eitaa logo
شعرهای بهجت فروغی مقدم
204 دنبال‌کننده
88 عکس
68 ویدیو
1 فایل
شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
هر بار دمید از دل این خاک شهیدی هر دفعه شکفت از دل شب صبح امیدی هر بار که طوفانی از این دشت گذرکرد افتاد به دوش من و تو سرو رشیدی می‌رفتی از این کوچه و مردم همه دیدند در آینه حجله‌ی تو بخت سفیدی! از اوج فلک بال در این خاک نمی‌زد سیمرغ اگر داشت چنین وسعت دیدی! شاید که به زودی برسد نوبت پرواز ما را به هوای تو ، خدا را تو چه دیدی! یا منتظر در زدن مرگ بمانید یا دست شهادت برسانید کلیدی!
سفره را پهن کرد زن، عطری از غذایش محله را پر کرد چید بشقاب های چینی را نمک و نان و آب را آورد بین بشقاب‌های گل قرمز کرد تزیین غذای شوهر را تا شود چای زودتر حاضر رفت روشن کند سماور را از سر صبح رفته بود آن زن پی پخت و پز و بشور و بساب وقت حتی نکرده بود هنوز که به رویش زند نَمی از آب بوی دود و دمِ غذا می داد تار و پود لباس های تنش گوشه ای پشت گوش افتاده گیسوان بلند پر شکنش وقت حتی نداشت آینه را گردگیری کند، جلا بدهد هیچ عادت نداشت آن زن خوب به رسیدن به خویش پا بدهد! سرخ می کرد پای گاز پیاز بی توجه به چهره زردش ناله می کرد مثل لنگه‌ی در وقت لنگیدن و کمردردش سفره آماده بود،دست کشید مرد از دگمه های لب تابش زن ولی زیر دگمه ور می رفت به سرانگشت های بی‌تابش وسط راه، چشم گوشی مرد به پیامی جدید روشن شد رفت گوشی به دست، سمت اتاق دور از چشم سفره و زن شد پشت درهای بسته زن می دید وضع و اوضاع غیر معمول است گوشه ای ماند منتظر، فهمید گوشی مرد سخت مشغول است زن دلش خوش به مهر شوهر بود اینهمه سال اگر چه هیچ نداشت ساده و صاف بود چون کف دست هیچ تعقید و پیچ پیچ نداشت بعدِ یک عمر، مردِ خود را دید باعث هق هق زنی دیگر شوهر سر به راهِ او شده بود ناگهان عاشقِ زنی دیگر تلفن قطع شد، سرِسفره چشم شوهر به چشم زن افتاد میل دیگر نداشتند آن دو به غذایی که از دهن افتاد!
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این شرایط ببینید سخنان اعجاب برانگیزمشاور فرمانده هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی من یتق الله...یرزقه من حیث لایحتسب ان تنصرالله ینصرکم
سایت تحلیلی _خبری عصر ایران: چقدر سکانس پایانی زندگی سنوار، شبیه این شعر معروف محمود درویش است: محاصره را محاصره کن راه فراری نیست بازوان قطع شده ات را بردار و دشمنت را با آن بزن راه فراری نداری من در کنارت افتاده ام؟ مرا بردار و با من دشمنت را بزن که اکنون آزادی، آزاد...
شهر شعر یادآمد شاعران آسمانی : استاد اصغر حاج حیدری (خاسته)، استاد عبدالعلی صادقی، استاد خلیل بلدی (باغبان)، علی پورکاظم، علی اکبر باقری (لاله). تجلیل از خدمات ارزشمند فرهنگی و ادبی استاد علی آقامحمدی سخنران : دکترسیدمحمدجواد هاشمی چهارشنبه، ۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ خیابان ۱۷ شهریور، فرهنگسرای بعثت خمینی‌شهر
33.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عکس کل قرآن کریم بسیار کاربردی پ.ن: دوستان این عکس را ذخیره و برای دیگران به عنوان صدقه جاریه ارسال کنند . @سید محمد جواد ابطحی
27.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌حتما ببینید و نشر بدهید: مصاحبه خانم فاطمه مهیمی شهروند جیرفتی مقیم آمریکا در مورد حجاب و درگیریهاش با دخترش و پاسخهای قانع کننده دخترش که مادر مجبور شد دیگر به دخترش گیر ندهد و مادر هم مثل دخترش بشود .
دنیا طنین نغمه قالوا بلی شده هنگام سجده کردن بت بر خدا شده! ای ساحران! به کفر خود ایمان بیاورید چوبی که دست ماست، دگر اژدها شده!
تقدیم به خمینی‌شهر و شاعران فقیدش، بویژه آقای اصغر حاجی‌حیدری(خاسته): ماربین! شهر من، که با هنرت در میان سران سری داری با مشاهیر شعر و علم و ادب از همه قصد دلبری داری خاک زرپرور تو هر مس را به طلایی گران بدل کرده بسکه با سحر شعر در دلها قدرت کیمیاگری داری همه فن را حریفی و هنری می‌چکد از سرِ هر انگشتت شاعر و فیلسوف و دانشمند، واعظ و شیخ و منبری داری می درخشد بلندی نامت در میان تمام کنگره ها هم مقامات لشکری داری، هم مقامات کشوری داریَ! خطه‌ی لهجه‌های تلفیقی، هنرستان شعر و موسیقی! ثبت کرده ست دفتر اسناد گویشی را که از دَری داری تا نگاه تمام مردم شهر غرق "میلاد آفتاب" شود خیمه ای روی پای "خاسته" از "اصغر حاج حیدری" داری! سبز باغت که "باغبان" های "صادقی" مثل "پورکاظم" را _شادی روح پاکشان صلوات_ در پی "لاله" پروری داری! شعر زیبای من! اگر روزی چهره ماندگار شهر شدی شک نکن این مقام و مرتبه را فقط از مهر مادری داری! قند را در شراب حل کردی، شعر را کندوی عسل کردی شعر شیرین زبان من! تو مگر باغ انگور عسگری داری؟! #خاسته #باغبان
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🚩 حیدر اگر بنا کند کرب‌وبلا به پا کند، حرمله و یزید را می‌فکند به مخمصه... @mehdi_jahandar