eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
270 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 سالروز ولادت حضرت ـ سلام الله تعالی علیه. ـ بر فرزندشان، حضرت صاحب‌الزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ‌ و همۀ شما، دوستداران ایشان، مبارک باد. 💠 خوب است که اکنون به آن حضرت صلواتی هدیّه دهیم و سلامی عرض کنیم: اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ؛ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ؛ اَیُّهَا المُجتَبی! 💠 ۳ دوبیتی زیبا دربارۀ آن حضرت را در این‌جا بخوانید: http://benisiha.ir/134/ 🔗 عضویّت کانال
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔵 تاریخ ۱۳۹۷/۳/۹ (شب پانزدهم ماه مبارک رمضان): 🔴 (علیه السّلام) 💠 از حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و اله و سلّم. ـ نقل شده است که فرمودند: «قطعاً خدا من و علی را دو نور در جلو عرش آفرید. دوهزار سال پیش از این که (خدا) آدم را بیافریند، (ما) خدا را تسبیح و تقدیس می‌کردیم (= به پاکی می‌ستودیم)؛ سپس (پیوسته) ما را از صُلبی پاک و شکمی پاک (به صلب و شکم پاک دیگر) انتقال داد تا این که ما را در صلب ابراهیم سکونت داد؛ سپس ما را از صلب ابراهیم به صلبی پاک و شکمی پاک منتقل کرد تا این که ما را در صلب عبدالمطّلب ساکن کرد؛ آن‌گاه نور (ما) در عبدالمطّلب تقسیم شد؛ پس دوسوم آن در عبدالله و یک‌سومش در ابوطالب قرار گرفت؛ سپس (من از صلب عبدالله و علی از صلب ابوطالب به دنیا آمدیم و پس از مدّتی) نور از من و از علی،‌ در فاطمه جمع شد؛ پس، حسن و حسین (که از او به دنیا آمدند،) دو نور از نور پروردگار جهانیان هستند.» 💠 بر طبق حدیث شریفی، حضرت امام حسن مجتبی ـ سلام الله تعالی علیه. ـ این اوصاف را داشتند: 1️⃣ عابدترین مردم زمان خود بودند؛ 2️⃣ زاهدترین آنان بودند؛ (زاهد کسی است که به دنیا دل نمی‌بندد؛ نه کسی که دنیا ندارد. ایشان در عین این که ثروتمند بودند، زاهدترین مردم بودند و ثروتشان را در راه خدا خرج می‌کردند.) 3️⃣ هنگامی که به می‌رفتند، پیاده و گاهی پابرهنه می‌رفتند؛ (آن حضرت ۲۰ بار پیاده به حج رفتند.) 4️⃣ هنگامی که مرگ یا قبر یا زنده‌شدن در قیامت و یا گذشتن از صراط (= پلِ روی جهنّم) را یاد می‌کردند، می‌گریستند؛ 5️⃣ هر گاه عرضۀ اعمال به خداوند والا را به یاد می‌آوردند، به‌ گونه‌ای ناله‌ سرمی‌دادند که از آن ناله بیهوش می‌شدند؛ 6️⃣ در بندهای بدن شریفشان می‌لرزید؛ 7️⃣ هنگامی که بهشت و آتش دوزخ را یاد می‌کردند، مانند مارگزیده می‌لرزیدند و از خداوند والا بهشت درخواست می‌کردند و از آتش جهنّم به او پناه می‌بردند؛ 8️⃣ در هر جای قرآن کریم، به عبارت «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا» (ای کسانی که ایمان آوردید!) می‌رسیدند، عرض می‌کردند: «لَبَّیکَ اللّهُمَّ لَبَّیک؛ بله خدایا! بله (قبول می‌کنم).»؛ 9️⃣ در همۀ احوالشان به بودند. (صلّی الله علیه و اله)، (علیه السّلام)، ، 🔗 عضویّت کانال
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹زنی دچار بیماری خوره شد و لب، بينی و انگشتانش، کم‌کم ريخت؛ در نتیجه، شوهر و فرزندانش از او بیزار شدند و او را به بيرون شهر بردند و به بیابان انداختند! 🔹يکی از پسرانش هر روز مقداری نان برای او می‌برد، آن را از دور به سوی او می‌انداخت و برمی‌گشت. 🔹روزی زن،‌ ناله‌کنان به او گفت: «حَسبُنَا اللهُ (= خدا برای ما بس است). پسرم! جرعۀ آبی به من بده؛ خيلی تشنه‌ام.»؛ ولی پسرش توجّهی نکرد و رفت. 🔹هنگامی که تشنگی بر زن غلبه كرد، خودش را در جوی آبی كه در آن نزديكی بود، انداخت و پس از لحظاتی با سختی از آن بيرون آمد و بيهوش بر روی خاک‌ها افتاد. 🔹در آن حال، لطف خداوند مهرْبان كه فرموده است: «اَنَا عِندَ المُنكَسِرَةِ قُلوبُهُم و المُندَرِسَةِ قُبورُهُم؛ من پيش دل‌شكسته‌ها و صاحبان قبرهای فرسوده هستم.»، زن را فراگرفت و به او تندرستی بخشید. 🔹چو دل‌های شكسته هست مهمان‌خانۀ عزّت / خوشا حلوای نوميدی! زِهی پالوده‌ی حِرمان! 🔹آن زن نقل کرده است: «در حال بيهوشی، دو مرد بزرگوار و دو بانوی باشُکوه را ديدم كه به سوی من آمدند. در دستان آنان مقداری نان و سبزی و یک كاسۀ آب بود. آن‌ها را به من دادند و گفتند که اين‌ها را بخور. هنگامی که آن‌ها را خوردم، دریافتم که هرگز مانند آن‌ها را نخورده‌ام و احساس كردم كه سالم شده‌ام. از ایشان پرسيدم: شما کیستيد كه به من عنایت کردید؟ و فهمیدم که آنان حضرت خدیجه، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسين ـ علیهم السّلام. ـ هستند؛ چون من آنان را خيلی دوست داشتم.» 🔹پس از شِفایافتن این زن، مردم از مناطق دور و نزديک، دسته‌دسته به دیدنش می‌رفتند و از او تبرّک می‌جستند؛ چون «نظرشده» بود. 🔹آنان كه خاک را به نظر، كيميا كنند / آيا شود كه گوشۀ چشمی به ما كنند؟ ، ، و (علیهم السّلام)، ، 💻 مشاهدۀ داستان‌های دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/2020/05/153/ 🔗 عضویّت کانال
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۸۰: 🔸... حال مادرم هم خوب خوب شده بود. به بركت زيارت امام رضا ـ عليه ‏السّلام. ـ كار ما خيلى رونق گرفته، زندگىِ تقريباً خوب و خوشى را می‌‏گذرانديم، تا اين كه آن روز، «رحمت» به كارخانۀ ما آمد. 🔸نمی‌‏دانم رحمت را چگونه برايتان تعريف كنم. او جوان ۲۵ ـ ۲۶ساله‌‏اى بود؛ ولى عقل نداشت. بعضی‌‏ها می‌‏گفتند: «او سفيه مادرزادى است.» بعضى می‌‏گفتند: «وقتى بچه بود، عقل داشت؛ بعداً عقلش را از دست داده.» 🔸در هر حال، او يک استثنايى بود و به خانۀ اين و آن می‌‏رفت. مردم رحمشان می‌‏آمد؛ خوردنى می‌‏دادند. می‌‏خورد و در كَنار كوچه و يا جلو مسجد می‌‏خوابيد. 🔸چندين بار از طرف دولت آمده بودند [كه] او را به آسايشگاه ببرند؛ ولى مردم دِه به حالش دلسوزى كرده و نگذاشته بودند. 🔸او كار به كسى نداشت؛ فقط در حال خودش بود. 🔸همۀ اهالى دِه می‌‏گفتند: «رحمتِ دِه ما است؛ به هر خانه‌‏اى كه می‌‏رود، خداوند بركتش را به آن خانه نازل می‌‏كند.» 🔸بعضی‌‏ها پيراهن كهنه و يا كت‌‏وشلوار نيم‌دار و يا كفش‌‏هاى پينه‌‏شده‌‏شان را به رحمت می‌‏دادند و آن‌‏ها را تصدّق و يا به خَيال خودشان احسان می‌‏كردند. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۵. 🔗 عضویّت کانال
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارۀ آن حضرت: 🔶 معشوق من قرار است کز پرده، سر برآرَد 🔶 آید بِرون ز غیبتْ آن یار گلعِذارم (برآرد: بیرون آورد. بِرون: بیرون. گلعذار: گل‌چهره، کسی که صورتش مانند گل، زیبا است.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۳. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، ، 🔗 عضویّت کانال
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامۀ ایشان به دخترشان): 🌷! باعث شرمندگى و سرشكستگى شوهرت نشو. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ 🔗 عضویّت کانال
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارۀ آن حضرت: 🔶 خوش، آن دَمی که در پیش پای او بمیرم 🔶 جان را دهَم به راه موعود تاجدارم! (ـ دَم: لحظه.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۳. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) 🔗 عضویّت کانال
🔴 🌷 شعر زیبایی از مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ دربارۀ حضرت امیرالمؤمنین، ـ سلام الله تعالی علیه. ـ : 🔸علی؛ ای تو همای آسمانی! 🔸بوَد عشق تو راز جاودانی 🔹جهان بهر تو زندان بود، آری 🔹نمی‌گنجی در این دنیای فانی 🔸بوَد فرش ره تو بال جبریل 🔸به هنگام عروج آسمانی 🔹کجا «موسی» به حقّت راه یابد؟ 🔹جوابش داده‌اند از «لَن‌تَرانی» 🔸تو می‌باشی امامم بعدِ احمد 🔸تو رهبر بر تمام شیعیانی 🔹ولای تو «صراط مستقیم» است 🔹به راه حق، امیر کاروانی 🔸گدا و شَه، همه، سر در گریبان 🔸به راهت صف کشیده هر زمانی 🔹جهان در پیش تو جز قطره‌ای نیست 🔹تو چون دریای هستی، بیکرانی 🔸«سَلونی» غیر تو هرگز نگفته 🔸مکان کی گنجد اندر لامکانی؟! 🔹بوَد مِهر تو نور عالَم‌افروز 🔹ولای تو امید زندگانی 🔸دلیر و نامدار و هم امیری 🔸رسولت گفت: «امیر مؤمنانی» 🔹اگرچه دشمن جان عدوّی 🔹ولی با هر چه مسکین، مهرْبانی 🔸به روزِ بی‌کسی دانم که از لطف 🔸«بِنیسی» را ز درگاهت نرانی 📖 همای آسمانی (مجموعه‌اشعار علوی حضرت استاد بنیسی)، ص ۷ ـ ۹. 🔗 عضویّت کانال