من آمدم کلماتت به من زبان بدهند
زبان سادهی رفتن به آسمان بدهند
من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند
و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند
به من که کور و کر و لال هستم و تاریک
مسیر چشمهی نوری ز کهکشان بدهند
به من که گوشهای از دوزخ خودم هستم
به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند
به من مجال ملاقات با خدا در شب
به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند...
کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند
برات مرقد ششگوشهی جهان بدهند؟
بریدهام کلماتت کجاست ای باران؟
که قدر تشنگیام لحظهای توان بدهند
#مریم_سقلاطونی
#غزل
@beytolghazal
خدا میخواست میدان داریات پنهان شود وَرنَه
سلحشوری علمداری به بازویِ تو میآید
#حسن_لطفی
#تک_بیتی
@beytolghazal
با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی میکنند
چهرهی امروز در آئینهی فردا خوش است
برق را در خرمن مردم تماشا کرده است
آن که پندارد که حال مردم دنیا خوش است
فکر شنبه تلخ دارد جمعهی اطفال را
عشرتِ امروز بیاندیشهی فردا خوش است
هیچ کاری بیتأمل گرچه صائب خوب نیست
بی تامل آستین افشاندن از دنیا خوش است
#صائب_تبریزی
#غزل
@beytolghazal
به دور افکندهام غمها و شادیهای کوچک را
تویی رمز بزرگ انتخاب من، سلام ای عشق!
#حسین_منزوی
#تک_بیتی
@beytolghazal
دلم را جز غمت سودی نماندهست
در او جز درد موجودی نماندهست
ز آهم در دل دلبر اثر نیست
که دل اخگر شد و دودی نماندهست
طبیبا ترک درمان کن کزین درد
به کلی روی بهبودی نماندهست
ز امر بود و نابودم مترسان
که فکر بود و نابودی نماندهست
#شاهدی
#غزل
@beytolghazal
یا رب کجا رویم که در زیر آسمان
هرجا که میرویم چو زندان گرفته است
#رضیالدین_آرتیمانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
گوهرشناس نیست در این شهر شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم
#شهریار
#غزل
@beytolghazal
قصهی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشورگشایی بهتر است
#فاضل_نظری
#تک_بیتی
@beytolghazal
ما را برای رونق بازار میخواهی
ای باغبان تا چند گُل را خوار میخواهی
اسفند و فروردین ما فرقی نخواهد داشت
تقویم را بیهوده در تکرار میخواهی
پاداش حرف حق زدن جز سربلندی نیست
حق با من است اما مرا بر دار میخواهی
ای دل چرا دست از سر من بر نمیداری
تا کی مرا از زندگی بیزار میخواهی
ای عشق، ای سنگ صبور روزهای من
امشب خودت هم محرم اسرار میخواهی
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
چیزی از عشق بلاخیز نمیدانستم
هیچ از این دشمن خونریز نمیدانستم
در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق
چه کنم؟ شیوهی پرهیز نمیدانستم
گفتم ای دوست! تو هم گاه به یادم بودی؟
گفت: من نام تو را نیز نمیدانستم
بغض را خندهی مصنوعی من پنهان کرد
گریه را مصلحتآمیز نمیدانستم
عشق اگر پنجرهای باز نمیکرد به دوست
مرگ را اینهمه ناچیز نمیدانستم
#سجاد_سامانی
#غزل
@beytolghazal
پیچیده شمیم ندبه و عهد و سمات
طوفانزدگان! کجاست کشتی نجات؟
میآید و هر جای جهان خواهد شد
یک صبح پر از عطر سلام و صلوات
#یوسف_رحیمی
#رباعی
@beytolghazal
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
#سید_حمیدرضا_برقعی
#تک_بیتی
@beytolghazal
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است
مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست
هزار عرصه برای پریدنم تنگ است
اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود
فرو پریدن و در خاک بودنم ننگ است
چگونه سر کند اینجا ترانه ی خود را
دلی که با تپش عشق او هماهنگ است
هزار چشمهی فریاد در دلم جوشید
چگونه راه بجوید که رو به رو سنگ است
مرا به زاویه ی باغ عشق مهمان کن
در این هزاره فقط عشق ، پاک و بی رنگ است
#سلمان_هراتی
#غزل
@beytolghazal
زمستان است و بیبرگی، بیا ای باد نوروزم!
بیابان است و تاریکی، بیا ای قرص مهتابم!
#سعدی
#تک_بیتی
@beytolghazal
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهای نگران آینهی تردیدند
نشد از سایهی خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
غرق دریای تو بودند ولی ماهیوار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند
در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصلهات سنجیدند
تو بیایی، همهی ثانیهها، ساعتها
از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
#قیصر_امین_پور
#غزل
@beytolghazal
عید ما دلشدگان لحظهی دیدار شماست
سال ما ساعت تحویل خودش را دارد
#محمد_علی_مجاهدی
#تک_بیتی
@beytolghazal
جان و دلم از عشقت ناشاد و حزین بادا
غمناک چه میخواهی ما را تو چنین بادا
بر کشور جان شاهی ز اندوه دل آگاهی
شادش چو نمیخواهی غمگینتر از این بادا
هر سرو که افرازد قد پیش تو و نازد
چون سایهات افتاده بر روی زمین بادا
با مدعی از یاری گاهی نظری داری
لطف تو به او باری چون هست همین بادا
جز کلبهی من جائی از رخش فرو نایی
یا خانهی من جایت یا خانهی زین بادا
گر هست وفا گفتی هم در تو گمان دارم
در حق منت این ظن برتر ز یقین بادا
پیش از هم کس افتاد در دام غمت هاتف
امید کز این غم شاد تا روز پسین بادا
#هاتف_اصفهانی
#غزل
@beytolghazal
تقویمها به شوق تو تکرار میشوند
بوی خوش بهار پس از هر خزان تویی
#جویا_معروفی
#تک_بیتی
@beytolghazal
گوشهی ابرو که با چشمت تبانی میکند
این دل خاموش را آتشفشانی میکند
عاشقت نصف جهان هستند، اما آخرش
لهجهات آن نصفه را هم اصفهانی میکند
چای را بی پولکی خوردن صفا دارد، اگر
حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند
گاه میخواهد قلم در شعر تصویرت کند
عفو کن او را اگر گاهی جوانی میکند
روی زردی دارم اما کس نمیداند درست
آن چه با من عطر شالی ارغوانی میکند
عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این
مهربانی میکند، نامهربانی میکند
ماه من! شعرم زمینی بود اما آخرش
عشق تو یک روز ما را آسمانی میکند
#قاسم_صرافان
#غزل
@beytolghazal
ای نخلِ من که برگوبرت شد ز دیگران
دانی کز آب دیدهی من پاگرفتهاى؟
#على_اطهرى_كرمانى
#تک_بیتی
@beytolghazal
به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
#سهراب_سپهری
#شعر_نو
@beytolghazal
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
#حافظ
#غزل
@beytolghazal