نشانی دکترم را به شما می دهم
- ما که دماغمان را عمل نکردیم
- ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم،
- ما که موی بلِوند و قد بُلند نداشتیم،
- ما که چشم هایمان رنگی نبود...
رفتیم و کتاب خواندیم؛
و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم،
آنقدر که هر بار که در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت.
می دانی آن جراح که هر روز ما را زیباتر می کند ، اسمش چیست؟ اسمش «کتاب» است.
چاقویش درد ندارد، اما همه اش درمان است.
هزینهاش هم هر قدر که باشد به این زیبایی می ارزد.
من نشانی مطب این پزشک را به همه زنان میدهم:
به اولین کتابفروشی که رسیدید، بی وقت قبلی داخل شوید، آن طبیبِ مشفق، آنجا نشسته است، منتظر شماست.
@be_vaghte_del313
✅یادتونه
موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم 😊
.
✅یادتونه
زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم😣 .
.
✅یادتونه
وقتی معلم می گفت برو گچ بیار انگار مشعل المپیک دستمون میدادن 😊
✅یادتونه نیمکت های مدرسه برامون شده بودن دفتر نقاشی و خاطرات! انواع و اقسام شعر و نقاشی روشون حکاکی می کردیم 😊
کدوم یکی از "یادتونه" ... یادتونه؟
من یادمه... دبیرستانی بودم و اهلِ شعر
از نیمکتم مثنوی معنوی ای ساخته بودم به سبکِ خودم🙈
از رباعی گرفته
تا
شعرِ آیینیُ
غزلُ
شعرِ سپیدُ نو ❣
چون حَساس بودم کار تمیز دربیاد اول یه قسمتی از میزُ لاکِ غلط گیر می گرفتم سفید میشد، بعد روش می نوشتم 🙈
نمیدونم من خیلی بیکار بودم یا خیلی حَساس! 🙄
یه روزی از روزا یه صفحه سفید رو میز تشکیل دادم و نوشتم:
آنچه مهم است حفظ راه شهداست ...
این وظیفه اول ماست...
کمی رو جمله ای که نوشتم تامل کردم، حفظِ راه شهدا ... وظیفه اولِ ماست ...
شهدا به بیت المال حساسیت داشتن
🌀شهید باکری از نوشتنِ با خودکارِ بیت المال حتی در حَدِ چند کلمه برایِ کارِ شخصی پرهیز داشتن
🌀بچه شهید تقدسی تو تَبِ شدید بودن با وجودی که موتورِ سپاه در اختیارشون بود و میتونستن بچه رو به مطب برسونن اینکارُ نکردن و گفتن اگ فرزندم بمیره از موتور سپاه که بیت المالِ استفاده نخواهم کرد
.
.
.
من امّا به عنوانِ رهرو شهید حساسیتی رو بیت المال نداشتم، رعایت که نمی کردم هیچ، ضَرر هم میزدم!
همین مثنوی معنوی ساختنم از نیمکت!
پی نوشت:
از اون روزی که سالِ سوم دبیرستان بودمُ پِی به حساسیت شهدا رو بیت المال بُردم تا امروز که طلبه ام، دیگه نه صفحه سفیدی ساختمُ نه شعر و غزلی نوشتم. چون من در قبال بیت المال مَسئولم
کاش مسئولینمون مخصوصا کلید دارها و دولتِ بنفش از شهدا درس بگیرن و همین قدر اندازه منو امثالِ من حقِ بیت المال رو به جا بیارن.
کاش ولایت مداریمون در حَدِ شعار نباشه... 😔
#یادداشت_ذهن_خستم
#مدرسه
#دبیرستان
#شعر
#طلبگی
#شهدا
#بیت_المال
#الهی_شکرت
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
اجتماعی بودن با همه صحبت کردن نیس.
اجتماعی بودن یعنی بدونی کجا و با کی، از چه کلام و لفظی استفاده کنی!
#توصیه
#بانو_طلبه
@be_vsghte_del313
میگفتش که سر جلسه درس خوابم میگیره،
تو رخت خواب بی خوابی به سرم میزنه،
استاد گفت:
نشونه اینِ که عمرت بی برکت شده!
و داره طی میشه ولی نمیتونی ازش خوب بهره ببری..
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
میگفتش که سر جلسه درس خوابم میگیره، تو رخت خواب بی خوابی به سرم میزنه، استاد گفت: نشونه اینِ که عمر
بعدش فرمود که :
یکی از علت های بی برکت شدن عمر،
تهاون (سستی) تو نمازه....!
4_6034824278065545884.mp3
1.44M
زیر باروون توی رویا...
یه سه شنبه شب زیبا ...
یه مسیر و قدمی سبز...
ته جاده حرمی سبز...
.
پی نوشت:
خییییلی قشنگه، پیشنهاد دانلود
من صبح ها از خونه تا حوزه پیاده میرم، یه بیست دقیقه ای راه میشه، معمولا هندزفری می ذارم و مداحی ای موزیکی چیزی گوش میکنم. امروز حس و حالم با این آهنگ عوض شد. متحول شد. و باهمه وجود دلم امام زمان خواست.
#بانو_طلبه
.
.
@be_vaghte_del313
#عزیزدل هرکی اونیه که وسط سختیا صداش میزنه....
مثلا یکی سیدالشهدا..
یکی خداجان...
یکی آسیدمهدی...
یکی شهدا...
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
#عزیزدل هرکی اونیه که وسط سختیا صداش میزنه.... مثلا یکی سیدالشهدا.. یکی خداجان... یکی آسیدمهدی... یک
عزیز یعنی بزرگ....
عزیز دل یعنی اونی که جاش توی قلب شما خاصه!
اون بالا بالا هانشسته....
فرمان و دستور از اونه...
تا نخواد کاری نمیشه،
#عزیزدل یعنی اونی که حسابش با بقیه جداست...
اصلا عزیز دل دارید شما؟!
خوشبحالتون اگه دارین!!!
برگ برنده دست کسیه که تو زندگیش دسته کم یه #عزیزدل داشته باشه...