eitaa logo
بغض قلم
641 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
342 ویدیو
39 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر یه‌پیام‌مون‌نشه👇 @bibliophil_8 ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
خسارت.mp3
3.07M
🎧 ⭕️ بدترین تنبلی 🔰 رهبر انقلاب: «به گمان من یکی از بدترین و پرخسارت‌ ترین تنبلی ها، تنبلی در خواندن است. هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر میشود.» ۱۳۹۰/۴/۲۹ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراخوان هفتمین دوره مدرسه رمان بزرگسال منتشر شد مدرسه رمان شهرستان ادب فراخوان ثبت‌نام هفتمین دورۀ آموزش تخصصی و نگارش حرفه‌ای رمان بزرگسال را منتشر کرد. بنا بر اعلام روابط عمومی مدرسه رمان، نویسندگان جوانی که دارای سابقه ادبی هستند می‌توانند تا ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ با مراجعه به پایگاه‌های اینترنتی شهرستان ادب (shahrestanadab.com) یا مدرسۀ رمان (madreseroman.com) در این دوره آموزشی ثبت‌نام کنند. شورای علمی مدرسه رمان پس از بررسی سابقۀ ادبی نویسندگان، منتخبان دوره جهت نگارش طرح رمان را اعلام خواهد کرد. مدرسه رمان فرصتی است برای استعدادهای ادبی جوان تا در یک دوره ده ماهه آموزشی، ضمن استفادۀ مستمر از راهنمایی‌های استادان اختصاصی در زمینۀ نگارش و تکمیل رمان خود، از آموزش‌های تخصصی توسط استادان دانشگاه، منتقدان و نویسندگان برجستۀ کشور بهره‌مند شوند. طبق روال دوره‌های گذشته، آثار تولیدی هنرجویان پس از تأیید شورای علمی مدرسه، توسط انتشارات «شهرستان ادب» منتشر و به بازار کتاب راه خواهد یافت. گفتنی است که «مدرسه رمان شهرستان ادب» به عنوان نخستین و تخصصی‌ترین مدرسه رمان در ایران از سال 1393 فعالیت خود را آغاز کرده و تا به امروز شش دورۀ موفق در بخش رمان بزرگ‌سال و یک دورۀ مهم در بخش رمان کودک را پشت سر گذاشته است. رمان‌های تولیدی در مدرسه رمان جوایزی چون کتاب سال جمهوری اسلامی، جلال آل احمد، قلم زرین، شهید حبیب غنی‌پور و پروین اعتصامی را به دست آورده و چندین نوبت به چاپ رسیده است. 🆔 @bibliophil
بغض قلم
فراخوان هفتمین دوره مدرسه رمان بزرگسال منتشر شد مدرسه رمان شهرستان ادب فراخوان ثبت‌نام هفتمین دورۀ
فعلا فقط ثبت‌نام اگه قبول بشید بعد ازتون طرح رمان می‌خوان، کلاس‌هاش هم رایگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسی بن جعفر پادشاهی در لباس زهدان است و هارون گدایی در لباس پادشاهان. دوست دارم با آن پادشاه حقیقی باشم. 🖤 بخشی از کتاب دعبل و زلفا به قلم مظفر سالاری 🆔 @bibliophil
🖤 خلاصه‌ای ساده از زندگی امام کاظم امام کاظم حدود بیست سال همراه پدر زندگی کردند. امام صادق می فرمودند: دوست داشتم جز موسی فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت. ایشان به زهد، صبر، مهربانی و عبادت طولانی معروف بودند. بعد از پدر هم سال‌ها در مدینه زندگی کردند. کشت و زرع می‌کردند و با درآمدی که داشتند در مدینه انقدر به فقرا رسیدگی می‌کردند و آنقدر محبوب مردم بودند که بین مردم ضرب المثل بود که با وجود ایشان دیگر فقیری هم مانده؟ امام ۲۲ سال از امامت خود را در زمان منصور دوانقی سپری کردند و بیشتر مشغول جلسات علمی و تربیت شیعیان و شاگردان بودند. دوره منصوره دوره سیاهی برای شیعه بود. او شیعه را هر جا گیر می‌آورد به بدترین شکل می‌کشت یا در زندان‌های متعفن با گرسنگی و رنج زنده به گور می‌کرد.‌ ده سال هم در دوره مهدی عباسی بود که باری امام دستگیر و قصد کشتن حضرت را داشت که خواب امام علی را دید و امام را آزاد کرد. یک سال از امامت، امام در زمان هادی عباسی بود. در همین یک سال سادات بسیاری کشته شدند. از مجموعه روایت مشخص است امام دوبار توسط هارون زندانی شدند. محبوبیت ایشان در مدینه باعث شد، هارون در سفری که برای حج آمده بود، تصمیم به زندانی کردن طولانی امام بگیرد. ابتدا چند کجاوه درست می‌کنند و هر کدام را به سمتی می‌فرستند تا شیعه متوجه نشود امام دقیقا با کدام کجاوه به کجا رفته است. امام ابتدا در بصره پیش عیسی بن جعفر زندانی شد. بعد در خانه وزرا هارون زندانی بودند. در زندان فضل بن ربیع که نگاه می‌کردند انگار تکه پارچه‌ای روی زمین افتاده، آنقدر که امام با بدن نحیف صبح و شام در سجده بود. چندین مرتبه حکم قتل امام صادر شد اما وزرا از اجرای حکم می‌ترسیدند و آن را اجرا نمی‌کردند. پس از آن به زندان فضل بن یحیی برمکی رفتند. هارون به علت خوابی که دید مدتی امام را آزاد کرد، امام دوست داشت به مدینه برگردد اما هارون اجازه نداد و باز هم امام را دستگیر کرد. با سخن چینی برامکه و بعضی از خواص پول دوست هارون برای کشتن امام مصمم شد. و در زندان سندی بن شاهک در بغداد جای گرفت. سخت ترین زندان امام، زندان این یهودی ملعون بود. سندی با غل و زنجیر و اهانت به امام و خانواده ایشان حضرت را شکنجه می‌داد.‌ کینه یهود از فتح خیبر و ماجرای فدک، شکنجه‌های امام را بیشتر می‌کرد. خانواده سندی هم در محل زندانی شدن امام رفت و آمد داشتند و پس از مدتی تحت رفتار معنوی امام از زاهدان شدند. تغییر رفتار زندان بان‌ها زنگ خطر بیشتری به هارون داد و تصمیم نهایی را گرفت. امام به وسیله خرما مسموم شد اما به شیعیان گفته شد که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. سندی هشتاد نفر از علما شیعه را فراخواند. جایگاهی برا امام درست کرد و به آن‌ها نشان داد امام در رفاه است و بدن ایشان سالم است. اما امام از آزار و شکنجه‌ها پرده برداشت. امام در زندان سندی شهید شد اما در بین مردم شایعه کردند که به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. بیرون زندان بدن امام را رها کردند. عموی هارون که این بی احترامی را شنید بدون عبا و عمامه با گریبانی چاک زده خودش را به بدن امام رساند. دستور داد مردم همه جمع شوند و با احترام امام را در قبرستان قریش در بغداد دفن کنند. شیخ مفید رحمةالله علیه فرموده‌اند: «در آن زمان که سندی بن شاهک جنازه حضرت را در میان مردمان روی جسر بغداد گذاشته بود و مردم اجتماع کرده بودند، ناگهان اسب او، رم کرد و سندی را در آب‌انداخت. سندی غرق در آب شد، و خداوند تعالی خاندان یحیی برمکی را متفرق ساخت.» امام در تمام این سال‌ها با وجود بدترین شکنجه‌ها در سیاهچالی که روز و شب آن مشخص نبود، با وجود دلتنگی و دوری از خانواده، دست از مبارزه با ستم و تربیت انسان برنداشتند تا جایی که شاگردان امام در دستگاه هارون نفوذ داشتند، نظام وکالت امام مشکلات شیعیان را حل می‌کردند. 🖤 به نقل از کتاب موسی بن کاظم به قلم خانم مرضیه محمد زاده 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی نزد پیامبر مهربانی‌ها😍 در ستایش از همسرش گفت: همسری دارم که وقتی به خانه می‌روم به استقبالم می‌آید. ❤️ وقتی بیرون می‌روم بدرقه‌ام می‌کند. 🚶‍♀🚶‍♂ وقتی می‌بیند غمگینم به من می‌گوید: چرا ناراحتی؟ 😔 اگر نگران روزی‌ات هستی، دیگری عهده دار روزی‌توست. 🌻 اگر نگران آخرتت هستی، خدا بر نگرانی‌ات اضافه کند. 😭 پیامبر فرمود؛ او را به بهشت بشارت ده و به او بگو تو فرستاده‌ای از فرستاده‌های خدایی، در هر روز پاداش هفتاد شهید برای تو است. 😳🌹🌹🌹 📒 منبع؛ کتاب مکارم الاخلاق، ص ۲۰۰ 🆔 @bibliophil
❤️ چه طور عاشقت نباشم؟! کافران مکه، پیامبر را با سنگ ریزه می‌زدند. 😔 گاه او را مسخره می‌کردند و گاه شکمبه شتر بر سرش می‌ریختند. 🐫 روزی فرشته‌ کوه‌ها به فرمان الهی نزد پیامبر آمد. 🗻🗻🗻 او خدمت پیامبر رسید و گفت: مامورم اگر فرمان بدهی، کوه‌ها را بر سر کافران بیاندازم و آنان را هلاک سازم. 😡 پیامبر در جواب فرشته فرمود؛ من برای رحمت برانگیخته شده‌ام. ❤️ آنگاه دعا کردند؛ خدایا قوم مرا هدایت کن! زیرا آنان نادانند. 😍 📒 منبع؛ کتاب بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۴۰۴ 🆔 @bibliophil
غلام سیاهی را ۴ غلام زنگی لای عبایی برای دفن به گورستان می‌بردند. 🖤 پیامبر به همراه مولا علی از غلامان خواستند جنازه را زمین بگذارند و صورت او را باز کنند. پیامبر زمانی که صورت جنازه را دیدند به مولا علی فرمودند: این ریاح غلام قبیله بنی نجار است. 😔 مولا علی گفتند: هرگاه مرا می‌دید، با زنجیری که به پا داشت، بالا و پایین می‌پرید و می‌گفت: علی جان! دوستت دارم ❤️😭 به دستور پیامبر، غلام را غسل دادند و در لباس پیامبر کفن کردند. خود پیامبر بر او نماز خواندند و تا گورستان به همراه مسلمانان تشییع کردند. 😍 هنگام تشییع صدای عجیبی آمد. 😳 پیامبر فرمودند: هفتاد هزار گروه فرشته که هر گروه از هفتاد هزار فرشته تشکیل شده به تشییع این غلام آمدند. به خدا سوگند به این مقام نرسید مگر به خاطر محبت تو، ای علی! ❤️ سپس پیامبر خود وارد قبر شدند و غلام را به خاک سپردند. 📒 منبع؛ کتاب بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۲۸۹ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا