🖌هشدارِشیرین
کلافه و پریشان بود. نمیدانست خوشحال باشد یا ناراحت!
شادی، دانشجوی ادبیات فارسی، دختری مهربان و فهمیده، به خواستگارش جواب مثبت داده بود اما هنوز دلش گرگ و میش بود.
سه شنبه و بعد کلاس از دانشگاه دربست گرفت تا حرم.
به آن خیابان زیرگذر که رسید دلش به شاه خراسان وصل شد و اشک در چشمانش حلقه زد:
«یا امام رضاجان ای پناه همه ی دو دلی های من، ای پناه همه ی دلتنگی های من..»
پیاده شد و آرام آرام روانه حرم عشق شد.
هنگام قدم زدن در صحن حرم، تمام حرف ها و ویژگی های خواستگارش سعید در ذهنش مرور می شد واقعا هیچ بهانه ای برای رد کردن نداشت. دلش را به امام رئوف سپرد. آن روز تا نزدیک غروب، حرم ماند. دلش قرص شد. انگار راهش روشن شده بود. مثل این که به یقین نزدیک بود.
می خواست قبل از تاریک شدن هوا، به خانه برسد. اما وقتی از اتوبوس پیاده شد، آوای دل انگیز الله اکبر اذان از مسجد گنبد سبزآبیِ دو طفلان مسلم علیهماالسلام، فضای محله شان را عطر آگین کرد.
دلش نیامد این فرصت را از دست بدهد و نماز دلچسبی در این مسجد نخواند.
قدم در مسجد گذاشت. خوشحال بود. احساس می کرد لحظه هایی که می گذرد، او را به خوشبختی نزدیک می کند.
در میان نمازگزاران رنگارنگ و گُل گُلی ایستاد و تکبیر گفت.. نماز تمام شد. بین دو نماز فرصتی شد تا خانم های مسجد به قول خودشان چاق سلامتی ای کنند. شادی دختر محبوب مادربزرگان مسجدی بود چون از حدود ۱۵سالگی تا قبل از اینکه به دانشگاه برود هر شب مسجد می آمد و برایشان قنوت نماز غفلیه را بلند می خواند تا آن ها تکرار کنند.
اما وقتی دانشجو شد، شاید ماهی هم نمی توانست به مسجد برسد.
آن شب همه شان از حضور او خوشحال شدند.
حاج خانم شمسی اما خانم جدی بود. احساسش به آدم ها را نمی توانستی در چهره اش بیابی. تو دار و جدی با آن آبروان بهم پیوسته و سپید ...
روی صندلی نماز، کنار شادی نشسته بود و شادی هم کاری با او نداشت. سرش را پایین آورد و به آرامی گفت شادی خانم این خانواده ای که آمدند خواستگاری مناسب شما نیست.
شادی که نگاهش به زمین بود، با تعجب و به سرعت نگاهش را به شمسی خانم داد و با نگرانی گفت منظورتون آقا سعید هست؟چطور ؟ پدرم تحقیق کردن ، خانواده بدی به نظر نمیان!!!
شمسی خانم که عادت نداشت چند بار یک حرف را بزند: ببین دختر جون پسر من استاد دانشگاه هست وقتی همین آقاسعید اومد خواستگاری دخترش، حسابی تحقیق کرد. بیشتر نمی گم غیبت بشه اما از محل کارش بیشتر تحقیق کن والسلام.
شادی با اخم و ناراحتی گفت ممنون.او که دلهره ی عجیبی گرفته بود اصلاً از نماز عشاء چیزی نفهمید. در دلش غوغایی بود تمام مسیر تا خانه را با خود حرف می زد: آخه خانم شمسی بد اخلاق برای چی باید اینجوری بگه؟؟ اصلن چکار داره به کار من!؟؟ بابا که می گفت اوضاع شرکتشون خیلی خوبه. دفتر دستک حسابی دارن.. ای خدا تازه دلم گرم شده بود..
خانه که رسید از شنیده هایش به مادرش گفت و او هم با پدر مطرح کرد.
قرار شد بله برون یک هفته عقب بیوفتد.
پدر با دوستان وکیلش مشورت کرد و از آنان کمک خواست. دو روز بعد معلوم شد شرکت سعید و پدرش، مشکلات حقوقی مالی بسیاری دارند و با اینکه ظاهر موجهی دارند در مسایل مالی، چارچوب های قانونی و شرعی را رعایت نمیکنند.
شادی با اینکه از بهم خوردن بله برون و ازدواجش ناراحت شد اما فهمید هشدار شمسی خانم درست بوده با خود زمزمه می کرد: خدا خیرش دهد، باید از او تشکر کنم ..
✨«مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ»
✨«کسى که تو را (از چیز خطرناکى) بترساند مانند کسى است که تو را(به امر خیرى) بشارت دهد.»
- حکمت ۵۹ -
#نهج_البلاغه
#حدیث
#هشدار
#بشارت
#داستانک
@bevaghterahaei
سحری بود
#قالی نم دار حرمی بود
سحری بود
#دلداده به #صاحبْ_حرمی بود
سحری بود
صاحبْ حرمِ #خوش_کَرَمی بود
سحری بود
چه خوش سحری بود ..
صلی الله علیک یا امام رئوف
#امام_رضا_جان
#ولادت
#دهه_کرامت
#حرم
@bevaghterahaei
✨امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
«كسی كه توان جبران #گناهانش را ندارد، زیاد بر حضرت محمّد و اهل بیتش (علیهم السلام) #صلوات و درود فرستد، كه همانا گناهانش ـ اگر حقّ الناس نباشد ـ #محو و نابود گردد.»
📚 بحارالأنوار، ج 91، ص 47، ح 2
#امام_رضا_جان
#دهه_کرامت
#ميلاد
#صلوات
@bevaghterahaei
#پیام
باسلام
جوان کریم التماس دعا
#اسلام واقعیتی است که در باطنی ترین لایه های فیزیکال عالم امکان وماوراء آن «متا فیزیک جهان بیکران »کم نیاورده وحرف دارد .
مهم*آن است که انسان #فرصت شناسانه به درک و فهم دین بوسیله اسلامشناسان جامع ودلسوز راه دین عزیز خدای سبحان را به چنگ آورد. انشاءالله. والسلام
#استاد
#پدر
#دهه_کرامت
@bevaghterahaei
به وقت #پرواز
به وقت #رهایی
ما زمینیانِ دلتنگ..
التمآس دعآ داریم حاجی ..
#یک_و_بیست_دقیقه 🕊
@bevaghterahaei
[جهل پلورالیستی]
همه به
طرف #هنجارهای_نامناسب_اجتماعی شـنا می کننـد و #گمان می کنند دیگران (آنهایی که به این هنجارها پایبندهسـتند) حالِ خوشـی
دارنـد، درحـالیکه در واقع آنهـا هم درحال #غرق شـدن هسـتند.
_ خیالی بیش نیست اگر فکر میکنید آنان که چنینند و چنانند در آرامشند..
_ بیقیدی
#آرامش_سوز
است، نه
#آرامش_ساز
#توهّم
#پلورالیست
#اجتماعی
@bevaghterahaei
#به_وقت_اذان
«أشهد انّ مولانا امیرالمؤمنین علیّاً و ابناؤه المعصومین حُجج اللّه»
@bevaghterahaei
• اگر انسان قدر و ارزش خود را بداند، حرکت را تنفس برای خود می پندارد.. #تنفّس
•می فهمد که مرگِ او، تولّدِ اوست.
مرگ، شروع است نه پایان..
• حال انسانی که با مرگ متولد می شود، چطور حرکتش فقط به هفتاد سال محدود باشد؟؟!
پس احساس #شناخت و #عشق به امتداد، ایجاد می شود..
#حرکت
#ارزش_انسان
#معاد
@bevaghterahaei
🖌دزدترین
شیشه دودی های ماشین بالا بود و کولر روشن. آفتاب ظهر نه اینکه می تابید، می تازید.
رادیوی ماشین را روی هر موجی میگذاشت، اذان بود.
نه اینکه بخواهد موجی را انتخاب کند که اذان نباشد ،نه، می خواست حتما موذن مورد علاقه اش اذان بگوید.
خیابان ها شلوغ بود. با خود فکر می کرد حالا که امروز زودتر از شرکت بر می گردد بهتر است کارهای عقب مانده را انجام دهد. به اداره پست سری بزند، بعد خرید کند و بعد هم خانه.. اما خاطرش خیلی تلخ بود. چون این چند روز درگیر کارهای پیچیده شرکت شده بود. حسابدار جدید شرکت دو تا از حساب های شرکت را با فاکتور های جعلی خالی کرده و غیب شده ...
دستش روی فرمان بود و ناگهان چشمانش پشت آن عینک دودی اش متعجب شد. دلش ریخت و اشک چشمانش را گرم کرد. پایش روی ترمز کشیده شد و متوقف شد.
پیرمرد هندوانه فروش کنار خیابان نماز می خوانْد..
‼️دزدی که فقط در جیب مردم دست بُردن نیست!
⛔️ کسی که از نمازش می زند هم دزد است.
🗒 نماز را در لیست برنامه ریزی هایش چه روی کاغذ چه برنامه ذهنی، می گذارد آخرین کار!
یا اینکه حتی اذکار نمازش جلو تر از حرکاتش می دَود...
پیامبر مهربانی ها صلی الله علیه وآله :
✨أسرق السّراقِ مَن سرّقَ مِن صلاته یعنی لا یُتمّها؛
✨دزد ترین دزدها کسی است که از نمازش می دزدد یعنی آن را درست نمی خواند.
_ وسائل الشیعه:۴، ۳۶_
#حدیث
#نماز_درست
#نماز_اول_وقت
#دزدی
#روزمرگی
#داستانک
@bevaghterahaei
• اگر انسان قدر و ارزش خود را بداند، در مییابد که با تمامِ هستی #پیوند دارد..
• در خود #نیروهایی مییابد که باید بشناسد و یا بیاموزد که #ترکیب آنان را #تبدیل کند و گرنه به بن بست میرسد ..
شهوات و بدی ها تبدیل میشوند..باید فهمید و آموخت بُخل را تبدیل کرد، غَضب را تبدیل کرد ..
• اگر ترکیب و تبدیل آموختی، در هیچ #لجنی نخواهی ماند ..
#حرکت
@bevaghterahaei