eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
582 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
443 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خوش کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
نشانی دکترم را به شما می دهم - ما که دماغمان را عمل نکردیم - ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشت
من از هَمان دُخترهای بی‌عارم.. از آنهایی که بَلد نیست صورتش را دَستکاری کند... از همان‌ها که موقعِ بیرون رفتن ساعت‌ها جلوی آینه رنگِ صورتش را عَوض نمیکند و با یک چهره ساده راضی میشود از چِهره‌اش برای بیرون رفتن ... همانَم که قدّم از صد و پنجاه و سه تَجاوُز نکرد.. خیلی کوتاه‌تَر از قفسه‌ی کتاب‌هایم... همانی که کتاب‌فروشی رفتن را به گشتنِ میانِ مغازه‌ی لوازمِ آرایش تَرجیح میدهم... رُک بگویم، من هَمینم که هستم.. همین‌قدر ساده و معمولی ..‌ بی‌آرایش و بی‌آلایش ..‌. از خودم راضیم و کمی از خود راضی‌‌..‌ @be_vaghte_del313
میگفت: آدمے که دلش ترک ترک خورده... اثرش رو چشم بروز میده... آروم و بے صدا میباره... @be_vaghte_del313
❤️ من عاشق خانه‌های کوچکم خانه‌هایی که اتاقی برای قهر ندارند ...!!! ❤️❤️❤️ #یه_جوری_خیلی_قشنگه #بانو_طلبه @be_vaghte_del313
زندگی فقط اونجاش خوبِ که ظهر خسته از کار و کلاس میای مامان ناهار میده بهت بعدش بلافاصله میخوابی تا ۵ عصر 😍 @be_vaghte_del313
شبِ دهم بود؛ تو بیتِ رهبرے یه دختربچه اے بود بنظرم میخورد هشت ، نه سالش باشه ! چادر سرش ڪرده بود مامانش ، یه اضطرابے تو چهرش بود انگار منتظرِ چیزے باشه ها یکے ، اونجورے بود ... از یکے از خادماےِ خانومِ بیت اجازه گرفته بود ڪه بره اونورِ نرده ڪه وایسته و آقا رو ببینه _ نرده ے پشتِ آقایون _ بعد یه صندلے گذاشتن و روش نشست و آقارو میدید ... راستش خیلے نگاش میڪردم ، چشمش اشڪ داشت ! یهویے ڪه میدیدمش انگار قایمڪی اون اشڪاےِ نازِ تا زیرِ چونه اومدشو پاڪ میڪرد !! مامانش پشتِ سرم نشسته بود ، پرسیدم اسمش چیه ... گفت | فاطمه |💚 صداش زدم و گفتم آقا رو دیدے ؟ با یه شوقے ڪه نمیشه بیانش ڪرد گفت اره ... تازه سردار آقا سردار سلیمانے هم هست ! مامانش گفت : همه رو خوب میشناسه ! دو روزه داره گریه میڪنه ببر منو آقا رو ببینم ... از ڪرج میایم از بعد نماز صبحے راه افتادیم !! ... راستش نمیدونستم چیبگم ! از اینهمه معرفتِ این سرباز ڪوچولو مونده بودم ! 💚 فاطمه از مامانش پرسید | مامان پس امام ڪِے صحبت میڪنن ؟| مامانش گفت آقا حرف نمیزنن فقط مراسم روضه ست ... گفت | دلم میخواد صداےِ آقا رو بشنوم | 💚 یه نگاه ڪردم تو چشمایے ڪه برق افتاده بود از اشڪ و سرم رفت پایین و شڪر ڪردم ڪه چقدر آقا دلداده داره ... دلم یه لحظه برا غریبےِ علےِ فاطمه گرفت 😭 . . @be_vaghte_del313
میوه ها ڪه مے پَلاسید مادرم آنها را مُربّا میڪرد میوه های پَلاسیده میشدند شیرینے صبحانہ جمعہ ها ... ڪاش یڪے بیاید دلتنگے جمعه ها را مُربّا ڪند شیرین ڪند بعد تعارفمان ڪند ... @be_vaghte_del313
روز #قیامت هر کسے در دست گیرد #نامه‌ اے من نیز #حاضر میشوم تصویر #جانان در بغل... @be_vaghte_del313
تلخی ها و شیرینی های زیادی رو پُشت سر گذاشتیم با همه اختلافِ سلیقه و نظری که داشتیم کَم کَم بزرگ شدیم... من دخترِ آرومی که دنیای صورتی و فانتزیش خلاصه میشه تو کتاباش و عکسِ شهدا و امامی که باسلیقه و وَسواسِ زیادی به دیوار اتاقِش میزنه + تُ پسرِ شیطونی که گوشه ای از اتاقت ویترینی ساختی از ماشینای مورد علاقت و دنیات خلاصه میشه تو ماشین و ماشین سواری و سُرعت من برنامه منظمی برای هیئت و مسجد رفتنم دارم + تُ تَمامِ برنامه هیئت رفتنت خلاصه میشه تو ده شب محرم و شبای قدر من که دلم بگیره با نماز و مزار شهدا و مداحی گوش کردن آروم میشم + تُ که دلت بگیره با آهنگ گوش کردن و جاده چالوس رفتنُ سرعت آروم میشی مناجاتِ من با خدا پایِ سجاده ست و نماز + مناجاتِ تو با خدا شُمالِ و لبِ ساحل نه تُ مثلِ من شدی و نه من مثلِ تُ به رسمِ همیشه یه شب برای دردِ دل با هم زدیم جاده اون شب پُر از حرف بودم، پُر از بغض... آخه از همون اول با اینک من بچه اولم و تُ بچه دوم با یک سال اختلاف سنی، اینقدر مردونه و محکم پُشتمی که تو غُصه های زندگی جز خودت با کسِ دیگه ای نمی تونم دردِ دل کنم. همونجور که صدایِ موزیکت بلند بود و با سُرعت میتاختی، با اشکِ جمع شده گوشه چشمت شروع کردی گفتن، از نذوراتی که تو مجالس امام حسین دادی، از دَست های پیرِ زن و پیرِ مرد و سرباز و پارک بانی که سمتت دراز شده و تُ هیچ وقت خالی برنگردوندی تا بَدی ها و نامردی هایی که در جوابِ خوبی هات داده شده... دردِ دلم یادم رفت و مبهوتِ بزرگی و جوان مَردی و اخلاصت شدم وَ من چه خوشبختم که برادری چون تُ دارم❤️ پی نوشت: شاید من اسیرِ ظاهر شدم و فکر می کردم هر کَس که ظاهرش مذهبی تَر باشه به خدا نزدیک تَره و کارِ خیر انجام میده، اون شب داداش با گفتنِ گوشه ای از کاراش به من فهموند که به قول شهید همت هرکارِ خیری کردم یا جار زدم یا جا. و تیپ و ظاهرِ آدما ملاک برای سنجیدنشون نیست. بهم گفت: آجی، گنه کارا، هم توبه میکنن هم کارِ خیر @be_vaghte_del313
شاید حسین علیه‌السلام می‌آزماید عشاق را به فراق .. @be_vaghte_del313
بقول حاج مهدی رسولی چه مکه رفته ها ڪه حاجی هم نمیشنُ چه ڪربلا نرفته ها ڪه ڪربلایی ان:)