eitaa logo
شعرهای بهجت فروغی مقدم
215 دنبال‌کننده
173 عکس
103 ویدیو
3 فایل
شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
همین‌که‌ خسته و پر بسته در پی فرجم دخیل پنجره فولاد "ثامن الحججم"! طنابی از سر زلف تو مانده در دستم که راست رو به تو آرم، اگر که راه کجم در آستان تو آن قالی خوش اقبالم که غرق نقشه ی چشمان توست رج به رجم به زیر گنبد هفت آسمان کفی خاکم که در صحیفه ی "شمس الشموس" مندرجم میان صحن عتیقت من آن مفاتیحم که با دو دست دعا غرق ندبه ی فرجم!
نسیم خوش نفسی درصف "انیس نفوسم" نوای نم نم اشکی به شوق مرقدطوسم! کتاب قصهٔ یک عمر بال بالِ کبوتر به دورگنبدوصحن و سرای "شمس شموسم" شبیه "پنجره فولاد" باز کرده ام آغوش که خاک پای همه زائران طوس ببوسم! برای این که به عقد اخوت تو درآیم به زیر پردهٔ اشکِ تو شوقِ تازه عروسم سپرده ام به ضریح تو سکه سکه دلم را که با طلای تو بالا رود عیار فلوسم برای این که به طبل ولایت تو بکوبم نقاره ی غزلی با طنین و کوبش کوسم غریب و غم زده یا ثامن الحجج! دم محشر دخیل لطف تو ازدستبرد"یومِ عبوسم"*! *سوره انسان, آیه 10
نام تو را رواق زبرجد گذاشتند نام مرا کبوتر گنبد گذاشتند از بسکه در هوای تو پرواز کرده ام نام مرا مسافر مشهد گذاشتند! همواره در مقابلم آغوش بوده ای هر جا که پیش روی دلم سد گذاشتند در بارگاه لطف تو "باب الجواد" را هر لحظه باز، بهر "خوش آمد" گذاشتند می خواستند ادامه ی نام "رضا" شود آری! اگر به روی الف، مـَد گذاشتند! راه عبور از سفر سخت عشق را در پیچ آن دو زلف مجعد گذاشتند در رهگذار عشق کلید بهشت را در دستهای "آل محمد" گذاشتند!
تا با منی تو، حال دلم بد نمی شود راهی به روی زندگی ام سد نمی شود! هر کس چراغ راهنمایش تو می شوی در انتخاب راه مردد نمی شود! خورشید زائری است که هر صبح بی سلام بر گنبد تو، راهی مقصد نمی شود! از دست با سخاوت تو چرخ آسیاب هر روز بی گرفتن نان رد نمی شود فیروزه ریزد از دل هفت آسمان اگر، همسنگ این رواق زبرجد نمی شود! از لطف بی حد تو عجب نیست روزحشر جاری اگر به خلق جهان حد نمی شود! خورشید و ماه و هر چه ستاره شراره ای از پنج نور آل محمد نمی شود! هر جا پی شفای دل تنگ می روم آغوش مهربانی مشهد نمی شود!
نام تو را رواق زبرجد گذاشتند نام مرا کبوتر گنبد گذاشتند از بسکه در هوای تو پرواز کرده ام نام مرا مسافر مشهد گذاشتند! همواره در مقابلم آغوش بوده ای هر جا که پیش روی دلم سد گذاشتند در بارگاه لطف تو "باب الجواد" را هر لحظه باز، بهر "خوش آمد" گذاشتند می خواستند ادامه ی نام "رضا" شود آری! اگر به روی الف، مـَد گذاشتند! راه عبور از سفر سخت عشق را در پیچ آن دو زلف مجعد گذاشتند در رهگذار عشق کلید بهشت را در دستهای "آل محمد" گذاشتند!