eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
270 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 از یک شعر حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی 🌿 روییده صدها گل عشق از دفتر خاطراتت 🌿 بوی تو را می‌شناسم ای آشنای همیشه! @benisiha_ir
در نابودی در بیانات دیروز مقام معظّم رهبری ـ دامت برکاته الوافرة. ـ‌ با شیخ ابراهیم زکزاکی @benisiha_ir
🔴 فریادِ عطش...، سوختن چلچله‌ها افتاده میان سر و تنْ فاصله‌ها می‌گفت گلوسوختهْ بیمارستان: این حرمله‌ها، حرمله‌ها، حرمله‌ها... (از: میلاد عرفان‌پور.) لعنت خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ ، اولیاءالله و اهل ایمان بر رژیم ددمنش اسرائیل که با بی‌رحمی مطلق، حتّی «بیمارستان» المعمّدانی را که «پناهگاه» «زنان» و «کودکان» فلسطینی شده بود، بمباران کرد! ای خدای منتقم! هرچه‌زودتر اسرائیل را رسوای جهانی و نابود کامل بفرما! «و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبونَ؛ و کسانی که ستم کردند، به‌زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت.» (شعرا: ۲۶، ۲۲۷). ، @benisiha_ir
🔴 تاریخ ۱۴۰۲/۷/۲۶: 🔹حضرت امام محمّد باقر ـ سلام الله تعالی علیه. ـ‌ فرمودند: «۳ چیز، درجه هستند و ۳ چیز، کفّاره می‌باشند و ۳ چیز، نابودگر هستند و ۳ چیز، نَجات‌بخش می‌باشند. امّا درجه‌ها عبارتند از: آشکارکردن سلام، غِذادادن، و نمازخواندن؛ در حالی که مردم در خواب هستند.» 🔹شرح حدیث: ۳ چیز، باعث افزایش درجات، رتبه و مقام انسان در نزد خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ هستند: ۱. سلام‌دادن به همه با صدای آشکاری که مخاطبان بشنوند؛ البتّه به این افراد نباید سلام داد؛ نامحرم (مگر در ضرورت)، کافِر، شَعبده‌باز، نَردباز، شِطرنج‌باز و... . ۲. غِذادادن؛ در قرآن کریم آمده است: «الَّذینَ یُجاهِدونَ بِاَموالِهِم و اَنفُسِهِم؛ کسانی که با مال‌ها و جان‌هایشان جهاد می‌کنند». در این آیۀ مبارکه، جهاد مالی، مقدّم بر جهاد جانی شده است! ممکن است که بعضی، از جانشان بگذرند؛ امّا هر کسی آن‌قدر ایمان ندارد که احسان مالی کند؛ مثلاً: به دیگران غذا دهد. استادی به نام سیّد ابراهیم داشتم که روزی به‌شوخی به خودش اشاره کرد و فرمود: «از سیّد ابراهیم جون بخواه؛ ولی پول نخواه!»؛ البتّه ایشان احسان مالی کرد و از جیب خودش به بعضی جایزه داد. ۳. نمازخواندن؛ در حالی که مردم در خواب هستند؛ همچون: خواندن نمازهای مغرب، عشا و صبح؛ در حالی که خیلی‌ها در خواب هستند و نیز: خواندن نماز شب. این ۳ کار، درجات انسان را بالا می‌برند. ادامه: در مطلب پسین ⬇️ . ، ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 (ادامه) 🔹در ادامۀ این حدیث شریف آمده است: «و امّا کفّاره‌ها عبارتند از: وضوی کامل گرفتن در سرمای سخت، و پیاده‌رفتن به سوی نمازها در شب و روز، و محافظت بر جماعت‌ها.» 🔹شرح حدیث: کفّاره یعنی: پوشاننده. مقصود، کارهایی هستند که گناهان را می‌پوشانند؛ به‌ گونه‌ای که انگار گناهان اتّفاق نیفتاده‌اند و به عبارت دیگر: کارهایی که گناهان را از بین می‌برند. ۳ کفّارۀ گناهان که در این حدیث شریف بیان شده‌اند: ۱. وضوی کامل گرفتن در سرمای سخت؛ بعضی وضو می‌گیرند؛ امّا وقتی به وضویشان نگاه می‌کنی، می‌بینی مثلاً بخشی از ساق دستشان را در وضو نشُسته‌اند. این وضو ناقص است. بعضی با یک لیوان آب یا کم‌تر، وضو می‌گیرند. این در غیر ضرورت، خیلی خوب نیست؛ بلکه بِنا بر معارف، به‌تر است که وضوی انسان، شاداب باشد و انسان با حدود ۱ لیتر آب، به اندازۀ یک آب‌معدنی کوچک، وضو بگیرد؛ البتّه مراقب باشد که در استفاده از آب، دچار وسواس نشود. ۲. پیاده‌رفتن به سوی نمازها در شب و روز؛ مقصود، این است که انسان در شب برای خواندن نمازهای مغرب و عشا و در روز برای خواندن نمازهای ظهر و عصر، به مسجد یا... پیاده‌ برود. پیاده‌رفتن برای بعضی از کارهای خوب، موضوعیّت دارد؛ مانند همین کار. ۳. محافظت بر جماعت‌ها. مقصود، این است که انسان باید در نماز جماعتی که همۀ شرایطش وجود دارد و در راهپیمایی‌هایی که ولیّ فقیه به آن‌ها دعوت می‌کند و در جمع‌هایی که حضور در آن‌ها واجب یا مستحب است، شرکت کند. این ۳ کار، بعضی از گناهان را پنهان و پاک می‌کنند. ادامه: در مطلب پسین ⬇️ . ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 (ادامه) 🔹در ادامۀ این حدیث شریف آمده است: «و امّا نابودگر(های انسان) عبارتند از: حرصی که از آن اطاعت شود و هوای نفْسی که از آن پیروی گردد و خودشیفتگی.» 🔹این مطلب در حدیث پیشین هم بود و در ذیل آن، شرح داده شد. ادامه: در مطلب پسین ⬇️ . ، ، ، @benisiha_ir
🔴 (ادامه) 🔹در پایان این حدیث شریف آمده است: «و امّا نَجات‌بخش‌ها عبارتند از: ترسیدن از خدا در نهان و آشکار، و میانه‌روی در توانگری و تنگدستی، و سخن عادلانه در خشنودی و خشم.» 🔹این مطلب هم در حدیث پیشین وجود داشت؛ جز این که در آن، ترسیدن از خدا در «آشکار» و جمع مردم نبود و به جای «سخن عادلانه»، «عَدالت‌ورزی» بود که «سخن عادلانه»، یکی از مصادیق آن است. ادامه: در مطلب پسین ⬇️ . ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 (ادامه) 🔹حدیث ۶: حضرت امام جعفر صادق از پدران مقدّسشان نقل کرده‌اند که حضرت امیرالمؤمنین، امام علیّ بن ابی‌طالب، ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ‌ فرمودند: «۳ چیز، نجات‌بخش هستند: (این که) زبانت را نگه داری و بر گناهت گریه کنی و خانه‌ات تو را فرابگیرد.» و فرمودند: «خوشا به کسی که به خانه‌اش بچسبد و غِذایش را بخورد و به اطاعت از پروردگارش مشغول شود و بر گناهش بگرید!» 🔹شرح حدیث: ۳ چیز، انسان را از گرفتاری‌ها، بدبختی‌ها و عذاب‌های دنیوی و اخروی نجات می‌دهند و رها می‌سازند: ۱. حفظ زبان؛ یعنی: این که انسان با زبانش گناه نکند. خیلی از گناهان و شاید بیش‌تر آن‌ها، از راه زبان است. بر طبق روایتی زخم زبان، بدتر از زخم نیزه است. ۲. گریستن برای گناهان؛ ۳. خارج‌نشدن از خانه؛ جز در موارد واجب و مستحب که بعضی از آن‌ها در شرح حدیث پیشین بیان شد. مقصود فقط خانۀ فیزیکی نیست؛ بلکه خلوت بین خود و خدا است؛ پس نباید در فضای مجازی هم حضور پیدا کرد؛ مگر در موارد واجب و مستحب. خوش به حال کسی که بدون جهت شرعی از خانه و خلوتش خارج نشود، غِذای خودش را بخورد (نه اموال دیگران را)، پیوسته از پروردگارش اطاعت کند و برای گناهان و خطاهایش گریه کند! ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارۀ ظهور آن حضرت: 🔶 همه‌جای دنیا منوّر شود 🔶 ز نور رُخ دلبر عاشقان (منوّر: روشن. رخ: چهره.) 📖 امید آینده، ص ۲۲۹. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، ، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۲۰۰: 🔸... گرفتارى‏ دیگر من که موقّت بود، از آن‌‏جا آغاز شد كه شبى در تهران مهمان خویشاوندی بودم. فرزندانش با او درِ گوشی سخن گفتند و او گفت: «اجازه بدهيد که تلويزيون را روشن كنيم؛ چون امشب فیلم "مرادبرقى" دارد و بچه‌‏ها دوست دارند که آن را ببینند و دست‌بردار نیستند.» 🔸من، چون مهمان بودم، نمی‌‏توانستم جلو بچه‌ها را بگيرم؛ پس، سرم را به عنوان تأیید تكان دادم؛ امّا صحنه‌‏هايى از آن فيلم ديدم كه مبتذل و بی‌‏محتوا بود؛ مثلاً: یک مرد در نقش دو نفر، به خواستگارى دخترى ‏رفت. 🔸دریافتم که مردم با صَرف وقت برای چنين چيزهایی، دچار بردگى می‌شوند!؛ برای همین، پس از برگشتن به قم، كتابی به نام «بردگى يا بندگى؟» نوشتم و چون براى چاپ‌كردنش پول نداشتم و شايد به آن، اجازۀ چاپ هم داده نمی‌شود، چند تا از آن، كپى كردم و به دوستانم دادم. 🔸روزی دوستی گفت: «فُلان سرهنگ که در تهران است، کتاب "بردگی یا بندگی؟" را خوانده و چند صفحه از آن را کپی کرده و به عنوان مدرک نگه داشته و می‌‏خواهد براى تو پاپوش درست كند.» گفتم: نگران نباش؛ من در آن، چيزى ننوشته‌ام كه باعث گرفتاری‌‏ام شود و فقط بعضی از عقايد پست و پليد اسرائيلی‌‏ها و موانع اندیشیدن درست را نوشته‌ام؛ همچون: خرافه‌‏پرستى، تقليد كوركورانه، سينما، راديو، تلويزيون، هواپرستى، خودخواهى، کوتاهی و زیاده‌روی، و تحميل عقيده و سليقه. 🔸گفت: «ديگر می‌‏خواستى چه بنويسی‌؟! واژه‌به‌واژۀ هر کدام از اين‌‏ها، گرفتاری می‌آورد. خيال نكن که شيرخدايى و هر چه بخواهى، می‌‏توانی انجام دهی و هر چه به اندیشه و قلمت آید، می‌‏توانی بنويسی. اکنون زمانۀ گرفتاری‌‏ها است و اختناق، همه‌‏جا را فراگرفته و هر كسی که حرف حق بزند، او را می‌‏گيرند و پدرش را درمی‌‏آورند. مگر نشنيده‌اى كه چقدر روحانی و دانشجو زندانی شده‌‏اند و حاج‌آقا "فلسفى" ممنوع‌‏المِنبر شده است؟»؛ سپس گفت: «من، چون به تو علاقه‌‏مندم، به قم آمده‌ام تا بگويم که حواسّت را خوب جمع كن و بعضی از مطالب را ننويس یا منتشر نكن و بگذار تا زمان مناسب برای انتشار آن‌ها فرارَسد.» 🔸سخنانش دلسوزانه بود و من در ظاهر پذیرفتم. در هنگام خداحافظى گفت: «اگر بتوانی، مدّتی به تهران نيا تا مبادا سرهنگ، تو را گرفتار کند.» 🔸پس از چهار ـ پنج ماه، به تهران رفتم. برادرم گفت: «برای شما اخطار آمده كه خودتان را به فُلان سرهنگ معرّفی كنيد.» پرسیدم: نمی‌دانی دربارۀ چيست؟ گفت: «نه؛ ولی فُلان خویشاوندمان می‌‏گفت: "قبل از اين كه برادرت پيش او برود، با من تماس بگیرد."» 🔸من شمارۀ ‏تلفن آن شخص را از برادرم گرفتم و با او تماس گرفتم. گفت: «من از سرهنگ خواهش كردم که گزارش تو را پس بگيرد و كپى صفحات کتابت را هم از او گرفتم. تو هر گاه بخواهی که پیش او بروی، به من خبر بده.» گفتم: من كه نمی‌‏روم؛ مگر اين كه مرا با دستبند ببرند. 🔸در تهران زیاد نماندم و به قم برگشتم. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۲۷۳ ـ ۲۷۵. ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 یک پرسش مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «یکصد سؤال» از خوانندگان برای برانگیختن اندیشۀ آنان: ❓ـ رُهبانيّت چيست و چرا اسلام از آن نهى كرده است و فواید ازدواج چیست؟ ، @benisiha_ir