eitaa logo
بدون مرز
180 دنبال‌کننده
98 عکس
46 ویدیو
1 فایل
اینجا قرار است از آنسوی مرزهایمان بنویسیم؛ از داستان بیداری ملت‌های جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دیروز بوسنی، امروز غزه 🟢پرچم فلسطین بر فراز پل تاریخی شهر موستار در بوسنی و هرزگوین؛ ان‌شا‌الله نام و یاد فلسطین امسال در رویداد مارش میرا، راهپیمایی سالانه به یاد شهدای سربرنیتسا، زنده باشد. 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢 ایده ساخت تونل امید سارایوو از کجا آمد؟ 🔹 ۱۳ اسفند ۱۳۷۱ باز هم سحری جا ماندیم و به اجبار باید روزهٔ بی‌سحری بگیریم. فقط بلند شدیم نماز صبح خواندیم و باز هم خوابیدیم. برق هم رفته و سرما کم‌کم بر فضای اتاق غلبه پیدا کرده است. ساعت نه همراه با دکتر جاکا، مهندس آب و حاج‌احمد به دوبرونیا رفتیم. آنجا خلیل، مسئول ستاد تیپ دوبرونیا را دیدیم و ما را به منزل عصمت حاجیچ، فرمانده تیپ دوبرونیا برد. منزلش چند بلوک عقب‌تر از خط مقدم است. 🔹در منزل او با حضور مسئولان خط شهرک دوبرونیا و فرودگاه، جلسه را برقرار کردیم. پیشنهادها ارائه شد و قرار گذاشتیم برویم و محل آغاز تونل زیر فرودگاه را از نزدیک بررسی و مشخص کنیم. چون حاج‌احمد [کریمی] مدت‌ها است طرح این تونل را که از تونل عملیات فتح‌المبین اقتباس کرده، ارائه داده و بسیار تلاش می‌کند این تونل برای رفع محاصرهٔ شهر سارایوو از زیر فرودگاه زده شود و دو طرف آن، یعنی دوبرونیا به بوتمیر، را به هم وصل کند. این تنها راه ارتباطی مطمئن بین جبهۀ مسلمانان سارایوو با خارج از آن است و به نظر می‌رسد تحول عجیبی در خطوط مقدم شهر سارایوو ایجاد کند. اگر این تونل زودتر زده می‌شد، چه بسا معاون نخست‌وزیر بوسنی کشته نمی‌شد. (حاكيا تورالیچ، معاون نخست‌وزیر وقت بوسنی، در یک عملیات تروریستی به دست صرب‌ها کشته شد.) 🔹 حدوداً چهل پنجاه روز پیش صرب‌ها نفربر معاون نخست‌وزیر را متوقف کردند و او را از آن بیرون کشیدند و جلو چشم محافظانش که همه سربازان و افسران UN بودند، تیرباران کردند. غیرممکن است این عملیات از قبل طراحی نشده باشد. حتماً توافقاتی بین UN و صرب‌ها صورت گرفته بود، اما اجمالاً می‌توان گفت اگر این تونل وجود داشت، لازم نبود او را از میان صرب‌ها بگذرانند، یا اینکه سربازان UN کار انتقال او را انجام دهند. خود مسلمانان حفاظت او را بر عهده می‌گرفتند. 🟢 پ.ن: متن بالا برشی‌ست از کتاب «محاصره سارایوو»؛ خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین 📚 کتاب: محاصره سارایوو ✍نویسنده: کاوه ذاکری 🔘 ناشر: سوره مهر 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢مادری از سربرنیتسا و فرزندانی از فلسطین 🔹 فاجعه‌ی رخ داده در سربرنیتسا آنقدری تکان‌دهنده هست که زنان شاهد این جنایت تصور مقایسه‌ی آنچه تجربه کرده‌اند را با هیچ رویداد دیگری ندارند. اینکه شهر یک شبه خالی از مردان و پسران شود و کودکان پیش چشم مادران سر بریده شوند. اما داستان ام‌سلیم فرق می‌کرد. ام‌سلیم می‌گفت: من با چشم خودم جنایات سربرنیتسا را دیدم و تا سال‌ها درگیرش بودم. می‌گفت: من به انکار همه چیز رسیدم و داشتم ایمانم را از دست می‌دادم. پس خدا در آن روزها کجا بود؟ اما تقدیر دست ام‌سلیم را در دستان مردی فلسطینی از اهالی نابلس گذاشته بود که اقوامش در غزه زندگی می‌کردند. 🔹ام‌سلیم می‌گفت: آخرین بار یک سال قبل از غزه خارج شدیم. از کانادا برای دیدن اقوام همسرم به غزه رفته بودیم و پیش از آغاز جنگ از غزه بیرون رفتیم. حالا دیگر هیچ خبری از خانواده‌ی همسرش در غزه نداشتند. می‌گفت که: آخرین بار با خواهرشوهرش تلفنی صحبت کرده بودند و دیگر نمی‌دانستند کجا هستند. ام‌سلیم می‌گفت که: اتفاقی که در غزه دارد رخ می‌دهد به مراتب از نسل‌کشی سربرنیتسا سخت‌تر است و این اعتراف ساده‌ای نبود. هشت هزار نفری که در کمتر از ۷۰ ساعت قتل‌عام شدند پیش چشم او بود. این نرخ کشتار حتی هنوز از نرخ کشتار اسرائیل در غزه بالاتر است. با این حال ام‌سلیم در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود تکرار می‌کرد اتفاق غزه فجیع‌تر از آن جنایت هولناک است. 🔹حالا او به همراه مدینه و سلیم دختر و پسرش آمده بود به مزارستان پوتوچاری تا هم داغ خانواده‌ی از دست داده‌اش در سربرنیتسا را تازه نگه دارد و هم در هول نسل‌کشی مردم غزه اشک بریزد. ام‌سلیم می‌گفت: خودم را با زنان و مادران غزه مقایسه می‌کنم که من چطور داشتم به پوچی می‌رسیدم و این مردم چطور محکم و با صلابت ایستاده‌اند. 🟢پ.ن: متن بالا روایت سرباز روح‌الله رضوی است از راهپیمایی امسالِ مارش میرا که سالانه به یاد شهدای سربرنیتسا در کشور بوسنی و هرزگوین برگزار می‌شود 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz