عشقِ بی هنگام من تا از گریبان سر کشید
از غم رسوا شدن سر درگریبان میکنم...
#سیمین_بهبهانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
گر چه امروز من آیینه ی فردای منست
دل دیوانه در اندیشه ی فرداست هنوز
عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز
لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
#ابوالحسن_ورزی
#غزل
@beytolghazal
هر که جز من بود از دیدارمان مأیوس بود
همتم را رود اگر مىداشت اقیانوس بود
رد شدى از بین ما دیوانگان و مدتىست
بحثمان این است: آهو بود یا طاووس بود؟
خواب دیدم دست هایم خالى از گیسوى توست
خوب شد با عطر مویت پا شدم، کابوس بود
عطر گیسوى رهایى آمد و آزاد کرد
پادشاهى را که در زندان خود محبوس بود
هر زمان از عشق پرسیدند، گفتم: آه، عشق…
خاطرات بىشمارى پشت این افسوس بود
#سجاد_سامانی
#غزل
@beytolghazal
دلت گرفته، الهی که غم نداشته باشی
فدای چشمت اگر دوستم نداشته باشی
دم غروب مرا در خودت ببار که چیزی
در آن هوای غریبانه کم نداشته باشی
عجیب نیست من آن قدر خرد و خستهام از خود
که حال و حوصلهام را تو هم نداشته باشی
«دچار آبی دریای بیکرانم و تنها»
اگر هوای مرا دم به دم نداشته باشی
به جرم کشتن این خندهها در آینه سخت است
کسی به غیر خودت متهم نداشته باشی
غمم تو هستی و شادم اگر به سر نمیآیی
منم غم تو، الهی که غم نداشته باشی
#اصغر_معاذی
#غزل
@beytolghazal
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
اندوه جهان و شادمانی همه هیچ
سرمایهٔ روزگارِ فانی همه هیچ
یاد این سخن از تجربه کاران دارم
غیر از غم یارِ جاودانی همه هیچ
#حزین_لاهیجی
#رباعی
@beytolghazal
آنکه به دل اسیرمش، در دل و جان پذیرمش
گرچه گذشت عمر من، باز ز سر بگیرمش
#مولوی
#تک_بیتی
@beytolghazal
تقدیر بود... پای کسی در میان نبود
آن روزها که صحبتی از این و آن نبود
میشد تو را دوباره به دست آورم، ولی
وصلی چنين که لایق عشقی چنان نبود
یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست
یک روز بال بود ولی آسمان نبود
ترسیدم از شکست و نکوشیده باختم
سودی که صبر داشت به غیر از زیان نبود
طوفان بدگمانی ما هر چه بود برد
در این خرابه خاطرهای در امان نبود
آنجا که دوست آینهام را شکست و رفت
هیچ انتظار دیگری از دیگران نبود
از خندهی ترحم مردم که بگذریم
با من کسی به غیر غمت مهربان نبود...
#پوریا_شیرانی
#غزل
@beytolghazal
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
به جز مراسم عقد و عروسی و غیره...
#تک_بیتی
#ازدواج_آسان
@beytolghazal
شب شد اجازه هست چراغت بیاورم؟
یک عطر دلنشین به اطاقت بیاورم؟
بعد از تو باخبر کسی از حال من نشد
برگی ز خاطرات فراقت بیاورم؟
در بین اینهمه غزل آب و تاب دار
یک شعر نارسیده به باغت بیاورم؟
رازی که بین من و چشمهای توست
افشا کنم نشان ز حماقت بیاورم؟
امشب بگو، بگو که مرا دوست داریام
سخت است بر سکوت تو طاقت بیاورم...
#مریم_صفری
#غزل
@beytolghazal