امشب از این لبان غزلخوان عسل بگیر
آمادهام، بیا و مرا در بغل بگیر
بفشار سخت در دل آغوش خود مرا
از من مجال حرف و سوال و عمل بگیر
بر تارهای صوتی طبع ترم بپیچ
راه گلوی سبز مرا بر غزل بگیر
آسودهام کن از چهکنمهای بی شمار
راه مرا به چون و چرا و جدل بگیر
من کِی حریف بازوی مردافکن توام
جان مرا بیا و به ضربالاجل بگیر
جز دوری تو هیچ ملالی نمانده است
آه ای اجل بیا و مرا در بغل بگیر!
#بهجت_فروغی_مقدم
#مرگ_شاعر
به یاد استاد #محمد_علی_بهمنی