🕌#سفرنامه_اربعین(۲)
✅قسمت هشتم
📝نویسنده:
🔰حجتالاسلام یعقوبی
🚩 #اربعین۱۴۴۴
🚩"هیأتبیتالنبیصلیاللهعلیهوآلهوسلم"🚩
🔸 #محفل_بسیجیان_و_رهروان_شهدا
__________
▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز هفتم_۱
صبح روز هفتم شد🌤
همون طور که پیش بینی میشد،ما نتونستیم ساعت ۳:۳۰صبح حرکت کنیم از خونه ای که شبو مهمونش بودیم🤷♂
کمی دیرتر یعنی بعد اذان صبح بیدار شدیم
از طرفی هم لباسارو که برده بودن بشورن دیرتر آماده شد😊
نماز صبح رو خوندیم
چشم به هم زدنی سفره صبونه پهن و جمع شد 🍜🥛🥚😋😋
لباسارو آوردن،جمعه بازاری به پا شد 😄
همه دنبال لباسشون بودن🙋♂
📢پس این لباس من کوووووو😅
بلبشویی بود پر سر و صدا🗣🗣
یکی میگفت یه لباس نو هم برا من کتاب بزارید 😂😂
در این میان دوستانی هم تو حیاط تو صف بودن 🚾 صفی همیشه طولانی 🤦♂
خلاصه نَم نَم همه آماده شدن🙋♂🙋♂🙋♂🙋♂
عکس یادگاری هم گرفتیم
شاسی بلند از نوع وانت اومد دنبالمون😁
راه افتادیم با ماشین..😍😍
دکتر طاقتی شروع به خوندن کرد😅
حسابی خوش گذشت پشت ماشین 😍
دکتر داشت شیربچه های خلافتو آموزش میداد 😂😂
آموزش داعشی ها!😉
با حرکات و شعارهایی که پشت ماشین داده میشد هر کی رد میشد فکر میکرد یه وانت انتحاری داعشی دارن میرن برا عملیات 🙈😅
رسیدیم به #بهشتمشّایة..
قدم هایی رو با علی آقا یوسفیان همکلام و همقدم بودم🚶♂🚩🚶♂🚩
#سفرنامهاربعین۲
▪️@beytonabi_ir
🔸 روایت روز هفتم_۲
قدم قدم از کنار دسته های عزاداری رسیدیم به عَلم کارونمون🚩
از گرما و آفتاب شدید، همه ی بچه ها رفته بودن داخل یه غرفه کوچیک که سایهبون داشت..
یه نگاهی که کردم به ظاهر غرفه دیدم غرفهی پاسخ به سوالات شرعیه که ندونسته اشغالش کردیم!!😁
بعله درست حدس زدم! اینم از روحانی عراقی که اومد و دید سنگرش بدست لشکریان خدا فتح شده 😂😂 جا خورد اما احتراممون کرد بنده خدا😎😍
گشت برامون دنبال یه موکب مناسب خدا خیرش بده 🌺
یه بازی برد برد😉
هم ما یه جا استراحت میکردیم هم خودش از دست ما راحت میشد و به کارش که پاسخ به سوالات شرعی بود میرسید
💯حرکت خوبیه اصل وجود غرفه های پاسخ به سوالات گرچه در محتوا و شکل تغییر میخواد..👌✅
تو این گیرو دار، آقای قشلاقی بزرگ داشت یه دونه کولری رو که تو اون غرفه بود و کاروان بزور چپیده بودیم داخلش،احیا میکرد🧔
شنیده بودیم میگن پدرا میونه خوبی با کولر ندارن 😂😂 اما این یک پدر نمونه بود😁
دو بار رفتن آب آوردن از پشت کولر ریختن تا کولر باد خُنَک بده😍😍+تصویر موجود 😉
حرکتی تأثیر گذار بود 😁 باد کولر یخخخ شد دندونامون بهم میخورد ❄️☃ مثلاً دیگه 😜
خب اون اطراف جای برای همه پیدا نکردیم و راه افتادیم عادی بود چون چیز زیادی تا کربلا نداشتیم و ازدحام چند برابر! این سیل جمعیت جای شکر داره🤲
⚠️راستی یه وقت بخاطر راحتی زیارت خودمون نخواییم حرم های اهلبیت علیهمالسلام خلوت باشه..
جلوتر سرویس خوبی دیدن رفقا و رفتن🚾یکی از بچه ها که نرفته بود میگفت خیلی شیکه😄حیفم میاد نرفتم 😅😅 خب نیاز نداشتی، نرفتی😬
#سفرنامهاربعین۲
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸روایت روز هفتم_۳
تقریباً همه با هم بودیم!
💢 کمی جلوتر به سفره اطعام با عظمتی رسیدیم! جالب و جذاب بود..
سفرهای که هم طویل بود هم
پر از طعععام😋😋😋😅😅😎
و مهیا شده بود برا زائرا
اما یه جورایی ما به تهدیگش رسیده بودیم 😌
💎یه نکته خوب اینکه👇
چون سفره زیر سایه نبود،جوونای سفره دار که با جون و دل خادم زائر امام حسین_ع هستن، با یه پرچم بزرگ رو سر زائری که سر سفرهست سایه درست مینداختن تا راحت باشه❤️🌺😭 ای جاااان! آقا چه کردی با دل این خادما🚩🚩🚩
درد و بلای این خادما بخوره تو سر هرکی چشم دیدن لشگر اربعینی رو نداره🤲
اما یه نکته دیگه اینکه 👇
❌ شاید شما هم حس کرده باشید تو این وسطا اسراف هم کم نمیشه و این خوب نیست و حتماً باید اصلاح بشه 💯
لذا برا تحقق همین امر مهم، قرار شده حاج آقا سعید که بخش رو سالی یه ماه صادر کنیم به عراق 😁بعنوان #امیناموال و #جلوگیریازاسراف😉✅ تا با شبکه سازی این مشکلو حل کنه✅✅😉
گاهی هم موکب دار عراقی شاکی میشه از رفقا بعضی ما ایرانیا که از غذا خوشمون نیاد بعضیامون تو موارد انگشت شماری،میریزم یه کناری🙈😱😔 این خوب نیست..
البته تک و توک پیش آمده اما همونم نباشه بهتره 😘😊
🔰حالا در کل بگم احسان و اکرام از طرف برادران عراقی و خانوادههاشون تمام و کماله ماشاالله و لاحول و لاقوة الا الله..
❇️آره همراه خونوادههاشون! عمدی گفتم اینو..
خانواده همراه آدم نباشه، نمیشه این همه فداکاری از جان و مال و همهچیز داشت..
بسلامتیشون«اللهم صل علی محمد و آل محمد»🌺🌺
#سفرنامهاربعین۲
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز هفتم_۴
حدود ۲۰۰ عمود مانده به کربلا🚩🚩
بالآخره به موکبی(چادر بزرگ) رسیدیم که به اندازه کاروان ما جا داشت، خیلی هم تمیز و مرتب با موکت نو و نرم..😍
حساس به تمیزی بودن طوری که سه چهار تا سطل زباله کوچیک تو موکب بود
#فرمانده خوشش اومده بود از این موکب..
از شدت آفتاب،تا واجب نشده کسی بیرون نمیرفت😊
دم نماز ظهر شد و برا وضو و اعمال قبل وضو راهی موکبهای اطراف شدیم🚶♂
♨️بعد از نماز جماعت، طعام آمد..
هر کی به کاری مشغول بود،مثلاً پدرخانم محترم محمد یوسفی یعنی آقای محمد یوسفی مشغول نقاشی زیبا و حرفه ای رو کارتن بود ☺️😄 بله اسم و فامیل داماد و پدرخانم یکی بود دقیقاً 👌 انگار پدر خانم رسماً دامادو بنام خودشون زده حتی اسمشو😅😅 پدر و برادر خود محمد یوسفی خودمونم بودن تو کاروان..
حفظهمُ الله تعالی 🤲
آقا سعید مرادی(نمایندهپوشاک معراج در عراق 😂) هم مشغول تلاوت قرآن کریم بود احسننتت✅✅😍😍🌺
عمو صمدم کنارش همینطور..🌺🌺
شیخ مرتضی هم با فشار افکار عمومی داشت دوباره عمامه منو بهتر میبست..😍😍
راستی یه چیز تو عراق آروم و قرار نداره هی میره و میاد! هر چی براش میخوندیم بابا نرووووو تو هم مثل من نمیتونی دووم بیاری نه_رووووو😉 آدم نمیشد که نمیشد☺️
اونی که میرفت و میومد #برق بود😊
تو اون جمعیت و دمکردن هوا،گرمای چند برابری رو تجربه میکردیم وقتی برق میرفت و کولرها هم قطع میشد😰😩😩
🔺حاج محمد آقا زارعی گفت بچه هارو باد بزنیم خوابیدن برق رفته الان از گرمای زیاد بیدار میشن..👌 دمش گرم با کارتن باد زد همه رو چه ایرانی چه عراقی..🌺❤️
#سفرنامهاربعین۲
▪️@beytonabi_ir
🔸 روایت روز هفتم_۵
تو این موکب علی رغم ظاهر تمیز و خوبش اما گیرکرده بین رفتن و اومدن #برق🤷♂
طوری که بچه ها،خصوصاً بچه های حلقه تربیتی مثلاً آقا ابوالفضل میرزایی😉 آقای یوسفیان و علمدار گرامی جناب منصفی برای آقای برق که عربی بهش میگن #کَهْرُبا، شعر سراییده بودن با سبک زیبا..😅😅
⬅️به سبک همه جا کربلا...☺️
کهربا کهربا کهربا کهربا(۲بار)
کهربا زود بیا دیر نیا دیر نیا..
♨️سینه میزدنا از گرمای بی برقی 😂😂
صاحب موکب هم آدم باحال و خوشرویی بود😍 با حالتی اذیت شده از گرما،به من گفت👇
شیخنا دعا😩 منم با دلی شکسته گفتم اللهم
ارزقنا کهربائاً قویّا🤓😁😂👷♂
آمین جانانهای گرفتم از جمع 😁 به حدی که صدا به آسمان رفت و وقتی به زمین رسید دید علی آقا یوسفیان و آقا منصفی تو موکب بغلی جلو کولر دارن حال میکنن😜
ببخشید دیگه علی آقا تاریخ باید کامل روایت بشه 😁😘
اما حاج محمد همچنان داشت با کارتن باد میزد بچه ها رو😍🌺🌺
میگفت به من آب بدید بخورم وقتی باد میزنم بچه ها رو باد خُنَک بیاد😜😂😂
عازم مسیر شدیم،از سفره حضرت ام البنین_س که جلو در این موکب براه بود بهره برداری کرده و حرکت کردیم🚶♂🚩🚶♂🚩
بین راه،داخل موکبی رو دیدم که روضهعربی برپا بود،یاد حرف یکی از رفقا افتادم که گفته بود عربها سینه زنی و نوحه فقط دارن چرا روضه نمیخونن زیاد🤷♂ ولی اینی که من دیدم عین یه مجلس روضه خانگی خودمون بود✅
مجلس #روضه جانسوز و دلنشین عربی..
به کربلا وادی عشق و صفا نزدیک شده بودیم و با دیدن این مجلس روضه،بوی حرم یار رو بیشتر استشمام کردیم..🌺❤️😭
#سفرنامهاربعین۲
▪️@beytonabi_ir
🔸 روایت روز هفتم_۶
💠آخرای مشّایة یه غم تو سینهها و از طرفی یه شوق و ذوقی تو وجود ما..
غم تموم شدن مشّایة اربعینی امسال برای ما😭❤️و شوق رسیدن به آخر این راه، چرا که آخر این جاده نِشسته دلبرم😭🚩
شوق حرم ابی عبدالله الحسین_ع
که با هم بخونیم از دووور گنبدی پیداااااست مرقد عبّاس #شکرللّٰه😭😭🚩❤️
💬با بغض از غم پایان مشایة گفتم! اما «وَ امّا بِنِعْمَتِ رَبِّکَ فَحَدِّث» نعمت خدارو باید بگم، امسال رزق داشتیم ۴روز این مسیر و آدما و سبک زندگیاربعینی و ایثار و هزاران درسی که داره رو ببینیم و قدم قدم و نفس نفس..الحمدلله 😭😭
ممنون از همه خصوصاً #آقامیثم که برای مسیر مشّایة اربعینی و عجله ای نبودنش برنامه داشتن..💐
نماز بین راه خوندیم،یه گروه از بچه ها جلو بودن کمی دیر کردیم!بعضی شاکی بودن چرا اینقدر آرام😡 بحث ریزی شد و یه کوچولو ناراحتی پیش اومد🙈اینبار ما افتادیم جلوتر و یه جا توقف کردیم تا بقیه هم برسن..🚶♂🚩
دقایقی نشسته خوابم برد😴
(خواب دیدم برگشتم از کربلا و سفرنامه رو نوشتم تا روز هفتم و شما هم در حال خوندنش،عه خوابم واقعاً تعبیر شد! الله اکبر 😜 به من ایمان بیارید😁 شوخی کردم اصلاً خوابی ندیدم 🙈😅 خوابای من مثل نوار خالیه اکثراً چیزی نمیبینم 😂😂)
از خواب بیدار شدم رفقا اومدن، خوش و بشی بین فرمانده و دوست ناراحت ما شکل گرفت و حل شد 😉
دوباره تفتیش شدیم،عمود ۸ از جاده بغداد به کربلا..(عمود ۸یعنی آخرا! چون این مسیر عمود ها شمارش معکوسه)
#سفرنامهاربعین۲
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز هفتم_۷
صبر کردیم همه جمع بشیم..
قرار شد بریم اول مکانی که از قبل پیش قراول هامون آقا مهدی عاصم آبادی،آقای زارعی و آقای زیادی هماهنگ کرده بودن، کوله ها بمونه اونجا تا راحت بریم زیارت..✅
دمشون گرررم 🌺🌺🌺
هر چی میرفتیم نمی رسیدم🚶♂🚶♂🚶♂
کمی دور بود،موز خورانی داشتیم تو راه 🍌
بخاطر خرید این موزها🍌 بنده و فرمانده گم کردیم کاروان رو..البته به نظر من کاروان گم شده بود نه ما دو نفر😎🤪
چون خب وقتی من کنار فرمانده بودم دیگه غمی نیست!😎 دوتایی یه کاروانیم دیگه😁
نظر مثبتت چیه همسفر مجازی من⁉️☺️
به هر طریق با گوگل مپ و کروکی و دودی که از آتش تو جنگل به هوا رفته بود و مسیر باد😂😂 راهو پیدا کردیم و ما دو نفر،آن ۴۰و چند نفر رو از تنهایی درآوردیم 😅😅
عصبی بودن اما 🍌 رو که دیدن آرام شدن😁
بعد از چند بار اشتباهی پیچیدن کل کاروان تو کوچه ها و خیابونای مختلف پشت سر آقای زَیّادی😉😘 بالآخره به چند قدمی مکان رسیدیم😍
#السلامعلیساکنکربلا🚩❤️🏴
#سفرنامهاربعین۲
▪️@beytonabi_ir