هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#فصل_دوم
#مرضیه_یگانه
#پارت_752
#مهتاب
و از همان روز و همان قول تا دو روز بعد همدیگر را ندیدیم.
در همان دو روز بود که متوجه شدم من هم عاشق شده ام.
گاهی حتی وقتی در بیمارستان اسمش را هم می شنیدم ، قلبم ضربانش تندتر می شد و انگار من هم بی قرار می شدم برای روزی که قرار بود به مرکز اسلامی شیعیان لندن برویم.
و تا خود آن روز و همان ساعت که رابرت هم برای من و هم برای خودش درخواست مرخصی کرده بود و به حتم به مدیریت بیمارستان هم توضیح کوتاهی در این مورد داده بود، همدیگر را ندیدیم.
حتی قرار گذاشتیم که هر کسی خودش به آنجا برود و من تا لندن را با قطار بین شهری رفتم و از ایستگاه قطار تا آدرس مورد نظر تاکسی گرفتم.
خدا فقط می دانست که آن روز چه تلاطمی در وجودم بود. گاهی پُر از امید و شور و نشاط می شدم و گاهی ناامید!
ناامید از اینکه اگر رابرت همانی نبود که ادعا می کرد و نشان می داد، چطور با آن قلب عاشق شده از او جدا می شدم!
ناچارا برای آرامش خودم نذر کردم.... نماز خواندم... توکل کردم و از خدا خواستم اگر به هر دلیلی قرار است رابرت همانی نباشد که ادعا می کند، مرا از ازدواج با او منصرف کند یا مراسم ما را به نحوی بهم بزند.
تا خود آدرس هم داشتم صلوات می گفتم و ذکر یا صاحب الزمان زمزمه می کردم که اگر این ازدواج موقت به صلاحم نیست، کمکم کنند.
وقتی تاکسی به آدرس رسید و پول راننده را حساب کردم، از ماشين پیاده شدم و با چند نفس عمیق، آشوب درونی ام را التیام بخشیدم.
وارد ساختمان دو طبقه ای شدم که مرکز اسلامی شیعیان لندن بود. سراغ دفتر روحانی مرکز را گرفتم و به طبقه ی دوم رسیدم. پشت در اتاق روسری ام را مرتب کردم و در زدم و وارد شدم.
تا در اتاق باز شد، رابرت را دیدم که مقابل میز روحانی مرکز روی صندلی نشسته بود.
با دیدنم برخاست و چنان لبخندی زد که داشت خنده ام می گرفت.
_سلام....
وارد اتاق شدم. روحانی مرکز، یک ایرانی مقیم لندن بود. چند کلمه ای فارسی با او صحبت کردم و تاکید کردم که حتما رابرت را متوجه کند که باید تعهد بدهد که این محرمیت فقط برای صحبت و آشنایی است و تنها به همین شرط، این خطبه جاری می شود.
آقای شریعتمداری هم این مطلب را توضيح دادند و نوبت مهریه که شرط صحت عقد موقت است، شد.
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀