تقدیم به خمینیشهر و شاعران فقیدش، بویژه آقای اصغر حاجیحیدری(خاسته):
ماربین! شهر من، که با هنرت در میان سران سری داری
با مشاهیر شعر و علم و ادب از همه قصد دلبری داری
خاک زرپرور تو هر مس را به طلایی گران بدل کرده
بسکه با سحر شعر در دلها قدرت کیمیاگری داری
همه فن را حریفی و هنری میچکد از سرِ هر انگشتت
شاعر و فیلسوف و دانشمند، واعظ و شیخ و منبری داری
می درخشد بلندی نامت در میان تمام کنگره ها
هم مقامات لشکری داری، هم مقامات کشوری داریَ!
خطهی لهجههای تلفیقی، هنرستان شعر و موسیقی!
ثبت کرده ست دفتر اسناد گویشی را که از دَری داری
تا نگاه تمام مردم شهر غرق "میلاد آفتاب" شود
خیمه ای روی پای "خاسته" از "اصغر حاج حیدری" داری!
سبز باغت که "باغبان" های "صادقی" مثل "پورکاظم" را
_شادی روح پاکشان صلوات_ در پی "لاله" پروری داری!
شعر زیبای من! اگر روزی چهره ماندگار شهر شدی
شک نکن این مقام و مرتبه را فقط از مهر مادری داری!
قند را در شراب حل کردی، شعر را کندوی عسل کردی
شعر شیرین زبان من! تو مگر باغ انگور عسگری داری؟!
#بهجت_فروغی_مقدم
#شاعران_خمینیشهر
#اصغر_حاجی_حیدری#خاسته
#خلیل_بلدی#باغبان
#عبدالعلی_صادقی
#علی_پورکاظم
#لاله