🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 از «بنیسی» کن شَفاعت ای نگار!
🔶 منّتت را روز محشر میکَشم
(نگار: معشوق.)
📖 امید آینده، ص ۱۶۹.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #شفاعت
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان):
🌷 #پسرم! ميكروب انديشۀ بد را از وجودت بزدای.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#تفکر، #فکر
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 جانا! قسم به جان عزیزت که عاشقم
🔶 معشوق من توییّ و به وصل تو شائِقم
(شائق: مشتاق.)
📖 امید آینده، ص ۱۷۰.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۸۶:
🔸... پیريزى اين كارِ نسبتاًبزرگ [= مسابقات قرائت قرآن و کشتی من با دیگران]، وقت و هزينۀ زيادى میخواست. ما هم كه پول نداشتيم؛ اين بود كه تمامى آنها كه در آنجا بودند، به فكر فرورفتند [كه] از كجا و چگونه اين كار را شروع كنند.
🔸پهلوانصَفدَر گفت: «بايد هر يكى از ما، كارى را به عهده بگيريم.» باباحسن گفت: «ما بودجهاى نداريم كه در اين كار خرج كنيم. تازه! تصميم گرفتهايم آخر اين ماه، هفتصد تومان پهلوان را درست كنيم و بدهيم.» پهلوانصفدر گفت: «من از شما پول نمیخواهم.» باباحسن گفت: «ما قرضمان را [پس] میدهيم.» پهلوانصفدر گفت: «من آن پول را به شيرخدا بخشيدم.» باباحسن گفت: «ما پول را به دست خودت میدهيم؛ بعد اگر خواستى به شيرخدا ببخشى، به خودش بده. ما كارى نداریم.»
🔸حاجآخوندآقا خواست قيلوقال قضيّه را بكَند؛ گفت: «باباحسن! شما پول پهلوانصفدر را به خودش بدهيد. به اين طريق، بودجۀ مسابقه تنظيم میشود.» و قرار شد یک روز معیّن از دهات اطراف، چند نفر را دعوت کنند و نظرشان را با آنها در میان بگذارند.
🔸پدرم گفت: «هفتۀ بعد، پنجشنبه، نيمۀ شعبان، روز تولّد امام زمان ـ عليه السّلام. ـ است. اوّلين مسابقه را در دِه خودمان، بنيس، برقرار میكنيم و از دهاتهاى ديگر هم دعوت میكنيم [كه] در آن شركت كنند و بعد از اين كه برنامۀ مسابقۀ قِرائت قرآن و كشتى را ديدند، برنامۀ دهاتهاى ديگر را هم تنظيم میكنيم.»
🔸همه، رأى پدرم را پسنديدند و گفتند: «خيلى روز خوبى است براى آغاز كار.»
🔸بعداً مادرم هديح را آورد و چند عدد بِه درختى هم آورد. همگى با شادى تمام، آنها را خورديم. جاى شما، خوانندگان، خالى.
🔸بعد از خوردن آنها، مهمانها دستهجمعى حرَكت كرده و به خانههايشان رفتند. ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 هرگز به غیر تو دل خود را نمیدهم
🔶 گر من چنین کنم، که دِگر یک منافقم
(دگر: دیگر.)
📖 امید آینده، ص ۱۷۰.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_اندیشهبرانگیز
یک پرسش مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «یکصد سؤال» از خوانندگان برای برانگیختن اندیشۀ آنان:
❓پاسخ این شعر چیست که یک غلط دارد و غلطش چیست؟
بردى دل من، من از تو جان میطلبم
وز گمشدۀ خويش نشان میطلبم
سرْمِصرَع هر كدام، حرفى را بردار
حاصل چه شود؟ من از تو آن میطلبم
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 هرگز گزافه نیست که دلدار من تویی
🔶 اثبات میکنم که در این گفته، صادقم
(صادق: راستگو.)
📖 امید آینده، ص ۱۷۰.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۸۷:
🔸... وقتى [مهمانها رفتند و] خانهمان خلوت شد، پدرم آنچه كه در جمع ما گذشته بود، همۀ بگومَگوها را به مادرم بازگو كرد.
🔸مادرم، با اين كه از شنيدن آنها خوشحال بود، ولى مثل من دلنگرانى داشت كه خدایْنكرده، اين كار به ضرر ما تمام نشود؛ اين بود كه به پدرم گفت: «آخر [و] عاقبت اين كارها را در نظر گرفتهايد؟» پدرم گفت: «آخر [و] عاقبت هر كارى، دست خدا است. انشاءالله خوب میشود.» ما هم گفتيم: «انشاءالله.»
🔸من آن روزها پا به سنّ دوازدهسالگى گذاشته بودم. با آهنگ خاصّ كودكانه، قرآن را با [فنون] قِرائت میخواندم. صدايم طورى دلنواز بود [كه] وقتى در «مسجد جمعه» قرآن میخواندم، همگان تحسينم میكردند. يادم هست بعضى وقتها كه قرآن میخواندم، براى اين كه بدنظرها [مرا] چشم نزنند، مادرم اسپند دود میكرد و همه، صلوات میفرستادند.
🔸در هر حال براى هفتۀ بعد، برنامهريزى اوّلين مسابقه در دِه خودمان تنظيم و [مسابقه] برقرار شد.
🔸باباحسن نذر كرده بود اگر مسابقه به خوبى و خوشى، به سود من تمام بشود، يک گوسفند قربانى كند؛ اين بود كه باباحسن قبل از مسابقه، كَنار ستون مسجد ايستاد و رو به حاجآخوندآقا كرد [و] گفت: «حاجآخوندآقا! من نذر كردهام اگر نوهام، شيرخدا، در اين مسابقه، برنده شود، يک گوسفند قربانى كرده و همۀ شماها را به ناهار دعوت میكنم.» همگى گفتند: «انشاءالله.» ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۱۰۲.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 من با نگاه تو، به حقیقت رَسیدهام
🔶 با آنچه تو طلب بکنی، من موافقم
📖 امید آینده، ص ۱۷۰.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #حق
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامۀ ایشان به دخترشان):
🌷#دخترم! با نامحرم، بگومگو و خوشوبِش نكن.
(بگومگو: جر و بحث، مجادله، دعوای زبانی. خوشوبش: احترامگذاشتن با گفتار و پرسش.)
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/149/
#سخنگفتن، #مجادله، #نامحرم
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 بر عشق تو اگرچه سزاوار نیستم
🔶 جمع است بر وجود تو جمع علایقم
📖 امید آینده، ص ۱۷۱.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir