eitaa logo
بغض قلم
642 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
297 ویدیو
33 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.100-101.mp3
1.32M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت صد و صد و یکم | سوره بقره| 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: 7mint ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
دستش که به آب خـورد یاد وصیت پـدرش افتاد "کنارش بمان" مظلوم تر از او نیسـت چنان سراسیمه بازگشـت که دست هایش را جا گذاشـت 💔 🆔 @bibliophil
اولین بار که نگاهم به گنبد علمدار خورد اربعین سال ۹۱ بود. قبل از رسیدن به کربلا، در حوالی ستون هزار مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلا موکبی بود با پنجره‌های آبی و دیوارهای نقره‌ای. در حیاط موکب پرچم بزرگی نصب بود. بلند و سیاه با نوشته‌ی: یا حامل‌لوا‌ الحسین. قبل از رسیدن به حرم، مهمان‌نوازی علمدار را دیدم. خادم‌های موکب با تحصیلات بالا بزرگترین افتخار خود را خادم عباس بودن می‌دانستند. یکی دکتری داشت، دیگری فوق‌لیسانس و... آن که دکتری داشت، سرویس بهداشتی موکب را تمیز می‌کرد. آن دیگری که پا نداشت به زائرها خوش‌آمد می‌گفت. هرچه برای رفاه یک زائر خسته در راه آمده نیاز بود، در این موکب تمیز و بزرگ فراهم بود. ما سیراب از عشق عباس، وارد کربلا شدیم.‌ من از بین نخل‌ها دنبال گنبد می‌گشتم، و ماه را دیدم، ایستاده به تماشای خورشید. به پشت درب حرم علمدار که رسیدیم. از ازدحام جمعیت درب خانه باب‌الحوائج بسته شده بود. باورم نمی‌شد. مگر در خانه باب‌الحوائج هم بسته می‌ماند؟ این همه راه، پیاده آمده بودیم و به در بسته خوردیم! باور نمی‌کردم، شاید بعضی برگشتند ولی من باور نمی‌کردم درب خانه باب الحوائج بسته بماند. ایستادم، باید این در باز می‌شد. هجوم جمعیت افراد پشت در، چون سیل خود را به ساحل آرامش ضریح رساند. من اولین نفری بودم که قفسه سینه‌ام به مشبک‌های ضریح کوبیده شد. همین‌جا بود که عشق علمدار بر قلبم نقش بست و بیرون نیامد. هرچند جسم ضعیفم را زنان عراقی بیرون کشیدند اما این عشق بیرون کشیدنی نبود. بعد از آن روز چند بار دیگر راهی کربلا شدم. همیشه برایم فاصله حرم علمدار تا خیمه‌گاه اشک‌آور بود. من سواری را می‌دیدم که با تمام وجود به دنبال رسیدن است و فقط چشم به خیمه‌گاه دارد. و وقف‌العباس، ایستاد، ایستاد و دنیا از حرکت ایستاد. چه فاصله‌ی کمی مانده بود که برسد، عمو به خیام! کربلا که می‌روم به همین فاصله‌ها گریه می‌کنم! فاصله کم تل زینبیه تا حرم امام حسین فاصله کم خیمه‌گاه تا حرم حضرت عباس فاصله خیمه حضرت عباس تا خیمه امام حسین(علیه‌السلام) من بارها دست علمدار را بعد از آن زیارت اول در زندگی‌ام دیدم. وقتی کتاب پشت‌پرچم‌قرمز برای نوقلمی چون من بدون پرداخت یک ریال چاپ شد، وقتی مسیر حرفه‌ای شدنم از پشت پرچم قرمز آغاز شد، من عنایت‌های ویژه عباس‌بن‌علی را دیدم. تا عمر دارم مدیون عباسم! او که یکبار شرمنده بچه‌های حسین شد، دیگر شرمنده کسی نمی‌ماند. او کمترین‌ها را به بالاترین قیمت می‌خرد! و چقدر دوستت دارم ماه‌ترین عموی دنیا این عشق را از قلبم نگیر! 🆔 @bibliophil
موکب حرم حضرت عباس(عليه‌السلام) در مسیر پیاده‌رو‌ی اربعین/ با پرچم بزرگ حامل‌لوا‌ الحسین(عليه‌السلام) 🆔 @bibliophil
باید هم از مشک محافظت کند، هم از جان خویش. حفظ جان برای حفظ آب وَ حفظ آب برای حفظ جانان. اگر عبّاس نماند چه کسی آب را به خیمه ها برساند و اگر آب نماند، عبّاس با چه رویی خودش را به خیمه ها برساند؟! آنچه اکنون در آغوش عبّاس است، فقط یک مشک آب نیست، آبروی عبّاس است،حیثیت عبّاس است. 📒کتاب سقای آب و ادب/ سیدمهدی‌شجاعی/ نشر نیستان 🆔 @bibliophil
چون درک کرده حالت یک نا امید را خیلی به رفع حاجت مردم مصمم است 🆔 @bibliophil
علامه امینى(رحمه‌الله‌علیه) شب عاشورا براى امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) صدقه کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند: امشب قلب حضرت در فشار است... 🆔 @bibliophil
عالم همه قطره‌اند و دریاست حسین مردم همه بنده‌اند و مولاست حسین ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش از بس که کرم دارد و آقاست حسین 🆔 @bibliophil
او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل 🆔 @bibliophil
گرفتارم، گرفتارم ابالفضل گره افتاده در کارم ابالفضل 🆔 @bibliophil
سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون صحرای حسین است 🆔 @bibliophil
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چون حسین (علیه‌السلام) شهید شد. فرشتگان شیون و گریه به خدا بلند کردند و عرض کردند: پروردگارا! این حسین مهمان تو است، پسر دختر پیغمبر تو است. خدا نمونه‌ی قائم را برپا داشت و فرمود: انتقام می‌گیرم! 📒کتاب نفس‌المهموم/ ص ۳۲۶ 🆔 @bibliophil
حدود ساعت ۱۵ 😭 چه طور دل‌شون اومد تو رو بکشند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما روضه‌ی حسین شنیدیم و زنده‌ایم مارا به سخت جانی خود این گمان نبود 🆔 @bibliophil
چه غروب دلگیری! دلگیر باد از این پس تمام غروب‌های عالم! تو هم چشم‌هایت را ببند خورشید! که پس از حسین، در دنیا چیزی برای دیدن وجود ندارد. دنیایی که حضور حسین را در خود برنمی‌تابد، دیدنی نیست! 📒کتاب آفتاب در حجاب/ سید مهدی شجاعی/ نشر نیستان 🆔 @bibliophil
دشمن آب را آزاده کرده است. یعنی به فرزندان زهرا هم اجازه داده است که از مهریه مادرشان سهمی داشته باشند. بچه‌ها را می‌بینی که با رنگ روی زرد، با لب‌های چاک چاک و گلوهای عطشناک، مقابل ظرف‌های آب نشسته‌اند، اما هیچ‌کدام لب به آب نمی‌زنند. فقط گریه می‌کنند. به آب نگاه می‌کنند و گریه یکی عطش عباس را به یاد می‌آورد، یکی تشنگی علی‌اکبر را تداعی می‌کند، یکی به یاد قاسم می‌افتد، یکی از بی‌تابی علی‌اصغر می‌گوید و... در این میانه، لحن سکینه از همه جانسوزتر است که با خود مویه می‌کند: پدرم را آب دادند یا تشنه شهیدش کردند؟! تاب این منظره طاقت سوز، بی‌مدد از غیب، ممکن نیست. پرده را کنار می‌زنی و چشم به دور دست‌ها می‌دوزی، به ازل، به پیش از خلقت، به لوح، به قلم به نقش‌آفرینی خامه‌ی تکوین، به معماری آفرینش و... می‌بینی که آب به اشارت زهراست که راه به جهان پیدا می‌کند و در رگ‌های خلقت جاری می‌شود. همان آبی که دشمن تا دمی پیش به روی فرزندان زهرا بسته بود و هم‌اکنون با منت به رویشان گشوده است. باز می‌گردی. دانستن این رازهای سر به مهر خلقت و مرورشان، بار مصیبت را سنگین‌تر می‌کند. باید به هر زبانی که هست آب را به بچه‌ها بنوشانی تا حسرت و عطش از سپاه تو قربانی دیگری نگیرد. چه شبی است امشب زینب! عرش تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پای تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟ اگرچه خسته و شکسته‌ای زینب! اما نمازت را ایستاده بخوان! پیش روی خدا منشین. 📒کتاب آفتاب در حجاب/ سید مهدی شجاعی/ نشر نیستان 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.102.mp3
5.25M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت صد و دو | سوره بقره| وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: 24mint ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
📒صبح دلگیر روز یازدهم امروز صبح عمر‌سعد ملعون بر کشتگان سپاه جهنمی خود نماز خواند و آن‌ها را دفن کرد. بدن شهدای کربلا در دل صحرا ماند، زیر نور آفتاب بیابان. و عصر روز یازدهم محرم کاروان اسرا از کنار کشته‌ها به کوفه برده شد. زمانی که چشم حضرت زینب به بدن‌های شهدا افتاد فرمودند: (به فدای آنکس که سپاهش روز دوشنبه غارت شد! به فدای آنکس که ریسمان خیامش را قطع کردند! به فدای آنکس که نه غایب است تا امید بازگشتنش باشد و نه مجروح است که امید بهبودش باشد! به فدای آنکس که جان من فدای او باد! به فدای آنکس که با دلی اندوهناک و با لبی عطشان او را شهید کردند! به فدای آنکس که از محاسنش خون می‌چکید) او که می‌دانست دشمن منتظر شکسته‌شدن بانو است در ادامه فرمود: (أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ‌؛ خدایا این قربانى را قبول فرما!). عاشورا طبق روایات جمعه یا شنبه بود. و دوشنبه روز برگزاری سقیفه و آغاز جدا شدن از کشتی نجات امام بود که حضرت زینب به آن اشاره کردند. 🆔 @bibliophil
کتابی که روی میز داورها در برنامه‌ی معلی امسال بود/ نوشته آقای میثم مطیعی است و درباره شیوه برخورد ائمه با اهانت است. خیلی دوست دارم بخونم‌. 🆔 @bibliophil
بغض قلم
کتابی که روی میز داورها در برنامه‌ی معلی امسال بود/ نوشته آقای میثم مطیعی است و درباره شیوه برخورد ا
توهین به مقدسات، سالهاست که از طرف غربی‌ها با پوشش «آزادی بیان» توجیه می‌شود. همان کسانی که اگر کسی کاریکاتورشان را بکشد یا از هولوکاست سوال کند، آزادی بیان را فراموش می کنند اما بزرگترین اهانت‌ها به مقدس‌ترین مفاهیم را مجاز می‌شمارند. اما ماجرای اهانت به مقدسات از چه زمانی آغاز شد؟ سیره عملی بزرگان و ائمه در برابر اهانتها چه بوده است؟ برای پاسخ به این سوال مهم و ده‌ها سوال مشابه دیگر، مطالعه کتاب «اهانت» نوشته دکتر میثم مطیعی را به شما پیشنهاد می کنیم. کتابی که در واقع همان رساله دکتری میثم مطیعی بوده و به گفته وی، ده سال قبل که موجی از اهانت‌ها به یکی از ائمه آغاز شد، جرقه نگارش این کتاب در ذهن وی زده شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آیین‌نامه جشنواره و شیوه نامه ارسال آثار برای چهارمین جشنواره ملی بانوی هزاره اسلام(بخش هنری) 🔰محورهای موضوعی جشنواره: 🔸موضوع اجتماعی «زن، زندگی، سلامت، خانواده» با ارائه معیار صحيح از زندگی حضرت خدیجه(س) 🔹نقش زن در تحولات اجتماعی با بررسی موردی نقش حضرت خدیجه(س) در پیشبرد اسلام 🔸ویژگی های الگوی معیار با محوریت شاخصه های الگویی حضرت خدیجه(س) برای زن معاصر 🔹تجسم مادر نمونه با تکیه بر نقش مادری حضرت خدیجه(س) 🔸تجسم همسر نمونه با تکیه بر نقش همسری حضرت خدیجه(س) 🔹درایت وعقلانیت زن درمواجه با وقایع اجتماعی با بررسی زندگی حضرت خدیجه(س) 🔰بخش شعر: 🔸آثار ارسالی در همه قالب‌های شعر موزون فارسی (غزل، قصیده و ...) پذیرفته می‌شود. 🔹حداکثر پنج قطعه شعری در موضوع جشنواره پذیرفته شده و به مرحله داوری راه پیدا می‌کند. 🔰قوانین ارسال اثر در بخش داستان کوتاه، داستان بلند و رمان، خاطره نگاری: 🔸داستان کوتاه حداکثر در پنج هزار کلمه به شمارش ورد پذیرفته است. 🔹داستان بلند و رمان محدودیتی در تعداد کلمات ندارد. 🔸داستان‌ها و رمان‌های ارسالی نباید در هیچ جشنواره‌ای حائز رتبه شده باشد. 🔹 آثار ارسالی در قالب word، با قلم BMitra و اندازه 14ارسال گردد. 🔸اسم و مشخصات نویسنده در ابتدای داستان، قبل از نام داستان درج گردد و تصریح گردد اثر در بخش داستان کوتاه، بخش داستان بلند یا رمان شرکت داده شده است. ✅ جشنواره در انتشار آثار دریافت شده مجاز است. ❎ رمان و داستان‌های بلند ارسالی پیشتر نباید منتشر شده باشد. ✅ ارسال خاطره دیگران با رضایت راوی از نظر جشنواره بلامانع است و بهتر است نام راوی در کنار نام نویسنده درج گردد. ✅ در بخش خاطره نگاری، نویسنده صاحب امتیاز خاطره است. 🔰موشن گرافی، پوستر، تایپوگرافی: 🔸در این بخش فایل ویدئویی اثر، حداکثر با زمان ده دقیقه ارسال گردد. 🔹فایل اصلی و باکیفیت آثار تصویری باید در دسترس باشد تا در صورت درخواست جشنواره ارسال گردد. 🔸پوستر و تایپوگرافی باید با کیفیت ارسال گردد و تمام جزئیات آن قابل تشخیص باشد. ✅ ارسال فایل‌های بخش هنری جشنواره تا سقف 100 مگابایت: 📲 پیام‌رسان ایتا به شماره 09931707446 🌐 ایمیل: emamhosseinyazd@gmail.com 📆 مهلت ارسال آثار: تا 20 شهریورماه 1402 📅 زمان اختتامیه: 4 مهرماه 1402
صوت نشست استاد محمد رضا سرشار.mp3
32.21M
📒کارگاه جشنواره/ استاد محمدرضا سرشار/ روش نوشتن داستان اهل‌بیت ☎️راه های ارتباط با جشنواره بانوی هزاره اسلام 📨پیام رسان ایتا https://eitaa.com/b_Islam