نجوای عاشقانه مادشهید بعدازشهادت فرزند عزیزش
"مسعود جان اولين سحر ماه #رمضان چقدر تحمل جاي خاليت برام سخته.😔
مسعود عزيزم ،
امشب اولين شبه كه بعد از شهادتت دارم در فراغت اشك ميريزم .
مسيحاي مادر كجايي ؟😥
اي تنها يار سحرهاي مادر كجايي؟😥
مسعود جان منتظرم از #مسجد_ارگ برگردي!
هر سال موقع سحر زودتر بيدار ميشدم و شروع مي كردم به سحري درست كردن.
هر كي مي شنيد مي گفت سر ِشب سحري درست كن تا بيشتر بخوابي.
در جواب مي گفتم خونواده ما بد غذان ، غذاي مونده نمي خورن.
غذاي تازه هم بايد التماس كنم تا بخورن .😌
ولي امشب غذاي سحرو زود آماده كردم .
تا بخوابم و كمتر جاي خاليتو حس كنم.😔
تا توي اون زماني كه هر سال از مسجد ارك برمي گشتي و ميشدي يار سحرهام . موقع آماده كردن غذا كنارم بودي و با هم حرف مي زديم ❣
توي خواب باشم و كمتر جاي خاليتو حس كنم .
ولي امشب هر كار كردم خواب به چشمم نيومد .
و بجاي خواب اين اشك بود كه نمي تونستم جمش كنم.😭
مسعود جان از اول ماه رجب نگران اولين سحر ماه رمضان بودم .😥
امشب جات خيلي خالي بود .😭
اي شهيد من
اي زنده ،
اي پاينده
كجايي؟ چرا نيومدي آرومم كني.😢
تو كي ،طاقت داشتي اشك ريختن منو ببيني.
الان كجايي مادر؟
مسيحاي مادر ، الان وقتيه كه به دم مسيحايت سخت محتاجم😭
بيا عزيز دلم ، بيا مادر😭"
#مادر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_حاج_مسعود_عسگری
#امان_از_دلتنگی
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
"مسعود جان اولين سحر ماه #رمضان چقدر تحمل جاي خاليت برام سخته.😔
مسعود عزيزم ،
امشب اولين شبه كه بعد از شهادتت دارم در فراغت اشك ميريزم .
مسيحاي مادر كجايي ؟😥
اي تنها يار سحرهاي مادر كجايي؟😥
مسعود جان منتظرم از #مسجد_ارگ برگردي!
هر سال موقع سحر زودتر بيدار ميشدم و شروع مي كردم به سحري درست كردن.
هر كي مي شنيد مي گفت سر ِشب سحري درست كن تا بيشتر بخوابي.
در جواب مي گفتم خونواده ما بد غذان ، غذاي مونده نمي خورن.
غذاي تازه هم بايد التماس كنم تا بخورن .😌
ولي امشب غذاي سحرو زود آماده كردم .
تا بخوابم و كمتر جاي خاليتو حس كنم.😔
تا توي اون زماني كه هر سال از مسجد ارك برمي گشتي و ميشدي يار سحرهام . موقع آماده كردن غذا كنارم بودي و با هم حرف مي زديم ❣
توي خواب باشم و كمتر جاي خاليتو حس كنم .
ولي امشب هر كار كردم خواب به چشمم نيومد .
و بجاي خواب اين اشك بود كه نمي تونستم جمش كنم.😭
مسعود جان از اول ماه رجب نگران اولين سحر ماه رمضان بودم .😥
امشب جات خيلي خالي بود .😭
اي شهيد من
اي زنده ،
اي پاينده
كجايي؟ چرا نيومدي آرومم كني.😢
تو كي ،طاقت داشتي اشك ريختن منو ببيني.
الان كجايي مادر؟
مسيحاي مادر ، الان وقتيه كه به دم مسيحايت سخت محتاجم😭
بيا عزيز دلم ، بيا مادر😭"
#مادر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_حاج_مسعود_عسگری
#امان_از_دلتنگی
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌺دلنوشته ایی از #مادر_شهید مدافع حرم #علی_عابدینی 🌺
قرارمان به برگشتنت بود....
به دوباره دیدنت ....
اما
تو
اکنون
آنجا
آرام گرفته ای....
بی آنکه بدانی من هنوز چشم به راهم برای آمدنت .....
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝