با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجهول مرو با غول مرو
زنهار سفر با قافله کن
ای مطرب دل زان نغمه خوش
این مغز مرا پرمشغله کن
ای زهره و مه زان شعله رو
دو چشم مرا دو مشعله کن
ای موسی جان شبان شدهای
بر طور برو ترک گله کن
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو
در دست طوی پا آبله کن
تکیه گه تو حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را یله کن
فرعون هوا چون شد حیوان
در گردن او رو زنگله کن
#مولوی
#غزل
@beytolghazal
دادم به چشم او دل اندوه پیشه را
غافل که مست می شکند زود شیشه را
ای مدعی بکوش که محکم گرفته است
عشق همیشه، دامن حسن همیشه را
در بیستون به صورت شیرین نگاه کن
تا حسن چون به سنگ فرو برد ریشه را
فرهاد را چه ذوق که او با وجود دل
در کار زخم سنگ کند زخم تیشه را
عرفی ببین فسردگی کشت ماهتاب
امشب که در بغل ننهادیم شیشه را
#عرفی
#غزل
@beytolghazal
از سحر عطر دلانگیز تو پیچیده به شهر
باز دیشب چه کسی خواب تو را دیده به شهر
#کاظم_بهمنی
#تک_بیتی
@beytolghazal
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم
که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمیرود ز ضمیر
بیار ساغر درّ خوشاب ای ساقی
حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار
ولی کرشمهی ساقی نمیکند تقصیر
مِی دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دل رمیدهی ما را که پیش میگیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ
که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
کشید نقش تو نقاش و اشتباه کشید
به جای آنکه کشد آفتاب ماه کشید
به حسن حضرت یوسف کسی برابر نیست
به اوج سلطنت او را ز قعر چاه کشید
#شاطرعباس_صبوحی
#دوبیتی
@beytolghazal
نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخمهای دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من، برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت
منم خلیفهی تنهای رانده از فردوس
خلیفهای که از آغاز، تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکههای من از ابتدا رواج نداشت
نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
چراغ نه، که به گشتن هم احتیاج نداشت
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
چند روزی بود اگر مهر سلیمان معتبر
تا قیامت سجدهگاه خلق مهر کربلاست
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
بر سر کوی یقین، کعبه و بتخانه یکی است
دام زلف سیه و سُبحهی صد دانه یکی است
هر زمان جلوه حسن، ار چه ز رویی دگر است
باش یکدل به همه روی، که جانانه یکی است
می و پیمانه، همه عکس رخ ساقی، بین
تا بدانی که می و ساقی و پیمانه یکی است
در ره کعبه، خطاب آمدم، از میخانه
که کجا میروی ای خواجه، همه خانه یکی است
رأی کج زد، سر زلف تو، به قصد دل من
گر چه با رای دو زلفت، دل دیوانه یکی است
من دیوانه، نه تنها سر زلفت دارم
که در این سلسله، دیوانه و فرزانه یکی است
گرچه از سوختگان تو، یکی، سلمان است
لیکن ای شمع، نه آخر همه پروانه یکی است
#سلمان_ساوجی
#غزل
@beytolghazal