eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
95 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃 ببین چگونه هبوطش قرار داده به عالم مرام ماه بنازم که مات اوست دمادم 🍃 چه سروها که به پای قدوم او فکند سر چه حاجتی ست که خاری سری بر اوی کند خم! 🍃 به ظاهرست که خود دختری و خواهر نوری که زینتی ست به رخسار نور و نور مجسم. 🍃 مخواه تا که برایت بخوانم آیتِ حق را مجوی تا که بگویم ز مدح او که شوم ذم 🍃 کجا خسی و پر کاهی از شکوه سراید که کاه گردد اگر کوه بشنود نمی از یم 🍃 چگونه ملتمسانه به خاک پاش در آیم ک در قنوت دعایی کند برای چو من هم 🍃 زبان بگیر به کام این چه حاجتی ست که خواهی که خواستار دعایش که بود! امام دو عالم 🍃 @bedaheh_110
برای ما همه دُرّ ست و گوهر ست زین رو صدف به گرد حریمش حصار کرد 🍃 @bedaheh_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴«نظامیان کافر هندو به زنانمان .....😞! 🔴🔴🔴👇👇👇 به باران بگویید ـ آزاد مردان! ـ بشوید ز رخسار شرم اشکها را کسی نیست بر طبل غیرت بکوبد؟! و از اشکها پر کند مشکها را؟! @bedaheh_110
شهيدزنگي آبادي..mp3
4.15M
به بازی نگیرید مستیّ مان را ...... که غرق شرابیم از خون لاله 🌹 صدا و سیما! کجایی؟!... بخشی از صوت👇👇👇👇🌹 ناگهان صدایی بلند شد ... نه از روبرو ... نه از پشت سر .... که از همه جهات.... به هر سو که می چرخیدم ، در وضوح صدا تغییری احساس نکردم: 🌹« بستگان و دوستان را به همان خوابشان رفتن کفایت است؛ اما تو که راوی منی ، باید مرا کنی و کنی و که: « » یعنی چه.... که خداوند به تا به کجاست. که "عزیز_کرده" ی خداوند است و هر ـ بنا به درجه اش نزد خداوند ـ تا آنجا می تواند پیش رود که: علاوه بر , می تواند به هم اقدام کند تا مایه ی عبرت گردد تا این را که است ، به هیچ گیرند و بدانند آنچه حقیقی است ، نه دنیا که است. پس تو روایت کن مرا، آنچنان که ـ به قدرت لایزال حق تعالی ـ دنیا را در مشت دارم و دلم برای سخت که غافلند!»🌹 زانو زدم ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━
هوای سرد و تنِ درد ... آی می چسبد برای گریه ی یک مَرد ... آی می چسبد نگفته ام به کَس اما خیال زیبایی ست زدودنِ ز تو یک گَرد ... آی می چسبد @bedaheh_110
الرحیل الرحیل... دلبسته ی عشق بسته ی دنیا نیست.mp3
9.68M
این بالِ روی دوش من و تو خیال نیست آیا نباید از گِل و لای زمان گذشت؟! 🌹🌱 @bedaheh_110
ـ مردم! ـ به نهصد و پنجاه سال! جان کَند و چند تازه همراه چند تا وارد نجات شدند راستی ! تو چکار خواهی کرد؟ می روی یا که مثل کنعانی به گمانم پیادگانِ از این فرصت نابِ ناب مات شدند @bedaheh_110
مأمور گشته ایم به دیدار آفتاب بگذار هر چه شمع فراموشمان کند @bedaheh_110
تقاص پای به گِل مانده ی مرا داده ست اگر که دست من از دامن تو کوتاه ست @bedaheh_110
عقل گاهی در میان راه کم می آورد گفتمت شاید بخواهی آسمانی تر شوی 🌹 @bedaheh_110
با چشمهایت تا نبینی باورت نیست یک ماه بین راه کفش از پای برداشت 🍃🌷 @bedaheh_110