علّموا اولادکم شعر العبدی فإنّه علی دین الله ⚪دشمنان راه حق نیز از این نیروی شعر و رسانه بر علیه ائمه علیهم السلام استفاده میکردند! حضرات در مواجهه با آن چه میکردند؟ گفتیم اوّلا خودشان بسیار شخصیت رسانه ای از خود نشان دادند. ردّوا الحجر من حیث جاء! شعراء را برای دفاع بسیج کردند! تشویق کردند! گرامی داشتند! گاهی جوائز و صله های بسیار بسیار سنگینی در این زمینه عنایت فرمودند. 👈به عنوان نمونه در اغانی ابو الفرج اصفهانی دیدم بعد از آنکه هشام بن عبد الملک فرزدق را به خاطر میمیه ی معروفش در مدح امام سجاد علیه السلام زندانی کرد حضرت برای او ۱۲ هزار درهم فرستاده و فرمود ما را ببخش که پول بیشتری الآن در دستمان نیست! اگر بیشتر داشتم باز هم میدادم! 📖اعذرنا يا أبا فراس. فلو كان عندنا أكثر من هذا لوصلناك به
👈یعنی چه؟! یعنی اینها ارزش هزینه کردن دارد! باید برای این امور پول خرج کرد! اسرافی در کار نیست. خود عدل و وضع الشیء فی موضعه است. 💡بحث دقیق و گسترده در این زمینه نیاز به تألیف یک کتاب دارد. فعلا تنها آنچه همین الآن در ذهنم هست را مرقوم میکنم. شاید دیگران در این زمینه بحثهای خوبی نوشته باشند که من اطلاعی ندارم. فقط به ذهنم خطور کرد نکته ای در زمینه سانسور و فیلترینگ هم بگویم! 🔴حال میخواهم بگویم نه تنها امر رسانه و پیام رسان و بیان هنری و هر چیزی در این زمینه برای اولیاء الهی بسیار مهم بود بلکه در برابر رسانه ی دشمن هم حساس بودند. بی تفاوت نبودند. بعضا عکس العملهای بسیار جالب توجهی در این زمینه داشته اند. 👈رفقا هیچ میدانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور قتل برخی از شعرایی که شعر در هجو ایشان و اذیت ایشان کردند صادر نمود؟! 👈میدانید در فتح مکّه که امان عام صادر شد چندین تن از این شعرا را اعدام کرد؟! برخی از آنها مانند ابن الزَّبَعری و هُبَیرة بن أبی وهب نیز فرار کردند. ✋این یعنی چه؟! یعنی نوعی برخورد امنیتی بسیار خشن! آنچه امروزه آن را در واژه ای منافقانه به نام تروریسم مینامند! دستور ترور اینها را داد! البته اعلام علنی و عمومی کرد که ترس در دل اینها بیافتد. ⚪یکی از این افرادی کعب بن زهیر است. پدرش زهیر یکی از بزرگترین شعرای جاهلیت و از اصحاب معلّقات سبعه است. کعب نیز شاعری بزرگ و اثر گذار در آن زمان بود! وقتی شنید برادرش بُجَیر مسلمان شده و به مدینه رفته عصبانی شد و اشعاری در مذمّت او و اسلام سرود! حضرت وقتی شعر او را شنید فرمود: «من لقی منکم کعب بن زهیر فلیقتله»! دستور قتلش را صادر کردند! 👈برادرش نیز شعری به او نوشت و به او توصیه کرد مخفیانه به مدینه آمده و توبه کند تا حضرت او را ببخشد! 👈کعب نیز قصیده ی معروف بانت سعاد را که از قصائد ماندگار و قطعی تاریخ ادب عربی است سرود و مخفیانه به مسجد مدینه خود را رساند و آن را در محضر حضرت سروده و امان طلبید! حضرت نیز برده ی معروف خود را به او بخشید! در بخشی از این قصیده میگوید: أُنبِئتُ أنَّ رسولَ الله أوعَدَنی و العفوُ عند رسولِ الله مأمولُ مهلاً هداک الّذی أعطاکَ نافلة الـ قرآن فیها مواعیظ و تفصیلُ لا تأخُذَنِّی بأقوالِ الوُشاةِ و لَم أُذنِب و إن کَثُرَت فیَّ الأقاویلُ لقد أقومُ مقاماً لو یقومُ بِه أری و أسمعُ ما لو یسمعُ الفیلُ لظلَّ یُرعَدُ الّا أن یکون له من الرَّسولِ بإذنِ اللّهِ تنویلُ ... ✋خلاصه اصلا از این خبرها نبود که هر کاری بخواهند بکنند و کسی جلویشان را نگیرد! برخی چیزها دیگر دادگاه هم نمیخواهد تا چند ماه طول بکشد! همانجا حکم اعدامش را صادر کردند که حساب کار دست خودش و دیگران بیاید! ✋البته نمیخواهم بگویم این حکمی مطلق است و در هر حال حاکم مصالحی را مدّ نظر قرار میدهد. ولی نسبت به این امور اصلا نمیتوان بی توجّه بود! ⚪یک مورد دیگر را ذکر میکنم؛ یکی از شعراء بزرگ و از طرفی اشراف و انسانهای تأثیر گذار در زمان جاهلیّت أمیة بن ابی الصلت است. شخصی است که از بزرگان طائف و دارای پیوند خویشاوندی با اهل قریش بود. 👈در همان جاهلیّت راهب عرب شد و با تبعیت از دین حنیفیت خمر را تحریم کرده و بت پرستی را کنار گذاشت. عمری را در جهت دعوت به توحید و وصف بهشت و جهنّم و آخرت گذراند و شعر گفت! 👈عرب او را بسیار بلند مرتبه میدانست! برخی گفته اند منظور از آیه ی «وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ» هموست! نقل شده وقتی حضرت ظهور کرد سوره ی یس را برای او تلاوت نمود و او در پذیرش اسلام مردّد بود! 👈قریش هم برایش خیلی مهم بود که ببیند تصمیم او چیست! او را انسان زاهد و با تقوا و موحّد عرب میدانستند! عرب گمان میکرد اگر هم کسی قرار است پیامبر خدا و دعوت کننده به توحید و پارسایی و آخرت باشد بزرگ زاده و اشرافی مسنّ و پارسا مانند امیة بن ابی الصلت باید باشد! 👈موضع او خیلی مهم بود! مخصوصا آنکه شاعری بسیار بزرگ هم بود! وی به شام رفت تا آنکه جنگ بدر رخ داد! از قضا عتبه و شیبه از کشته های بدر که در چاه افکنده شدند پسر خاله ی او بودند! 👈او وقتی آمد و قضیه را فهمید بسیار عصبانی شده و گفت دیگر اسلام نخواهد آورد! پیامبر نمیتواند اینگونه رحم خود را به قتل برساند! 👈سپس قصیده ای در مذمّت اسلام و تشویق قریش برای انتقام از پیامبر سرود. این قصیده هم خودش بسیار اثر گذار بود و هم شاعرش بسیار مهم بود! ✅حال به نظر شما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با این جنگ ادراکی و رسانه ای جدید چه باید میکرد؟! چه حدس میزنید؟! ✅در اغانی ابو الفرج اصفهانی دیدم که میگوید: «هی قصیدة نهی رسول الله صلی الله علیه و سلّم عن روایاتها»! حضرت روایت کردن و گوش دادن این شعر را تحریم کرد! آن را از جامعه ی آن زمان عرب سانسور و فیلتر کرد!
باسمه تبارک و تعالی (۲۴۱) «این بچه ها را از پوشک بگیرید!» «نقدی بر مطالبه آزادی دانشجویی!» 🔵دو هفته ای درگیر از پوشک گرفتن بچه های دوقلویمان بودیم. بیش از سه سال آزادشان گذاشتیم دیدیم دیگر دارند از این آزادی سوء استفاده میکنند! انگار خیلی از این آزادی خوششان آمده! به روی خودشان هم نمی آوردند!😊 👈دیدیم گویا قصد ندارند مقداری درک کنند که هر چیزی آدابی دارد! گویا از اینکه دیگران از دستشویی استفاده میکنند تنبّهی برایشان پیدا نمیشود! 👈نمیهفمند که باید مقداری جلوی خودشان را بگیرند و خودشان را مدیریت کنند! نمیفهمند که باید مقداری اراده ی خود را تربیت کنند! 👈آخر هر جا و هر موقع که خواستند خودشان را راحت کنند؟! مگه داریم؟! مگه میشه؟!😄 همین شد که دیگر دست به کار شدیم! آرایش نظامی گرفته و یگانی ویژه تشکیل داده و آزادیشان را ظالمانه سلب کرده و سپس مقتدرانه تربیتشان کردیم! 🙏خدا را شکر هنوز زورشان نمیرسد جلویمان را بگیرند و اعتراض کنند و فحش رکیک بدهند یا شکایتمان را به دستگاه قضایی و مجامع بین الملل ببرند! 🔹یکی دو سه روزی زحمتش زیاد بود ولی دیگر یک عمر دعایمان میکنند! بزرگ که شدند میفهمند چقدر دوستشان داشتیم! اگر مقداری اخم کردیم و عصبانی شدیم تا یاد بگیرند این مسأله هم آدابی دارد عین رحمت و مهربانی بود! 📖«لو یطیعکم فی کثیر من الأمر لعنتّم»!
💡به ذهنم خطور کرد یکی از مشکلات این دانشجویان فریب خورده که سخن از آزاد نبودن میزنند و درخواست آزادی پوشش و غذا خوری و مانند آن را دارند همین است! 👈اینها همان کودکانی هستند که قبل از آنکه به دانشگاه برسند هنوز کسی نبوده اینها را از پوشک بگیرد! اراده و انتخابشان را تربیت کند! 👈به اینها بفهماند انسان پروردگار و معادی دارد و موجود مکلّفی است. موجود مکلف احکامی دارد! از این گذشته فرهنگ و هنجارهای جامعه اقتضائاتی دارد! اصلا از اینها بگذریم! بفهماند انسان با دیگر حیوانات فرق دارد! خود انسانیّت آدابی دارد! 👈همانطور که دفع فضولات آدابی دارد دیگر عرصه های زندگی هم آدابی دارد! غذا خوردن آدابی دارد! اوّل ها بچه ها با دست و صورت غذا میخوردند و همه لباسشان را کثیف میکردند! 👈وقت نمیشناسند! تا گرسنه شدند گیر میدهند غذا میخواهیم! این آزادی آیا مورد قبول است؟! کم کم پدر و مادر اینها را تربیت میکنند که بابا غذا خوردن آدابی دارد! زمانی دارد! مکانی دارد! سفره حرمتی دارد! ⚪رفقا یک نکته ای در داستان از پوشک گرفتن بود! این بچه ها با دو سه روز تمرین ادب شدند! یعنی چه؟! یعنی از قبل هم میتوانستند خودشان اینگونه باشند! والدین حقیقت جدیدی را در وجودشان حادث نکردند! بلکه همان اراده ی موجودشان را قالب زدند! 👈به آنها فهمانند که مقداری با شکیبایی و خودآگاهی بیشتر اینگونه اراده کنند! ولی خودشان اراده کردند! همان اراده ای که قبلا هم میتوانستند بکنند ولی نمیکردند! ✅این همان ضرورت تربیت است! همان ضرورتی که به ما میفهماند آزادی به این صورت کلّی اش امری مضحک و باطل است. باید دست آن پدر و مادر و معلّم و جامعه و حکومتی را بوسید که چنین تربیتهای نیکویی را در انسان ایجاد کنند. 🔻دوگانه ی اینجا دوگانه ی آزادی در برابر اجبار و دیکتاتوری نیست! بلکه دوگانه ی وِلیّت در برابر تربیت است. دوگانه ی اباحی گرایی در برابر تکلیف گرایی است. دوگانه ی میمون گرایی و انسان گرایی است!🔺 🔴این آزادی روابط زن و مرد که برخی دانشجویان فریب خورده میخواهند از اقتضائات آزادی نیست! بلکه از اقتضائات بی تربیت بار آمدن است! کسی نبوده آزادی اینها را در این عرصه ها تربیت کند! هیئت نیکو بزند! هنوز هم مانند این بچه ها ناراحتند چرا هر وقت و هر جا اراده میکنند چرا نمیتوانند شلوارشان را خیس کنند! ✅این آزادی که اینها میخواهند عین ضجّه های اسارتشان در چنبره ی اراده ای وحشی است که رام و اهلی نشده است! 👈میدانید قرینه اش چیست؟! این است که وقتی متمدّن بار آمده و آداب را بیاموزند اصلا دیگر به این سادگی میل ندارند آن آزادی قبلی را تجربه کرده و در شلوارشان دستشویی کنند! 👈دیگر حاضر نیستند مثل کودکان غذا بخورند! دیگر حاضر نیستند مثل فواحش و بی حیاها رفتار کنند! 🔹آیا درک این مطلب برای یک انسان متمدّن و تربیت شده سخت است که هر چیزی آدابی دارد؟! یا آداب دینی یا فرهنگی یا انسانی؟! آیا درک این نکته سخت است که خانواده جایی است و دانشگاه جایی دیگر! زن چیزی است و مرد چیز دیگر! 👈همانطور که کیفیت غذا خوردن و تخلیه و تحلیه و... آدابی دارد روابط زن و مرد و تحصیل و دانش و دانشگاه و... نیز آدابی دارد. 👈بندگی هم آدابی دارد. باید انسان در سنینی اراده اش تربیت شود تا بتواند نماز بخواند و روزه بگیرد و حجاب داشته باشد و الا اگر تربیت نشد بعدا دشوار میشود! ✋گاهی برای تنبلی حاصل از تربیت نشدنش نظریه و شبهه تولید میکند. در ارزش بودن حجاب و حدود آن تشکیک میکند. ✔باید به آنها گفت این آزادی که شما دنبال آنید و برایش جیغ میکشید همان است که کودکان به خاطرش شلوارشان را نجس کرده و نیاز به از پوشک گرفتن دارند! باید ادبش کنید تا از شرّ عواقبش رها شوید! تا متمدّن شوید. 👈آنهایی را هم که خوب میفهمند و عالمانه دنبالش هستند را باید سر جایشان نشاند و ساکتشان کرد! این نوابت و انسانهای مریض در همه ی جوامع هستند و همه جا ساکتشان میکنند! عقاید مزخرفشان برای خلوت خودشان! اینها را نباید پر رو کرد! 👈آری مشکل از ماست که نتوانستیم در آن سنین طلایی تربیت و تأدیب اینها را خوب بار بیاوریم! آری مشکل این است که اینها را هنوز از پوشک نگرفته ایم!
باسمه تبارک و تعالی (۲۴۲) «این کرم را یکی از مغز اینها در بیاورد!» «روشی برای درمان بیماری غرب زدگی» 🔴به اذعان مورّخین و مطّلعین ملّت ایران یکی از متمدّن ترین ملل دنیاست که از هوش سرشار و توانایی های انسانی برتری برخوردار است. با تکیه بر همین ویژگی های خدادای و موقعیت جغرافیایی برتر قرنهای قرن نیز بر مسند قدرت عالم نشست. ✅افت و خیز این ملّت بزرگ همواره در طول تاریخ وجود داشت. ولی شاید بزرگترین ضربه ای که ملّت ایران متحمّل شد از حمله مغول بود! واقعا ضربه ی روحی سخت و عمیقی بود! تجربه ی یک شکست و تحقیر واقعی! بیشتر به یک بلای آسمانی شبیه بود تا یک واقعه ی عادی زمینی. ✅چند قرن گذشت تا ملّت ایران دوباره هویّت خود را توانست تا حدودی با صفویه بازیابی کند. خود را از آن تجربه ی تلخ مقداری بیرون بیاورند؛ در این برهه رفته رفته به آقایی پیشین خود نزدیکتر میشد و این عظمت نسبی و آقایی را میتوان از سفرنامه های غربی که در عصر صفوی نگاشته شده تا اندازه ای برداشت نمود. ✅ولی این برهه نیز دیری نپایید و به تدریج با ظهور غرب نوین به پایان خود نزدیک شد! ملّت ایران مخصوصا از اواسط عصر قاجار در جنگهای با روسیه با یک فاصله ی بزرگ بین خود و کشورهای غربی مواجه شد! هر چه جلوتر رفت و بیشتر با دنیای غرب نوین آشنا شد متوجّه گردید گویا هیچ نسبتی با پیشرفت آنها ندارد. ✅باز هم یک احساس حقارت عمیقی را تجربه کرد! خودش را در چنبره ی قدرت و عظمت غرب حقیر دید! بازیچه ی سفارتهای روسیه و انگلیس میدید.
🔹تلاشهایی را برای بازیابی مجد و عظمت سابق خود در قالب تجدید نیروی نظامی و تأسیس دار الفنون و مشروطیت آغاز کرد ولی دید مسأله عمیقتر از این حرفهاست. 👈اینجا بود تقی زاده به تعبیر خودش در کتاب اخذ تمدّن خارجی آن نارنج فرهنگی معروفش را انداخت! گفت مشکل از ایرانی بودن ماست! ایرانی حقیر است! باید استحاله ی وجودی شود تا مشکلش حل شود! مشکل از ذات ماست. باید آن را نفی کنیم! باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم! حتّی معایب غرب هم برای ما محاسن است. 👈در ادامه رزم آرا نیز در مجلس شورای ملّی به مناسبتی رسما این حقارت را به ملّت ایران نسبت داد که حتّی قادر به ساختن یک آفتابه هم نیست چه برسد بخواهد به فکر اداره کارخانه سیمان و شرکت نفت و مانند آن باشد! ⚪در این برهه بود که بسیاری از روشنفکران و برخی از جامعه ی ایرانی در اثر احساس این حقارت عمیق در برابر غرب نوین مبتلا به یک بیماری عجیب روانی شدند که شاید برای اوّلین بار به شکل برجسته جلال آل احمد آن را کشف کرد! بیماری غرب زدگی! چیزی در وزن بیماری جن زدگی است! ✔یک بیماری روانی جدید! نوعی اختلال ادراکی و روانی است. یک نوع احساس حقارت ملّی محض و نفرت باطنی از ایرانی بودن و احساس دلبستگی و شیفتگی غیر عادی به غرب! یک نوع احساس کرختی و نا امیدی از پیشرفت. یک نوع احساس ما نمیتوانیم! 🔻بلکه بالاتر از اینها غرب زدگی نوعی پرستش و تقدیس غرب به عنوان نوعی برتر و دست نایافتنی است! به خاطر همین بدشان می آید عظمت غرب به چالش کشیده شود! خوششان می آید ما همیشه از آنها عقب باشیم!🔺 👈خودش یک کشف بزرگی بود. مهلک بودن آن مخصوصا از این جهت بود که بسیاری از نخبگان ایرانی که امید میرفت دوباره مجد و عظمت ایران را در این دوره احیاء کنند خودشان مبتلا به این بیماری مهلک روانی شدند! وای از آن روز که بگندد نمک! 👈یک بیماری بدی بود! چون در ظاهر نه تنها بیماری نبود بلکه نوعی عقلانیّت و فرهیختگی بود! با نوعی غرور و ما می دانیم ها و شما نمیدانید ها و... همراه بود! شاهد غوایتش هم دمادم از غیب میرسید😊 مدام مردم مظاهر پیشرفت غبی مانند طیاره و ماهواره و تلگراف و... را میدیدند. 👈نوعی بیماری مسری هم بود! به شدّت واگیر داشت! حتّی پادشاه ایران رضا خان قلدر هم به شدّت به آن مبتلا شد! چادر از سر زنها و عبا و عمامه از روحانیون برکشید! شب عاشورا جشن شادی راه انداخت! 👈برای چی؟! برای اینکه این احساس حقارت را اینطور جبران کند! گویا یک کینه ی عمیقی از هویّت ایرانی دارند! آن را مانع پیشرفت میدانند! یک بیماری مهلکی بود. 👈بعد از حمله ی مغول شنیده نشد که ایرانیان دچار چنین بیماری شوند! هیچ کس احساس نکرد باید فرهنگ و تمدّن ایرانی محو شده و همه زندگی مغولی پیشه کرده و پیرو یاساهای مغول شوند! چون اقتدار مغول صبغه ی نظامی عمیق داشت. ولی اقتدار غرب در این برهه صبغه های فرهنگی عمیقی را هم در ظاهر به چشم می آورد. ⚪بیماری غرب زدگی را امام امّت، خمینی کبیر با نفس قدسی ما میتوانیم تا مقدار بسیاری درمان کرد! توده ی مردم دیگر احساس میکردند میتوانند روی پای خودشان ایستاده و از هویّت دیرین خود در برابر دنیای نوین پاسداری کرده و آن را ارج نهند! بلکه طوری عزّت نفس و هویّت خود را بازیافتند که به فکر انتقال تفکّر خود و صادر کردن آن افتادند. 👈یک روحیه ی قوی پیدا کردند. همان چیزی که مدّتها بود آن را در برابر غرب از دست داده بودند! دیدند مشکل از ایرانی بودن و اسلام نیست. مشکل از احساس حقارت در برابر غرب و تنبلی و از دست دادن اعتماد به تواناییهای خودشان و توکّل به خداست. 🔻قیام امام علیه کاپیتلاسیون قیام علیه غربزدگی و خود تحقیری و یادآوری کننده غرور تاریخی و خود باوری ایرانی و ایمانی بود🔺 ✅اگر آل احمد بیماری نخبگان ایرانی را کشف کرد و آن را غرب زدگی نامید امام خمینی ایرانیان را نسبت به این بیماری درمان کرد! داروی شفا بخش روحیه ی افسرده و پژمرده ی ایرانی شد. آری خمینی نه تنها مرجع حزب اللهی هاست بلکه منت بزرگی بر ملی گراها و ایران دوستها هم دارد. پادشاه واقعی ایرانیان است. 🔹دیری نپایید که همه برکات این عزّت نفس و روحیه ای که این روح قدسی به این ملّت عزیز و توان مند برگرداند را دیدند. در همه ی عرصه ها با شتابی سریع عقب ماندگی ها جبران شد! از سلولهای بنیادی تا ماهواره تا صنایع نظامی تا صادر کردن خدمات مهندسی و... . ⚪ولی این بیماری غرب زدگی متأسّفانه عمیقتر از آن بود که همه درمان شوند! هم به دلیل ضعف روحیه ی برخی ایرانیان و هم به دلیل مزایا و جذابیتهای دنیای غربی. هنوز بسیاری از نخبگان ما مبتلا به این بیماری روانی بودند و هستند! همانها که متأسّفانه آثار بیماریشان به جامعه ی ما نیز سرایت کرده و باعث کند شدن روند پیشرفت این ملّت بزرگ گردیده!
✋هر جا این تفکّر «ما نمیتوانیم» غرب زدگان به جای تفکّر«ما میتوانیم» موحّدان نشسته باعث رکود شده! 👈اخیرا هم یکی از جملات ماندگار همین نبرد روانی بین ما نمیتوانیم ها تا ما میتوانیم ها را مرحوم اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور سابقمان آقای روحانی گفت! وی در جمع مدیران خودرو ساز و قطعه ساز در سال ۹۳ صراحتا ابراز کرد: 📖«اگر تعرفه واردات برداشته شود، قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی را نخواهیم داشت» 👈البته سخن ترکان نسبت به رزم آرا یک پیشرفت بزرگی به برکت انقلاب و ما میتوانیم ها داشت! در اینجا دیگر سخن از این نیست که ملّت ایران یک آفتابه هم نمیتواند بسازد! نه ایشان میگوید همه چیز را میسازد ولی توان رقابت ندارد! 👈ولی در آن و لحن آن باز هم رگ آن بیماری روانی غرب زدگی و ما نمیتوانیم مشهود است! البته ممکن است کسی به دفاع از حرف ایشان بپردازد ولی آنچه از پس این حرف هویداست و از آن برداشت میشود از نشانه های همان بیماری است. ✅یعنی مراد یک توصیف ساده نیست بلکه القاء نوعی یأس است! 👈معاون اتاق بازرگانی نیز چندی پیش گفت: «قوطی، در قوطی و لیبل آب معدنی را هم نمیتوانیم تولید کنیم!». ✔این را به انحاء مختلف در رسانه ها ابراز میکنند! مانند سمّ است. باید مراقب باشیم در قالب برنامه های به شدّت آلوده ای مانند دورهمی ها به ما سرایت نکند! برنامه ی دور همی نگو! بلکه برنامه ی تحقیر ملّی و تعظیم غرب بگو! حال آدم از ادا و اطوار چندش آور غرب زدگیشان به هم میخورد! 🔴چه کنیم که این از ابتلائات ماست! این روزها که ساخت سلاح هایپرسونیک توسّط نیروی هوافضای سپاه عزیزمان اعلام شد دیدم انگار هیچ اتّفاقی در این روزنامه ها و سایتهای غرب زدگی نیافتاده است! سلاحی که انصافا تکنولوژی پیش رفته تری از لولهنگ و آبگوشت بزباش و در قوطی دارد! هیچ کسی در اوج فناوری و تکنولوژی آن شکّی ندارد و میداند از آن چیزهایی نیست که کسی به ایران بخشیده باشد! 💡اینجا بود که به یاد داستان ابن سینا و کرم بینی یکی از اشراف زادگان زمانش افتادم! دیدم این غرب زدگان را خوب است کسی مانند ابن سینا درمان کند! امتحانش ضرری ندارد. 👈در زمان ابن سینا شخصی مدّعی بود در مغزش یک کرمی رفته و همینطور در حال خوردن مغزش است! صدای خرچ و خرچ خورده شدن مغزش را هم شنیده و جایش را هم در سرش تعیین میکرد! 👈اطبّاء از معالجه ی او عاجز شدند! به ابن سینا خبر دادند! گفت میدانم مشکلش چیست! ابتدا کاملا به این شخص حق داد که تو راست میگویی و کرمی چنین و چنان در مغز توست! حسابی اعتماد او را جلب کرد! 👈آخیش آخر یک طبیبی پیدا شد که حرفم را قبول کند و درکم کند! بعد ابن سینا کاری کرد و سریع دستش را جلوی بینی او برده و یک کرمی که از قبل تهیه کرده بود را از بینی اش بیرون آورد! 👈گفت این هم همان کرمی است که میگفتی! دیگر راحت شدی! آن مرد هم وقتی کرم را دید که از بینی اش خارج شد گفت آخیش حالم خوب شد! دیگر از آن صداها خبری نیست! حالم خوب خوب شد!😄 ✅حالا چه میخواهم بگویم؟! میخواهم بگویم غرب زدگی بیماری ای شبیه این کرم مغز آن شخص روانی زمان ابن سینا است. نباید انکارش کنیم! ✅باید بگوییم آری واقعا ما از غرب عقبتریم! خیلی بد بختیم! اصلا ای کاش به دنیا نیامده بودیم! ای کاش سقط شده بودیم! ای کاش در قبائل آفریقایی به دنیا آمده بودیم. ای کاش آنگولایی بودیم و ایرانی نبودیم!😂 ✅بعد که مقداری ذکر مصیب کردیم و پرت و پلا گفتیم این انسان غرب زده کم کم دلش به رحم آمده و به ما میگوید حالا خیلی غصه نخور! وضعمان آنقدرها هم بد نیست! حالا باید تلاش کنیم! تا گفت تلاش کنیم سریع مچش را بگیرید! عجب فکر بکری کردی! آهان پس چاره در تلاش است! نمیدانم چرا به ذهن خنگ خودم تا حالا نرسیده بود😁 ✅در مرحله ی دوّم بگوییم باشد پس تلاشمان را شروع میکنیم. سپس هر از چندی پیشش برویم و یک پیشرفتی را به او از نزدیک نشان دهیم! یا او را به کارخانه جات و صنایع پیشرفته خودمان ببریم! همان امری که رهبری آن را پیشنهاد کردند! ✅مسئولین ببینند کشور چقدر پیشرفت کرده است! یکبار مؤسسه رؤیان ببریم! یکبار سکوی پرتاب ماهواره! یکبار شهرهای موشکی زیر زمینی! یکبار ناوچه های دریایی! یکبار کارخانه جات خودرو سازی! یکبار سدهای بزرگ! یکبار معماری های عظیم مهندسین ایرانی و اخیرا هم سلاح هایپرسونیک را به او نشان دهیم! 🔻آری غرب زدگی نوعی بیماری روانی است! باید روان درمانی شوند! خیال درمانی شوند! باید کرم مهلک خود تحقیری و «ما نمیتوانیم» ها را با دیدن همه ی این «ما میتوانیم» ها از بینی شان بیرون آوریم! اینها نیاز به معالجه خیال دارند! آری مسأله این است: معالجه خیال! باید کرم خود تحقیری را از مغزشان بیرون آورد!🔺
باسمه تبارک و تعالی (۲۴۳) «درود بر زن زندگی آزادی یعنی مرگ بر مادر، همسر و خانواده» «سرّ کینه ی غرب از حجاب» 🔵از آنجا که رابطه لفظ و معنا رابطه ی حقیقی نیست شعارها را باید در کنار حلقومها دید و معنا کرد! باید دید در چه بافتی گفته میشود! از چه زبانی صادر میشود! در چه فرهنگی و در چه پارادایمی ادا میشود؟! نکند کلمة حقّ یراد بها الباطل شود! گاهی نیز اراده ی باطلی از شعار نمیشود ولی عملا آثار باطلی در شرایط و بسترهایی خاص بر آن مترتّب میشود. ✅دقّت در بافت، عالَم و حلقوم شعار درود بر زن، زندگی، آزادی نشان میدهد معنایش مرگ بر مادر، همسر و خانواده است! یک لگد و سیلی بزرگ به خانواده و نسل و فامیل است. ✅اتّفاقا موضع ما در اینجا لزوما دینی هم نیست. یک موضع فرهنگ و انسانی قوی است. مخالفت با شعار زن و آزادی در واقع مخالفت با هرزگی و حرامزادگی است. مخالفت با نابودی خانواده است. ✅نه به حجاب چه بخواهند یا نخواهند در بستر کنونی و جامعه ی کنونی به معنای آری به برهنگی و هرزگی است. مفهوم زن و زندگی در اینجا در عمق معنایش در برابر مفهوم مادر و خانواده است! دعوای فحشا طلبی و انسان دوستی است. ✅عمق بیشترش هم به معنای هلاکت نسل و از هم پاشیده شدن نظم مقدّس زندگی انسانی و تبدیل شدن انسانهای سرگردان به عنوان ابزارهای بی آزار استعمار و نوکران طواغیت زمان است.
✅مفهوم مادر، خانواده و سپس فامیل و مانند آن عوامل انتقال تراث فرهنگی و دینی و قدرت سیاسی است! از همین رو معنای سیاسی عمیقی دارد که آن را نشانه گرفته اند. ✅خانواده هسته های اوّلیه تولید و تکثیر طبیعی قدرت و انتقال تراث فرهنگی است. طواغیت زمان برای برداشتن موانع ریشه ای تسلّطشان بر بشر مدّتهاست بر علیه بشریّت «جنگ جنسی» راه انداخته اند! ✅اساسا این حجم از بی عفّتی و ترویج آن هرگز امری طبیعی نیست. با نگاهی عمیقتر به شکل واضحی میتوان دید که مسأله ی امروز بشر آن است که مجبور به بی عفّتی میشود! ✅بی حجابی یعنی دست گذاشتن روی گسل ضعف انسانها و ضعیف شدن انسانها یعنی شکسته شدن مقاومت آنها و شکسته شدن مقاومت آنها یعنی برده شدن آنها برای اهداف استعمار نوین! ✋باید به این جوانان غافل و فریب خورده فهماند که بازیچه ی چه سیاستهای شومی قرار گرفته اند! باید به آنها گفت که اساسا حکومتهای غربی مدّتهاست با همین شیوه ی انقلاب جنسی مردمش را به اسارت گرفته است! از آنها عناصری متفرّق و از جوانانشان افرادی ضعیف و شهوت پرست ساخته است. 🔹شنیدم یک استاد دانشگاه غرب درس خوانده مدام به دانشجویان پسرش تأکید میکرد ازدواج نکنید! استاد چرا ازدواج نکنیم؟! چون آدم عاقل برای یک لیوان شیر یک گاو در خانه اش نمی بندد!😳 ببینید منطق این استاد از فرنگ آمده مان را! 👈این زن، زندگی و آزادی عمقش هم همین میشود! نگاه مرد را به زن تغییر میدهد! یک مرد چطور میتواند به یک انسان هرزه اعتماد کند! چطور فرزند چنین شخصی را بزرگ کند! بالعکسش هم همینطور است. 👈این حجاب و همه امور پیرامونی آن لایه های حفاظتی از نهاد مقدّس خانواده است. 🔴از طرفی بی عفّتی در جامعه مبتنی بر کفر آنقدر مشکل ایجاد نمیکند که در جامعه ی ایمانی میکند! چون بی عفّتی با اصل ایمان مشکل دارد ولی با اصل کفر مشکلی ندارد! وقتی با اصل ایمان مشکل داشت شالوده و بنیان فلسفی جامعه را میلرزاند! 👈هر جامعه ای چه بخواهد یا نخواهد، بداند یا نداند مبتنی بر پایه های بنیادی فلسفی شکل گرفته است. نسبت به یک سری پرسشهای عمیق جامعه موضعی را اتّخاذ کرده است. 👈ما معمولا امتدادهای محسوس و بیرونی این فلسفه های پنهان را میبینیم. مغز فرهنگ و اتاق فرمان جامعه از سنخ تصدیقات فلسفی بنیادین است. 👈در این میان مغز فرهنگ ایرانی را ایمان شکل داده است. مناسبات بعدی و هنجار پذیری جامعه و کنترل اجتماعی کاملا متأثّر از آن چینش طبیعی یافته است. 👈وقتی چنین است باید بدانیم پدیده ای مانند بی حجابی و بی عفّتی در جامعه ی ایمانی خیلی خطرناکتر از جامعه ی کفر است. اساس فلسفی جامعه را نشانه میرود! 👈ترویج فساد جنسی در جامعه ی ایمانی به معنای خراب شدن بازار و اخلاق و نظام زندگی است. مثلا دزدی نکردن در جامعه ی ما عمدتا به دلیل تنافی آن با ایمان بسته شده است! اگر چنین است در چنین جامعه ای بی حجابی یعنی ترویج دزدی! 👈از همینجاست که هر چقدر در بالا رفتن ایمان جامعه تلاش کنیم به بالا رفتن نظم جامعه ای که بر فلسفه ایمان پی ریزی شده کمک کرده ایم. این را در بذل خاطر ۸۷ مقداری توضیح دادم. ⚪اینها از حجاب یک کینه ی عمیقی دارند! حجاب پرچم اسلام است. خیلی معنای نشانه ای قوی ای دارد. سدّ بزرگی در برابر آنهاست. یک زن با حجاب موفّق مانند یک سیلی محکم بر تمدّنشان است. ما چون جای آنها نیستیم خوب معنای این امور را درک نمیکنیم! خوب درک نمیکنیم چقدر سختشان است که مردمشان متوجّه این مظاهر شوند! ✅میدانید چرا؟! چون اینها به شدّت سعی کرده اند در کلّه ی مردمشان فرو کنند که پیشرفت و موفقیت مادی و دنیایی ملازم پس رفت دینی و بلکه معنوی است! به شدّت میترسند که نکند نقشه ی شومشان لو برود! 👈شاکله ی تمدّنی شان از این متنفّر است که یک بانوی محجّبه مخصوصا با چادر و حجاب کامل بر سکّوی قهرمانی علمی یا ورزشی و یا در صحنه های تأثیر گذار اجتماعی دیده شود! 👈میدانید چرا؟! چون زن غربی نه اینکه آزاد است تا بی حجاب باشد! بلکه مجبورش کرده اش که بی حجاب باشد! مثل خر برای اقتصاد سرمایه داری کار کند و برای رام کردن و مهار کردن مخالفت اجتماعی و تفریح در برابر دیدگان هرز خدمات جنسی ارائه دهد. ✅حجاب در زمان ما یعنی پیام رهایی زنان و پیام دروغگویی طواغیت زمان!
باسمه تبارک و تعالی (۲۴۴) «علل ضعف تبلیغی طلاب علوم دینی» «تقسیم دانایی مورد نیاز طلّاب به صناعتی، حکمتی، معرفتی و عملیاتی» 🔵با یکی از عزیزان که از دست اندر کاران دفتر تبلیغات اسلامی در امر اعزام مبلّغ است گفت و گویی پیش آمد. ایشان ابراز کردند که ظرفیّت تبلیغی موجود توان پاسخ گویی مناسب به نیازهای تبلیغی را ندارد. نمیتوان منکر ضعف کمّی و کیفی مبلّغین حوزوی در امر تبلیغ شد. اما سرّ این ضعف در کجاست؟! 💡عواملی به ذهن می آید ولی به ذهنم خطور کرد یکی را به چشم بیاورم! به ایشان عرض کردم حوزه های علمیه ما به قسمت نخست آیه ی نفر توجّه کردند ولی چندان به قسمت دوّم آن نپرداختند: 📖«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» ✅آیه ی نفر دو قسمت دارد. قسمت اوّلش کوچ برای تفقّه در دین است و قسمت دوّمش کوچ برای یادگیری با سویه تبلیغ و انذار است. ✅علوم حوزوی و تلاشها در حوزه های ما عمدتا در راستای تفقّه در دین تنظیم شده است. آن هم با این ایراد عمده که تفقّه به معنای فقه مصطلح تقلیل داده شده و از دیگر ساحتهای دین شناسی غفلتی نسبی شده است. 👈ولی در هر حال علوم حوزوی برای اجتهاد در فقه تنظیم شده و مقدّمات متناسب خود را یافته است. 👈ابزار چنین تفقّهی نیز عمدتا دو تا است. یکی استدلال و دیگری استنباط! انصافا سنخ تفکّر حوزوی پختگی بالایی در نقّادی و استدلال و استنباط دارد. ولی اینها همه ابرازهایی برای رسیدن به فهم عمیق دینی در حوزه ای خاص است.