فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنان_رهبری 😍
سخنان امام خامنه ای درباره رابطه سربازی و ازدواج جوانان ، مزاح رهبر انقلاب با جوانان
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
نسیم یادٺ
#دلٺنگے را
برساعٺهای
#انٺظار
مےدوزد،
ڪاش!
آغوشٺ رویایے
دور از دسٺ نبود..
#حاجقاسمسلیمانے
·
·
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
🔆اعلام آمادگی جمعی از روحانیون و مداحان برای خدمترسانی به مردم در نامه به وزیر بهداشت
✍️جمعی از طلاب و روحانیون حوزه های علمیه، هیئات مذهبی، مجموعه های فرهنگی-تربیتی، و پایگاه های بسیج شهر تهران در نامهای خطاب به وزیر بهداشت نوشتند:
♦️نظر به شیوع گسترده بیماری کرونا و نیاز ملی به بسیج همگانی نهادهای دولتی و مردمی جهت همیاری همه جانبه در مقابله با این بیماری « جمعی از طلاب و روحانیون حوزه های علمیه، هیئات مذهبی، مجموعه های فرهنگی-تربیتی، و پایگاه های بسیج شهر تهران» بر اساس تکلیفی شرعی و وظیفه ای ملی ، آمادگی خود را به منظور مشارکت مردمی و خدمت رسانی انسانی نسبت به کنترل، پیشگیری و درمان این بیماری، در قالب اقداماتی چون پرستاری و مراقبت از بیماران، توزیع اقلام بهداشتی و هرگونه اقدام تأیید شده ی دیگر از سوی نهادهای پزشکی تحت نظارت ستاد ویژه مبارزه با کرونا، اعلام میدارد.
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
هر کسی را که دوست دارید باید برایش آرزوی شهادت کنید... 💔
#شهید_علمدار
#شهداگاهینگاهی
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥درخواست یادگاری و اهدای چفیه رهبر انقلاب به سیامند رحمان
◾ پهلوان سیامند رحمان، ساعتی قبل بر اثر سکته قلبی درگذشت.
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥با اولین شهید مدافع حرم همدان، استاد نینجوتسو، شهید مجید صانعی موفق بیشتر آشنا شوید +عکس و فیلم
🕊شهید مدافع حرم مجید صانعی، بنیانگذار و نماینده رسمی سبک نینجوتسو در استان همدان بود که در دفاع از حرم آلالله در سوریه براثر اصابت گلوله به پهلو به درجه عظیم شهادت نائل گردید
♦️همسر شهید مدافع حرم مجید صانعی میگوید: یک هفته مانده بود به رفتنش گفت من شهید میشوم تعدادی عکس نشانم داد و گفت این عکسها را روی تابوتم بچسبانید. حرفش را جدی نگرفتم و سربه سرش گذاشتم
اما جدی گفت: "خواب دیدم شهید میشوم در معرکه ای بودم که شهید همت و باکری بالای سرم آمدند یکی داشت با عجله به سمتم میآمد که شهید همت به او گفت نزدیک نشو او از ماست و من شهید شدم" من هم گفتم" مجید حسودیم شد...
💠گزارش کامل در لینک زیر:
http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2685
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
آجیل امسال تان را درب منزل تحویل بگیرید!🚚
(جشنواره فروش آجیل ممتاز در بازار آنلاین باسلام - ویژه عید نوروز)
تخفیف ویژه 35%🔥
🔴ارسال رایگان تا درب منزل
🔴تضمین کیفیت محصول
فرصت خرید محدود (فقط تا جمعه 16 اسفند)
آجیل شب عیدتان را از کف بازار کاربلدهای ایرانی بخرید👇👇
https://bslm.me/AlqO1
https://bslm.me/AlqO1
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣1⃣1⃣
#فصل_دوازدهم
ترس به سراغم آمد. درِ خانه همسایه را زدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. زن هم می ترسید پا جلو بگذارد. خواهش کردم بچه ها را نگه دارد تا بروم صمد را خبر کنم. زن همسایه بچه ها را گرفت. دویدم سر خیابان. هر چه منتظر تاکسی شدم، دیدم خبری از ماشین نیست. حتی یک ماشین هم از خیابان عبور نمی کرد. آن موقع خیابان هنرستان از خیابان های خلوت و کم رفت و آمد شهر بود. از آنجا تا آرامگاه بوعلی راه زیادی بود. تمام آن مسیر را دویدم. از آرامگاه تا خیابان خواجه رشید و کمیته راهی نبود. اما دیگر نمی توانستم حتی یک قدم بردارم. خستگی این چند روزه و اسباب کشی و شب نخوابی و مریضی معصومه، و از آن طرف علّافی توی بیمارستان توانم را گرفته بود؛ اما باید می رفتم. ناچار شروع کردم به دویدن. وقتی جلوی کمیته رسیدم، دیگر نفسم بالا نمی آمد. به سرباز نگهبانی که جلوی در ایستاده بود، گفتم: «من با آقای ابراهیمی کار دارم. بگویید همسرش جلوی در است.»
سرباز به اتاقک نگهبانی رفت. تلفن را برداشت. شماره گرفت و گفت: «آقای ابراهیمی! خانمتان جلوی در با شما کار دارند.»
صمد آن قدر بلند حرف می زد که من از آنجایی که ایستاده بودم صدایش را می شنیدم.
می گفت: «خانم من؟! اشتباه نمی کنید؟! من الان خانم و بچه ها را رساندم خانه.»
ادامه دارد...✒️
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠ #قسمت۱ #فصل_اول پدرم م
🍃 عاشقانه مذهبی( واقعی)
#دخترشینا
👆ریپلای به داستان زندگی و #خاطرات_قدم_خیر_محمدی_کنعان🌺
همسر #شهیدستارابراهیمی
داستانی فوق العاده #عمیق
#تاثیرگزار و#عاشقانه
👆حتمابخونید دوستان👆
🌀خصوصاااا متاهل ها🌀
🔸أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ و مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ وَ مِنْ كُلِّ شُغْلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ َ
.
از هر لذتى جز #لذت_تو
و از هر آسايشى جز #همدمى_با_تو
و از هر شادمانى به غير #قرب_تو
و از هر شغلى جز #طاعت_تو
پوزش مى جويم
#مناجات_الذاکرین
.
🔹سَرِ به سنگ خورده را
در آغوش بِکش ...
ارحم فی هذه الدنیا غربتی ...
.
#حتما_بخوانید ...
.
🔸وَاَنـَا اَشْهَدُ يا اِلهى بِحَقيقَةِ ايمانى
🔹معبودا،من #گواهي_مى_دهم به حقيقت ايمانم
.
🔸وَعَقْدِ عَزَماتِ يَقينى وَخالِصِ صَريحِ تَوْحيدى وَباطِنِ مَكْنُونِ ضَميرى وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى
🔹و باور تصميمات يقينم،و يكتاپرستى بى شائبه صريحم و درون پوشيده نهادم،و آويزه هاى راههاى #نور_چشمم
.
🔸وَاَساريرِ صَفْحَةِ جَبينى وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى وَخَذاريفِ مارِنِ عِرْنينى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى
🔹و #چينهاى_صفحه_پيشانى ام،و #روزنه_هاى_راههاى_نفسم ،و پرّه هاى نرمه تيغه بينى ام،و حفره هاى پرده شنوايى ام
🔸وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتاىَ وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ حَنَكِ فَمى وَفَكّی
🔹و آنچه كه ضميمه شده و بر ان بر هم نهاده دو لبم،و حركتهاى #سخن_زبانم،و جاى فرو رفتگى #سقف_دهان و آرواره ام،و محل روييدن دندانهايم
🔸وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى وَحِمالَةِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى
🔹و جاى گوارايى خوراك و آشاميدنى ام،و بار بر #مغز_سرم و #رسايى_رگهايى_طولانى_گردنم
🔸وَمَا اشْتَمَلَ عَليْهِ تامُورُ صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتينى وَنِياطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى كَبِدى
🔹و آنچه را #قفسه_سينه_ام در برگرفته،و #بندهاى_پى_شاهرگم ،و آويخته هاى #پرده_دلم ،و قطعات كناره هاى كبدم...
🔸وَما حَوَتْهُ شَراسيفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى
🔹و آنچه را در برگرفته #غضروفهاى_دنده_هايم،و جايگاههاى #مفاصلم ،و #پيوستگى_پاهايم،و اطراف #انگشتانم،و #گوشتم ،و #خونم ، و #مويم...
🔸وَبَشَرى وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَميعُِ جَوارِحى وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِكَ اَيّامَ رِضاعى
🔹و پوستم،و عصبم،و #نايم،و #استخوانم،و #مغزم،و #رگهايم و #تمام_اعضايم، و آنچه در ايام شيرخوارگى بر آنها بافته شد
.
#عاشقانه_حسین_با_خدا
#عرفه
.
🔻 خدایا من گواهی میدهم
که حسین علیه السلام تمام داده هایت را
به خودَت بازگرداند...
♦️ چقدر درد داشت این فرازهای مناجاتت یا اباعبدالله ... روضه خوانی ات را دوست دارم...
دعا کن که ما هم امانت دارهای خوبی باشیم ...
دعا کن که ما هم با پوست و گوشت و استخوانمان خدا را احساس کنیم...
دعا کن همچون خودت آسمانی شویم...
#دعا_کن_شهید_شویم ...
.
- در فضایی که یک سری از #موافقان
به تاییدت می پردازند
- و عقیده چندین ساله #معاندان
با چند خط تو تغییر پیدا نمی کند
- و #خاکستری هایی که حوصله
خواندن و دیدن و شنیدن پست هایت را ندارند!
#توهم جهاد و کار فرهنگی سیاسی #نزنیم !
.
#مجازنآباد !
#کار_تمیز یعنی #چهره_به_چهره ...
.
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ(۱۰)
آن روز انسان مى گويد راه فرار كجاست
كَلَّا لَا وَزَرَ(۱۱)
هرگز چنين نيست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد
إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ(۱۲)
آن روز قرارگاه نهايى تنها بسوى پروردگار تو است ...
سوره القیامة
#توکل_بر_خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقارههای حرم مطهر رضوی میلاد فرزند علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را بشارت دادند
🏷 #امام_جواد
·🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
•~ أَنتَ الجواد و أَنا البَخيل
و هَل يَرحمُ البخيلَ إِلا الجَوادَ ~•
صحن انقلاب
ازدحام حـــرم
و صدای بال ملائک...
و بزمی که؛
با قدوم دردانه ات ،کامل میشود...!
خداوند تمام #جودش را
همه ی سفره ی دلش را گشود
جز بخشش ،
هیچ در آن نبود...!
تام و تمامش را در جان جوادِ تو ،
ریخته است!
تولدش مبارک ؛ يا ابالحسن....
#دلم_جز_هوايت_هوايی_ندارد
#روح_و_ریحانم
خوشبختی یعنی تو کشورت امام رضا❤️داری
غریبی ویه آشنا داری،خوشحالی
خوشبختی یعنی وقتی که از زمونه دلگیری
به سمت مشهدالرضا میری،خوشحالی
#مداحی_گراف
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
- ناشناس.mp3
5.84M
🎤🎧🎤🎧🎤
مداحی
◀️خوشبختی یعنی تو کشورت امام رضا❤️داری
غریبی ویه آشنا داری،خوشحالی
خوشبختی یعنی وقتی که از زمونه دلگیری
به سمت مشهدالرضا میری،خوشحالی
#پیشنهاد_دانلود
❣ @Raheorooj
❣مہريہ ے حُسینـے
عروس و دوماد بودن ،👰👱
جا اینکه عروسی بگیرن،
اومده بودن #کربـلا
#ماه عسل
تو مسیرے شیرینتر از عسل...
وقتی رفتم پیشش و باهاش هم کلام شدم،
دیدم خیلی اهل دلہ
میگفت:
چن روز قبلِ محرم نامزد ڪرديم و 💍
قرارِ اولین سفرمشترڪمونمو?
پیاده روے #اربعین گذاشتيم.
جالبترش این بود که...
عروس خانوم #مهریه شون این بود که⇩
آقا دوماد باید هر سال ایشونو سفر پیادهروی اربعین بیاره كربلا...😍❤️😋
تـــــا آخر عُمرش،
حالا جالبترش اینجا بود كہ
قید کرده بود:
اگه بعد ِ١٢٠ سال پیر و ناتوان شد،
آقا دوماد باید اگه توانش رو داشت،
ایشون رو باز بیارن کربلا...!!!
خدایے ،چه زندگی ای بشه😋
وقی عروس خانوم با صورتے که زیر آفتاب داغ کربلا سوخته و...
با پاهای پُره آبله بره خونه ے بخت...🏡
❤أَلَسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاعَبْدِأَلْلّه...❤
#مهریه
#ازدواج_موفق
#زندگی_اسلامی
#زنان_مؤمن
#عشق_مشترک
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :2⃣1⃣1⃣
#فصل_دوازدهم
ترس به سراغم آمد. درِ خانه همسایه را زدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. زن هم می ترسید پا جلو بگذارد. خواهش کردم بچه ها را نگه دارد تا بروم صمد را خبر کنم. زن همسایه بچه ها را گرفت. دویدم سر خیابان. هر چه منتظر تاکسی شدم، دیدم خبری از ماشین نیست. حتی یک ماشین هم از خیابان عبور نمی کرد. آن موقع خیابان هنرستان از خیابان های خلوت و کم رفت و آمد شهر بود. از آنجا تا آرامگاه بوعلی راه زیادی بود. تمام آن مسیر را دویدم. از آرامگاه تا خیابان خواجه رشید و کمیته راهی نبود. اما دیگر نمی توانستم حتی یک قدم بردارم. خستگی این چند روزه و اسباب کشی و شب نخوابی و مریضی معصومه، و از آن طرف علّافی توی بیمارستان توانم را گرفته بود؛ اما باید می رفتم. ناچار شروع کردم به دویدن. وقتی جلوی کمیته رسیدم، دیگر نفسم بالا نمی آمد. به سرباز نگهبانی که جلوی در ایستاده بود، گفتم: «من با آقای ابراهیمی کار دارم. بگویید همسرش جلوی در است.»
سرباز به اتاقک نگهبانی رفت. تلفن را برداشت. شماره گرفت و گفت: «آقای ابراهیمی! خانمتان جلوی در با شما کار دارند.»
صمد آن قدر بلند حرف می زد که من از آنجایی که ایستاده بودم صدایش را می شنیدم.
می گفت: «خانم من؟! اشتباه نمی کنید؟! من الان خانم و بچه ها را رساندم خانه.»
ادامه دارد...✒️
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
و من دارم به #غربال شدنِ
مردم از یکدیگر
در غبار این فتنه ها
فکر می کنم...
تا خالص نشویم ، او نمی آید...
اینکه در انتها ،
ما کجای این جبهه می ایستیم...
حق یا باطل؟
#ریزشی_نباشیم ...
@khodahafez_refigh