eitaa logo
به وقت دل | رحمت نژاد
548 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
368 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت تمام شد و همه رفتند و تو هنوز... بالای تل نشسته ای و خون گریه میکنی...
... امشب زینب... نه حسین دارد، نه عبـاس نه علی اکبر، نه جعفـر و عـون و عبدالله امشب طِفلِ رُباب آرام خوابیده 😭 قـاسمِ نوجوان به آرزویش رسیده ... دُخترانِ حَـرَم امشب گوشواره ندارند... 😭 به جای آن یک جفت گوشِ پاره یِ خون آلود دارند ،بیقرار به دنبالَ سـوارِمهربـانِ خود میگردد امـشب زینب است و چند بَچه یِ کوچک که هرکدام بهانه ی پدرانشان را میگیرند... امشب زینب است و چند سرِ بریده یِ آشنا بر نیـزه ها😭 در نزدیکیِ خیـمه هایِ سوختـه یِ نینـوا... زینب است و استواریِ همیشگی اش و بـاز زینب است و غَمی که جِنسَش فـَرق میکند... . . عمـه جان زینب؛ بمیرم بَرایِتان😭 امـان از دلت جان غـَمِ مادر دیدی، غَمِ پـدر دیدی غـَمِ را دیدی غـَمِ حُسِینَت را چگـونه تاب می آوری؟😭 امشـب موهایت به یکباره سپید شد... 😭 عمـه جان مولایِ زَمانَمان به ما گفته اند خدا را به حَـقِ شُما قَسَم بدهیم تا بیایند😭 عمـه جان شما دعا کنید تا تان بیاید... بیاید تا مرحَمی باشَد بَر دِلِ سوخته و داغ دیده تان.. بر دردی که سالهاست جِگَر شیـعه که نه، جِگـَر همه ی انسانهای آزاده یِ جَهان را می سوزاند... عمه جان شما دعا کنید می آید... آن مَرد می آید... @be_vaghte_del313
‌ ‌+ گفت :عُلیاء مُخَدَّرِه ... - گفتم : یعنی چه؟ + گفت : مُخَدَّرِه یعنی بانویی که کمتر از خانه بیرون می آمده! مگر اینکه ضرورتی باشد ... مُخَدَّرِه کسی است که مثلا برای زیارت قبر مادرش هم شبانه با پدر و برادرانش می رفته ... و مُخَدَّرِه کسی است که وقتی میهمان به خانه شان می آمد، پدرش نور چراغ را پایین می کشید تا حاضرین حتی حضور سایه اش را هم احساس نکنند ... مُخَدَّرِه یعنی کسی که با نامحرم روبرو نشده چه رسد به عتاب و خطاب ... کسی که رنگ بازار را هم ندیده، چه رسد به بازار برده فروشان ... و چه بگویم یعنی کسی که مجلس شراب ... -گفتم : بس است ... 😭 دروغ اسـت ان شاءالله 😔 @be_vaghte_del313
شنیده‌ام یکی از مداحان زاهد و عابد تبریز به نام ملاسلطان علی، به زیارت تان مشرف شد... این پا و آن کرد بگوید یا نگوید... مانده بود بپرسد یا نپرسد... صدای محکم و گیرایتان بلند شد: بپرس سلطان علی... بگو آن چه در دل داری... لب باز کرد و گفت: آقاجان من روضه خوانم... دلم پیش این حرف مانده و سرگردان است...:"اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه میکنم"شما... واقعا این را فرموده‌اید آقاجان؟... بی‌درنگ پاسخش دادید: بله، درست است سلطان علی... و او اندوهگین و سربه زیر پرسید: یابن الحسن(ع)! آیا برای مصیبت ارباً اربا شدن عمویتان حضرت علی اکبر(ع) است که خون گریه می‌کنید؟ چشمان محمدی‌تان بارانی شد و آهسته فرمودید: اگر عمویم علی اکبر(ع) هم بود، خودش هم خون گریه میکرد. رحمت الهی جاری بود و سلطان علی نمی‌خواست از بارش پرمهرِ کلمات‌تان محروم شود، باز پرسید: مولایم...آیا این اشک خونین برای مصیبت علقمه و عمویتان حضرت ابالفضل العباس(ع) است؟ آهی کشیدید‌، سر مبارکتان را پایین انداختید، دست روی دست کشیدید و با صدای لرزان گفتید: آه... برای این مصیبت...برای این غم بزرگ...اگر عمویم عباس(ع) هم بود خون گریه میکرد. دلش نمی آمد باز بپرسد... دلش نمی‌آمد نپرسد و این راز عجیب را نداند...ماند چه کند... به غم و خجالت و بغض پرسید: یابن فاطمه (س) آیا این بی تابی و حزن برای مصیبت جدتان حضرت سید الشهدا(ع) و گودی قتلگاه است؟ شنیده ام شانه های مبارکتان لرزید...به گریه افتادید... اشک های زلالتان بر گونه مبارکتان می غلطید و دل سلطان علی می‌لرزید... دل ملائک زائر قبر حسین...دل عرش خدا... دل مادرش زهرا... لب گشودید: آه...آه...اگر جدم حسین بن علی (ع) هم بود، خون گریه میکرد. از سوز دلتان، دلش سوخت و آتش گرفت و خاکستری ماند...شبیه خاکستر پارچه های سوخته یک خیمه‌‌ی کوچک در دل صحرا... از میان دود و آتش دل پرسید: ای آقای من! پس این کدام مصیبت است که شما برایش اشک که نه... خون گریه میکنید؟ سربرگرداندید. طوری که چشم های زیبای غم بارتان دیگر پیدا نبود... مکث کردید... نفس زمین و زمان حبس شده بود آهسته گفتید: اسارت عمه جانم زینب(سلام الله علیها) ...  گفتید و دیگر صدایتان نیامد... سلطان علی چشم که باز کرد...رد دو قطره خونین روی زمین بود و بوی عطری که شبیه تمام گل های محمدی عالم بود و دیگر نبود...
در روضه‌ات نشستم و باور نمیکنم دارد تمام می‌شود انگار، این دهه ... . . . خدایا شکرت که همه‌ی غم‌ها رفتنی‌اند، به جز غَمِ حسین‌ات…، غَمِ حسین‌ات…،غَمِ حسین‌ات…
اعوذبالله‌‌ازسنگینی‌غم‌زینب...🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ألسلامُ علیکَ الحسین بِقدرِ شوقی،حنینی و حُبّی! -سلام بر تو ای حسین به اندازه شوق و دلتنگی و علاقه ام:)♥️ |به اهتزار درآوردن نام امام حسین(ع) توسط دختران آذربایجان| @be_vaghte_del313
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
من شدیدا آدم خوش باوریم. از آن دسته آدم هایی که دلش میخواهد ته ِ نیت همه را خیر بداند و ته ِ همه حرف های تلخ را شیرین ببیند و با یک حرف ساده زود همه چیز از دلش درمی آید از آن دسته آدم هایی که حتی اگر همه چیز بر علیه کسی باشد باز ته ِ دلش بگوید شاید اشتباه میکنند همه و راست را همان دروغگوترین بگوید.. خواستم بگویم خوش باوری و خوشبینی آنقدر مزخرف است که آدم را هزاران بار تا دم ِ خانه مار میبرد و گزیده میکند و باز دست از پا درازتر و دل شکسته تر از همیشه برمیگرداند خواستم بگویم برای اولین بار دلم میخواهد بدبین و ناامید و شکاک باشم. دلم خواست هیچ حرفی را باور نکنم و هیچوقت به کسی اعتماد نکنم و از همه بدترین توقعات را داشته باشم و ...‌ . . . مدتهاست پایان بندی مناسبی برای جملات توی سرم ندارم.. شما پایان ِ این متن را بغض بخوانید فقط... @be_vaghte_del313
زشت ترین قسمت بدن کجاست؟🤔 خیلی‌ها فکر می‌کنند، زشت‌ترین بخش بدن‌شان بینی‌شان است! بعضی‌ها هم با دهانشان مشکل دارند، فکر می‌کنند دهانشان خیلی زشت است! و دیگران زیادی هم شکم بزرگشان، مشکلشان است و زشت‌شان کرده؛ همه این‌ها شاید زشت و زیبا باشد، اما من می‌گویم: زشت‌ترین بخش بدن آدم‌ها، "ذهن شان" است؛ ذهن آدم‌ها، مثل یک حفره عمیق، پر می‌شود از خیلی چیزهای زشت؛ . از شک، از بدبینی، از برداشت‌های بد، از نگاه پرغرور به دیگران، از توقع زیاد، از خودبینی زیاد؛ . ذهن آدم‌ها گاهی تبدیل می‌شود به عضو زشت بدن؛ آن‌قدر بدن را زشت می‌کند که صدتا جراحی زیبایی هم کاری از پیش نمی‌برد. به نظرتون این جور ذهنا رو میشه درست کرد؟
آه از آن رفتگانِ بی برگشت. بماند به یادگاری از صبح ١٩ اُم مرداد ۱۴۰۱که این خبرِ تلخ را شنیدم گنجینه بزرگی را از دست دادیم...
شعر برای امام حسین(ع)👆 یا حسین بن علی، خونِ گَرمِ تو هنوز از زمین می جوشَد! هر کجا باغ گُلِ سُرخی هست آی از این چشمه خون می نوشد ... کزبلایی ست دلم ... رحم الله من نادی یا حسین
دلم از این رفتن گرفت.....
▪︎ کتاب "در اسارت نفرت" اثر عطیه سادات صالحیان • روزبه، نوجوانی دوازده‌ساله است که با برادرش سام که کودکی هشت‌ساله است، با پدر همراه می‌شوند تا برای تجارت به حجاز بروند. آن‌ها در نزدیکی مدینه با راهزنان روبه‌رو می‌شوند. پدر کشته شده و روزبه و سام به بردگی گرفته می‌شوند. نیمه‌شب، هنگام فرار دستگیر و از هم جدا می‌شوند. روزبه به خالد سپرده می‌شود و به غلامی زبیده، دختر خالد درمی‌آید. خالد قصد دارد زبیده را به همسری پیرمردی به نام ابوموسی درآورد. زبیده که غمگین و تسلیم است، روزبه را آزاد می‌کند. روزبه هنگام فرار به چنگ خالد می‌افتد و کتک می‌خورد. سلمان از راه می‌رسد و روزبه را از خالد می‌خرد. به‌این‌ترتیب روزبه در آخرین سفر حج پیامبر، همراه کاروان ایشان و یارانشان می‌شود. و سرانجام در غدیرخم، سام را که به کاروانی یمنی فروخته شده بوده، می‌یابد و واقعه‌ی غدیر را می‌بیند... • خوندنِ این کتاب به نوجوان ها پیشنهاد می کنم • پی نوشت: از عطیه سادات عزیز هم بابت هدیه کتابش بی نهایت سپاسگزارم 🙏🌸 خلاصه از مزایای دوستِ نویسنده داشتن همینه که می بینید! برات امضا می زنن و هدیه می فرستن❤️
از ستم روزگار پناه بر شعر از جور یار پناه بر شعر از ظلم آشکار پناه بر شعر عباس کیارستمی
اونجا كه وسعت شناختت از آدم ها بيشتر ميشه،دايره ى دوستي هات،كمتر ميشه
‏لازمه ‎ بدونه که هتک حرمتش به ‎ نه تنها ذره‌ای از مقبولیت این شهید کم نکرد بلکه لازم شد یکبار دیگه شخصیت ‎ و اثرگذاری ایشون در امنیت کشور  بازگو بشه
" وحدت " باید حول اهداف باشد نه افراد ؛ چرا که افراد هم تغییر میکنند هم کمرنگ میشوند هم تضعیف اما اهداف هم متکامل میشوند هم متعالی ... - سید احمد رضوی - @be_vaghte_del313
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
«من آدم ها را از صحبت هایشان در مورد مردم می شناسم، نه از حرف هایی که درباره خودشان می گویند!» ـــــــــــــــــــــــــــ🧡💭ــــــــــــــــــــــ
سپاس که لحظاتی در زندگی هست، که علی رغمِ اراده‌ی طوفان غم‌ها، همه‌چیز آبی و آرام به نظر می‌رسد. انگار که دکمه‌ای را فشرده باشی و دنیا چند لحظه‌ای از حرکت ایستاده باشد. انگار که دستی از غیب باعث می‌شود موج‌ها خودشان را به کشتیِ نحیف ما نکوبند؛ باد مخالف نیفتد به جان بادبان‌ها؛ از آسمان غصه نبارد. جایی از زمان و مکان که فقط ما هستیم و تو؛ ایستاده بر عرشه‌ای آرام و روشن.
🔺️ منفورترین کشورها از نظر ملت‌های مختلف طبق نظرسنجی موسسه "اتحاد دموکرات‌ها" "اسرائیل "روسیه "چین "آمریکا به ترتیب منفورترین اند...
شُد اون حکایتِ که مرحوم وصیت کرده مشکی نپوشید، گفتن مرحوم اشتباه کرده ما به احترامش می پوشیم! . خودِ بنده خدا وصیت کرده تو خونه اش و زیر درخت ارغوان دفنش کنن بعد یه عده دیگه.... :))
کـٰاروان‌بھ راھ افتاد امـٰابدونِ‌حسین ؛ بدونِ عبـٰاس ؛ بدونِ علـےاکبر ؛ بدونِ جوانان .زینب‌ماندھ‌تنھا میان‌ِ ظالمان واۍ از اَسیرۍاۍ‌کہ‌زینب‌بہ‌ آن‌مےرود ...
‌سَلامٌ‌عَلى‌مَن‌عَجِبَت.مِن‌صَبرِهامَلائِكَةُ‌السَّماء سَلامٌ‌عَلی‌قَلبِ‌زِینَبِ‌الصَّبور...🖤
لباس مشکیاتون رو در نیارین عزا تازه شروع شده ....😔🖤