eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
إنَّ اللهَ لايُخْلِفُ الْميعاد.. هرگز خداوند زيرِ قولشـ نخواهد زد -هنوز و تا هميشہ بہ اين آيـه دلخوشَم:)♡ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 دیر رسیدم . من! منی که همیشه سر وقت همه جا ، به موقع می رسیدم . اینبار دیر رسیدم . همراه بقیه پشت در اتاق عمل منتظر شدیم . دور پنجم یا ششم بود که صلوات می فرستادم . که یکدفعه صدای گریه ی عمه بلند شد . سرشو تکیه زد به دیوار و بلند گریست : _خداااا ... الهه ی منو به من برگردون . هستی سمتش رفت : _عمه ... تو رو خدا آروم باش ، طوری نشده که ... صلوات بفرست . باز لحظه ای چشمای خسته ام رو روی هم گذاشتم و سرم رو به لبه ی صندلی خشک و آهنی تکیه دادم . دو ساعت از عملش می گذشت و ما هنوز منتظر بودیم . علیرضا هم خسته از راه رفتن و متر کردن راهرو ، نشست کنارم و زیرلب گفت : _این چه دردی بود! -آزمایشه خداست . جوابم رو شنید که عصبی گفت : _زن عمو میگفت الهه از روزی که آرش رفته ، معده اش اینطوری شد. آه کشیدم . همه چی از یه نامردی شروع شد ! عواقب یه انتخاب اشتباه حتی بعد از اونکه همه فکر می کردند همه چی به پایان رسیده هم ادامه داشت . پدر از ته سالن باقدم های بلند به ما رسید. بی سلام جلوی رویم ایستاد و پرسید: _چی شده ؟ -فعلا خبری نیست . پدر نفسی کشید و برگشت سمت عمه : _منیژه بس کن تو رو خدا ... یه طوری ناله میزنی آدم دلش می گیره ... ناشکری نکن خواهر من ... خدا بزرگه . عمه با ناله و گریه جواب داد: _دختر دسته گلم سرطان داره ... میگی ناله نزنم ؟ -لا اله الاالله ... هنوزم معلوم نیست ... بذارجواب پاتولوژیش بیاد آخه. عمه باعصبانیت گفت : _من از آرش نمی گذرم ... به خدا نفرینش می کنم ... الهی که تموم خوشی زندگیش بشه گریه و ناله ... الهی یه روز خوس نبینه ....الهی ... طاقت نفرین شنیدن نداشتم . بلند شدم تا برم عمه رو آروم کنم که در اتاق عمل باز شد . مردی با روپوش سفید که در اولین نگاه نشناختم ولی کمی بعد زیر لب گفتم : است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
| وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُود.. | سهمِ‌ من ‌از تو تنهـا دلتنگــی اسـت..💙 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🌱💫🌸 بـــانو جان! سیــاهــے چــــاڋر ٺــو ... ݪبــخنڋ امامـ زمـــان را ڋر ݐے ڋارد... 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر شد به شوق وصل تو فصل جوانی ام هرگز نمی‌شود که از این در برانی ام یابن‌الحسن، برای تو بیدار می‌شوم مولایم سلام💚 صبحتان بخیر ای همه‌ زندگانی ام السَّلاَمُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِيَاءِ روزتون حسینی💚 →
اینکہ مےگویم دمـادم : مذهبے ‌هآ عاشق‌ترند با دلیل مےگویم کہ آنها واقعاً عاشق‌ترند! هر کہ اُلگویش مولاعلے و فاطمہۜ‌ست بر یقین هم میتوآن گفت کہ : 😍♥️💍 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 وقتی خدا دلش بخواد ببخشه، جای گناه ثواب می‌نویسه! 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 _دکتر! همه دور تا دورش را گرفتیم که دستانش را تا مچ در جیب روپوش سفیدش فرو کرد و گفت : _خوشبختانه عمل موفقیت آمیز بود . زائده ی معده اش رو تخلیه کردیم ...خیلی جای شکر داره . خیلی زود متوجه شدید ... این زائده کوچک بود و هنوز به اطراف سرایت نکرده . با اینحال ما یه مقداری از سطح درونی معده رو هم تخلیه کردیم ...حالش خوبه ... تا یه ساعت دیگه میره تو بخش ... نگران نباشید. و دکتر رفت و من نمی دونستم حالا چرا دارم اشک می ریزم ؟ با شوق فقط زیر لب تکرار کردم : _الهی شکر ... صد هزار مرتبه شکر از عمل جراحی ام دو هفته گذشت .حالا یه کولکسیون قرص داشتم . رنگارنگ ، کوچک و بزرگ . سفید و سبز و یک لیست بلند بالای غذایی .حالم بهتر بود.اما هنوز جواب پاتولوژی مونده بود. میشد گفت که هنوز جای اضطراب و دلشوره باقی بود .بخاطر همون اضطراب و دلشوره ای که برای جواب پاتولوژی داشتم ، نمی تونستم بازهم خوب غذا بخورم .تا اینکه حسام یه پیشنهاد داد . مسافرت ! خودش بامادر حرف زد و گفت که منو ببره چند روز مشهد ، زیارت . تاهم روحیه ام خوب بشه هم بلکه شفای کاملم رو خودم از امام رضا بخوام .قرار شد مادر با پدر صحبت کنه.خودم هم به این سفر مشتاق بودم ولی بعید می دونستم پدر موافقت کنه .حدسم درست بود. پدر عصبی به مادر گفت : _چه معنی میده الهه باحسام بره مسافرت ؟ -وا !! نامزدشه . است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️🏼🌱بہمنِ‌عاۺِقۍ|◖ . 📲| ◖ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت حاج آقا من چادری نیستم ولی تو حرم چادر میپوشم برم بیرون در میارما! یه چیزی بگو که قانع بشم. 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
👤حاج حسین یکتا: ⚪ما به شرایط ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک شده ایم،شما جوانها خود را برای تمدن نوین اسلامی آماده کنید،شما آن روز را می بینید که کار دشمن تمام است. 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝