eitaa logo
#به سوی نور(۷)
73 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
100 فایل
› اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و مسائلِ روز🍃 ‌ •ارتباط با ادمین : @ZAHRASH93
مشاهده در ایتا
دانلود
راهکارهای تحقق جهاد تبیین.mp3
12.58M
🔊 : راهکارهای تحقق جهاد تبیین 🎙حجةالاسلام‌والمسلمین فخریان ۱۴۰۱/۰۳/۰۶ تو را به‌خدا شما بنشینید و در مورد «جهاد تبیین» فکر کنید. منظورم این است که به این بیاندیشید که در آیندۀ نزدیک و دور «تبیینی‌ها» به چه آفات و آسیب‌هایی دچار خواهند شد؟ «تبیینی‌ها» چه نیازمندی‌هایی دارند؟ چه «مهارت‌هایی» را بایستی کسب کنند؟ مرکز تولید محتوای غنیّ و عمیق برای «جهادِ تبیین» کجاست؟ چه کنیم که تبیین «سالم» بماند؟ بدانید ««تبیین‌بانی» به عهده‌ی شماست... @fakhrian_ir @t_manzome_f_r [مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری] @besooyenour
میدونی شباهت مهندسین کامپیوتر با دکترا چیه!!؟؟ دوتاییشون تا از چیزی سر درنمیارن میگن ویروسه😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ... من که از عشق شما مست و هوادار شدم عاشقی در به در و زار و گرفتار شدم چه بگویم که ز عشق تو چه امد به سرم به تمنّای نگاهی ز تو بیمار شدم تو عزیزی و جهان از برِ احساس تو شاد از همان کودکی ام طالب دیدار شدم دل خوشی در دو جهان عشق شما بوده و بس که فقط عشق شما دیدم و بیدار شدم نادم از وصل شما واله و شیدا شده بین ز غم دوری تان از خودم بیزار شدم 🌺💐🌸🌺💐🌸🌺💐🌸🌺💐🌺 سلام رفقا☺️ 🌞 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 @besooyenour
⭕️کلامی با زهرا امیرابراهیمی 🇮🇷 @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند: قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد. السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع علیه السلام @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت‌تان را صرف رونمایی از چهرۀ زشت و مشمئزکنندۀ عده‌ای «بی‌هویّت» نکنید. سال‌هاست دست‌شان برای داخل و خارج رو شده. اینها ایران را زندانِ توهّماتِ حیوانی‌شان می‌دانند و آزادی را در روابط جنسیِ آزاد. اوجِ حیایِ این جماعت این است که روی فرش قرمزی که هیچ مناسبتی با سرخی چهرۀ «انسانیّت» ندارد، به یک بوسه اکتفا کنند. مگر ندید در نشستِ خبری‌شان می‌گویند در ایران نمی‌توان هرجوری که دلت می‌خواهد زندگی کنی؟ بعد توضیح می‌دهد که زندگی دل‌خواه‌شان چیست! راستش را بخواهی این جماعت اصلاً از زندگیِ «کثیف» خوششان می‌آید. طبق آخرین خبر، هر دو فیلمشان در جشنوارۀ کن، از نگاه مخاطبان، در آخرین رتبه قرار دارد. اسماعیل فخریان @besooyenour
✍امام رضا عليه السلام: به خداوند گمان نيك ببر؛ زيرا خداى عزّوجلّ مى فرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويشم؛ اگر گمانِ او به من نيك باشد، مطابق آن گمان با او رفتار كنم و اگر بد باشد نيز مطابق همان گمانِ بد با او عمل كنم 📚الكافی جلد‏2 صفحه‏72 @besooyenour
@besooyenour
*یکی از بیمارى‌هاى خطرناک، مرضى بى‌صداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد،* 💢 *اما مى‌تواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید!* *این بیماری، مرض «عادى‌شدنِ نعمت» است.* *این بیمارى چند نشانه دارد:* ⬇️ 🔻 *این که نعمت‌هاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس (شکرگزارى) در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده!* 🔻 *این که وارد خانه شوى و همه‌ى اعضاى خانواده‌ در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى!* 🔻 *به بازار بروی و خرید کنی و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.* 🔻 *هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى ، اما خدا را سپاس نگویى!* 🔻 *خداوند را همیشه و در همه مشکلات به آسانی کنار خودت داشته باشی و بتوانی از او کمک بگیری بدون اینکه منتی بر سرت بگذارد و هیچ وقت به خاطر وجود خدا و ایمانی که در دلت گذاشته است او را شکر نکنی.* @besooyenour
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت وسعت سرسبز باغ، در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود ڪه هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یڪ روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر بهار، رخساره در بستر آسمان ڪشیده و خستگی یڪ روز بلند بهاری را خمیازه میڪشید. دست خودم نبود، ڪه این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنھا صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی ڪه از میان برگ سبز درختان و شاخه‌های نخل‌ها رد میشد، عطر عشق او را در هوا رها میڪرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میڪرد! دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده‌های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب، سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد. و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود ڪه زنگ موبایلم به صدا در آمد. همانطور ڪه روی حصیر ڪف ایوان نشسته بودم، دست دراز ڪردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یڪ دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست ڪه خانه قلبم را دق الباب میڪند و بی آنڪه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم _بله؟ با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میڪردم تا پاسخم را بدهد ڪه صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند -الو... هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شڪست. نگاهم به نقطه ای خیره ماند، خودم را جمع ڪردم و این بار با صدایی محڪم پرسیدم _بله؟ تا فرصتی ڪه بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از ڪنار صورتم پایین آورده و شماره را چڪ ڪردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را ڪنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تڪرار میڪند -الو... الو... از حالت تهاجمی صدایش، ڪمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم ڪه خودش با عصبانیت پرسید -منو میشناسی؟؟؟ ذهنم را متمرڪز ڪردم،اما واقعاًصدایش برایم آشنا نبود که مردد پاسخ دادم -نه! و او بلافاصله و با صدایی بلندتر پرسید -مگه تو نرجس نیستی؟؟؟ از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است،اما چرا انقدر عصبانی بود ڪه دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم -بله، من نرجسم، اما شما رو نمیشناسم! ڪه صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد -ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم! و دوباره همان خنده های شیرینش گوشم را پُر کرد. دوباره مثل روزهای اول .... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ☘ 🌹🍃🌹🍃 @besooyenour
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت دوباره مثل روزهای اول دلم لرزید، ڪه او در لرزاندن دل من به شدت مهارت داشت. چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازڪ ڪردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم _از همون اول ڪه گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی! با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت -اما بعد گول خوردی! و فرصت نداد از رڪب عاشقانه ای که خورده بودم دفاع ڪنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت _من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم ڪه عاشقم شدی! و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنڪ! خبر داد سر کوچه رسیده، و تا لحظاتی دیگر به خانه می‌آید، ڪه با دستپاچگی گوشی را قطع ڪردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم، و او دست بردار نبود ڪه دوباره پیامگیر گوشی به صدا در آمد. در لحظات نزدیک مغرب، نور چندانی به داخل نمی‌تابید و در همان تاریڪی، قفل گوشی را باز ڪردم ڪه دیدم باز هم شماره غریبه است. دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم، ڪه با خنده‌ای ڪه صورتم را پُر ڪرده بود پیامش را باز ڪردم و دیدم نوشته است _من هنوز دوستت دارم، فقط ڪافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت ڪنن، میام و با خودم می برمت! -عَدنان- برای لحظاتی احساس ڪردم، در خلائی در حال خفگی هستم ڪه حالا °من شوهر داشتم° و نمیدانستم عدنان از جانم چه میخواهد؟ در تاریڪی و تنھایی اتاق، خشڪم زده و خیره به نام عدنان، هر آنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد. حدود یڪ ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای‌نخستین بار بود ڪه او را میدیدم. وقتی از همین اتاق، قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم ڪه نگاه و چشمانم را پُر کرد، طوری ڪه نگاهم از خجالت پشت پلڪ‌هایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده، و پول پیش خرید بار توت را حساب میڪرد. عمو همیشه از روستاهای اطراف "آمِرلی" مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میڪردند، اما این جوان را، تا آن روز ندیده بودم.مردی لاغر وقدبلند، با صورتی به شدت سبزه ڪه زیر خط باریڪی از ریش و سبیل، تیره تر به نظر میرسید. چشمان گود رفته اش مثل دو تیله کوچک سیاه برق میزد و احساس میڪردم، با همین نگاه شَرّش برایم چشمڪ میزند. از ڪه همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقب تر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد ڪه هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم. از چهارسالگی ڪه پدر و مادرم به‌ جرم و به اتهام شرکت در علیه صدام اعدام شدند، من و برادرم عباس.... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ☘ 🌹🍃🌹🍃 @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚 🌸 سلام فرمانده جان😊 😍 سلام حضرت بهار،مهدی جان 😍 سلامی از عطش به چشمه سار... سلامی از درخت به بهار... سلامی از بیقراری به آرامش... سلامی از ناامیدی به امید... سلامی از بی کسی به پناهگاه... سلامی از انتظار به خورشید... ✔️سلامی از من که در نهایت فقرم به شما که در اوج عنایتید... 🌸 پیشکش اول صبح یک سلام گرم با عطر گل های بهشتی و با طعم خوش گلاب از باغ آرامش، و پرمهرخداست امروزتان متبسم به نگاه مهربان خدا 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 @besooyenour
محمد رضا حدادپور جهرمی 🔺 بهار سال 98 بود که دو پیج معروف و مطرح درباره پرونده سعید حنایی و ارتباط بعضی عناصر خاص با وی، مطالبی بیان کردند و به جان هم افتادند (که در اصل، دعوای زرگری بود) که حکایت از پاس کاری پرونده آن معدوم به این نهاد و آن نهاد داشت. اگر یادتان باشد همان موقع به شما عرض کردم که بی دلیل، کسی را نبش قبر نمی‌کنند و لابد برای آن برنامه دارند. 🔺 بهار 99 محسن تنابنده از به تولید رسیدن یک فیلم با موضوع سعید حنایی در پیجش خبر داد. 🔺 بهار 1400 ابر سایت های فیلم و سریال هالیود خبر از آغاز تولید یک فیلم با همان موضوع اما در خارج از کشور خبر دادند اما عوامل آن را معرفی نکردند ولی قول دادند که کلیه عوامل اصلی ایرانی الاصل هستند. ✔️ جمعا سه سال گذشت و الان که در حل تایپ این سطور هستم دو فیلم اکران شده که عبارت است از: ⛔️1.عنکبوت: به نویسندگی اکتای براهنی و کارگردانی ابراهیم ایرج زاد و با بازی محسن تنابنده (در داخل کشور) ⛔️ 2.عنکبوت مقدس: به نویسندگی علی عباسی و افشین کامران بهرامی و کارگردانی علی عباسی و با بازی زهرا امیر ابراهیمی (در خارج از کشور) اینقدر فکت داریم که نه متهم به توهم بشویم و نه جای فراری برای گردانندگان و پشت صحنه های فضای موجود داخلی و خارجی باشد. لطفا به این موارد دقت کنید: 1.دو فیلم با یک نام مشترک 2. موضوع اصلی و حتی ریز موضوعات مشترک 3. تمرکز روی یک شهرِ مشخصِ مقدس 4. زمان پیش تولید و تولید در دو سال به صورت تقریبا مشترک(یکی در داخل و دیگری در خارج از کشور) 5. حتی زمان اکران آن دو فیلم تقریبا مشترک(تقریبا دو هفته) 6. با حضور عوامل سفارتی(نزدیک و پر رفت و آمد به سفارت انگلستان) و کاملا همسو با عوامل پناهنده 7. حتی برخی دیالوگ ها و لوکیشن ها خیلی شبیه به هم !! و ده ها مورد دیگر. کمترین نتیجه ای که میتوان گرفت این است که فیلم عنکبوت مقدس، نسخه خارجی فیلم عنکبوت است. یعنی هر دو یک فیلم هستند اما با دو نسخه داخلی و خارجی. یا به عبارت بهتر؛ هر چه نتوانستند در نسخه داخلی بگویند، واضح تر و با صدای بلندتر در نسخه خارجی آن گفتند. ✅ پس لطفا این دو فیلم را دو روی یک سکه یک جریان حساب کنید. با این تفسیر که نسخه داخلی عنکبوت، مرحله شلیک را به عهده داشت و نسخه خارجی عنکبوت، تیر خلاص را زد. تنها با یک تفاوت: نسخه ایرانی، به روایت قاتل بود اما نسخه خارجی به روایت مقتولین و خبرنگارها به این مسئله پرداخته بود. این تا اینجا. لذا اصلا این عنکبوت ها را دوفیلم نبینید. بلکه آن را یک پروژه و به نام پروژه عنکبوت بدانید و تفسیر کنید. اما ... در طول هفت سال اخیر، در دو فاز، حدود 200 نفر از مدل ها و بانوانی که به بهانه مدلینگ به بی حیایی و ترویج اباحه گری مشغول بودند دستگیر و مجازات شدند. افرادی که بخاطر آنها سر و صدای زیادی در فضای رسانه های معاند به پا شد. به گونه ای که ده ها مستند از زندگی و شرایط کاری آنها توسط رسانه های بیگانه تولید و منتشر گردید که دل هر بی خبری را به درد می آورد. گفتند نگویید اما ظاهرا در سالهای ابتدایی شناسایی و دستگیری آنان، این پروژه به عنکبوت موسوم شد و در طی آن، تعداد قابل توجهی از زنان عنکبوتی فعال در حوزه مدلینگ که عموما بهایی بودند و یا گرایش قوی به بهاییت داشتند دستگیر و محاکمه شدند. بررسی این کلید واژه در ادبیات نمایشی علی الخصوص در فیلم های اصغر فرهادی و نشان دادن عنکبوت و تارهای او در گوشه خانه نقش های منفی فیلم هایش و حتی تتوی عنکبوت روی بدن دو تن از بازیگران درجه دو و سه آن فیلم ها در مسیر نمادسازی و آشنا کردن ذهن و نگاه مخاطب به این کلیدواژه و به نوعی تسویه حساب با پروژه دستگیری و محاکمه زنان دستگیر شده در فاز اول و دوم پروژه عنکبوت تفسیر میشود. بعدها همان کارگردان، داور جشنواره کن شد و شاگرانش در داخل کشور اقدام به تصویر کشیدن عنکبوت و در خارج از کشور، به نمایش آن (موسوم به عنکبوت مقدس) نمودند. ✔️ لذا این پروژه شوم حداقل دو نتیجه را دنبال میکند: 👈 1.تسویه حساب با برخورد کنندگان با آن 200 نفر. و اینکه جمهوری اسلامی با همان تفکر تکفیری و خشن امثال سعید حنایی، با آن 200 نفر برخورد کرده. 👈 2. کشاندن دعوا به عزیزترین مقولات دینی و مذهبی (ایجاد نماد منفی از حرم امام مهربانی ها) و القای این که ریشه خشونت در مذهب است. علی الخصوص خشونت علیه زنان. با یک تمهید دراماتیک ناشیانه که یک خبرنگار زن جوان (زهرا امیرابراهیمی) به مشهد اعزام شود تا از طریق او شاهد پیگیری پرونده باشیم در حالی که این شخص و این مسئله در تمام طول فیلم از نظر منطقی و دراماتیک کارایی ندارد اما کارگردان نسخه خارجی عنکبوت سعی دارد از طریق حضور او در تمام طول فیلم به وجود زن‌ستیزی در ایران علی الخصوص در جامعه مذهبی و انقلابی اشاره کند. @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا