eitaa logo
بغض قلم
621 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
253 ویدیو
30 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! 📄روزنوشت 📒داستانک 📕کتابخوانی 🎧کتاب صوتی ✏️داستان‌نویسی 📡جشنواره‌های ادبی 💡فقط تلاش مستمر در مسیر! 📘کتاب‌های محدثه‌قاسم‌پور _پشت پرچم قرمز _شب آبستن _نمیری دختر @Adminn_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
من بعد از فقدان این عزیز دیدم همه از خدمات و تلاش‌های شبانه‌روزی او حرف می‌زنند ... ...در زمان حیات او این‌ها یک کلمه از این حرفه‌ها را حاضر نبودند بگویند! این برجستگی‌ها را می‌دادند اما کتمان می‌کردند یا عکس آن را می‌گفتند.
صبر یعنی ایستادگی در مصیبت از مصیبت یک فرصت و حماسه بسازد. از حادثه تلخ نتایج شیرین بگیرد. ملت ایران این دومی انتخاب کرد.
یک پیام این تجمعات این بود که مردم طرفدار هستند. مرحوم رئیسی مظهر شعارهای انقلاب بود.
انتخاباتی که پیش‌روی ماست کار بزرگی است. این انتخابات یک پدیده پردستاورد است. بعد از این حادثه تلخ مردم جمع بشوند با آراء بالا مسئول بعدی را انتخاب کنند، این انعکاسش در دنیا خیلی زیاد است. این انتخابات مکمل کاری است که در بدرقه شهیدان خدمت کردید.
در رقابت‌های پیش‌رو اخلاق حاکم باشد. بدگویی، تهمت، لجن‌پراکنی کمکی به کشور نمی‌کند صحنه انتخابات، صحنه خدمت است نه کش‌واکش.
ان‌شاءالله یک رئیس‌جمهور شایسته‌ای برای ملت ایران انتخاب خواهد شد 🤲
آقا من قول میدم به رئیس‌جمهوری رای بدم که در مناظره‌ها به جای لجن‌پراکنی و تهمت‌زدن به رقبا دنبال ارائه برنامه و راهکار برای خدمت به مردم باشد. مرد به ز دولت اوست
کاش کمی به حرف امروز رهبری که هنوز جوهرش هم خشک نشده گوش کنیم و ما هم که طرفدار هر کاندیدایی هستیم با اخلاق و ادب حرف بزنیم.. از ایتا که محل حضور مذهبی‌هاست توقع بی‌ادبی و بی‌اخلاقی نداریم. به نظرم آنچه شهید رئیسی را به این جایگاه رساند ادب بود و اخلاق....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
915K
📒مروری بر کتاب آینه‌داران آفتاب 🔹قسمت پنجاه و دوم/ منزل بیست و یکم/ منزل ذو حُسم مردم بندگان دنیا هستند و دین تنها بر زبان‌‌هایشان می‌چرخد 🖌استاد محمدرضا سنگری 👇شناختی نو از یاران امام‌حسین 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.134.mp3
1.47M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۱۳۴ | سوره آل‌عمران | الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۵min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت ۱۵ خرداد بخشی از دوتا رمان که به این موضوع پرداختند رو باهم بخونیم.
خودم را میان صحن امامزاده جعفر پیشوا می‌بینم. بیرق‌های سیاه محرم بر در و دیوارها آویزان‌اند.صدای شیون و گریه‌ی مردم بلند شده و همه منتظر هستند مردان طایفه بنی اسد بیایند و پیکرهای شهدای دشت کربلا را به خاک بسپارند اما مردی با عجله پیش می‌آید و چند جمله‌ای در گوش تعزیه‌خوان می‌گوید و عقب عقب می‌رود. چهره‌ی تعزیه‌خوان درهم کشیده می‌شود. بی‌معطلی رو به مردم می‌گوید: آهای مردم! خبر رسیده این ظالمان از خدا بی‌خبر دیشب آیت‌الله‌خمینی را دستگیر کرده‌اند، امروز کربلای ما تهران است. باید برویم و از آقا حمایت کنیم. وِلوله‌ای بین مردم می افتد. دسته دسته به سمت خانه‌هایشان هجوم می‌برند و هر کدام داس و قمه به دست، همسایه یا دوستی را با خود همراه می‌کنند و به سمت جاده خروجی شهر راه می‌افتند. جمع بزرگی از ورامینی‌ها که تازه با خبر شده اند به آنها می پیوندند. در صفوفی به همه پیوسته، دست‌دردست هم گره کرده‌اند و با سینه‌های ستبر که انگار هیچ چیز جلودارشان نیست به سمت تهران در حرکت اند. زمین زیر پایشان می‌لرزد. کم کم به پل باقرآباد نزدیک می‌شویم. کیلومترها پیاده روی کرده‌ایم اما اصلا احساس خستگی نمیکنم. از دور سایه‌هایی میبینیم که راه را بند آورده اند. خبرچین ها به نیروهای ژاندارمری ندا داده‌اند. جمعیت بی‌توجه به آنها پیش می‌روند. سرهنگی فریاد می‌زند: برگردید خونه‌هاتون. اما دریای خروشان جمعیت به سمتش موج بر می‌دارد. وحشت زده می‌شود.بلندتر فریاد می‌زند: اگر برنگردید خونتون پای خودتونه.. و شلیک‌ها شروع می شود. 📒کتاب جامانده از پسر / مرضیه نفری / سوره‌مهر 🆔 @bibliophil
📒 کتاب موهای تو خانه‌ی ماهی‌هاست 🖌محمدرضا شرفی خبوشان 👇شهرستان ادب این رمان عاشقانه داستان پسری را در حوادث قیام ۱۵ خرداد روایت کرده است. پسر، دختری از غاضریه سال ۶۱ هجری را هم می‌بیند. کمتر رمانی توانسته داستان ۱۵ خرداد را برای نوجوان‌ها تعریف کند‌. داستان کمی شاعرانه است و برای هر نوجوانی جذاب نیست. 🆔 @bibliophil
 - اینجا اومدی چیکار؟ - منم اومدم نی ببرم. - تو؟ خوب نیست دختر بیاد اینجا. با کی اومدی؟ به من گفت که از غاضریه اومده؛ پرسیدم: غاضریه کجاست؟ گفت: می‌فهمی! گفتم: فقط برای نی اومدی؟ گفت: غروب می‌فهمی. گفتم: با کی اومدی؟ گفت: تنها. نی‌ها را باد بهم زد؛ صورتش را ندیدم اما خودش گفت که دختر است. دختر بود، من از صدایش فهمیدم. چون همان اول که دیدمش، یک پارچه، یک ملافه و یک کرباس سفید دیدم که بالای نی‌های سرم تکان می‌خورد. بعد فهمیدم سر دارد، تن دارد. ترسیده بودم اول؛ لای آن نی‌ها با آن جوری که باد می‌خورد و تکانش می‌داد، آدم بزرگ‌ها را هم می‌ترساند چه برسد به من. تازه باد یک دفعه آمد؛ نمی‌دانم باد کجا بود که آمد؛ انگار آمده بود که نی‌ها را تکان بدهد؛ انگار با تکان نی‌ها بود که می‌شد دیدش. 📒موهای‌تو‌خانه‌ی‌ماهی‌هاست 🆔 @bibliophil
امام‌خمینی چه طور امام‌خمینی شد؟! 🆔 @bibliophil