eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی روزگارت خوش که از میخانه، مسجد ساختی روی ماه خویش را در برکه می‌دیدی ولی سهم ماهی‌های عاشق را چه خوش پرداختی ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود می‌توانستی نتازی بر من، اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست «عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی @beytolghazal
شهر گنجایش غم های دل ما چو نداشت آفریدند برای دل ما صحرا را... @beytolghazal
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست سربسته ماند بغض گره خورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گلو شکست ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد ای وای، های های عزا در گلو شکست آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست «بادا» مباد گشت و «مبادا» به باد رفت «آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست تا آمدم که با تو خداحافظی کنم بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست @beytolghazal
به شرط آبرو یا جان قمار عشق کن با ما که ما جز باختن چیزی نمی‌خواهیم از این بازی @beytolghazal
میکنم سرفه که منظور: کنار تو منم! کرده‌ام جمع حواسم که نلزرد سخنم، "من، شما، چیزه، ببخشید خداحافظتان" ای خدا باز نشد حرف دلم را بزنم! @beytolghazal
اگر به زلف درازِ تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوتَه ماست @beytolghazal
کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود آتشی بودی و هر وقت تو را می‌دیدم مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود مثل یک غنچه که از چیده شدن می‌ترسید خیره بودم به تو و جرئت لبخند نبود هر چه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم کم نشد فاصله، تقصیر تو هر چند نبود آه ای تابلوی تازه به سرقت رفته کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود @beytolghazal
برسانید به خاک قدم یار مرا که رسانید به جان این دل بیمار مرا وقت نازک‌تر از آن موی میان گردیده است می کنی رحمی اگر بر دل افگار مرا زخمی غیرت خارم، ز چمن بیزارم می‌گزد خنده‌ی گل بیشتر از خار مرا عقده در کار من از غنچه دهان دگرست ناخن گل نگشاید گره از کار مرا شِکوه از کوتهی بخت، گل بی دردی است می رسد نیش ز خارِ سر دیوار مرا گوهر قدر خود و قیمت من می‌شِکنی مَبر ای چرخ فرومایه به بازار مرا به سلم خاکِ مرا پیر مغان خشت زده آستانه که برون می برد از خانه‌ی خَمّار مرا؟ آنقدر صائب از اوضاع جهان دلگیرم، که غم از دل نبرَد خنده‌ی دلدار مرا @beytolghazal
شک ندارم یار من سررشته‌اش موسیقی است بس که با احوال من ساز مخالف میزند @beytolghazal
هیچکس از کتاب نخواندن نمی‌میرد... دچار مرگ مغزی می‌شود @beytolghazal
زندگی قصه تلخی‌ست که از آغازش بس‌که آزرده شدم، گوش به پایان دارم @beytolghazal
دیدار جهان بی تو غم انگیز شد، ای یار! انگار ، بهاری است که پاییز شد ای یار! چندان که مرا جام تُهی شد ز مِی وصل جانم ز تمنای تو ، لبریز شد ، ای یار! ناچار ، زمین خورد شکیبایی عاشق چون با غمِ عشق تو گلاویز شد ای یار! باد سحری نافه گشاد از سر زلفت، او کامروا شد که سحرخیز شد ای یار! کی می‌رود از یاد من آن سال که پاییز از باغ و بهار تو ، دل انگیز شد ای یار! گفتی که تو را میکشم ، امروز کجایی؟ بشتاب به سویم که خود آن نیز شد ای یار! @beytolghazal